روزنامه جوان
1403/04/28
عوامل بیرونی مانع پیوستگی لازم آموزش و پرورش شده است
جوان آنلاین: مطالبه جدی معلمان و فعالان صنفی حوزه آموزش و پرورش، انتخاب وزیری کارآمد، تحولخواه و با نگاهینو به آموزش و پرورش است. شخصی که آشنا به مسائل مدارس باشد و دغدغه حل مسائل معیشتی معلمان و تهیه و تجهیز امکانات تدریس را داشتهباشد. آنها میخواهند کتب درسی به روز شود و توجه جدی به نشاط و سرگرمی دانشآموزان در دستور کار قرار گیرد. مواردی که کما بیش در دولتهای گذشته مدنظر قرار گرفت، اما هنوز راه زیادی برای تحقق همهشان وجود دارد. برخی از فرهنگیان معتقدند گزینه تصدی وزارت آموزشوپرورش در دولت چهاردهم باید چندین سال در کلاس درس مدارس دولتی تدریس کردهباشد تا از آنچه در این مدارس میگذرد، بداند و بشناسد، اما به راستی، اصلیترین مواردی که در انتخاب وزیر جدید آموزش و پرورش باید مدنظر قرار گیرد و کارهایی که در این وزارتخانه باید در اولویت باشد، چیست؟ در این رابطه «جوان» با امیرحسین سلطانی فلاح، قائم مقام جمعیت فرهنگیان جوان گفتگو کردهاست. وزارت آموزش و پرورش تا امروز اقداماتی را مدنظر قرار داده و نقاط قوت و ضعفهایی هم داشتهاست. به نظر شما نقاط ضعف این وزارتخانه تا امروز چه بوده که باید بدان توجه شود؟سالیان سال است که وزارت آموزش و پرورش با چالش منابع انسانی دست و پنجه نرم میکند. چالشی که باید همه جوانب آن سنجیده و طرحها و برنامهریزیهای مختلفی برایش درنظر گرفتهشود؛ مثلاً یکی از راهکارهایی که تا کنون از آن استفاده شد، به کارگیری دانشجو - معلمان بود و کارهای دیگری که ضعف و قوت آنها باید مورد بررسی قرار گیرد. پیشبینی میشود چالش تأمین منابع انسانی تا سال ۱۴۰۵ ادامه داشتهباشد، بنابراین نظام تعلیم و تربیت باید به صورت جدی با آن تأمل داشتهباشد و اندیشه کند که چطور این مشکل را در برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برطرف کند.
موضوع بعدی، رشد حرفهای منابع انسانی است که باید مدنظر قرار گیرد. باید مشخص شود که نظام تعلیم و تربیت چه مبنایی برای این مسئله دارد. در همین راستا، طرح رتبهبندی معلمان اجرا شد، هر چند کاستیهایی به دنبال داشت و نقدهایی هم به آن وارد است، اما سنگ بنای حداقلی و مقدماتی برای این مسئله محسوب میشود که میتواند بر پایه آن در کنار ایدههای دیگر، مسیر رشد معلمان را طی کند. باید به این نکته توجه کرد که مسیر رشد معلمان با هم متفاوت است، فرض کنید معلمی در حوزه شایستگیهای عمومی، فنبیان، ارتباط مثبت و تفکر تحلیلی، عملکرد بسیار مطلوبی دارد، اما نیاز به تقویت در حوزههای تخصصی نیز دارد، مثلاً روی مدیریت کلاس ممکن است مسلط نباشد و غیره. بنابراین مسیر رشدی که برای آن معلم درنظر گرفته میشود باید متفاوت از مسیر رشد معلم دیگری باشد که در حوزه تخصصی مسلط و در حوزه حرفهای نیاز به بهبود و توسعه دارد، چراکه شرایط آنها متفاوت از یکدیگر است.
مورد مهم دیگر نیز نگهداشت منابع انسانی است. این نگهداشت با مسائل صنفی رفاهی و معیشتی معلمان عجین شدهاست؛ یعنی آموزش و پرورش شاید بیشتر از هر مورد دیگری میبایست با درصد بسیار بالایی روی این مورد دقت داشتهباشد و نسبت به معیشت معلمان روی برنامههای سالانهاش، وضعیت مطلوبی را دنبال کند. حال این مسئله ممکن است مالی باشد یا ممکن است در ارتباط با بهرهوری اجتماعی او باشد.
حتماً باید برای منزلت اجتماعی معلمان ایده جدی وجود داشتهباشد، چراکه مسئولیت بارور کردن ظرفیت اجتماعی با معلمان است. بدون شک توجه به نظام آموزش و پرورش کشور توجه به پیشرفت جامعه است. هیچ جامعهای نمیتواند فراتر از سقف معلمانش پیش برود، بنابراین هر چقدر معلمان از منزلت اجتماعی بالاتری برخوردار باشند و ارجمندتر، شریفتر و به قول شهید مطهری بماهو معلم باشند، جامعه با آسیبهای اجتماعی کمتری مواجه میشود.
به طور کلی چالش جدی که آموزش و پرورش در ارتباط با آن باید ورود کند و در اولویت اقدام بگذارد، برای حوزه اجرایی در بحث جذب، ارتقا و نگهداشت منابع انسانی و در الگوی راهبردی، سیاستگذاری و اندیشهای، بحث هویت اجتماعی و منزلت اجتماعی معلمان است. سال تحصیلی جدید با کمبود ۱۷۶ هزار معلم مواجه خواهد شد. علاوه بر آن حدود ۷۲ هزار معلم تا مهر ۱۴۰۳ بازنشسته میشوند و این یعنی تأمین نیروی انسانی برای وزارت آموزش و پرورش سختتر از قبل میشود. بحران کمبود معلم در سال گذشته، آسیب زیادی را به تعلیم و تربیت دانشآموزان وارد کرد، به خصوص آنهایی که در مدارس عادی دولتی در مناطق کمبرخوردار درس میخواندند. در این رابطه چه باید کرد؟
از یکسو کاستهشدن ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان و از سوی دیگر افزایش روند بازنشستگی معلمان اثرات نامطلوبی را بر روند تأمین نیروی انسانی گذاشت؛ به نحوی که تا دو سال آینده نیز با کمبود معلم مواجه خواهیم شد. ایدههای حل این معضل در چنددسته خلاصه میشود، اما بستگی دارد که دست نظام آموزش و پرورش تا چه میزان برای این پیاده کردن این ایدهها باز باشد. چون یک وقتهایی ممکن است همه چیز به آموزش و پرورش برنگردد. یک وقتهایی ممکن است سازمان برنامه و بودجه، برنامهریزی انجام دهد، اما سازمان اداری استخدامی نتواند آنها را اجرایی کند یا حتی برعکس آن.
دانشگاه فرهنگیان برای حل کمبود معلم میتواند شکل آغاز به کار دانشجو معلمان را منطبق با برنامه درسیای که در حال حاضر وجود دارد، اجرا کند. میشود شبیه به همان کاری که در نظام سلامت انجام میشود رفتار کرد، اینکه دانشگاه سه سال دروس تئوری، نظری و عملی را به دانشجویان ارائه کند و در یک سال آخر دروس عملی که کارورزی است (و برخی دروس عملی) آنها را با منتور بودن معلم یا استاد راهنما وارد محیط کار کند. مورد بعدی استفاده از معلمان بازنشستهای است که تمایل به کار دارند، ما معلمان کارآزموده و توانمندی داریم که ۵۰ ساله هستند و بازنشست شدهاند، آنها خودشان مایل به ماندن و ادامه همکاری دارند و موارد دیگری که هر کدام توضیحات مفصلی دارد. عمده رؤسای جمهور در ادوار مختلف به اهمیت و جایگاه بالای آموزش و پرورش کشور تأکید داشتند و وزرای انتخابی ایشان هم به دنبال بهبود کیفیت آموزش و برقراری عدالت آموزشی بودند، اما نتایج اقداماتشان تغییرات چندان مؤثری را به دنبال نداشتهاست. چرا؟
یک مسئله مهم این است که آموزش و پرورش به دلیل تخصیص بودجه و فرآیندهای متعدد در برنامههای اجرایی، پیوستگی لازم را ندارد. در این رابطه میتوان در چند زمینه صحبت کرد، یک زمینه حقوق نیروهایی است که برای آموزش و پرورش کار میکنند و باید روی پرداخت به موقع تنظیم شود. متأسفانه معلمان حقالتدریس و معلمان بازنشسته وضعیت پرداختی پیوستهای ندارند، این مسئله روی کیفیت کار آنها اثر سوء میگذارد. مورد بعدی نوع رویکرد محتوای کتاب درسی است که باید از حافظهمحوری خارج شود و به سمت کیفیشدن و مفهومیسازی برود. همچنین آموزش و پرورش باید تکلیف کند که خروجی این سالهای تحصیل چه باشد و متناسب با آن، الگوی ارزشیابی تعیین کند. در حقیقت، مدل ارزشیابی که در کشور به نام کنکور داشتیم، جامع نبودهاست و همین مسئله باعث شده که خروجی تدریس در ۱۲ سال از زندگی دانشآموز مناسب نباشد. این را فارغ از این میگویم که از چه طرحی دفاع یا از چه طرحی نقد شود. مسئله اصلی این است که آموزش و پرورش حتماً نظام ارزشیابی و تأمین کیفیت را با دقت بچیند و همیشه دادههای شفافی از وضعیت خودش داشتهباشد؛ مثلاً بگوید در دوره ابتدایی که دانشآموزان فارغالتحصیل میشوند چنین مهارتهایی را کسب کنند، بابت آن هم آزمون با مداد و کاغذ بگیرد یا هر ایده دیگری، بنابراین باید گفت که کیفیتبخشی آموزش و پرورش در کتب درسی و کیفیت معلمان خلاصه شود.
از طرفی اگر آموزش و پرورش نتوانسته کار خودش را تمام کند، به این دلیل است که همه عوامل همیشه در اختیارش نبودهاست، گاهی با کمبود بودجه مالی مواجه شده و گاهی با کمبود زیرساخت. همه اینها دست به دست هم داده که آموزش و پرورش پیوستگی لازم را نداشتهباشد. برای ایجاد این پیوستگی چه کار باید کرد؟
جدیترین عاملی که میتواند کارگشا باشد، این است که آموزش و پرورش نقشش را از سیستم و سازمان به نهاد مبدل کند. تا وقتی سازمان باشد باید همیشه بدود و تلاشهایش به نتایج خوبی نمیرسد، اما وقتی نهاد شود میتواند با همه به صورت هدفمندتری ارتباط بگیرد. با توجه به اینکه در روزهای آینده وزیر آموزش و پرورش جدید اعلام میشود به نظر شما این شخص چه ویژگیهایی باید داشتهباشد تا بتواند کم و کاستیهای موجود را در این حوزه حل و فصل کند؟
به نظر من، آموزش و پرورش باید بالاتر از نگاههای حزبی باشد و از سیاست زدگی دوری کند. کسانی که دلشان برای آموزش و پرورش میسوزد، حتماً با تمام قوت به وظیفهشان عمل خواهند کرد. حتی اگر نگاه سیاسی متفاوتی داشتهباشند، اما به فراخور اینکه عزیزی مسئولیت این حوزه مهم را بر عهده گرفته، کمکش خواهند کرد. شخص وزیر آموزش و پرورش نیز باید نگاه راهبردی به مسائل آموزش و پرورش داشتهباشد. گاهی اوقات میگوییم اگر کسی را در جایی منصوب کنیم، باید قدرت اجرایی خوبی داشتهباشد، اما به نظر من این شخص باید اندیشه راهبردی قوی نیز داشتهباشد که به مقصد برسد. باید بتواند مختصات را شفاف کند. علاوه بر آن باید شجاعت داشتهباشد. بدون شک وزیر آموزش و پرورش به دلیل اینکه نقش مهمی در تعیین سرنوشت آیندهسازان این کشور دارد، باید قدرتمندترین وزیر کابینه دولت باشد. او باید بتواند حق دانشآموزان و معلمان را در مجلس و سازمانهای مختلف بگیرد.
مورد بعد این است که باید بتواند از فرصتهای مختلفی از نظر بهروزرسانی آموزش و پرورش در زیرساختها و بهرهوری اقتصادی و سازمانی استفاده کند و تحولخواهی را در مشی رفتار داشتهباشد. ما تقریباً وارد نسل جدیدی میشویم که باید با ظرافت بیشتری رفتار کنیم. وزیر آموزش و پرورش حتماً باید اهتمام به موارد مدرسه تا ستاد داشتهباشد؛ مثلاً دانشآموز اول ابتدایی چه میزان درک دارد یا یک نوجوان در دوره متوسطه به چه چالشهایی دچار است، چه آسیبهای اجتماعی متوجه او شده، بنابراین از نظر من، جوان بودن وزیر آموزش و پرورش یک مزیت است، البته جوان بودن به معنای کم سن و سال بودن نیست، بلکه به نوع نگاه و ایده و سبکهای اجرایی بر میگردد. علاوه بر آن هر چه نیروهای جوانتری در وزارتخانه داشتهباشیم، چالاکی سیستم را بالاتر بردیم و مسئولانی را که با ادبیات نوجوان و جوان نزدیکتر هستند، به کار گرفتهایم. به همین دلیل به کارگیری نیروهایی که سابقه آنها تمام شدهاست، میتواند به عنوان قوهای که راهبری نیروهای کارآمد جوان را دارند، پیشنهاد قابلتوجهی باشد.
در پایان امیدوارم بهترین انتخاب انجام شود و همه موظفند با تمام توان به وزیر و کابینه آینده کمک کنند. برای بهتر انجامشدن کارها باید هر چه اختلافنظر در مسائل سیاسی یا رقابتهای انتخاباتی وجود دارد، تمام شود و همه به این دولت که دولت همه مردم است، کمک کنند. دولت نیز متقابلاً باید ایدههای افراد دلسوز را مورد بررسی و استفاده قرار دهد تا روز به روز وضعیت آموزش و پرورش کشور به سوی تعالی پیش رود.
سایر اخبار این روزنامه
آقای رئیسجمهور! کار را با قوت در دست بگیر
صهیونیستها را رها نمیکنیم
باجخواهی دقیقه نودی نتانیاهو از بایدن
آرامش دانشگاهها مقدمه ضروری توسعه علمی کشور
زیباکلام ظاهراً به اشتباه خودش پی برد
علی کریمی: زندگی نرمالم را از دست دادم!
عوامل بیرونی مانع پیوستگی لازم آموزش و پرورش شده است
قانون خوب است تا وقتی من بخواهم
پیشروی «سلمان فارسی» تا واقعه غدیر و رحلت پیامبر (ص)
بایدن اسرائیل دوست، ترامپ دوست اسرائیل