جهش تکفیری‌ها پس از ترور شهید هنیه

زمستان ۱۳۸۵ درست شش ماه بعد از پیروزی مردم لبنان بر صهیونیست‌ها در جنگ ۳۳ روزه و زمینگیر شدن ارتش اسرائیل در وادی‌الحجیر حوادثی روی داد که نشان می‌داد ارتباط میان گروهک‌های تروریستی تکفیری با موساد کاملاً ارگانیک بوده و پاسکاری خطی میان آن‌ها وجود دارد. 
 در آن روز‌ها «دان حالوتس»، رئیس ستاد و «عمیر پرتز»، وزیر دفاع وقت ارتش صهیونیستی در یک کنفرانس خبری مشترک گفته بودند که اسرائیل به دست مقاومت، تحقیر تاریخی شده است و نمی‌توان با جنگنده اف ۱۶ به نبرد با آن رفت. 
مؤسسه کارنگی که اغلب تحلیل‌های امنیتی در منطقه را تفسیر می‌کند، در گزارشی مشترک که یکی از نویسندگان آن رابرت بائر افرس سازمان سیا بود برای اولین بار بحث «قدرت بازدارندگی مقاومت» را روی خطوط مناطق اشغالی مطرح و به موساد توصیه کرده بود که باید گستره جنگ را آن‌قدر باز کند تا صهیونیست‌ها بتوانند نفس بکشند. 
باز کردن خطوط جنگ و نقطه‌چینی کردن آن با دادن امکانات لجستیکی به گروهک تروریستی ریگی آغاز شد. این گروهک تکفیری که تا پیش از این سه عملیات مهم از جمله جنایت تاسوکی را عملیاتی کرده بود در آن سال مأمور شد تا شهر استان سیستان و بلوچستان را به یکی از کریدور‌های ناامنی تبدیل و منطقه جنوب شرق را به صورت کامل ویروسی کند. 


در همان زمان که گروهک تروریستی ریگی مشغول باز کردن بال‌های تروریستی خود در منطقه بود، یک پیوست جالب توجه و مهم نیز از جانب سازمان سیا برای پوشش اقدامات شرارت بار این تشکیلات تکفیری باز شد، از جمله آن استقرار یک تیم اجرایی با هدایت یکی از عناصر گروهک ملی- مذهبی در منطقه شیرآباد بود که در پوشش کارگاه‌های خودکفایی صورت گرفته، اما درمیان آن برای تروریست‌ها یارگیری می‌کرد. 
در این مقطع امریکایی‌ها معتقد بودند که پیشبرد طرح‌های ضربتی از سوی عبدالمالک ریگی نیاز به اقدامات اجتماعی دارد، به این معنا که باید محفل پوششی برای گره‌های مرکزی آن ایجاد کرد تا خانه‌های تیمی به راحتی زیر ضرب نرود. اجتماعی کردن طرح ترور علاوه بر جاذبه‌های خاصی که در خود داشت می‌توانست سطح برخورد با تکفیری‌ها را نیز دچار انحراف تحلیلی نیز بکند. 
سرشبکه اطلاعاتی و عملیاتی سازمان سیا با این استفاده از این محفل پوششی توانسته بود ظرف مدت کوتاهی گروهک‌های ضدانقلاب را از تهران به زاهدان بکشد و به اسم برگزاری اتاق‌های آموزشی برای تروریست‌ها یارگیری کند. از جمله آن ارسال کادر‌های آموزشی مدرسه فمینیستی شیرین عبادی به زاهدان و برگزاری کارگاه‌های توانمندی زنان بود که در آن به جای کارآفرینی وبلاگ‌نویسی به سود مقاصد تروریستی آموزش داده می‌شد، همچنین ضدانقلاب توانسته بود در پوشش کمک‌رسانی به طرح واکسیناسیون از منطقه نقشه‌برداری محلی محدودی نیز انجام دهد. 
گروهک جندالله (شیطان) نیز با این پروژه در هماهنگی کامل قرار گرفته بود. در آن مقطع ریگی عملیات‌های خود را با ترور‌های کور مرزی شروع و به مرور در کمتر از یک سال چهار عملیات تروریستی دیگر را سازماندهی کرد که از جمله آن انفجار یک بمب صوتی در بلوار جمهوری شهر زاهدان بود، بعد از آخرین عملیات تروریستی صورت گرفته توسط تکفیری‌ها برای اولین بار صدای امریکا ارگان رسانه‌ای سازمان سیا از ریگی به عنوان فعال مدنی یاد کرده و وب‌سایت روزآنلاین که از سوی منافقین در هلند اداره می‌شد در یادداشتی اقدامات اجتماعی و مویرگی صورت گرفته توسط ضدانقلاب را موتوری خواند که ریگی روشن کرده است!
در بخشی از این یادداشت قابل توجه که با نام مستعار نوشته شده بود به این موضوع اشاره شده بود که ترور‌های ریگی در کنار بهسازی‌های اجتماعی صورت گرفته توسط ضدانقلاب می‌تواند پلی بزند که ایران را در منطقه قفل کند. در این مرحله تازه مشخص شده بود که هماهنگی و تقسیم کار موساد و سازمان سیا به چه نتایج جالب توجهی رسیده است. 
در حالی‌که کادر‌های تروریستی ریگی به دست افسران صهیونیستی آموزش و تدارک می‌شدند در آن سو امریکایی‌ها با اجتماعی کردن تکفیری‌ها آن‌ها را یک خال بالاتر آورده بودند. هدف اصلی طرح مسدودکردن مسیر مقاومت در منطقه بود. البته تروریست‌ها و شبکه همکاری با آن ظرف مدت کوتاهی از سوی وزارت اطلاعات و نیز قرارگاه امنیتی سازمان اطلاعات سپاه در استان شناسایی و یکی پس از دیگری از دور خارج شدند، این ضربه سخت از «جهش ژنتیکی ترور» جلوگیری کرد. بالاآوردن سطح عملکرد تروریست‌ها پس از هفت اکتبر و عملیات مهندسی شده طوفان الاقصی نیز قابل رصد است. از جمله به روز شدن امکانات رزمی و رسانه‌ای تکفیری‌ها است که با قبل آن به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. تحلیل اطلاعیه‌های گروهک جیش‌العدل (ظلم) پس از عملیات تروریستی شهر چابهار شاهد مهمی بر این جهش است. نکته جالب توجه آنکه میان احزاب کردی تروریستی و گروهک‌های تکفیری در جنوب شرق نیز هم‌افزایی ایجاد شده است. 
جهشی کردن تررویست‌ها به صورت سه بعدی (لجستیکی، رسانه‌ای و اجتماعی) بعد از ترور شهید هنیه در تهران تحلیل‌های مهمی در خود دارد. دو شب بعد از این عملیات خونین، گروهک تکفیری جیش‌العدل (ظلم) بیانیه داده و در آن ایران را محکوم کرده است، جالب آنکه در تمام بند‌های این اطلاعیه حتی یک بار هم به نام رژیم صهیونیستی اشاره نشده است. پیش از این صلاح‌الدین فاروقی سرکرده این گروهک تروریستی نیز متنی را در کانال تلگرامی خود منتشر کرده که در ظاهر درباره وقایع فلسطین است، اما در آن نام صهیونیست‌ها به صورت کامل سانسور شده است، این حذف عامل جنایت توسط یکی از سرپنجه‌های آن در منطقه خیلی عجیب و اتفاقی نیست، اما انحراف مسئله فلسطین توسط جیش‌العدل مهم‌تر از نکته اول است. 
برآورد‌های موجود نشان از آن دارد که دو شبکه موساد و سازمان سیا در تلاش هستند این گروهک تروریستی و تکفیری را از سطح محلی بالاتر آورده، در منطقه فعال‌تر کرده و با شاخه داعش موسوم به خراسان پیوند بزند. استخدام مزدوران بین‌المللی به عنوان کادر‌های جیش‌العدل که مسلط به جنگ‌های منطقه‌ای هستند نیز با همین هدف صورت گرفته است. اما این کانال جدید نیاز به سرپل‌هایی دارد تا ترور را اجتماعی کنند. فعال شدن مجدد سرشبکه‌های نفاق در کانادا و برقراری تماس‌های مشترک در یکی از کشور‌های همسایه مقدمه این تحرکات است، میدان رشد این پروژه در رصد کامل قرار دارد!