موسيقي عنصر هويت‌ساز

علاقه من به موسيقي از دوران ابتدايي شكل گرفت. وقتي در شهر بيرجند بودم توجهم به نواهاي خوش موسيقي كه از راديو پخش مي‌شد، جلب شد و اين عشق و علاقه به موسيقي به تدريج آنچنان در من شعله‌ور شد كه در دوران دبيرستان از شنوندگان پر و پا قرص برنامه‌هاي موسيقي راديو، به ويژه برنامه «گلها» و «شما و راديو» و ديگر برنامه‌هاي موسيقي ايراني شدم.
برنامه «شما و راديو» صبح‌هاي جمعه از راديو پخش مي‌شد. موسيقي اين برنامه به رهبري زنده‌ياد ناصر زرآبادي (1397-1299) بود؛ البته برنامه‌هاي مختلف ديگري نيز داشت كه پيگيري اين برنامه را برايم لذت‌بخش مي‌كرد.
پس از پايان تحصيلات دبيرستان، براي ادامه تحصيلات دانشگاهي به تهران رفتم و خوشبختانه توانستم از برنامه‌هاي تلويزيوني، تالار رودكي و كاخ جوانان و همين طور ديگر مناطقي كه برنامه موسيقي داشتند، بهره‌مند شوم و از اين طريق به اطلاعات و علاقه وافرم به موسيقي اضافه كنم، در همين راستا بنا به تشويق خانواده و دوستان براي آموزش سنتور اقدام كردم و در كلاس‌هاي سنتور زنده‌ياد محمد حيدري (1395-1319) شركت كردم؛ اين كلاس‌ها در هنرستان موسيقي واقع در خيابان كاخ جنوبي بود. متاسفانه سربازي و ديگر مشكلات مانع من براي ادامه شركت در اين كلاس‌ها شد و ديگر نتوانستم فراگيري اين ساز دلنشين را ادامه دهم، بيشتر اوقاتم را صرف مطالعه موسيقي و شركت در مجامع موسيقي كردم. در سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ به عنوان پژوهشگر در مركز مردم‌شناسي كه وابسته به وزارت فرهنگ و هنر بود، مشغول به كار شدم. در اين مركز علاوه بر فعاليت‌هاي مختلف پژوهشي، در حوزه مردم‌شناسي بيشتر تمايل داشتم در زمينه‌هاي هنري و به‌ ويژه موسيقي نواحي ايران فعاليت كنم. در اين راستا به استان‌هاي سمنان، خراسان و سيستان و بلوچستان در قالب يك گروه پژوهشي انجام وظيفه كردم و در حوزه موسيقي اين مناطق فعاليت‌هايم متمركز شد.
عشق و علاقه‌ام به موسيقي سبب شد كه پس از پايان تحصيلات دانشگاهي، در مقطع كارشناسي ارشدِ سيستم‌هاي مديريت، در سال ۱۳۵۸ از امريكا به ايران مراجعت كنم و در همان اداره و همان كار به پژوهشگري و مطالعه موسيقي ايراني بپردازم كه تا پايان خدمت اداري در سال ۱۳۵۸ ادامه پيدا كرد. از جمله مهم‌ترين اتفاقاتي كه در زندگي من رخ داد، مربوط به سال ۱۳۶۰ مي‌شود و آن، اين بود كه روزي در آرشيو و كتابخانه مركز مردم‌شناسي، توجهم به يك پايان‌نامه موسيقي كه به زبان انگليسي بود، جلب شد. اين پايان‌نامه به موسيقي و ساز، در بين اقوام تركمن ايران مربوط مي‌شد. براي درك بهتر مطالب تخصصي اين پايان‌نامه به فرهنگ‌هاي لغت مختلف مراجعه كردم كه متاسفانه باز هم نيازها و سوالات من را برآورده نمي‌كردند. در اين زمان بنا بر تشويق همكاران، تصميم گرفتم كه خودم با امكانات موجود اگرچه كم بود، به مطالعه ديگر فرهنگ‌ها بپردازم و در مجموع يك فرهنگ كامل‌تر، قابل فهم‌تر و قابل استفاده‌تر براي اهل پژوهش و ترجمه تهيه كنم. گرچه در ابتدا اين كار بسيار سخت مي‌نمود ولي پس از تلاش‌ چند ساله، موفق شدم نخستين كتابم را با عنوان «فرهنگ تفسيري موسيقي» در سال ۱۳۷۱ منتشر كنم كه خوشبختانه اين كتاب چندين بار، تاكنون در تيراژ بالا چاپ و منتشر شده كه نشانگر نياز جامعه علمي كشور به اين فرهنگ است. علاوه بر پژوهش‌هاي بي‌شمار در حوزه‌هاي مختلف موسيقي و حوزه‌هاي اجرايي، مديريتي، شركت در اجلاس‌ها و سمينارِهاي ملي و بين‌المللي، تدريس در دانشگاه، عضويت در كانون پژوهشگران خانه موسيقي و چند گروه مشورتي و نظارتي و... در حوزه موسيقي هم از جمله فعاليت‌هايم بوده است، در اين ميان نظر به اهميت مسائل اجتماعي و مردم‌شناسي مربوط به موسيقي به جمله معروف زنده‌ياد روح‌الله خالقي توجه و تاكيد زيادي داشته‌ام؛ ايشان در جايي گفته‌اند كه يكي از مشكلات پژوهش‌هاي موسيقي ما در اين است كه اهل موسيقي توجه و دركي از مسائل اجتماعي كشور ندارد و متخصصان علوم اجتماعي ما هم توجهي به موسيقي و نقش مهم آن در زندگي مردم ندارند. 


تاثير اين جمله همچنان در من وجود دارد و به سهم خودم تاكنون تلاش كرده‌ام كه به عنوان يك مردم‌شناس به موسيقي نگاه كنم و تمام مقاله‌ها و اكثر كتاب‌هايم نيز در اين راستاست. علم مردم‌شناسي توجه اصلي خودش را به شناخت و شناساندن فرهنگ معطوف مي‌دارد، از اين رو تلاشم بر اين بوده كه به نقش و كاركرد فرهنگي و اجتماعي عنصر فرهنگ‌ساز و هويت‌ساز موسيقي توجه ويژه داشته باشم.كتاب «موسيقي ايراني و هويت» را كه پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامي در سال‌هاي ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵ از من چاپ و منتشر كرده در پاسخ به همين نياز جامعه است. 
تلاش من هميشه بر اين بوده تا در حوزه‌هايي وارد شوم كه جديدتر هستند و كمتر به آنها توجه شده است؛ آخرين كتابم كه در واقع تكميل و البته روزآمد شده كارهاي پيشين من هست با عنوان «فرهنگ جامع موسيقي ايراني»؛ در اين كتاب نگاهي نو داشته‌ام و به موسيقي ايراني در تمام ابعاد تاريخي و جغرافيايي‌اش توجه كرده‌ام؛ البته كه هيچ كاري كامل و بدون نقص نيز نيست، اما اميدوارم در آينده عمر و امكاني باشد كه خودم و البته ديگران بر پايه و مبناي اين اثر گام برداشته و اهتمام ورزند.
پژوهشگر موسيقي، نويسنده و مترجم