روزنامه کيهان
1403/06/05
اخبار ویژه
ضربه به چشم موساد در ۱۵۰۰ متری تلآویو پس از عملیات ترکیبی بامداد دیروز حزبالله در شمال و غرب سرزمینهای اشغالی، سانسور شدید در رژیم صهیونیستی حاکم شد و همین سانسور، شدت و اهمیت اولین ضربت انتقامی حزبالله را نشان میدهد. نتانیاهو به وزرای خود دستور داد که هیچ اظهار نظری درباره عملیات حزبالله نکنند. دولت او با انتشار تحلیلهای قالبی، القا میکند که اتفاق چندانی نیفتاده و حمله مهار شده، اما برخی اخبار، به علاوه تصاویری که از پدافند سانسور رژیم عبور کرده، نشان میدهد اولین ضربه حزبالله در روند انتقام خون شهید فؤاد شکر، ضربت مؤثری بوده است. اخبار غیر رسمی میگوید حزبالله به موازات شلیک ۳۲۰ موشک و پهپاد و سرگرم کردن سامانه پدافندی دشمن، و در کنار هدفگیری یازده پایگاه نظامی، مقر اصلی موساد و یگان ۸۲۰۰ وابسته به واحد اطلاعات نظامی را در پایگاه گلیلوت در شمال تلآویو هدف قرار داده است. این عملیات که در مقایسه با توانمندی بالای حزبالله، بیشتر دستگرمی محسوب میشود، از جهات مختلف مهم است. نخست، عمق نفوذ اطلاعاتی، شناسایی پایگاه راهبردی موساد و داشتن بانک اطلاعاتی دقیق از اهداف راهبردی. حزبالله این بار، به چشم دشمن ضربه زده است. نکته دوم این است که اگر دستان بلند حزبالله قادر است در یک عملیات محدود به شمال تلآویو برسد، بنابراین در هم کوبیدن پایتخت رژیم صهیونیستی و یا بندر حیفا و...، کاملا سهلالوصول است. این در حالی است که حزبالله هنوز دست به قبضه تسلیحات راهبردی خود نبرده است. برخی رسانههای اسرائیل، به شکل سربسته، ابراز نگرانی کردهاند که حزبالله برای اولین بار در جنگ اخیر، اهدافی را در عمق ۱۱۰ کیلومتری و در ۱۵۰۰ متری تلآویو هدف قرار داده است. حزبالله همچنین نشان داد که قادر به گسترش جنگ به سواحل مدیترانه و ضربهزنی در دریاست. در عملیات ترکیبی امروز، کشتی جنگی «دورا» در سواحل نهاریا هدف حمله قرار گرفت و چند نظامی صهیونیست کشته و مجروح شدند. پس از مسدود شدن دریای سرخ، مدیترانه تنها مجرای تنفس دریایی اسرائیل است. این ضربه غافلگیرانه در حالی نواخته شد که ارتش صهیونیستی ادعا میکرد ناو موشکاندازش، یکی از پهپادهای حزبالله را رهگیری کرده است! همزمان، عنوان شده که مناطقی از شهر عکا هم مورد اصابت موشکهای حزبالله قرار گرفته و موجب قطعی چند ساعته برق شده است. مقامات اسرائیل چنین وانمود میکنند که حمله حزبالله را مهار کردهاند اما گزارش روزنامه اسرائیل هیوم مبنی بر این که «مقامات اسرائیل از کشورهای دیگر خواستهاند جلوی تشدید تنش را بگیرند»، به وضوح از وحشتزدگی آنها حکایت میکند. نشانه دیگر ترس و درماندگی را میتوان در سخنان وزیر جنگ اسرائیل دید: «به وزیر دفاع آمریکا اطلاع دادم که جلوگیری از تشدید تنش در منطقه چقدر اهمیت دارد». رادیو ارتش رژیم صهیونیستی با اذعان به اینکه همه حملات حزبالله مهار نشد و تنها بخشی از آن خنثی شد، میافزاید: «به یاد داشته باشیم که زرادخانه موشکی حزبالله شامل ۱۵۰ هزار موشک است و این، ظرفیت چشمگیری است». در همین حال، آنچه بر هراس رژیم صهیونیستی میافزاید، عزم جدی متحدان حزبالله برای مجازات اسرائیل است؛ چنان که انصارالله با استقبال از آغاز عملیات انتقامی حزبالله اعلام کرد: «این پاسخ قدرتمند در عمق رژیم، نشان میدهد که مقاومت، مقتدر و در عمل به وعدهها و هشدارهایش صادق است. دستان دلاوران مقاومت را میفشاریم و به آنها تبریک میگوییم و تاکید میکنیم که پاسخ یمن، حتما در راه است و این را روزها و شبها و میدان جنگ ثابت خواهد کرد». روزنامه دولت: وزرای پیشنهادی انتخاب خود پزشکیان هستند در پی فضاسازی رسانههای ضد انقلاب و برخی افراطیون مدعی حمایت از پزشکیان که درصدد القای تعیین کابینه از سوی رهبر انقلاب بودند، روزنامه دولتی ایران ادعای مذکور را رد کرد و نوشت که تعامل رئیسجمهور با رهبر انقلاب در حد مشورت بوده و نه تعیین وزیران از سوی رهبری. پس از آن که سخنان نادرست و توأم با بیدقتی آقای پزشکیان در مجلس اسباب برخی سوءاستفادهها شد، روزنامه ایران نوشت: «پس از سخنان رئیسجمهور در مجلس، برخی نمایندگان مدعی شدند که پزشکیان «از رهبری خرج کرده است»؛ ادعائی که حتی پس از گذشت چند روز از جلسه چهارشنبه از سوی دفتر رهبری تکذیب نشد... این ادعا که رئیسجمهور از رهبری هزینه کرده، سخن دقیقی ارزیابی نمیشود. پرواضح است، اظهارات رئیسجمهور، تاکیدی بر این مهم بوده که دولت چهاردهم، علاوهبر بیان شعار «وفاق ملی»، بر عمل به این شعار نیز پایبند است و در وهله اول، اخذ مشورت و تعامل و هماهنگی با رهبر معظم انقلاب را نیز در این چارچوب لازم و ضروری میشمارد. نگاهی به دایره مشورت پزشکیان در جریان انتخاب وزرای خود نشان میدهد که این دایره از تعیین شورای راهبری و تشکیل کمیتههای تخصصی را در خود جای داده و طبعاً اخذ مشورت از رهبر معظم انقلاب، نهتنها پدیدهای خارج از روال و یا فاقد اولویت نبوده بلکه ضروری و بدیهی است». روزنامه ایران میافزاید: از سوی دیگر، برخی تلاش داشتند تا سخنان رئیسجمهور را چنان وارونه جلوه دهند که گویی این رهبری انقلاب است که تکتک وزرا را انتخاب و به واسطه رئیسجمهور به مجلس معرفی میکند! حتی برخی حامیان پزشکیان نیز از سر طعنه، گزارههایی به کار بردند تا از این فرصت، نه آنکه از رئیسجمهور دفاع کنند بلکه صرفاً از رقبای سیاسی خود انتقام بگیرند. ضدانقلاب نیز از همین دریچه به ماجرا نگاه و تلاش کرد تا پروژه تازه نفس «وفاق ملی» را با انحراف معنایی مواجه کند. حال آنکه مشی همیشگی رهبری انقلاب بر حمایت از دولت منتخب ملت بوده است؛ امری جاری و ساری که از دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی تا دولت خاتمی و احمدینژاد و روحانی و شهید رئیسی برای همگان روشن بوده است. سوءبرداشت از اعلام هماهنگی رئیسجمهور با رهبر انقلاب در حالی رخ داد که انتصاب وزیر شایسته زن در قامت سکاندار وزارت راه و شهرسازی، مورد حمایت رهبری قرار گرفت، یا گزینه مدنظر پزشکیان به عنوان وزیر ارشاد که از رهبر انقلاب حکم مسئولیت مؤسسه اطلاعات را به امانت داشت، با اجازه رهبری به مجلس معرفی شد. این روزنامه در پایان نوشت: در برخی دورههای دولت، بیان میشد که رئیسجمهور اختیارات کافی ندارد یا به او اجازه اجرای سیاستهایش داده نمیشود حال اما با رئیسجمهور و معاون اولی مواجه هستیم که ضمن رد ادعای اختیار نداشتن، بدون لاپوشانی روندها، صادقانه از همکاری و مساعدت همگان با دولت سخن میگویند و با علمداری شعار «وفاق ملی» میخواهند تا دیگران نیز با صداقت و اتحاد، به این وظیفه مهم جامه عمل بپوشانند. شرق: سخنان نیندیشیده پزشکیان میتواند دردسرساز شود یک روزنامه اصلاحطلب تاکید کرد: سخنان پزشکیان موجب سوءبرداشت و دردسرساز میشود بنابراین او ناچار است پیش از هر مراسمی، درباره آنچه میخواهد بر زبان بیاورد، بیندیشد و گرنه این سخنان در نهایت، جایگاه او را تضعیف میکند و در گذر زمان، دردسرساز خواهد شد. روزنامه شرق در سرمقاله خود با عنوان «سخنان پزشکیان دردسرآفرین است؟» نوشت: یکی از مشکلات جدی رؤسای جمهوری ایران این است که درک درستی از مفهوم «جایگاه سخن» ندارند. آنان گاه سخنانی در مصاحبهها، سخنرانیها، در دیدار با مردم و مقامات به کار میبرند که موجب سوء قرائت در اذهان میشود. این ناشی از اعتمادبهنفس بیش از اندازه است که به سهلانگاری میانجامد. نمونه بارز این سخنان را میتوان در حرفهای محمود احمدینژاد پیدا کرد. احمدینژاد همه مرزهای رسمی زبان را میشکست و این امر ابتدا برای مردم کوچهبازار خوشایند و جذاب بود، چراکه به شیوه غیرمستقیم کردار و رفتار حامیان خود را که اغلب از مردم کوچهبازار بودند، توجیه میکرد... «جایگاه سخن» نزد حسن روحانی خاصگرایانه بود؛ او بهندرت مردم را خطاب قرار میداد. روی سخنش بیش از هر چیز نهادهای رسمی و افرادی با هویتهای مجهول و مبهم بودند و این خطاب بیش از اینکه گرهگشا باشد، معمایی به نظر میرسید که مردم باید آن را حل میکردند. حسن روحانی بهخوبی از «جایگاه سخن» خود آگاه بود و تلاش میکرد بیش از آنکه سخنانش مردم را برانگیزد، مخالفانش را بنوازد؛ برای همین بسیار از صنعت تلمیح و کنایه استفاده میکرد و بهندرت سخنانی رک و صریح بر زبان میآورد. حسن روحانی میدانست از هر سخن میتوان معنایی غیر از آن چیزی که بر زبان آمده، افاده کرد. او نه صدای مردم بود و نه زبان آنان. زبانش رسمی و امنیتی بود و بههمیندلیل نزد مردم مرموزتر از آنچه بود، نشان میداد. محمود احمدینژاد و حسن روحانی باور نداشتند در سیاست باید مسائل را صادقانه با مردم در میان گذاشت. تعریف آنان از صداقت و صراحت در بیان با رؤسای جمهور دیگر تفاوت داشت. سیدمحمد خاتمی راه سادهای در پیش گرفته بود. او درصدد بود از جایگاه دانشگاهی خود سخن بگوید، چراکه در آن جایگاه واژهها را راحتتر میجست و به کار میبست. اگرچه گاه مردم از عمق حرفهای سیدمحمد خاتمی سر در نمیآوردند اما باورشان این بود که آنان را در سیاست جدی گرفتهاند. البته چفتوبست نشدن گفتار خاتمی با کردارش مردم را ناامید و دلسرد کرد و از او چهرهای منفعل در بحرانهای سیاسی ساخت. یکی از مشهورترین سخنان حضرت علی(ع) این است که «تا سخن نگفته باشی، کلام در بند تو است و به زمان سخنگفتن تو در بند کلامی». مسعود پزشکیان حد وسط حسن روحانی و سیدمحمد خاتمی است. گاه بارقههایی در سخنانش دیده میشود که سمتوسوی مردمگرایانه دارد و البته آلوده به جهل و خلاف واقع نیست. لحن و طنین صدایش نشان میدهد با مردم کوچهبازار آشنا است و میتواند زبان آنان باشد. مسعود پزشکیان به زبان ترکی تسلط دارد و در خانه این زبان زیسته و به چموخم آن آگاه است. این تسلط به ترکی، گاه در برگرداندن آن به فارسی برایش دردسرآفرین میشود. بگذارید با مثالی صورتمسئله را روشن کنیم. جلال آلاحمد سخنوری توانا بود و کلامی نافذ داشت. او با همان کلام مینوشت و نوشتههایش همان ریتم و تپش را داشت. از این رو است که یکی از انتقادات به نثر جلال آلاحمد در کنار ویژگیهای ماندگاریاش این است که برخی باور دارند داستانهایش شتابزدهاند. آلاحمد خود در «سنگی بر گوری» بر عجول بودنش صحه میگذارد. او همانگونه که فکر میکند، سخن میگوید و مینویسد... با علم بر این قیاس، مسعود پزشکیان راه دشواری در پیش دارد. او ناگزیر است به دلیل جایگاه خود، سخنرانی و مصاحبه کند و در جمعهای مختلفی حرف بزند و برای اینکه از سخنان صادقانه و صریحش سوءقرائت نشود، ناچار است پیش از هر مراسمی درباره آنچه میخواهد بر زبان بیاورد، بیندیشد و در صورت امکان آن را به متن بازگرداند. بهویژه اینکه سخنان او در آغاز راه قابلیت تفسیر و تأویل بسیار دارد و مخالفانش درصدد سوءقرائت از آن هستند؛ بههمیندلیل او باید از سخنانی که موجب این سوءقرائت میشود که در نهایت جایگاه او را تضعیف میکند، پرهیز کند. سوءقرائتهایی که در گذر زمان دردسرساز خواهد شد. رویکرد راهبردی در اسرائیل به سقوط خطرناک گرفتار شده است نشریه آمریکایی میگوید واشنگتن به همراه سه کشور اروپایی، ایران را با برجام مهار کردند و اسرائیل باید از این رویداد خوشحال و آسوده میبود اما مسیر اشتباه را در پیش گرفت. استفان والت در فارین پالیسی، درباره افول درایت در رژیم صهیونیستی نوشت: اسرائیل با مشکلاتی جدی روبهروست. شهروندانش به شدت دچار تفرقه هستند که احتمالاً بهبود نخواهد یافت. درگیر جنگی بینتیجه در غزه است، ارتش آن نشانههایی از خستگی نشان میدهد، و جنگی گستردهتر با حزبالله یا ایران همچنان ممکن است. اقتصاد اسرائیل به شدت آسیب دیده و روزنامه تایمز اسرائیل گزارش داده که احتمالا امسال ۶۰ هزار شغل تعطیل شوند. علاوهبر این، رفتارهای اخیر به شدت به چهره جهانی اسرائیل آسیب رسانده و در حال تبدیل شدن به یک دولت مطرود است. دادستان ارشد دادگاه کیفری بینالمللی، درخواست صدور احکام بازداشت برای بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع را به اتهام جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت ارائه داده؛ اقدامات اسرائیل به احتمال زیاد نسلکشی عامدانه است و اعلام شده که اشغال و استعمار کرانه باختری، غزه و قدس شرقی توسط اسرائیل به وضوح نقض قوانین بینالمللی است. تنها کسانی که در دفاع از صهیونیسم سرشان را در برف فرو بردهاند، میتوانند چشم بر روی آنچه در غزه رخ میدهد، ببندند و عمیقاً نگران و هراسان نشوند. در آمریکا، حمایت از رفتار اسرائیل به سرعت در حال کاهش است و جوانان آمریکایی (از جمله بسیاری از یهودیان جوان) با رویکرد منفعلانه دولت بایدن در این باره مخالفت میکنند. وسوسهانگیز است که تمام مشکلات را گردن نتانیاهو بیندازیم، و او بیتردید شایسته انتقاداتی است که دریافت کرده، اما انداختن تمام تقصیرها به گردن او، یک مشکل عمیقتر را نادیده میگیرد: فرسایش تدریجی رویکرد راهبردی در اسرائیل طی ۵۰ سال گذشته. نسل اول رهبران اسرائیل، استراتژیستهای زیرکی بودند. آنها در تلاش بودند تا چیزی تقریباً غیرممکن را محقق کنند: تأسیس یک دولت یهودی در دل جهان عرب، حتی با وجود اینکه جمعیت یهودیان در فلسطین در سال ۱۹۰۰ بسیار ناچیز بود و حتی زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، هنوز یک اقلیت مشخص بود. بن گوریون و سایر رهبران صهیونیست، اغلب حاضر بودند به طور موقت به توافقهایی رضایت دهند که اهداف بلندمدت آنها را تامین نمیکرد، اما آنها را یک گام به آن اهداف نزدیکتر مینمود. دیپلماسی هوشمندانه و مقدار زیادی فریبکاری به اسرائیل کمک کرد تا زرادخانه مخفیانهای از سلاحهای هستهای را توسعه دهد و واقعیتهای بیرحمانه بنیانگذاری اسرائیل را پنهان نگه دارد. اشتباه اصلی، همان طور که محققان متفکر اسرائیلی بارها استدلال کردهاند، تصمیم به اشغال و بهتدریج استعمار کرانه باختری و غزه بود، برای ایجاد «اسرائیل بزرگ». اشتباهات دیگری نیز رخ داد. رهبران اسرائیل (و همتایان آمریکایی، از جمله هنری کیسینجر) نتوانستند نشانههایی را ببینند که روشن میساخت انور سادات، رئیسجمهوری مصر، آماده است تا در ازای بازگرداندن صحرای سینا که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ آن را تصرف کرده بود، صلح برقرار کند. متأسفانه، بهدلیل اینکه مناخیم بگین، به شدت بر هدف ایجاد «اسرائیل بزرگ» پافشاری داشت و حاضر به پایان دادن به اشغال نبود، فرصت حل و فصل مسئله فلسطین از دست رفت. نشانه بعدی تضعیف راهبرد، تهاجم ناموفق به لبنان در سال ۱۹۸۲ بود به شکلگیری حزبالله انجامید. مقاومت فزاینده حزبالله، در نهایت، اسرائیل را مجبور کرد که در سال ۲۰۰۰ از لبنان خارج شود. همچنین، حذف سازمان آزادیبخش فلسطین، مقاومت فلسطینیان را متوقف نکرد، بلکه راه را برای آغاز انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ هموار ساخت که نشانهای واضح بود از اینکه فلسطینیها قصد ترک سرزمین خود و تسلیم شدن را ندارند. از سوی دیگر، نتانیاهو و سایر مقامات اسرائیل باید از اینکه آمریکا و دیگر قدرتها، ایران را متقاعد کردند که توافق برجام را سال ۲۰۱۵ امضا کند، خوشحال و آسوده میبودند چرا که، ایران را به کاهش ظرفیت غنیسازی، کوچک کردن ذخایر اورانیوم غنیشده و پذیرش بازرسیهای شدید ملزم کرد. بسیاری از مقامات ارشد امنیتی اسرائیل، از این توافق حمایت کردند اما نتانیاهو و حامیانش، همراه با آیپک، مخالف بودند. آنها نقش کلیدی در متقاعد کردن ترامپ، برای خروج از توافق در سال ۲۰۱۸ ایفا کردند. امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به ساخت بمب نزدیک شده است. تصور سیاستی کوتاه نگرانهتر از این برای اسرائیل دشوار است. چه چیزی این افول چشمگیر در درایت راهبردی را اسرائیل توضیح میدهد؟ یکی از عوامل مهم، احساس غرور و مصونیتی است که از حمایت ایالات متحده ناشی میشود. اگر قدرتمندترین کشور شما را در هر شرایطی حمایت کند، لاجرم نیاز به تفکر دقیق درباره اقدامهایتان کاهش مییابد.
سایر اخبار این روزنامه
کارزار جبهه حسینی با جبهه یزیدی تمام نشدنی است
حمله حزبالله؛ این تازه اول ماجراست (یادداشت روز)
اخبار ویژه
روزنامه تلگراف: یمن نیروی دریایی آمریکا را شکست داد
نرخ تورم تولید کشاورزی کاهش یافت
11پایگاه اسرائیل با صدها موشک و پهپاد در هم کوبیده شد
مراسم پیادهروی جاماندگان اربعین حسینی(ع) باشکوهتر از همیشه برگزار شد
قصد استفاده از موشکهای راهبردی را نداشتیم اما از این پس استفاده میکنیم
عراقچی: برجام قابل احیا نیست
خبرهای خوبی از انتقام خواهید شنید
انتصاب مهدی سنایی به معاونت سیاسی دفتر رئیسجمهور
«سلیم الحص» نخستوزیر سابق لبنان درگذشت
11پایگاه اسرائیل با صدها موشک و پهپاد در هم کوبیده شد
11پایگاه اسرائیل با صدها موشک و پهپاد در هم کوبیده شد