روزنامه جوان
1403/06/06
روایتی از اصالت تهرانی و منش پهلوانی
جوان آنلاین: در دورانی که مخاطبان کمحوصله رسانهها در پی پیامهای کپسولی هستند و حتی استوریهای ۳۰ ثانیهای را بعد از تماشای پنج ثانیه اول رد میکنند، در دورانی که حتی تماشای فیلم در سینما جای خود را به صفحه نمایش گوشیهای همراه داده است و در شرایطی که صحنه تئاتر از هزار جاذبه بصری و موسیقایی و کلامی برای کشاندن مخاطب به سالنها استفاده میکند، ناصر سهرابی فعال عرصه نمایش تصمیم میگیرد- و به تعبیر بهتر شجاعت به خرج میدهد- کتاب ۸۰ صفحهای «پایین، گذرسقاخانه» اکبر رادی را در قالب حدود ۹۰ دقیقه نمایشنامهخوانی روی صحنه ببرد و در عین حال، سالنی مملو از مخاطب مشتاق را تجربه کند. نمایش «پایین، گذرسقاخانه» به قلم زندهیاد اکبری رادی و کارگردانی ناصر سهرابی از روز چهارشنبه ۳۱ مرداد تا جمعه دوم شهریور هر شب در یک سانس در تماشاخانه صحنه آبی روی صحنه رفت و نکته قابل توجه اینکه، استقبال علاقهمندان هنر نمایش از این اثر بسیار چشمگیر بود. نمایشنامه «پایین، گذر سقاخانه» را مرحوم اکبر رادی در سال ۱۳۸۳ نوشت و در همان سال برای اولین بار در خانه هنرمندان ایران نمایشنامهخوانی کرد. بعد از این رویداد کارگردانهای بسیاری پیشنهاد اجرای کار را به رادی دادند، اما در نهایت این هادی مرزبان بود که توفیق کارگردانی اثر را به دست آورد و در آبانماه ۱۳۸۵ برای اولین بار آن را روی صحنه برد. روایت دلباختگی ۲ قهرمان اکبر رادی در این نمایشنامه به سراغ مردم عادی کوچه و خیابان و بهویژه قشر محروم جامعه میرود و درباره اعتقادات، ایمان و مناسبتهای دینی مردمی سخن میگوید، همانانی که نذر سقاخانه میکنند و در آنجا به عبادت میپردازند، اما قهرمانان اصلی اثر دو کشتیگیر محله هستند؛ «فری» به علت مصدومیت به قهرمانی نمیرسد و «طاهر» در مسابقات شرکت میکند و کاپ قهرمانی را برنده میشود. در این میان پری (پریناز) دختر یکی از بزرگان محلی به اسم حاجی میناچی دلباخته طاهر است. از طرفی «فری» عاشقانه پری را دوست دارد و همین باعث خشم فری نسبت به طاهر میشود. طاهر چند بار پری را کنار سقاخانه میبیند و از حس او نسبت به خودش باخبر میشود، اما وقتی میفهمد فری دلباخته اوست، برحسب مرام رفاقت و منش پهلوانی کنار میکشد، ولی فری که فقط ظاهر ماجرا را دیده و کینه طاهر را به دل گرفته است، نهایتاً از او انتقام میگیرد. در تقابل بین طاهر و فری به نظر میرسد اولی نماد فرهنگ اصیل پهلوانی و دومی نماد استحاله این فرهنگ است. ناصر سهرابی که به گفته خودش ۲۰ سال پیش اجازه نمایشنامهخوانی اثر را از زندهیاد اکبر رادی گرفته بود، حالا و در شرایطی که از هیچ حمایتی برخوردار نبوده، در نهایت سادگی و بضاعتی که داشته همراه با شماری از نقشخوانهای هنرمند و علاقهمند به فرهنگ و ادبیات اصیل مردم کوچهپسکوچههای تهران قدیم به آرزوی خود جامه عمل میپوشاند. نمایشخوانی یک اثر نمایشی در آخرین شب اجرا با دعوت از حمیده عنقا، همسر مرحوم اکبر رادی و شماری از پیشکسوتان عرصه نمایش از جمله بیوک میرزایی، فضای کار رنگ و لعابی نوستالژیکتر به خود میگیرد. کاری که ظاهراً و صرفاً متکی به خوانش اثر بود، اما نقشخوانان با اجرای خوب خود به نوعی جای خالی عنصر حرکت و بازی را پر کردند و توانستند حس یک نمایش صحنهای کامل را به مخاطبان انتقال دهند. حضور معصومه نورزاد از هنرمندان رادیونمایش به عنوان راوی صحنه به نوعی مکمل اجرا بود و روایتگری نقالیگونه او از لوکیشنهای نادیده نمایش، ناخودآگاه ذهن مخاطب را به پرواز درمیآورد و تماشگر این اثر خود را در کوچه پسکوچههای تهران قدیم و در قهوهخانه یا در مقابل سقاخانه در حال حاجتطلبی میدید. تمام ۱۰ نقشخوان این کار نمایشی، هماهنگ با هم کاری قابل دفاع اراه دادند، اما بار سنگین کارگردانی از یکسو و ایفای نقش اول با خوانش بیش از نیمی از نمایش از سوی دیگر، سهم ناصر سهرابی و جایگاه او را در مجموعه کار بسیار ارزنده کرده بود. استفاده از نقشخوانان جوان، میانسال و حتی سالمند در کنار یکدیگر و هماهنگ کردن آنان کار دشواری است که سهرابی به خوبی از پس آن برآمده است. نکته دیگر، کار بسیار زیبای مریم خلیفه در نقش پری یا همان پریناز است که به عنوان یک هنرمند جوان صرفاً به نقشخوانی اکتفا نکرده و با حس خوبی که از نقش خود گرفته به نوعی روی همان صندلی ثابت با استفاده از حرکات دست و سر و تغییر لحن و چهره در واقع بازی هم کرد و نهتنها نقشخوان، بلکه بازیگر صحنه هم بود. توجه بیشتر به هنر نمایشنامه خوانی به نظر میرسد در فضای تئاتری کنونی کشور که آثار چند نمایشنامهنویس خارجی بارها و بارها به شکلهای مختلف اجرا میشود و هیچ نسبتی هم با فرهنگ ما ندارد، چنین آثاری که ریشه در فرهنگ و باورهای ایرانی و اسلامیمان دارد، نیازمند توجه و حمایت بیشتری است. از سوی دیگر توجه و عنایت بیشتر به توسعه و گسترش هنر نمایشنامهخوانی که ماهیتاً پیچیدگی و دردسرهای کمتری نسبت به اجرای نمایش کامل صحنهای دارد و میتواند طیف وسیعی از آثار نمایشنامهنویسهای کشورمان را دربر بگیرد، ضروری است. در خاتمه باید گفت نقشخوانی هنر دشواری است و هنرمند نقشخوان فقط با استفاده از کلام باید بتواند رضایت مخاطب را جلب کند و او را روی صندلی تماشاگران، آن هم برای زمانی طولانی که در این نمایش حدود ۹۰ دقیقه بود، نگه دارد و این اتفاقی بود که در نمایشنامهخوانی «پایین، گذر سقاخانه» شاهد آن بودیم و خوانش نقشها بهخوبی جای خالی حرکت و بازی، لوکیشن و سایر جاذبههای یک نمایش کامل صحنهای را پر کرد. ابتکار حضور «راوی صحنه» در این نمایشنامهخوانی نیز با صدای خوب و اثرگذار معصومه نورزاد، کاملکننده ارزشهای کار سهرابی بود. گفتنی است، در این نمایش ناصر سهرابی، حمید شاهآبادی، علیرضا قربانی، حسن حلیمی، محسن سبزعلی، مریم خلیفه، الناز صادقپور، سیدمحمد شجاعی، محمدرضا رضایی و ایلیا دهقان ایفای نقش کردند و معصومه نورزاد نیز نقش روایتگر را برعهده داشت. نیره جارچیان به عنوان مجری طرح، حسن حلیمی دستیار کارگردان، مجتبی تیموری موسیقی، بنیامین فضلی نوازنده، وحید دهرویه عکاس، حمید ناصر و فریبا جدیدی سایر عوامل اجرایی این نمایش بودند.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
انتقام خون شهید هنیه قطعی است
لرزش پایههای علوم پایه
رنج پایگاه اطلاعاتی مسکن از فقر اطلاعات!
«اربعین» اسرائیل را مقابل حزبالله به عقب راند
روایتی از اصالت تهرانی و منش پهلوانی
«جزحکایت دوست» روایت امام سجاد (ع) از قضایای بعد از عاشوراست
وعدههایتان فراموش نشود آقای وزیر
آسیبهای فقدان آموزش
مجلس و نهاد مرجعیت شیعه
نخستوزیر قطر: روی نقشآفرینی «ایران حکیم» حساب میکنیم
نخستوزیر قطر: روی نقشآفرینی «ایران حکیم» حساب میکنیم
جریانهای سیاسی در پی مشق کارآمدی
بعد از شهادت سفر کربلای ما را اجابت کرد