تا آخرین لحظه اینجا می‌مانیم

  [سیما فراهانی] گرما، خستگی و دیدن صحنه‌های غم‌انگیز، آنها را از کار شبانه‌روزی‌شان منصرف نکرد. امدادگرانی که از شنبه شب در یکی از وحشتناک‌ترین و غم‌بارترین سانحه کشور، حضور دارند و از هیچ کمکی برای این عملیات سخت و دردناک، دریغ نمی‌کنند. آنهایی که مثل همیشه پای کارند و بدون خستگی در شرایط سخت، معدنچیان را تنها نگذاشته‌اند. نجاتگرانی که با مدیریت درست، تقسیم کار و با دل و جان در حادثه انفجار معدن طبس ماموریتی سخت را اجرا می‌کنند و همچنان نیز در میان دود و  گرمای هوا آنجا مانده‌اند تا به محبوس‌شدگان در این معدن سیاه برسند. آنها در گفتگو با خبرنگار «شهروند» جزئیاتی از نحوه امدادرسانی در این مهلکه را روایت می کنند.
محمدعلی کاووسی، مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر خراسان جنوبی، در این باره به «شهروند» می‌گوید: «اولین نکته‌ای که در این حادثه تلخ، بسیار اهمیت داشت، تقسیم کار و زمانبندی خوب و تعامل بین نیروهای استان بود. با همکاری بسیار خوبی که ایجاد شد توانستیم حداقل چند نفر را از مرگ نجات دهیم. در ابتدا نیروهای معدن که متخصص این کار بودند و تجهیزات لازم را همراه داشتند، برای یافتن محبوس‌شدگان وارد تونل شدند. چون ما نمی‌توانستیم و اجازه ورود نداشتیم. بعد از آن ما نیز تقسیم کار کردیم. ورود به تونل با افراد متخصص این کار، انجام شد. یک تیم از ما نیز مصدومان را به محل تریاژ انتقال دادند که همین مدیریت و تقسیم کار باعث شد، 17 نفر نجات پیدا کنند. کار تریاژ در سوانح به خوبی انجام شد. در همان ابتدا متوجه شدیم که افراد در بلوک  C دچار گازگرفتگی شده‌اند. ما همان لحظات اولیه، به این نتیجه رسیدیم که اگر زمان از دست بدهیم و روی بلوک سی، تمرکز کنیم، نمی‌توانیم سراغ بلوک بی برویم. مدیریت زمان انجام شد و توانستیم چند نفر را از بلو ک  B نجات دهیم. اگر کمی دیرتر به آنها می‌رسیدیم، آنها نیز جان خود را از دست می‌دادند. در زمان طلایی به آنها رسیدیم. اگر دیرتر می‌رسیدیم اکسیژن وجود نداشت و دچار خفگی می شدند. فشار گاز و انفجار به ریه‌هایشان رسیده بود و دچار آسیب جدی می‌شدند. البته حضور بالگردها یعنی دو بالگرد از ما و یکی هم از اورژانس، تاثیر زیادی در این مدیریت زمان داشت و همان لحظات اول مصدومان بدحال را انتقال داد. پهنه‌بندی و مدیریت تجمعات انبوه در این حادثه بسیار تاثیرگذار بود.»

 شبانه‌روز بیدار هستیم
مصطفی زیتونی، امدادگر هلال‌احمر فردوس نیز روایت دیگری از این حادثه دارد که به «شهروند» می‌گوید: «وقتی به آنجا رسیدیم، شدت انفجار باعث شده بود بلوک   Bهم دچار حادثه شود. اول معدن فرعی امدادرسانی شد. عده‌ای زنده بیرون آمدند. از آنجاییکه شرایط کار معدن متفاوت است و چون بچه‌های هلال‌احمر دانشی برای ورود به این تونل‌ها را ندارند و کسی اجازه ورود، جز نیروهای خود معدن را نداشت، برای همین داخل تونل نرفتیم. آنها خودشان با واگن‌های مخصوص به خود می‌روند. حتی از معادن دیگر کشور  نیز به اینجا آمده‌اند. معدنچی‌های آموزش دیده و با تجهیزات مخصوص معدن و ضد انفجار داخل می‌روند. دو روز است که کار تخلیه گاز متان انجام می‌شود. ولی تا عصر روز دوشنبه همچنان گاز تخلیه نشده است. کار ما این بود، مصدومانی را  که بیرون آمده‌اند، نجات دهیم. بحث انتقال و درمان را انجام دادیم. در انتقال اجساد کمک کردیم. من بارها سر صحنه‌های حوادث مختلف کشور رفته‌ام، ولی چیزی که برای من در این حادثه بسیار آزار دهنده است انتظار خانواده‌ها است. چون در منطقه معدن‌ها ایست و بازرسی وجود دارد و هرکسی نمی تواند وارد این منطقه شود. برای همین خانواده‌ها نیز در همان ایست و بازرسی می‌مانند. ما به جز دیدن اجساد جان‌باخته‌، خانواده‌ها را می‌بینیم که مقابل ایست و بازرسی منتظر هستند تا خبری از آنها بیاید. دست به دعا برداشته‌اند تا یک خبری، یک آمبولانسی بیاید و آنها را از بی خبری نجات دهند. دیدن این انتظار صحنه دردآوری است. از طرفی  هم ما وسط دوده نشسته‌ایم، هوا گرم است و هیچ درخت و سایه‌ای نیست، ولی ما به این شرایط، عادت داریم. آن چند نفری هم که زنده ماندند، خود معدن‌چی‌ها برای نجات داخل تونل رفته بودند که مصدوم شدند. ما فعلا اینجا هستیم و هر کاری از دستمان بر آید انجام می‌دهیم و شبانه‌روز بیدار هستیم. طبق آمار همچنان افرادی داخل محبوس هستند و تا آخرین لحظه اینجا می‌مانیم.»

صحنه‌های غم‌انگیز زیادی دیدیم
سعید قلی زاده نجاتگر شهرستان طبس نیز که از لحظات اول در محل حادثه حضور داشت، به «شهروند» می‌گوید: «کاری که ما انجام دادیم حمل اجساد و مصدومان بود. به بچه‌های اورژانس نیز کمک زیادی کردیم. مثلا علایم حیاتی را چک می‌کردیم و کارهای کمک‌های اولیه انجام می‌شد. از ساعات اولیه بدون وقفه آنجا حضور دارم. از ساعت 11:30 شب حادثه به آنجا رسیدیم. ما از پایگاه امداد مسجدشکر حرکت کردیم و به سمت معادن رفتیم. افراد در بلوک  Cحبس شده بودند. گاز در این تونل‌ها باید زیر دو درصد باشد که اجازه ورود بدهند. قبل از شیفت، گازسنجی شده بود. اما مشخص نیست که چطور آنها به یک حفره گاز رسیدند. خود معدنچی‌ها به من گفتند تا به حال چنین حفره ای و انفجاری نداشتیم. حوادث معمولی داشتیم، مثلا آتش سوزی معمولی، ولی چنین حادثه ای در 19 سال گذشته نداشتیم. بعد از انفجار گاز پنج درصد بود. این یعنی زمان انفجار گاز بالای 10 درصد بوده است، خیلی غلیظ بود و فشار گاز زیاد بود. برای همین؛ همه سمت بلوک بی رفتیم. آنجا جایی بود که گاز و موج انفجار به آن بلوک رسیده بود. گاز به حالت رودخانه از روی اینها عبور کرده بود. گاز متان بی رنگ و بی بو است. این‌هایی که تحت الشعاع  گاز قرار گرفته بودند، حتی فرصت استفاده از خودنجات را هم نداشتند. همان جعبه کوچکی که هنگام ورود به تونل، پشتشان حمل می‌کنند و هنگام گازگرفتگی، ضامن را می‌کشند و شروع به تنفس می‌کنند. اما این‌ افراد نتوانستند که از این جعبه استفاده کنند. در حال حاضر حجم گاز و آوار زیاد است و معلوم نیست چه زمانی به محبوس شدگان برسند. آنقدر حجم گاز زیاد است که هنگام تخلیه گاز برگشت می‌خورد به داخل تونل و خارج نمی‌شود. اینجا صحنه‌های غم‌انگیز زیادی دیدیم. مثلا پدر بیرون بود و پسر داخل تونل. یا مثلا پسرعمو برای پسرعمویش ضجه می‌زد. فردی برادر خانمش داخل تونل بود و زار می‌زد و می‌گفت نمی‌دانم به خانواده همسرم چطور اطلاع دهم. دیدن این صحنه‌ها بسیار برایمان دردناک بود.»