روزنامه جوان
1403/07/26
ورزش با سالن و چمن همگانی نمیشود
جوان آنلاین: دکتر مهرزاد حمیدی را میتوان جزو معدود مدیران استراتژیک ورزش کشور نامید که سابقه بیش از دو دهه فعالیت در سطوح فوقانی مدیریت ورزش کشور دارد. فعالیتهای او از معلمی در مدرسه شروع میشود، سپس مسئولیت تربیت بدنی در آموزش و پرورش منطقه و استان را بر عهده میگیرد. در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ مدیر کل ورزش همگانی کشور، در سال ۱۳۶۸ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ۱۳ سال مسئول تربیت بدنی وزارت علوم، چهار سال رئیس آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک، هشت سال معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش در کارنامه او دیده میشود. در زمینه علمی نیز در کنار نگارش بیش از ۸۰ مقاله علمی پژوهشی، میتوان به تألیف چندین جلد کتاب هم اشاره کرد. نامگذاری هفته تربیت بدنی با رویکرد ورزش همگانی از پیشنهادات او در سالهای ۶۴ تا ۶۷ بود که همه ساله برگزار میشد و بالاخره در سال ۸۳ در تقویم رسمی نامگذاری شد. به گفته حمیدی انتخاب این روز در ۲۶ مهرماه به عنوان آغاز هفته تربیت بدنی همزمان با آغاز فصل تحصیل، با هدف مشارکت جمعیت چند میلیونی دانشآموزی و دانشجویی بود تا جمع کثیری از نوجوانان و جوانان در فعالیتهای این هفته مشارکت داشته باشند. حمیدی نامگذاری هفته تربیت بدنی با نگاه به ورزش همگانی را در ایجاد انگیزه ورزش در کل اعضای خانواده به همراه نسل نو گامی مؤثر میداند، چراکه معتقد است با انجام ورزش همگانی به هدف ورزش که همان پرورش نسل است نزدیکتر خواهیم شد. «چالش بچههای چاق» هم موضوعی بود که اولین بار از سوی او مطرح شد و برای درمان این تهدید تحقیقات زیادی با هدف توزیع شیر و تغذیه سالم بین دانشآموزان انجام گرفت. حمیدی دو موضوع ورزش و سلامت را مهم میداند، چراکه بر این باور است در کنار همه دستاوردها و پیشرفتهای خوب و مطلوب در تکنولوژی و فناوریهای امروز که به همت دانشمندان کشورمان به دست آمده است، باید نسلمان را توانمند و سلامت پرورش دهیم تا بتوانیم مقابل تهاجمات از کشورمان دفاع کنیم و این زمانی میسر میشود که در خانواده و مدرسه به ورزش به عنوان یک مسئله استراتژیک نگاه و روی آن سرمایهگذاری و از آن حمایت شود. متن زیر گفتوگوی «جوان» با این مدیر استراتژیک ورزشی است که از نظرتان میگذرد.در آغاز گفتگو بفرمایید با توجه به هفته تربیت بدنی، سرانه فضا برای ورزش همگانی در کشورمان در مقایسه با دیگر کشورها چگونه است؟
از آنجا که این هفته با رویکرد ورزش همگانی نامگذاری شده است، نگاه به سرانه فعالیتهای ورزشی باید مقداری بازتر شود و طراحی الگوهای آن متنوع باشد. تنوع از این نظر که باید در حوزه ورزش همگانی، پارکها، مراکز عمومی، مدارس، دانشگاهها و بخشهای مختلفی که به صورت یک بخش در کشور فعالیت میکنند را همراه با امکانات ورزشی مورد استفاده قرار دهیم. کوهها، فعالیتهای ورزش آبی، رودخانهها، سواحل دریاها باید الگو شده و این الگوها حتی با کمک به روستاها به مردم معرفی و ترویج شود. بنابراین سرانه فضاهای ورزشی همگانی مانند دیگر ورزشها شامل سرانه یک سالن ورزشی سر پوشیده یا یک زمین چمن استاندارد نیست. هرچند سرانههای ورزشی بعد از انقلاب رشد و جهش پیدا کرده و سرمایهگذاریهای خوبی روی آن انجام شده است، اما نگاه ما در این هفته نگاه به ورزش همگانی است و گفتمان هفته با مردم است. جامعه هدف، یعنی جمعیت کل کشور است، بنابراین میطلبد در همه مکانها حتی در پارکینگ منازل، افراد بتوانند فعالیت ورزشی کنند و اگر این کار انجام شود ما کمبود سرانه نخواهیم داشت، ولی با تغییر این نگاه- اینکه مردم فکر کنند برای انجام ورزش همگانی باید داخل سالن بروند- فاصله زیادی داریم. اینطور که اشاره کردید برای شرکت در ورزش همگانی نیازی به فضاها و امکانات ورزشی نیست و مردم میتوانند در مکانهای در دسترس همراه خانواده ورزش کنند و خیلی سختگیر نباشند؟
بله دقیقاً همینطور است. این نکته را هم اضافه میکنم باید موضوع ورزش را درست ترویج کرد و مردم را به ورزش کردن عادت داد. آن موقع افراد با همین سرانههای ورزشی، خوب ورزش میکنند در غیر این صورت اگر بیشترین سرانه و بهترین امکانات را درست کنیم، نتیجهای حاصل نمیشود و از ظرفیتهای ورزشی از جمله امکانات عمومی شهر، پارکها، کوهها، رودخانهها و مراکز طبیعی استفاده بهینه نمیشود. خانوادهها سختگیر نباشند. همین که با فرزندانشان یک روز به راهپیمایی بروند، یک دور در پارک بزنند، در خیابانهای امن راه بروند، خودش ورزش است. راحتتر و سادهتر اینکه وقتی والدین با بچهها بازی میکنند و یک توپ را بالا میاندازند و میگیرند، خنده و لذت از بازی و خاطره شیرینی که فرزندان از کنار والدین بودن به ذهن میسپارد میتواند الگویی برای انجام و علاقه به ورزش باشد. چگونه ورزش را به یکی از واجبات زندگی تبدیل و به انجام ورزش همگانی عادت کنیم؟
این یک مسئله حکمرانی است. ورزش همگانی با جایزه پراید توسعه پیدا نمیکند، ورزش باید یک عادت شود و باید به فعالیتهای ورزشی مأنوس شد. امروزه موبایل، اینترنت، کامپیوتر، تلویزیون، شهرنشینی، آپارتمانهای کوچک و زندگی ماشینی و کلاً سبک زندگی جدید، کودک و نوجوان و جوان ما را نسل نشسته بار آورده که با تحرک قهر کرده است. نسل نشسته وقتی عادت به فعالیتهای مجازی پیدا کرد دیگر با فعالیتهای واقعی ورزشی در درون زندگیاش مأنوس نمیشود، پس عادت نمیکند. امروزه مخاطبین حاکمیت در ورزش همگانی والدین هستند. آنها را باید به صحنه آورد و هشدار داد که سلامت بچهها در خطر است. آنها باید در سبد هزینههای زندگی و زمانبندی زندگی ورزش را ببینند. اگر این اتفاق در سطح وسیعی تبلیغ شود و والدین از طریق تکنیکهای بازاریابی اجتماعی به صحنه بیایند عادت و انس با ورزش توسعه پیدا میکند. نکته مهم دیگر «سواد حرکتی» است که باید در دوران طفولیت شکل بگیرد، در غیر این صورت کودک خشک میشود و نمیتواند بدنش را مدیریت کند. سواد حرکتی، یعنی دوران طفولیت کودک با حرکات ورزشی عجین شود تا بتواند بدنش را مدیریت کند و در وضعیت چالش برانگیزی مثل عدم تعادل قرار نگیرد، در این صورت میتوان گفت کودک سواد حرکتی دارد و میتواند مهارت ورزش پیدا کند و قهرمان شود. بهترین سن برای یادگیری سواد حرکتی چه سنی است؟
اگر سواد حرکتی تا ۱۰ سالگی شکل نگیرد نمیتوان مهارت ورزشی را یاد گرفت. ورزش همانند چهار عمل اصلی ریاضی است که اگر آن را یاد نگیریم، نمیتوانیم قضایا را حل کنیم. در ورزش باید الفبای ورزش را یاد گرفت تا به قهرمانی رسید. وظیفه تشکیلات ورزش همگانی چیست؟
تشکیلات ورزش همگانی باید به سمت کودکان و والدین نسلهای بعدی برود. جمعیت هدف نباید انجمنهای ۲۰۰، هزار و ۱۰ هزار نفر باشد. جمعیت هدف باید بیشتر از این باشد. اگر میخواهیم در حوزه ورزش شعار عدالت را عملیاتی کنیم، باید همه مردم جمعیت هدف ما باشند. نمیشود با چند درصد از جمعیت کشور مدعی برگزاری ورزش همگانی بود. شما والدین را مخاطب اصلی ورزش همگانی نام بردید، اما کودکان بعد از نهاد خانواده به دومین نهاد اجتماعی، یعنی مدرسه میروند و ساعات طلایی از عمرشان را در آنجا میگذرانند. با توجه به تجربه کاری چند ساله در وزارت آموزش و پرورش آیا نگاه به ورزش نگاه درستی است؟
متأسفانه باید بگویم ورودیهای مدرسه دارای سواد حرکتی مطلوبی نیستند و این فاجعه است. همه نگاهها به قله و تیمهای ورزشی و باشگاهی است، در حالی که بچههای ما هنوز شنا بلد نیستند! این یعنی آب از سرچشمه گلآلود است. بنابراین سوادحرکتی باید قبل از مدرسه شکل بگیرد. زمانی که در آموزش و پرورش بودم در آزمون بدو ورود دانشآموزان تست سوادحرکتی به شنواییسنجی و بیناییسنجی اضافه شد. به هر حال بعد از خانواده، آموزش و پرورش مکان بسیار مهمی است و میتواند در الگوسازی برای دوستی با ورزش مؤثر باشد. از آنجا که مهدهای کودک زیر نظر وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است به جرئت میتوان گفت نسل امروز بعد از خانواده به طور کامل دست آموزش و پرورش است؛ بنابراین سازمان تعلیم و تربیت یک وظیفه بزرگ دارد و آنکه در صورت نیاز، والدین را توانمند کند تا بچهها در خانه هم سالم پرورش پیدا کنند. این سازمان باید برنامه آموزشی که در ساختار پیشبینی شده را همراه بخش ورزش که دارای کارشناس است ارائه و مهمتر از آن نظارت کند. بخش دوم کار ۱۲ سال تحصیلی مدارس است که تلاش کردم فیزیکال یا همان فعالیت حرکتی افزایش پیدا کند. برای روندی که اشاره کردید افزایش ساعت زنگ ورزش مؤثر است؟ چراکه میزان ساعت زنگ ورزش در مدرسه هم مورد بحث است.
ساعت ورزش در مدارس دو ساعت و در واقع یک ساعت و نیم است که آن هم در کلاس دوازدهم و پیش دانشگاهی حذف میشود. زمانی تلاش شد و ساعت ورزش به سه ساعت در هفته رسید. به همین لحاظ برنامههایی همچون المپیادهای درون مدرسهای، کانونهای درون مدرسهای، کلاس درس تربیت بدنی و کنترل وزن چاقی دانشآموزان (طرح کوچ) اجرایی شد تا تئوری افزایش فیزیکال اکتیوی در مدارس عملیاتی شود. طرح بزرگ المپیادهای درون مدرسهای با ۵ میلیون دانشآموز برگزار شد و بعد از نتیجه آن امید میرفت به جای یک ساعتونیم در هفته حداقل یک یا یک ساعت و نیم دیگر در مدرسه فعالیت ورزشی انجام شود. نتیجه مداخله مدرسه چه بود؟
به طور یقین مداخله مدرسه کنار همکاری والدین مؤثر بود. من فقط طرح کوچ را بگویم. زمانی که پیش آزمون گرفتیم و در آن ابتدا BMI ۱۳ میلیون و ۲۹۰ هزار دانشآموز را گرفتیم سپس چهار ماه بعد با آموزش به والدین، همراه با برنامه تحرکی و برنامه بازاریابی تغدیه سالم و تحرک کافی، دوباره از بین ۱۱ میلیون و ۶۶۰ هزار نفر شرکت کننده BMI گرفتیم، متوجه شدیم سه واحد به وزن طبیعی دانشآموزان اضافه شده است، یعنی وزن دانشآموزان چاق کاسته و به وزن دانشآموزان لاغر اضافه شد. این نشان داد آموزش و پرورش در مأنوسشدگی با ورزش و آمادگی جسمانی و کنترل وزن مؤثر است. با توجه به این نتایج مطلوب حال چه پیشنهاداتی دارید؟
نتایج نشان میدهد زنگ کوتاه ورزش برای دانشآموزی که در طول هفته فعالیت ورزشی دیگری در خانه و مدرسه ندارد تأثیر چندانی در آمادگی جسمانی او ندارد. باید همانند مدارس بعضی از کشورها از جمله فنلاند، هر روز در مدارس ساعت ورزش بگنجانیم. نکته دیگر تمرین خانگی است و مثل سایر دروس باید ورزش هم تمرین خانگی داشته باشد. توصیه میشود کنار ورزش در مدرسه، زمینه ورزش در خانه و محله نیز فراهم شود. همانطور که قبلاً هم گفتم منتظر سالن، چمن و امکانات کامل ورزشی نباشیم. گوشهای از پارک، کوچه بنبست امن نیز برای تحرک بدنی کودک کافی است. نکتهای که باید اشاره کنم ظرفیت مدارس است. بیشتر مدارس از ساعت دو به بعد تعطیل هستند. محیطی که والدین به آن و معلمان اعتماد دارند، میتواند بهترین بستر برای کانونهای درون مدرسه با تخصیص بودجه یا خودگران باشد و بچهها بعد از تعطیلی مدارس به عنوان مکان ورزشی از آن استفاده کنند. توصیه دیگر آنکه برای ورزش مانند دیگر دروس ریاضی، فارسی، شیمی تکلیف در خانه ببینیم. باید تحرک فرزندان در مدرسه ادامه و کنترل شود. اگر والدین وارد صحنه شوند و آموزش و پرورش هم روی ورزش قهرمانی دانشآموزان کار کند و عمده فعالیتش را روی حرکت قاطبه دانشآموزان بگذارد، نتایج خوبی مانند افزایش سلامتی و قهرمانی پرتعداد به دنبال خواهد داشت. نگاهتان به معلمان ورزش چگونه است؟ آیا آنها را در این زمینه کارآمد میبینید؟
جا دارد درباره معلمان ورزشی نکاتی بگویم. آنها زحمتکشترین معلمان هستند، چراکه وقتی همکارانشان در سرما و گرما کنار بخاری یا شوفاژ یا زیر کولر هستند. آنها در سرما و زیر آفتاب مشغول تدریس هستند. بعضی از آنها فوق برنامه هم دارند، به همین دلیل به جای ۲۴ ساعت موظفی، ۴۰ ساعت در هفته فعال هستند. حال باید بگویم در مدارس ابتدایی مسئول ورزش دانشآموزان همان معلم کلاس است که دیگر دروس فارسی، علوم و ریاضی را تدریس میکند. کلاسهای چهارم به بعد هم مربی ورزشی دارند. این تصمیم که بچههای ابتدایی با همان معلم کلاس ورزش را میگذرانند تصمیم درستی است؟
بله! چراکه از نظر تعلیم و تربیت، دانشآموزان ابتدایی نباید با چهرههای متفاوت روبهرو شوند. این در همه دنیا اتفاق میافتد، اما تفاوت در این است که در آن کشورها معلمان واقعاً ورزشی هستند، ولی بعضی از معلمان ما ورزشی نیستند. چه باید کرد؟
زمانی حدود ۲۰۰ هزار آموزگار ابتدایی را در خصوص ورزش و آمادگی جسمانی آموزش دادیم، این آموزش دو حسن داشت؛ یکی آنکه معلمان از کارافتاده نمیشدند، دیگر آنکه بچهها نحوه صحیح ورزش را یاد میگرفتند؛ لذا باید در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان کار شود. معلمان باید در دانشگاه فرهنگیان تربیت بدنی را بگذرانند. باید روش تدریس ورزش را بدانند و متخصص شوند. البته دوباره اشاره میکنم به بحثی که گفتم و آنکه وقتی در خانواده به ورزش کودکان اهمیت داده شود، نسل ورزشی تربیت میشود و این در استخدام معلم هم مؤثر است و او ورزشی خواهد بود. با توجه به تجارب شما، تناسب ورزش با تحصیل دانشآموزان چگونه است؟ آیا رابطه مستقیمی دارند؟
به طور کلی کسی که منظم باشد و برای درس و ورزش وقت بگذارد این همبستگی نتیجه مثبتی به دنبال دارد و هر دو پیشرفت را خواهد داشت. شاید به همین دلیل بیشترین نفرات تیم ملی ما از دانشکده فنی تهران است، چراکه در این دانشکده بیشترین رشتههای ورزشی کار میشود و دانشجویان به ورزش اهمیت میدهند. در این گفتگو به بچههای چاق اشاره شد و جنابعالی اولین کسی بودید که چالش بچههای چاق را مطرح کردید. وضع موجود تغذیه دانشآموزان و کودکان را چگونه میبینید؟ آیا هنوز هم این تهدید وجود دارد؟
بچههای چاق تحقیقی بود که انجام گرفت و نتیجه آن دوبار در هیئت دولت گزارش داده شد. هدف آن بود که شیر و تغذیه دانشآموزان در مدارس براساس نتایج این تحقیق توزیع شود. این تهدید هزاره سوم نه تنها در کشور، بلکه در همه جهان مطرح است و باید فکر اساسی کرد. برای کشوری مثل ایران که امنیت ملی آن بسیار مطرح است، نسلی توانمند نیاز داریم. با این هشدارهای امنیتی باید نسلی به بار بنشیند که در بحرانهای مختلف بتواند از کشورش دفاع کند؛ و سخن آخر...
اگر بخواهیم نسل سالمی داشته باشیم و تعداد تخت بیمارستانهایمان کم شود، هزینه خانوادهها کاهش پیدا کند، باید دیدگاهمان نسبت به ورزش تغییر کند تا در آینده یک نسل افسرده و پژمرده نداشته باشیم. معلوم است جوانان ما دنبال تفریحاتی مانند تفریحات کشورهای غربی نمیروند، به همین جهت موظفیم تفریحات سالمی را تدبیر و تدارک ببینیم و بهترین تفریح که همه ابعاد را در بر میگیرد ورزش است. از این رو برای داشتن نسلی با نشاط، فرزندانی با تربیت اجتماعی بالا و تعاملی خوب، داشتن روحیه همکاری و وفاق کار تیمی، نیاز به انجام ورزش و جدی گرفتن آن است. اگر بخواهیم نسل امروز به قوانین، والدین و بزرگترها احترام بگذارند، حق و حقوق را رعایت کنند، با ورزش به عنوان یک میدان عملی، شدنی میشود و میتوان تربیت و اندیشه را به بچه گفت. از طرفی اگر بخواهیم کنار این امنیت و پیشرفتهای خوب و مطلوب در تکنولوژی و فناوریهای روز، مقابل تهاجمات زالوصفتان جهانی بایستیم و از کشورمان دفاع کنیم، باید نسلمان را توانمند کنیم و این در گرو هدفمند شدن ورزش است؛ لذا وقتی این نگاه شکل گرفت ورزش میشود یک مسئله استراتژیک که باید روی آن سرمایهگذاری و از آن حمایت میشود، در غیر این صورت میباید به همین وضع موجود بسنده کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
در برابر پدیده شوم صهیونیزم
تمام تلاشم رساندن صدای مظلوم به جهان بود
پیشنهاد عجیب جلاییپور برای موازیکاری ظریف
ضربالاجل ۶ماهه برای ساماندهی خودرو
بخشش یا مجازات؟
ورزشگاه جدید نه، آزادی و تختی را تعمیر کنید!
ورزش با سالن و چمن همگانی نمیشود
سرود نباید لاکچری و تجملاتی باشد
پیکر عباس مقاومت در طواف امام رئوف
انتصاب امام جمعه زنجان و نماینده ولی فقیه در استان
حزبالله: حیفا را بر سرتان خراب میکنیم
عراقچی: آماده پاسخ پشیمانکننده به رژیم صهیونیستی هستیم
آغاز دوره جدید اردوهای راهیان نور و پیشرفت از آبانماه
آغاز دوره جدید اردوهای راهیان نور و پیشرفت از آبانماه