جاي سنوار خالي

مقاومت افسانه‌اي مردم غزه به مدت نزديك به 16 ماه در مقابل رژيم اشغالگر خونخواري كه تحت حمايت امريكا و انگليس و آلمان و فرانسه قرار دارد، پديده‌اي است كه بايد توسط جامعه‌شناسان و روان‌شناسان تحليل شود كه چه عواملي اين روحيه را در اين مردم تزريق كرده است. بدون شك عامل درجه اول اسلام است. آنها در اوج شهادت‌ها و از دست دادن منازل، فرياد‌الله اكبر و «حسبنا‌الله» (خدا براي ما كافي است) سر مي‌دادند. ناسيوناليسم عربي چنين قدرتي ندارد، ايمان به مقام شهادت و عالم آخرت است كه اين روحيه را پديد آورده است. چنين ملتي فلسطين را آزاد خواهد كرد.  اين كه نيروهاي حماس پس از آتش‌بس اداره غزه را به عهده گرفته‌اند و در انظار عمومي ظاهر مي‌شوند يعني شكست اسراييل. شهيد يحيي سنوار گفته بود تنها راه آزادي بيش از 10‌هزار زنداني فلسطيني گروگان گرفتن از صهيونيست‌هاي اشغالگر است. اين ايده آن فرمانده بزرگ، اين روزها در مقابل چشم مردم دنيا در حال انجام است. جاي سنوار خالي است.
اين آتش‌بس قهرمانانه و آزادي زندانيان فلسطيني، توفان‌الاقصي را به يك گام بلند در راه آزادي سرزمين فلسطين تبديل كرد. اسراييل سال‌ها تلاش كرد مبارزان فلسطيني و در رأس آنها حماس را تروريست معرفي كند، اما امروز اكثر ملت‌ها حماس را يك گروه مجاهد ملي مي‌شناسند كه در مقابل اشغال سرزمينش مردانه ايستاده‌ و با كمترين امكانات، نبردي حيرت‌انگيز را در برابر آخرين تجهيزات غربي رقم زده است.  مساله فلسطين كه مي‌رفت با عادي‌سازي روابط كشورهاي عربي با رژيم اشغالگر و يهودي‌سازي مسجدالاقصي و شهرك‌سازي گسترده در كرانه باختري به فراموشي سپرده شود، پس از توفان‌الاقصي مساله اول جهان شد و حتي چند كشور اروپايي آمادگي خود را براي به رسميت شناختن كشور فلسطين اعلام كردند و طرح دو كشوري كه به هر حال به نفع فلسطيني‌هاست و گام مهم ديگري در راه آزادي كامل سرزمين فلسطين است اكنون مورد تأكيد اكثر كشورهاي جهان است. اين در حالي است كه اسراييل قبل از توفان الاقصي چنان كه نتانياهو در سازمان ملل اعلام كرد مدعي بود كه اساسا ديگر مساله‌اي به نام فلسطين وجود ندارد، بلكه تعداد كمي تروريست هستند كه گاهي اقداماتي مي‌كنند.  اثر ديگر توفان الاقصي اين بود كه پرده نفاق از چهره اسراييل كنار رفت. اين رژيم اشغالگر كه خود را مظهر دموكراسي و حقوق بشر در خاورميانه معرفي مي‌كرد و خود را مظلوم هولوكاست مي‌ناميد، چنان حيوانيت و قساوتي از خود نشان داد كه با شخم زدن كل غزه و كشتن حدود شصت هزار زن و كودك و مرد فلسطيني، چند برابر هولوكاست واقعي را به نمايش گذاشت و ديگر نمي‌تواند چهره واقعي خود را پنهان كند. اگر بخواهيم ساير وجوه محور مقاومت را بررسي كنيم بايد بگوييم حزب‌الله نيز جانانه و حيرت‌انگيز مطابق دستور اسلام به كمك مردم غزه شتافت و به رغم ضربات سنگيني كه خورد حماسه‌اي آفريد و اسراييل را مجبور به پذيرش آتش‌بس كرد در حالي كه قدرت حزب‌الله همچنان پابرجاست. حماسه يمني‌ها هم فوق تصور و از عوامل مهم پذيرش آتش‌بس غزه توسط اسراييل بوده است. مردمي كه هشت سال زير بمباران عربستان و امريكا بوده‌اند و تحت فشار سخت اقتصادي روزگار مي‌گذرانند تا پاي جان در راه كمك به برادران مسلمان خود در غزه ايستادند و همچنان ايستاده‌اند به‌طوري كه امريكا و انگليس را در آبراه درياي سرخ به ستوه آورده‌اند.  اما داستان سوريه، برخلاف ظاهر آن، به نفع ايران تمام شد. اولا بشار اسد مرد درگيري با اسراييل نبود. ثانيا اگر ارتش سوريه دفاع مي‌كرد و نيروهاي مقاومت به كمك او مي‌رفتند... 
 با توجه به اينكه آن ارتش ارتشي نبود كه با تمام وجود بجنگد، باعث هدر رفتن اموال و جان‌هاي مجاهدان مي‌شد و ايران تا سال‌ها در آنجا درگير و گرفتار مي‌شد. گروهي كه اكنون اداره سوريه را به دست گرفته‌اند، گرچه فعلا مواضعي خوشايند اسراييل و امريكا و اروپا اعلام مي‌كنند ولي در نهايت بر سر جولان و ساير سرزمين‌هاي اشغالي‌شان با اسراييل درگير خواهند شد و حتي محتاج به ايران خواهند گرديد. 
بخش مهمي از تحريرالشام ريشه در اخوان المسلمين دارد كه يك گروه مجاهد و ضد صهيونيسم است. آنچه رهبر انقلاب فرمودند كه جوان‌هاي سوري كشورشان را از اشغالگران پس خواهند گرفت، شامل بخشي از جوانان تحريرالشام هم مي‌شود. نتيجه اينكه محور مقاومت همچنان قدرتمند است.