روزنـه امیـد بیمـاران نیـازمنـد

 [ مـرضیـه باغستـانی] بیماری، یکی از سخت‌ترین مسائلی است که ممکن است در مسیر زندگی هر یک از ما اتفاق بیفتد و خانواده ما را در بربگیرد. چه خود درگیر بیماری شوی و چه یکی از عزیزانت، با آن دست و پنجه نرم کنند باز هم در چرخه‌ی پر پیچ و خم تشخیص و درمان طی مسیر می‌کنی و آنگاه که پنجه در پنجه بیماری صعب العلاج می‌جنگی و تمام توانت را به کار میبندی تا شکستش دهی.
حال اما یکی از چالش‌برانگیزترین رخدادهای این مسیر پرتلاطم، هزینه‌های کمرشکن درمان است. در بیماری طاقت‌فرسایی همچون سرطان، هزینه‌ها در تمام مراحل جراحی، انجام آزمایشات تشخیصی، شیمی‌درمانی، پرتودرمانی، تهیه دارو و... بسیار بالا و برای برخی نامید کننده است.

 سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر در معاونت منابع داوطلبی و خمات اجتماعی با تکیه بر مددکاران متعهد، خبره و توانمند خود، همیشه تلاش کرده تا کمک کند مراجعین به این مجموعه، بخاطر هزینه‌های درمانی، از درمان جا نماند. این معاونت پرتلاش در چارچوب آیین‌نامه خدمات اجتماعی، خدمات جامعی را به نیازمندان حوزه سلامت ارائه می‌کند. ارائه خدمات تسهیلگری و معرفی به صندوق‎های بیمه مکمل، صندوق حمایت از بیماران خاص و سایر دستگاه‎ها و صندوق‎های حمایتی از دیگر اقدامات مددکاران است.
در حقیقت، سازمان داوطلبان، امیدی برای بیماران نیازمند است و جمعیت هلال احمر به عنوان پناهگاهی برای بیمارانی که در مسیر درمان توقف کرده‌اند، چتری از امید را در حمایت از بیماران صعب‌العلاج بر سرشان می‌گستراند.
حمایت‌های بی‌دریغ هلال احمر، وقتی هیچ امیدی نیست و در لحظات سخت، نجات‌بخش بیماران می‌شود و حال مددکاران به عنوان بازوان توانمند این معاونت، مرهم درد بیماران‌اند، از حس خوب خدمت می‌گویند. آنان که با دستانی پرتوان، امید می‌بخشند و با سایه‌بان مهربانی خود، همراه بیماران می‌مانند. در ادامه قصه مددکارانی روایت می‌‌شود که از اشک تا امید بیماران را می بینند و  همراهشان هستند.

مدد‌کاری؛ توفیق الهی است



سوده هادیان رئیس اداره حمایتی استان گیلان است و سال‌هاست که به عنوان مددکار به امور مددجویان استان رسیدگی می‌کند.
او در خصوص حس و حال خدمتش در این حوزه می‌گوید: خیلی وقت‌ها با مددجویان گریه کرده‌ایم و در این اوضاع پیچیده و وجود مشکلات درمانی و معیشتی برای افراد جامعه، خدمت در این حوزه توفیق الهی است که به ما عطا شده است.
او معتقد است که رسالتی بر دوش می‌کشد که باید با خدمت در این حوزه به انجام برساند و وقتی مددجویی خوشحال از محل کار او خارج می‌شود رسالتش را انجام داده است.
او درباره روند خدمت‌رسانی می‌گوید: «پس از پذیرش و تکمیل پرونده افراد، تا حد امکان و در چارچوب قوانین، نمی‌‌گذاریم مراجعین دست خالی از جمعیت هلال احمر خارج شوند و اگر روزی کمک نکنیم، حس و حال خوبی نداریم.»
او که پدر خود را نیز بر اثر بیماری از دست داده، با دل و جان بیماران را درک می‌کند و حس همراهیش با بیماران و خانواده آن‌ها را این چنین توصیف می‌کند: «حال ما مثل دریا جزر و مد دارد و هرگاه مددجویی درد و دل می کند به حرف‌هایش با جان و دل گوش می‌دهیم تا آرام بگیرد و تسکینی باشد بر دردهایش.»
هادیان کار در حوزه مددکاری را افتخار خود میداند و می‌گوید: «دوست دارم تا روزهای پایانی خدمت در این حوزه به مردم خدمت کنم.»
او سرشار از حس مثبت بشردوستی است و از آرزویش این چنین می گوید: «امیدوارم وضعیت سلامت جامعه به سمت و سویی برود و ارتقاء پیدا کند که هموطنان اسیر دارو و درمان نباشند و بابت هرینه‌های درمانی دستشان جلوی کسی دراز نشود.»

حس خوب خدمت به خلق
مریم مالک دیگر مددکار استان گیلان است که همیشه با روی باز و اخلاقی نیکو از مددجویان استقبال می‌کند. او گوش شنوایی برای دردهای آن‌هاست. او با کمک به بیماران حس و حال خوبی را تجربه می‌کند و معتقد است دعای این افراد خیر و برکت را در زندگیش جاری کرده‌است.
مالک در خصوص این حس متفاوت می‌گوید: «بسیاری از مشکلات ما با همین دعای بیماران حل می‌شود و واقعا در زندگی شخصی شاهد اثرات مثبت دعاها و انرژی‌های مددجویان بوده‌ام.»
او که بارها برای کمک به مهرجویان پا را فراتر از بودجه و قوانین گذاشته است، با برگزاری گلریزان‌های مختلف برای افراد ‌کمک هزینه جمع می‌کند و با حفظ کرامت انسانی در اختیار آن‌ها می‌گذارد.
از نظر او حسن خلق در این حوزه اهمیت بسیاری دارد و همواره می‌کوشد تا با رویی گشاده و خلقی نیکو از مددجویان استقبال کند.
او در این خصوص می‌گوید: «بارها شاهد اشک بیماران بوده‌ام و خودم نیز با هر قطره اشک آنها اشک ریختم و آنها از اینکه با حوصله به حرفشان گوش می‌دهیم و کمک می‌کنیم تا مشکلاتشان حل شود خوشحال می‌شوند و برای ما دعای خیر می‌کنند.»
او آرزو دارد همیشه بتواند به مردم خدمت کند و در این باره می‌گوید: «امیدوارم خداوند توان روحی و جسمی ما را افزایش دهد تا بتوانیم بیش از پیش در خدمت مراجعین خود باشیم.»
گره‌گشایی از نیازمندان حال او را خوب می‌کند و تمام توان خود را به کار می‌بندد تا دستی بگیرد و لبخندی بر لبان مددجو نقش ببندد. او در خصوص این اقدامات می‌گوید: «هرگاه لبخندی از رضایت بر لب مددجویان خلق می‌شود خستگی کار از تنم می‌رود و به آرامش می‌رسم.»

امیدی که با هلال احمر زنده ماند!
سالومه مادر جوانی است که وقتی هفته‌های آخر بارداری دوقلویی خود را پشت سرمی‌گذاشت، متوجه شد به سرطان روده بزرگ مبتلا است! حالا دختران اون ۲ سال و نیم از تولدشان می‌گذرد و مادر پس از چند مرحله جراحی و شیمی درمانی، همچنان مشغول درمان است.
 همسر او، ابراهیم، مردی مهربان و همراه است. او که عاشق همسر و فرزندانش است به آب و آتش می‌زند تا همسرش لباس عافیت بر تن کند و در سلامت کامل باشد. او در مسیر درمان و هزینه‌های کمرشکن شیمی‌درمانی همسرش، حتی منزل خود را فروخته و زمانی که هیچ راه دیگری پیش روی خود نمی‌دید با جمعیت هلال احمر آشنا شد.
 او در این خصوص می‌گوید: «به هر کسی می‌توانستم رو انداختم و موفق نشدم پول داروی او را تامین کنم، ۲۵ میلیون تومان کم داشتم و از درمان همسرم نامید بودم تا اینکه با هلال احمر آشنا شدم و با ارائه مدارک درمانی، تشکیل پرونده دادم.»
 او که تاکنون چندین مرحله به جمعیت هلال احمر استان گیلان در رشت مراجعه کرده است می‌گوید: «کارکنان هلال احمر خیلی مهربان هستند و هرکاری از دستشان بربیاید برای مراجعین انجام می‌دهند. او بغض در گلویش را قورت می‌دهد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه می‌زند می‌گوید: اگر جمعیت هلال احمر نبود، معلوم نبود چه بر سر همسرم بیاید.
 او که به هر دری زده بود اما جواب نگرفته است و فقط با تندرویی و پاسخ‌های نامید کننده روبرو شده است، در مورد نحوه دریافت خدمت در هلال احمر می‌گوید: «مددکاران هلال احمر همیشه با صبوری و خوش رویی مرا یاری کرده‌اند و امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشند.»

امید دوباره در سخت‌ترین روزهای زندگی!
حامد که حالا ۴۸ ساله است، چند وقتی است با سرطان سر و کله می‌زند. او که به تازگی پدر خود را از دست داده است، به همراه مادر پیر و برادر و خواهرش در منزلی استیجاری زندگی می‌کند. چندی پیش منزلشان طعمه حریق شد و متاسفانه بخشی از اسناد و وسایل خود را از دست داد اما به همت و همراهی خیرین، خانه بازسازی شد و حالا در آن مشغول زندگی هستند.
او که حالا به علت شدت بیماری دیگر قادر به ادامه کار نیست‌، به درمان‌ها امیدوار است و می‌گوید: «هر ۲۱ روز شیمی‌درمانی می‌شوم و مطمئنم این درمان‌ها اثرگذار است.»
او از آشناییش با هلال احمر این چنین می‌گوید: «زمانی که از همه جا نامید بودم، با جمعیت هلال احمر آشنا شدم و چون شرایط خوبی نداریم، این آشنایی خیلی برای من امیدبخش بود.»
جمعیت هلال احمر در طول چندماه گذشته بارها در زمینه کمک‌های معیشتی و درمانی همراه حامد و خانواده او بوده است و مددکاران در تلاشند تا حامد در این جنگ نابرابر، پیروز میدان شود.
او که حمایت مددکاران را فراتر از وظایف کاریشان می‌داند همواره قدردان تلاش آن‌هاست و در این زمینه می‌گوید: «همیشه دعاگوی کارکنان هلال احمر هستم، آن‌ها دلسوز، مهربان و کار راه انداز هستند.»
او که همیشه شاکر خداوند و قدردان زحمات هلال احمری ‌هاست، با صدایی لرزان ادامه می‌دهد: «از خداوند مهربان سپاسگزارم که چنین فرشتگانی را در مسیر زندگیم قرار داد چون بدون هیچ چشمداشت و منتی یاریگر من و خانواده‌ام هستند.

قیمت لحظه ای ارز دیجیتال