التیام یک زخم هفت ساله!
[شهروند] چند روزی میشود که فیلم سینمایی «فیگور»- هفت سال بعد از ساخت- روی پرده سینماهای هنر و تجربه آمده است. فیلمی به کارگردانی پویا پارسامقام و تهیهکنندگی مسعود ردایی درباره مردی به نام علی که همراه با همسر و دو فرزندش برای کار و زندگی به شهر کوچکی نقل مکان کرده و حالا برای حفظ آرامش خانوادهاش مجبور است رازی را از آنها پنهان کند. «فیگور» که در سال 1398 با حضور بازیگرانی چون علی مصفا، نازنین فراهانی، فرشته ریگی، محمود حقیقی، مهران افشار، راستین غفوری و راضیه منصوری جلوی دوربین رفته؛ به گفته تهیهکنندهاش مسعود ردایی در گفتگو با خبرگزاری صبا «در تمام این سالها مسائل و چالشهای پرشماری را از سر گذرانده است». چالشهایی که پویا پارسامقام نیز آنها را به شکلی دیگر به روایت نشسته است: «فیگور فیلم اول من است و همین نکته به تنهایی میتواند نشان دهد که نمایش این فیلم چقدر برای من خاص بوده است. به دلیل همین خاص بودن هم هست که وقتی تماس گرفتند و خبر دادند که فیلم به زودی اکران خواهد شد، پیش از هر احساس دیگری، به هفت سال قبل بازگشتم و یاد پایان یک روز کاری در پاییز 98 افتادم که با خودم گفته بودم که نهایتا فیلم تا بهار آینده آماده نمایش خواهد شد. ولی نمیدانستم که برای اکران مجبور خواهیم شد هفت بهار دیگر صبر کنیم».
مسعود ردایی که آثاری چون «سال دوم دانشکده من» ساخته رسول صدرعاملی و البته «مالاریا» و «رکسانا» هر دو ساخته پرویز شهبازی را نیز به عنوان تهیهکننده در کارنامه دارد؛ در گفتگو با ایلنا نیز درباره چالشهای فیلم «فیگور» صحبت کرده است: «این فیلم بهخصوص در مرحله گرفتن پروانه نمایش با ایرادات و اصلاحات زیادی روبرو بود. نکته مهم درباره این فیلم اما اینکه بعد از انجام اصلاحات و دریافت پروانه نمایش نیز، به دلیل شرایط حاکم بر اکران و البته این واقعیت که جنبههای هنری «فیگور» بیشتر بود، اکران فیلم چند بار به تعویق افتاد. در واقع اکران نشدن هفت ساله این فیلم تماماٌ به دلیل ممیزی و سانسور نبوده است».
در مطلبی که در پی میآید؛ سعی کردهایم روایت پویا پارسامقام کارگردان «فیگور» را از این فیلم و تاخیر هفت ساله اکرانش بخوانیم.
«فیگور» داستان علی و نازنین و دو فرزندشان را روایت میکند که در شهر کوچکی زندگی میکنند. علی در یک گاوداری کار میکند و نازنین در منزل بنفشه آفریقایی پرورش میدهد. ماجرای فیلم از جایی آغاز میشود که پسر خانواده که از کودکی با نوعی بیماری ژنتیکی دستوپنجه نرم میکرده، به طور ناگهانی از حال میرود و این موضوع خانواده را نگران میکند. در این میان علی که از طریق دوست پزشکش متوجه بازگشت جدی بیماری پسرش شده، این ماجرا را از خانواده پنهان میکند- که این پنهانکاری در کنار مریضی پسر دردسرهایی را برای این مرد موجب میشود.
«فیگور» و داستان و حالوهوایش از همان سطور و ثانیههای آغازین نیز نوید یک فیلم جذاب و پراوجوفرود را میدهد. این همان چیزی است که مسعود ردایی میگوید از همان آغاز متوجه آن شده- و اصلا به همین دلیل هم هست که تهیه «فیگور» را پذیرفته است: «از همان لحظه خواندن فیلمنامه به این نتیجه رسیدم که با فیلمی هنری روبرو خواهم بود و میدانستم فیلمی جذاب و دیدنی حاصل خواهیم آورد، به خصوص برای مخاطبانی که سینما را یک امر جدی میدانند و اصطلاحاً مخاطبان خاص سینما هستند». به گفته مسعود ردایی؛ «عامل دیگری که نظر مرا برای ساخت «فیگور» جلب کرد، این بود که فیلمنامه این فیلم را آقای مرتضی فرشباف و هومن بهمنش به من ارائه کردند و در واقع به خاطر حضور این دو نفر بود که تصمیم گرفتم به این فیلمساز جوان در ساخت اولین اثرش کمک کنم».
پویا پارسامقام اما کمی به عقبتر رفته و درباره چگونگی شکلگیری ایده اولیه فیلمنامه این فیلم صحبت میکند: «با توجه به فاصله هفت سالهای که امروز با زمان نوشتن و ساخت این فیلم ایجاد شده، تصویری گنگ و مبهم از آن روزها به یاد دارم. با این حال یادم است که مدتها پیش یک داستان کوتاه از یک نویسنده آلمانی خوانده بودم و جرقه اولیه از همان داستان کوتاه در ذهنم زاده شد. اما بعدها تغییرات زیادی به وجود آمد و فیلمنامه دیگر از حالت اقتباس خارج شد. با این حال نام فیلم یعنی «فیگور» یادگار همان داستان است. یادم است که آن داستان به نوعی درباره بدن بود و حالا قصه فیلم نیز درباره جوانی است که اتفاقاتی برای بدنش میافتد و همه منتظرند که این بدن از کار بیفتد».
«فیگور» از نگاه شماری از منتقدین یک درام اجتماعی است. برخی از منتقدین اما آن را یک درام خانوادگی ارزیابی میکنند. پویا پارسامقام اما میگوید که در زمان ساخت این فیلم چنین مسایلی اهمیتی برایش نداشته و اولویتش چه در زمان نوشتن و چه در زمان ساخت فیلم روایت درست داستانش بوده است: «این که این فیلم چه ژانری دارد، سوال پیچیدهای است، چرا که وقتی آدمی کاری را انجام میدهد و یا داستانی را پیش میبرد، خیلی به این موضوع فکر نمیکند که آن داستان یا فیلم در چه دستهای قرار میگیرد. این دستهبندی کاری است که دیگران پس از تماشای فیلم انجام میدهند و تصمیم میگیرند که این فیلم به کدام دسته و ژانر مربوط است. برای من به عنوان کارگردان، اما، این فیلم در مورد یک خانواده است، ولی اینکه آیا درام است یا تراژدی، جزو مسایلی است که کسانی که فیلم را تماشا میکنند باید درباره آن صحبت کنند».
یکی از مسایلی که در مورد «فیگور» جلب توجه میکند، فاصله هفت ساله بین تولید و نمایش فیلم است- که میتواند باعث کهنگی فیلم شده باشد. «فیگور» البته در زمان تماشا چنین احساسی را به مخاطب منتقل نمیکند و هنوز و همچنان یک فیلم بهروز و تازه است. اتفاقی که از نگاه مسعود ردایی،تهیهکننده فیلم به این موضوع بازمیگردد که داستان این فیلم محدود به زمان خاصی نیست: «طبیعتاً اگر «فیگور» به یک مسئله اجتماعی مربوط به زمان خود میپرداخت، گذشت زمان میتوانست بر آن تأثیر بگذارد، اما خوشبختانه این فیلم قصهای را روایت میکند که در هر زمانی میتواند رخ دهد. در واقع قصه فیلم فیگور محدود به زمان خاصی نیست و درباره یک بحران و مشکل خانوادگی است که اعضای خانواده در صدد حل آن هستند. به عبارت بهتر، معضلی که برای این خانواده پیش میآید، معضلی است که طبیعتاً میتواند در هر زمان برای هر خانوادهای رخ دهد و نمیتوان آن را محدود به دوران خاصی دانست».
کارگردان «فیگور» از زاویه دیگری به این موضوع نگریسته است: «آرزوی هر کسی که کاری انجام میدهد دیده شدن آن کار است و بنابراین خوشحالم که این وقفه چند ساله باعث نشد که فیلم بیات به نظر برسد یا موضوعش کهنه شود. فکر میکنم که هر چقدر افراد بیشتری به تماشای این فیلم بروند، زخم این چند سال وقفه کمی التیام پیدا میکند و در عین حال در فیلمسازان دیگری که از اکران فیلمشان ناامید شدهاند، اشتیاقی ایجاد میکند- که این اشتیاق برای حرفه سینما یک موضوع حیاتی است!
یکی دیگر از نکاتی که در فیلم «فیگور» مورد توجه قرار گرفته؛ ترکیب بازیگران این فیلم و بهخصوص حضور بازیگرانی مانند علی مصفا و نازنین فراهانی در آن است. پویا پارسامقام چگونگی پیوستن این دو بازیگر به پروژه را چنین روایت میکند: «بعد از پایان نوشتن فیلمنامه، در مورد علی و نازنین یعنی پدر و مادر این خانواده مطمئن بودم و حتی با خودم شرط کرده بودم که تنها در صورتی که علی مصفا و نازنین فراهانی بازی در این دو نقش را قبول کنند، این اثر را کار خواهم کرد و در ادامه هم خیلی خوششانس بودم که هم آقای مصفا و هم خانم فراهانی فیلمنامه را که خواندند، قول همکاری دادند. به خصوص که حضور این دو بازیگر هم به من اعتماد به نفس زیادی میداد و هم این که این مسئله شکل باوقاری به فیلم میداد»...