روزگار خاکستری ‌روزنامه‌چی‌ها

آفتاب یزد- گروه سیاسی:‌ خرداد سال 92؛ همه منتظرند تا با روحانی‌تر شدن حال و هوای کشور، سایه سنگین مشکلات آرام آرام از سر کشور برداشته شود. دیپلماسی لبخند، دیپلماسی بالکنی و قدم زدن های
پس از جلسات سنگین سیاستمداران. انتخاب مردم در پای صندوق های رای موجب شد تا از سپهر سیاست خارجه کشور، ابرهای تیره خصومت و دشمنی تا حد زیادی کنار رود. با این همه، تنها امید مردم در خرداد 92 زدوده شدن سایه جنگ نبود.
حالا با گذشت زمان کمتر به چشم می‌آید اما، فضای قهرآلود ناشی از سیاست های مدیریتی محمود احمدی نژاد به خصوص در چهار سال دوم ریاست جمهوری پرحاشیه‌اش، عرصه را برای اهالی فرهنگ، هنر و اصحاب رسانه بسیار تنگ کرده بود. خیل روزنامه نگاران و خبرنگاران و روزنامه ها و نشریاتی که روزشان را با تذکر ارشاد شروع می‌کردند، ظهر حکم توبیخ می‌گرفتند و تا شب معلوم نبود کار به کجاها بکشد این روزها خاطره‌ای دور به نظر می رسد. انتظار بزرگی که از دولت تدبیر و امید می رفت، برطرف شدن سایه های قهر مطبوعاتی ایجاد شده توسط ارشاد، به موازات کنار رفتن ابرهای دیپلماسی انزوای احمدی نژاد_جلیلی بود که دوست داشته باشیم یا نه، آن طور که باید و شاید محقق نشد اما، اهل قلم همواره صبور نشان داده اند.



سیاست مهرورزی با مطبوعات
به طور خاص در دولت دوم محمود احمدی نژاد، به واسطه بهانه ها و دلایلی که تیم نظارتی‌اش در جیب داشتند و تا مدت ها می‌توانستند بر مبنای آن با هر صدای منتقدی به روش خود برخورد کنند، محمدعلی رامین در خصوص بد تا کردن با اهالی مطبوعات گوی سبقت را از همه ربود! از اواسط مرداد تا اوایل آبان ماه سال 88 و در زمان معاونت مطبوعاتی علیرضا ملکیان سه تذکر، سه توقیف و یک لغو امتیاز به شدت به چشم آمد. این اما مسئله ای نبود که سیاست های وقت را اغنا کند. به همین خاطر محمد علی رامین به عنوان معاون مطبوعاتی بر مطبوعات وارد صحنه می شود. از 11 آبان ماه 88 تا 22 آذر 89. در13 ماه 61 تذکر کتبی، 9 لغو امتیاز و 15 توقیف، دلیل روشن و واضحی است که چرا اهالی مطبوعات امروز حتی از بردن نام رامین نیز اکراه دارند. محمدجعفر محمدزاده پس از رامین سکان‌دار نظارت بر مطبوعات کشور می‌شود و تا پایان دوران احمدی نژاد، 42 تذکر، دو لغو مجوز و 17 توقیفی دیگر بر پیکر نحیف مطبوعات ایران وارد می‌شود. شاید گفته شود معاون مطبوعاتی کاره ای نبوده است ولی نقش او پررنگ‌تر از همه است و این کلام بس که چرا حال اینچنین است.
این‌ها تنها بخشی از کلیات دلایلی است که از روحانی انتظارات فراوانی برای معقول‌تر شدن فضای رسانه‌ای می‌رفت.
تعداد روزنامه نگارانی که فضای حرفه‌ای دوران اصلاحات را تجربه کرده بودند، در زمان روی کار آمدن حسن روحانی به شدت کاهش پیدا کرده بود.اما باقی‌مانده خبرنگاران و روزنامه‌نگاران کشور تمام امیدشان را به بهبود شرایط در دوران تدبیر و امید بستند. دولت یازدهم اما با آن که تصور می‌شد تداعی کننده آن دوران طلایی باشد، اما آنچه که تصور می‌شد رخ نداد.

مورد عجیب دلواپسان
با این همه و علیرغم بازتر شدن فضای مطبوعاتی در دوران تدبیر و امید، دلواپسان و رسانه های منتقد دولت با فراموش کردن شرایط اهالی رسانه در دوران احمدی نژاد همواره مدعی برخورد بد دولت روحانی با منتقدان شده اند. این در حالی است که رسانه های کاغذی و مجازی آنها بارها و بارها علاوه بر زیر پا گذاشتن خطوط قرمز و حتی خطوط اخلاقی و حمله به سیاست های دولت، مذاکرات تحت نظر مسئولان ارشد نظام و راهبردهای کلان جمهوری اسلامی، همواره از حمایت رسانه ای برخوردار بوده‌اند و علیرغم دریافت تذکر از ارشاد و مشهود بودن تخلفات مطبوعاتی به جز یکی دو مورد خاص، به کار خود ادامه داده اند. نکته جالب آن که در مورد برخورد با این رسانه ها، روزنامه نگاران و خبرنگاران اصلاح طلب در فضای مجازی بارها و بارها بر لزوم باز بودن فضای نقد برای هر دو طرف تاکید کرده اند اما بر کسی پوشیده نیست که در یک جناح فضا در هر شرایطی بازتر است و گلایه ای هم نیست.

دولت یازدهم، روزگار خاکستری مطبوعات
تاکید شخص حسن روحانی و دولت یازدهم همواره بر دسترسی راحت‌تر به چرخه اطلاعات بوده است. این را نه تنها حسن روحانی بارها و بارها در مورد مطبوعات به کار برد، بلکه در مورد فیلترینگ نرم افزارهایی مانند واتس آپ و تلگرام نیز ایستادگی خود را ثابت کرد. با این حال دوست داشته باشیم یا نه، باید بپذیریم که مطبوعات در روزگاری سر می‌کنند که خط قرمزها شناورند. انتشار مطلبی خاص، گاه می‌تواند باعث تذکر شود و گاه بی‌هیچ مشکلی می‌تواند تیتریک جذاب روزنامه‌های روی دکه باشد. مطبوعات در میانه خوف و رجا به کار خود ادامه می دهند. به طور مشخص شرایط مطبوعات در دولت روحانی قابل مقایسه با هشت سال و به طور خاص چهارسال پیش از خود نیست و از همه لحاظ اهل قلم روزگار بهتر و آرام‌تری را می گذرانند. مطبوعات از خاکستر دوران مهرورزی دوباره سر برآورده است و همچنان نیز در روزگاری نه سفید و نه سیاه سر می‌کند. اما این که ادعا شود در دولت یازدهم مطبوعات در بهترین شرایط خود به سر برده‌اند گزاف است. این نوشتار مخالفتی با برخوردهای قانونی با تخلفات رسانه‌ای که در همه کشورها نیز وجود دارد، ندارد بلکه برخوردهای سلیقه‌ای دولتمردان با مطبوعات است که به نقد کشیده شده است.
در همین راستا آفتاب‌یزد به بررسی شرایط روزنامه‌نگاری در سال‌های اخیر پرداخته و در این راه نگاه چند تن از روزنامه‌‌نگاران گذشته و حال کشور را پذیرا شده است:

رویداد دندان‌گیری رخ نداده است

سروش فرهادیان

وقتی به بررسی عملکردی می‌پردازیم باید ابتدا نتایج به دست آمده از آن عملکرد را ارزیابی کنیم. واقعیت این است که عدم بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران یک نمره منفی بزرگ در کارنامه دولت و آقای روحانی دست‌کم برای جامعه روزنامه نگاران مستقل و اصلاح طلب و آزادی خواه است.
در آن زمان خانه روزنامه‌نگاران را به بهانه‌های غیرقابل قبول از آنها گرفتند و روزنامه نگاران همراه مردم تاوان این همراهی را دادند اما بازگشایی آن جزو وعده‌های انتخاباتی آقای روحانی در سال92 بود. با این حال اکنون که دولت اول روحانی رو به پایان است، هنوز انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران بازگشایی نشده است. این اتفاق یک نمره منفی در کارنامه روحانی ثبت کرده است، چه از جانب ماهایی که عضو انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران بودیم و چه ازسوی آنانی که زمانی به حرفه روزنامه‌نگاری روی آوردند که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران تعطیل شده بود.
نکته دیگر آن است که براساس رایزنی‌های شکل گرفته توسط گروهی از فعالان عرصه رسانه ، انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران راه‌اندازی شد. بر این اساس که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران به این نتیجه رسید که به دلیل سماجت‌های برخی مسئولان، امکان بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و تحقق وعده آقای روحانی وجود ندارد. به همین دلیل تصمیم آن شد که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران راه‌اندازی شود. هرچند که ما تا ابد مطالبه بازگشایی خانه اصلی‌مان یعنی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران را پیگیری می کنیم.
انجمن روزنامه نگاران استان تهران طبق هماهنگی‌های انجام شده با وزارت کار آقای روحانی راه افتاد و روی ریل کارهای اداری‌اش قرار گرفت و مجمع آن برگزار شد. اما هنوز پس از گذشت چندین و چند ماه، وزارت کار دولت آقای روحانی هیچ اقدامی در راستای تایید مجمع آن نکرده است.
گویا قول‌های وزیر مربوطه جلوی بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران را گرفته است و این هم یک نمره منفی دیگر برای روحانی است. در مجموع برای فعالیت رسانه‌ای، رویداد چشمگیر و دندان‌گیری رخ نداده است.

در انتظار انجمن صنفی برای روزنامه نگاران
ریحانه طباطبایی



رفتار دولت آقای روحانی با مطبوعات یک رفتار معمولی بود. نه خیلی اتفاق خاص و مثبتی افتاد نه اتفاق خیلی بدی در این دوره رخ داد. عملا اول دولت آقای روحانی قرار بود یک‌سری از روزنامه‌ها منتشر شوند که خب یک شور و هیجانی به جامعه مطبوعاتی داد اما ادامه نیافت. همان چند تا روزنامه‌ای که بودند کارشان را انجام می‌دهند. اتفاقی که در دوران اصلاحات افتاد و آن همه مجوز روزنامه ای که صادر شد و فضای مطبوعاتی که ایجاد شد در این دولت ایجاد نشد که نمی‌شود گفت همه مسئله اش متوجه دولت است. وجود کانال‌های تلگرامی و فضای مجازی و افت کاغذ و رسانه کاغذی که کسی سراغش نمی رود و خرید نمی کند خیلی تاثیر گذاشته تا مطبوعات نتوانند مانند قبل رشد کنند. بیشتر روزنامه نگاران فعلی ما که در روزنامه ها هستند مطلب‌شان را سریع در توئیتر
بازنشر می کنند. چون آن قدر سرعت بالا رفته و همه می خواهند اولین نفر باشند که خبر را منتشر می کنند و دیگر فرقی نمی کند روزنامه ها در کدام دولت باشند؛ به هرحال خیلی نمی توانند آن فضای قبلی را در اختیار داشته باشند و خودشان را نشان دهند. برای همین نمی‌شود ما خیلی دقیق و صریح بگوییم که فضای روزنامه نگاری در دوران روحانی چطور بوده؛ چون همه چیز به تلگرام و توئیتر منتقل شده است.
اما از یک طرف دیگر خب من دیدم که اخیرا آقای انتظامی مصاحبه کرده و بحث انجمن صنفی مطرح شده که گفته بود ما مخالفتی نداریم با انجمن و سندیکا؛ خب اگر مخالفت ندارید چرا انجمن صنفی روزنامه نگاران هنوز نتوانسته رشد کند. به هر حال اگر انجمن صنفی دوباره باز شود و قوام پیدا کند و شکل گیرد، هم وضعیت جامعه روزنامه نگاری از این نابسامانی خارج می شود و هرکسی که یک کانال می زند و چند خبر کپی پیست می کند نمی تواند بگوید من روزنامه نگارم و هم امنیت شغلی و غیره و ذلک روزنامه نگاران به پشتوانه یک صنفی دوباره در نظر گرفته می شود. قبل تر اگر یک روزنامه ای توقیف می شد یک انجمن صنفی بود که همه جمع شویم و برای زندگی روزنامه نگاران و معیشت‌شان در آن جا فکری شود و یا هزار اتفاق دیگر که الان چنین شرایطی نیست.
من در دولت آقای روحانی عملا در روزنامه‌ها نیستم که بدانم سطح حقوق‌ها چطور است. ما آن موقع ماهی 600،700 هزار تومان حقوق می گرفتیم. الان اما حقوق‌ها بالاتر رفته و به همان نسبت هم تورم بالا رفته است. این دیگر به مدیرمسئول‌ها و انصاف مدیر مسئول ها برمی‌گردد. آقای روحانی که نمی تواند بیاید بگوید یک مدیر مسئول چقدر به روزنامه نگارش حقوق دهد! این ایرادی است که به خود صنف ما و مدیران مسئول و همکاران ما برمی‌گردد. مثلا من اگر می‌بینم سه میلیون حقوق می‌گیرم و فلان سرویس دیگر در کنار من یک میلیون حقوق می‌گیرد نمی روم اعتراض کنم و پیگیر حقوقش باشم. اما حقوق خودم را مخفی می کنم تا بقیه نفهمند من حقوق بالاتری می‌گیرم. اسم نمی‌آورم اما یکی دو روزنامه مطرح کشور را خبر دارم که به شدت وضع مالی خوبی دارند و باقی روزنامه ها هم به نسبت با توجه به یارانه‌ها و آگهی‌ها و سهمیه کاغذ اوضاع‌شان بد نیست. ولی موقع حقوق دادن به خبرنگار یادشان می رود که هویت و اعتبارشان را از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران‌شان دارند. این دیگر به دولت مربوط نیست. اما کلی اگر بخواهیم بگوییم به هر حال وضع معیشت همه مردم با مشکل رو به روست و این مربوط به حوزه اقتصاد کلان است.

دولت روحانی ظرفیت انتقادپذیری دارد
صبا آذرپیک



در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اتفاقی که برای ما خبرنگاران به وفور روی می‌داد، شکایت‌های وقت و بی‌وقت دولت بود. یعنی به صرف انتقاد کردن از احمدی‌نژاد، سریع دولت اقدام به شکایت و محاکمه خبرنگار می‌کرد. من در آن زمان خبرنگار پارلمانی بودم. اگر لایحه‌ای از دولت به مجلس ارائه می‌شد که دارای اشکال بود، در صورتی که به‌عنوان خبرنگار اقدام به تشریح ابعاد آن لایحه برای نمایندگان و افکار
عمومی می‌کردم و این اتفاق باعث می‌شد که آن لایحه از دستور صحن خارج شود، شکایتی از من شکل می‌گرفت تاجایی که من هر هفته منتظر یک شکایت از سوی دولت بودم؛ یک عنوانی پیدا و از من شکایت می‌کردند. طرف ما برای انجام برخورد غیرمنطقی، دولت بود نه نهاد دیگری. این اتفاق واقعا در دولت روحانی رخ نداده است. در این دولت تقریبا دیگر چیزی به اسم شکایت دولت از رسانه‌ها و منتقدین وجود ندارد. شاید رسانه‌ها همچنان بگویند که با ما برخورد می‌شود اما این شکایت دیگر از سوی دولت نیست.
اما آنچه موجب نارضایتی‌ها از دولت یازدهم شده است عدم کمک دولت در بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران بود. آقای روحانی سال 92 در اولین نشست خبری خود در مقابل درخواست ما روزنامه‌نگاران که از او خواستیم انجمن صنفی دوباره باز شود اعلام کرد که آقای وزیر کار پیگیر این موضوع خواهد شد اما او با بازگشایی موافقت نکرد و به تشکیل انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران که یک نهاد نیمه دولتی است رضایت داد. روزنامه‌نگاران هم به این خواسته او تن دادند اما دیدیم که این انجمن صنفی هم تاکنون به هیچ نتیجه‌ای نرسیده است. اما با تمام بی‌مهری‌هایی که از سوی وزارت کار دولت یازدهم شکل گرفت و همین طور سکوت وزارت ارشاد، شما تقریبا می‌بینید که هر روزنامه‌نگار
در این مدت تا آنجا که توانسته استقلال خود را حفظ کند، سعی کرده عملکرد دولت را به خوبی برای مردم تشریح کند چون یک مرز باریکی است میان اینکه شما به عنوان یک روزنامه‌نگار اقدام به اطلاع رسانی شفاف کنید حتی اگر در رسانه منتقد دولت کار کنید و به انجام نقد منصفانه روی بیاورید یا آنکه تبدیل شوید به روابط عمومی دولت. من فکر می‌کنم روزنامه‌نگاران در طول چهار سال گذشته نشان داده‌اند که وقتی فضا برایشان باز باشد همان زمانی که از عملکرد دولت تعریف می‌کنند به بازگویی اشتباه دولت نیز می‌پردازند. من فکر می‌کنم دولت آقای روحانی ظرفیت انتقادپذیری دارد.

در انتظار انجمن صنفی برای روزنامه نگاران
ثمینا رستگاری



یک نکته ای که وجود دارد این است که روزنامه نگاری اصلا چطور به دوره روحانی رسید. یعنی سال 92 که آقای روحانی پیروز شد اصلا روزنامه نگاری ما در چه وضعی قرار داشت و لاجرم وقتی این طور بخواهیم نگاه کنیم می بینیم که خیلی فضای متلاشی شده ای از روزنامه نگاری به دوره اعتدال رسید. در تمام دوران هشت ساله آقای احمدی نژاد تقریبا چیزی از روزنامه نگاری باقی نماند و می توانیم بگوییم جسد نیمه جانی از روزنامه نگاری باقی ماند. خیلی‌ها رفتند، آن قدر در این مدت برای روزنامه‌ها مشکل ایجاد شد که هر چند وقت یک بار افراد شغل‌شان را از دست می دادند و خیلی‌ها اصلا سراغ کار دیگری می‌رفتند و روزنامه نگاری به آن شکلی که در دوران اصلاحات بود در دوران احمدی نژاد ادامه پیدا نکرد و کلا از رمق افتاد و به دوره آقای روحانی رسید.
نکته دیگری هم که مهم است این است که همیشه تا قبل از این دوره روزنامه ها هویت خود را با انتقاد تعریف کرده بودند. وقتی سال 92 که اصلا انتظار پیروزی نبود و بعد از آن همه جو موجود و آن شرایط کسی انتظار نداشت که آقای روحانی پیروز شود، ما به یک جایگاه تاریخی رسیدیم که دیگر نباید انتقاد می‌کردیم. دولتی که ما دنبالش بودیم یا می‌خواستیم که سر کار بیاید و دور از انتظار ما بود که سر کار بیاید پیروز شده بود. آیا ما باید مثل قدیم دوباره انتقاد می‌کردیم؟ خب این سوال آن قدر جدی بود برای شخص من که فکر کردم نه؛ من الان دیگر نمی توانم مثل قدیم روزنامه نگار حرفه ای باشم. بهتر است بروم یک کاری کنم. الان یک فرصت تاریخی پیش آمده و الان به جای آن که انتقاد کنم بهتر است بروم یک کاری انجام دهم.
در نتیجه به نظرم این دوتا نکته که هم وضعیت روزنامه نگاری و مصیبت ها و شدایدی که در دوران احمدی نژاد تحمل کرد و هم اینکه در دوره روحانی هویتش دیگر از انتقاد کردن باید عوض می‌شد باعث شد که شرایط تغییر کند و ما یک نوع دیگری از روزنامه‌نگاری را در این دوران داشته باشیم.
می‌بینید که الان برخی روزنامه‌ها در خیلی از مسائل تاریخی مانند برجام سمپات روحانی بودند. جوری که این همراهی روزنامه‌های اصلاح‌طلب با دولت که بی سابقه بوده است مورد انتقاد کیهان و رسانه‌های اصولگرا واقع شد. در عین حال لزوما هم در این چهارسال لینکی میان روزنامه‌ها و دولت نبوده و انتخاب خود روزنامه نگاران بوده که ما باید الان این کار را انجام دهیم.