یک نگاه به تجربه وکالت در پرونده‌های تابودار و حقوق بشری آنها که دیده نمی‌شوند

گاندی، ماندلا و مصدق امروز چشم از جهان فروبسته‌اند اما تاریخ مبارزات آزادی و برابری‌خواهانه، از آنها همواره به نیکی یاد می‌کند. شاید بشود از بین این اسامی تشابه‌ و تفاوت‌های فراوانی فهرست کرد. اما در هرسه اینها یک چیز وجود دارد؛ هر‌سه آنها اگر بتوانیم به آنها مبارز بگوییم، مبارزات خود را مدیون خواندن حقوقند. انگار حقوق‌دانی و وکالت فقط شغل نیست، بلکه مثل سفالگری می‌ماند که دستانش از گِل اثر خلق می‌کند. حساسیت روحیات‌ حقوقدانان را هم آنجا می‌توان با سفالگران مقایسه کرد که بر روی تک تک کلماتی که در گفت وگو به کار می‌برند حساسیت نشان می‌دهند. اما آیا این روحیه حساس با سر و کار داشتن با دادگاه و متهم و مجرم تناقض ندارد؟ در مقابل هم بعضی تحصیل‌کردگان حقوق فقط پرونده‌های مالی می‌پذیرند که امرار معاش آسوده‌تری داشته باشند. اما عده‌ای هم چشم‌ خود را بر رقم و درصد می‌بندند و به راهی می‌روند که حداقل شاید خیر دنیا را نداشته باشد. قبول پرونده‌های متهمان سیاسی، امنیتی، رسانه‌ای و ... سر پر سودا و روحیه ریسک‌پذیری می‌خواهد. فعالیت این‌گونه وکلا در بسیاری از موارد حواشی خاصی برای‌ شغل آنها ایجاد می‌کند به گونه ای که شغل وکیل گاهی زیر سایه سنگین حواشی قرار می‌گیرد.
سری که درد نمی‌کند چرا دستمال ببندیم؟
شاید اگر افرادی مثل عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف‌زاده، محمدعلی دادخواه و نسرین ستوده سمت پرونده‌های تابودار نمی‌رفتند امروز دردسرهای کمتری داشتند. آنها هم می‌توانستند مثل وکلای دیگر پرونده‌های سودده اقتصادی بگیرند و بی‌دغدغه در گوشه‌ای در سفر و حذر باشند. با این حال بنا بر تشخیص‌شان به سراغ پرونده‌های خاصی رفته‌اند که به پرونده‌های حقوق بشری موسوم شده‌اند. افرادی که چند خط بالاتر از آنها نام بردیم معمولا به فعالیت در پرونده‌هایی شهرت دارند که متهمانشان سیاسی، امنیتی، رسانه‌ای و ... اند. سوال اینجاست که به قول بعضی از مردم «سری که درد نمی‌کند چرا دستمال ببندیم؟!» محمد صالح نیکبخت نیز از جمله وکلای دادگستری است که در موارد زیادی دفاع از متهمان پرونده‌های حقوق بشری  را برعهده گرفته است. او در پاسخ به سوال «همدلی» به یکی از مقالات چند سال پیش خود که عنوان «وکالت، صنف سیاسی و سیاست صنفی» داشت اشاره می‌کند. می‌گوید: عنوان این مقاله را از همکارم آقای احمد فتحی به عاریت گرفته بودم. دلیل انتخاب این عنوان آن بود که بعضی مشاغل صرفا حالت صنفی و دفاع از منافع صنف را دارد. مثلا در زمینه خرید و فروش کالا یا خدمات مربوط به نیازمندی‌های مردم، خروجی مشاغلی مثل کفاشی یا مکانیکی اینگونه نیست که ارتباطی با امور سیاسی و مسائل اجتماعی پیدا کند. اما در بعضی مشاغل اگرچه فرد برای کار خود ما به ازایی دریافت می‌کند اما شغل آنها انعکاس اجتماعی دارد و رفتار صاحبان این مشاغل نسبت به مسئله موضع گیری دارد.
وکلا اولین گروهی بودند که به نقض قانون اساسی توسط شاه اعتراض کردند


این وکیل دادگستری می‌گوید: در صنف وکالت هم مانند روزنامه‌نگاران، نویسندگان، هنرمندان و سایر مشاغل مشابه، وکیل تنها کار صنفی یا کار روزمره خود را انجام نمی‌دهد، بلکه باید اولین کسی باشد که از ظلم و ستم و برخورد تبعیض آمیز و یا نادیده گرفتن حقوق مردم متاثر شود و خواه ناخواه در رفتار، گفتار و پندارش این گونه نابسامانی‌ها و ناروایی‌ها انعکاس پیدا می‌کند.
نیکبخت می‌گوید: برای بعضی افراد یادآوری این نکته ضروری است که اولین گروه فعال سیاسی، وکلا بودند که در سال 1356به نقض قانون اساسی توسط شاه و مقامات دولتی آن زمان اعتراض کردند. عالی ترین مقام اجرایی کشور هم که با کودتایی ننگین برکنار شد، شادروان دکتر محمد مصدق یک حقوقدان بود؛ هدف دکتر مصدق دفاع از حقوق ملت بود. با چنین سابقه‌ای وکلای دادگستری، چه در دوران رژیم ستم شاهی و چه در این دوران هرکجا دیده‌اند که حقی از مظلومی ضایع شده است به دفاع از او پرداخته اند؛ انسان ذاتا عدالتخواه است و با ظلم مبارزه می‌کند. وکلا و حقوقدانان با توجه به اشرافی که به قوانین، مقررات و اصول حقوقی دارند باید در صف مدافعان ستم‌دیدگان قرار گیرند. نگاهی به حوادث اجتماعی یک دهه گذشته در خاورمیانه و در کشورهای همسایه ایران مانند پاکستان و ترکیه نیز نشان می‌دهد این حقوق دانان کشورها هستند که در مقابل بی عدالتی‌ها مقاومت کرده و به مبارزه قانونی برخاسته‌اند. چنانکه در همین پاکستان دولت ژنرال مشرف با اعتصاب و تظاهرات و بست‌نشینی وکلای دادگستری و قضات این کشور سرنگون شد. اکنون به نتیجه سوال می‌پردازم ؛ دفاع وکلا و حقوقدانان از فعالین سیاسی و مدنی به ویژه روزنامه نگاران، نویسندگان و هنرمندان دفاع از شخص متهم است نه از اتهام. این وکیل دادگستری اعتقاد دارد: در بسیاری از موارد اتهام وارده یا منتسب به شخص، نه آن است که در کیفرخواست مطرح می‌شود. به همین جهت وکیل یا حقوقدان در مقام روشنگری و توضیح مساله برمی‌آید. کمتر مواردی است که وکیلی که به درستی دفاع کرده باشد و اقدام خود را وسیله ای برای مطرح کردن شخص خود کرده باشد، در پرونده موفق نشده.  
دفاع از متهم دفاع از اتهام نیست
نیکبخت به یکی از پرونده‌های کاری‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: یادم می‌آید دقیقا 10 سال پیش در چنین دورانی دو نفر از هموطنان کرد در منتهی الیه غرب ایران به اتهام اقدام علیه امنیت کشور تحت تعقیب قرار گرفته و محکوم به اعدام شدند. از یک طرف چیزی که در کیفرخواست آمده بود، با اعمال انجام شده آنها تناسبی نداشت و از طرف دیگر مخالفان حکومت می‌گفتند این دو که یک نفرشان روزنامه نگاری شناخته شده بود، به خاطر مسائل مطبوعاتی به اعدام محکوم شده اند. من که پرونده را مطالعه کردم و به موضوع احاطه داشتم اعلام کردم اتهام این دو نفر مسائل مطبوعاتی نیست. یک نفر از آنها اساسا تحصیلات آنچنانی نداشت که بتواند کار مطبوعاتی کند و دیگری هم به اتهام مسائل مطبوعاتی قبلا به جریمه نقدی محکوم شده بود. وقتی چنین موضوعی مطرح شد بسیاری از افراد که بدون توجه و اطلاع از پرونده و مسائل قانونی صرفا برای مطرح کردن خود به این موضوع پرداخته بودند شروع به انتقاد از من کردند. من در آن زمان علاقه خاصی به این داشتم که به این گونه آدم‌ها که حتی اگر حقوق هم خوانده اند از جزئیات کار چندان اطلاعی ندارند پاسخ دهم. در نهایت آن دو نفر که به طور غیرقانونی به اعدام محکوم شده بودند با دفاع دقیق و سنجیده از اتهام وارده، تبرئه و به دلایل دیگری غیر از آنچه در کیفرخواست و تبلیغات مخالفان آمده بود به 6 و 9 سال حبس محکوم شدند. این دو نفر پس از از پایان زندان آزاد شدند و کسانی که آمادگی خود را برای قبول وکالت آنها به شرط کنار رفتن من از وکالت اعلام کرده بودند از رفتار خود پشیمان شدند. نیکبخت توضیح می‌دهد: این داستان از آن جهت اهمیت دارد که وکیل از متهم دفاع می‌کند نه از اتهام او. اگر به ناروا اتهام دیگری به جای اتهام اصلی به متهم وارد شود، وکیل باید با استفاده از اصول حقوقی و قواعد حاکم و همچنین با رعایت تشریفات دادرسی موضوع را چنان بررسی کند که قاضی دادگاه در چنان جایگاهی قرار گیرد که از محکوم کردن شخصی به اتهامی که انجام نشده دوری گزیند. در بسیاری موارد دیوانعالی کشور پناهگاه ما وکلا بوده است و جلوی تندروی‌ها و قضاوت‌های تند را گرفته اند.
او درباره انگیزه خود برای قبول چنین پرونده هایی نیز می‌گوید: انگیزه دفاع از مظلومان و همچنین محکومیت خودم به اتهامی غیروارد در رژیم گذشته (به سه سال و نیم زندان) و تحمل چهار سال حبس بدون محکومیت در دوره ای دیگر مرا در شرایطی برای همیشه قرار داده است که انسانهایی مثل من فراوانند و ما نباید از این توانایی هایی که در حمایت قانونی از مردم داریم استفاده نکنیم. تصور می‌رود بقیه همکارانم در دفاع از زندانیان سیاسی و فعالین مدنی هم با این انگیزه وکالت زندانیان سیاسی را برعهده می‌گیرند. 
وقتی چرچیل گفت جنگ را می‌بریم
نعمت احمدی هم گفت و گویش با «همدلی» را با این بیت سعدی شروع می‌کند: «چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» بعد از این بیت از یک ندای درونی حرف می‌زند. ندایی که به قول خودش در وکلا بیداد می‌کند تا آنها در برابر قانون‌شکنی‌ها بایستند. می‌گوید: قانون‌شکنی فرد یا گروه، آزاردهنده است اما اگر مجریان قانون مثل دولت بخواهند قانون‌شکنی کنند آزارش بیشتر است. گاهی تنگ‌نظری هایی صورت می‌گیرد که البته به هیچ وجه خواسته نظام نیست. این وکیل دادگستری انگیزه در قبول کردن پرونده‌هایی که سر پر دردی می‌خواهد را علاقه به نظام و کشور می‌داند و به روایتی از چرچیل اشاره می‌کند. «می گویند در جنگ جهانی دوم زمانی که لندن زیر بمب‌باران بود، چرچیل باید خود را به جلسه‌ای فوری می‌رساند. او از راننده‌اش خواست که وارد یک خیابان ورود ممنوع شود. در همان حینی که آژیر خطر نواخته می‌شد یک افسر پلیس جلوی ماشین چرچیل را گرفت. راننده می‌گوید که این خودرو، حامل نخست وزیر است و او باید راس ساعت به جلسه برسد.»
افسر پلیس اما جواب می‌دهد که «هم ماشین و هم نخست‌وزیر و هم وظیفه‌ام را خوب می‌شناسم.چرچیل از افسر می‌خواهد که جریمه را به نام خودش بنویسد. اما افسر پلیس می‌گوید راننده خلاف کرده و اوست که باید جریمه شود. بعد از آنکه راننده جریمه شد و خودرو از مسیر دیگری به حرکت افتاد چرچیل می‌خندد و با خوشحالی می‌گوید: «جنگ را می‌بریم.» راننده می‌گوید: افسر به نخست وزیر بی احترامی کرد. اما چرچیل پاسخ می‌دهد که در اوج بمب‌باران در این شهر قانون حاکم است. این وکیل دادگستری می‌گوید: وقتی قانون در یک شهر یا جامعه ای حاکم باشد در آن جامعه آرامش و امنیت وجود دارد. خداوند امنیت را در کنار نعمت سلامت قرار داده است. امنیت یعنی اینکه همه افراد جامعه در برابر قانون یکسان باشند و حقوق همه‌شان رعایت شود. خداوند می‌فرماید ما شما را از مرد و زن و از قبایل گوناگون آفریدیم اما عزیزترین‌تان پرهیزکارترین‌ شماست. من شخصا از این جهت پرونده‌های حقوق بشری را قبول
می‌کنم.
سایر اخبار این روزنامه
آیا جنگ آب، اجتناب ناپذیر است؟ نقش عجیب صهیونیست ها در بحران آب آینده خاورمیانه فردا در سئول اشک ریزان است کی‌روش: پدرم گفت به فوتبال هیچ‌وقت دروغ نگو جمشید پژویان، اقتصاددان در گفت و گو با «همدلی» از معضل اساسی بیکاری در کشور می‌گوید ددیپلمات‌های وزارت امور خارجه کشورمان با این نگاه متفاوت هم مواجه هستند: تصویری دیگر از استقلال کردستان عراق موشک میان برد کره شمالی از آسمان ژاپن عبور کرد شبه جزیره کره یک گام تا جنگ یک نگاه به تجربه وکالت در پرونده‌های تابودار و حقوق بشری آنها که دیده نمی‌شوند نوبخت: دبیرشورای عالی امنیت ملی به زودی جمع بندی جلسه ویژه این شورا را گزارش خواهد کرد کارگران چله بیکاری را در بهشت به نظاره نشسته‌اند آمده بودند محسن را ببینند! ولی‌الله شجاع‌پوریان سیره روشن‌ یک امام پس از ناکامی در تهیه بلیت اتوبوس رخ داد چاقوکشی مرگبار در ترمینال خزانه پرونده مداحان در دادسرای فرهنگ و رسانه مدیر کانال «اصلاحات نیوز» از محکومیت پنج‌ساله خود خبر داد ولایتی: آمریکا آرزوی بازرسی از مناطق حساس و نظامی ما را به گور می‌برد