تو قف كودكان افغان پشت در هاي مدارس ايران

اتباع افغان گلایه دارند که مدارس از آن‌ها پول بیشتری می‌خواهند چون افغانی هستند
رهبر انقلاب دو سال قبل بر ایجاد شرایط برابر برای تحصیل دانش‌آموزان افغاني در ایران تاکید کرد
در آستانه فصل آغاز مدارس، مشکل ثبت نام و برخورد بد مدارس با اتباع افغان از سر گرفته شده است
نه تنها آموزش و پرورش و مدارس، که دانشگاه ها نیز محدودیت‌های زیادی برای اتباع افغان در نظر می‌گیرند


بعضی دانش آموزان افغان تیزهوش و ممتاز هستند اما به دلیل ناتوانی درپرداخت شهریه، تحصیل را در مدرسه و دانشگاه‌ رها کرده اند
ایرانیان مهاجر بسیاری در سراسر دنیا زندگی می کنند و تابعیت کشور دیگري را دریافت کرده اند. یکی از اولین مواردی که ایرانیان قبل از مهاجرت به آن توجه می کنند، امکان بهره مند شدن از شرایط برابر زندگی با مردم آن کشور است؛چرا که بارها ثابت کرده‌ایم که اجازه تعدی بیگانه به شخصیت‌مان را نخواهیم داد. حال تصور کنید که به عنوان یک ایرانی مهاجر، فرزند خود را برای ثبت نام به مدرسه ای برده اید و ناگهان با این جمله مواجه مي‌شويد: « چرا فرزندت را برای ثبت‌نام آورده ای؟ درس به چه درد او می خورد؟ لباس بشوید برایش بهتر است!» چه حالی پیدا می کنید؟ این عین جمله ای است که در یکی از مدارس تهران به مادر یکی از بچه های افغان گفته شده و این خبر در فضای مجازی می چرخد. ما مردمي ميهمان‌نواز اما تنها برای چند روزهستیم. کافی است حضور ميهمان طولانی شود تا بلافاصله احساس کنیم جای ما را تنگ کرده‌است و کمر به آزارش ببندیم. افغان‌ها، ميهمان‌های طولانی مدت ایران هستند که نه تنها داشتن شرایط برابر را در این مهد تمدن کهن تجربه نمی کنند بلکه طعم انواع توهین و تحقیر را چشیده اند. از مزاحمت‌های تلفنی تا درست کردن انواع لطیفه، از شوخی‌های تلخ با نوع گویش آن‌ها تا قرار گرفتن زیر بار برچسب های مختلف و ناسزا شنیدن. حتی در دوره دولت‌های نهم و دهم دستورالعمل‌هایی تصویب شد مبنی بر اینکه از فروش موادغذایی به مهاجران افغان در برخی شهرها خودداری شود! حال این روزها که به فصل آغاز مدارس نزدیک هستیم، مشکل ثبت نام و برخورد بد مدارس با این افراد از سرگرفته شده است؛درحالي که مقام معظم رهبری از دو سال قبل به رفع موانع ثبت نام دانش آموزان افغان در مدارس دولتی و خصوصی تاکید کردند. با این حال اتباع افغان گلایه دارند که مدارس از آن ها پول بیشتری می‌خواهند و در جواب چرایی موضوع می‌گویند: «چون افغانی هستی!» مسئولانی که با وقاحت در برابر چشم یک کودک به مادرش می گویند که او را با خود به خانه های مردم ببر تا در نظافت به تو کمک کند! آیا خود صاحب فرزند نیستند یا کودک مذبور را ناشنوا تصور کرده اند؟ فرزندان افغان به حتم طعم ميهمان نوازی ایرانیان را هرگز از یاد نخواهند برد.
بیداد تبعیض
«هیچ دانش‌آموز افغانی از تحصیل بازنماند، حتی غیرقانونی»، این تاکید موکد رهبر انقلاب است که اردیبهشت 94 به طور رسمی اعلام شد؛ به این شکل که همه کودکان افغانی، چه آن‌ها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آن‌ها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند، در مدارس دولتی ثبت‌نام شوند. آمارهایی که پس از آن منتشر شد، حکایت از افزایش 10 درصدی حضور دانش‌آموزان افغاني در مدارس ایران داشت و طبق آخرین آمارها بیش از 360 هزار دانش آموز افغاني در ایران محصل هستند. مسئولان می گویند شهريه تحصيلي آن‌ها بر اساس شيوه‌نامه ثبت نام و با درنظر گرفتن شرايط معيشتي خانواده‌ها تعيين شده‌است و از 120 هزار تومان تا 360 هزار تومان را شامل می شود. اما دور زدن این قانون برای مدارس در غیاب سیستم های نظارتی کاری ندارد و مدارس، شهریه‌های نامتعارف درخواست می کنند. وزارت آموزش‌و‌پرورش در اخباری که رسانه‌ای می‌کند، از شرایطی مساعد که نسبت به سال قبل بهبود پیدا کرده است، سخن می گوید، حال آنکه دیده ها حکایت از روند دیگري دارند.
وعده های بعید
نه تنها آموزش و پرورش و مدارس، که دانشگاه ها نیز محدودیت های زیادی برای اتباع افغان در نظر می‌گیرند. بسیاری از شهرها دانشجوی افغان نمی‌پذیرند یا طبق معمول هزینه‌هایی چند برابر آنچه مقرر است، درخواست می‌کنند؛ به‌گونه‌اي که ایران از نظر تحصیل به‌خصوص برای رشته‌هایی نظیر پزشکی برای آن‌ها کشوری گران محسوب می شود . در حالی که برخی از این افراد حتی متولد ایران هستند اما پیشینه و اصالت آن ها، همچنان دیوار نامريی فاصله با ایرانیان را حفظ کرده است. بعضی دانش‌آموزان افغان، تیزهوش و ممتاز هستند و معدل های بالا دارند اما به دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه، تحصیل را چه در مدرسه و چه دانشگاه رها کرده‌اند. در این خصوص «میرحمایت‌میرزاده» سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفت و گو با «قانون» وجود چنین تبعیضی را قبول نکرده و می‌گوید: « شاید موارد معدودی وجود داشته باشد اما نمی‌توان آن را به تمام مدارس تعمیم داد». میرزاده در پاسخ به چگونگی نظارت بر سیستم مدارس و اطلاع از وضعیت افغان ها می گوید: «مشکل به آن شدتی که می گویید، نیست. به‌طورحتم نظارت هست و داخل هر مدرسه روی دیوار شماره ای با عنوان بازرسی منطقه وجود دارد. چه عزیزان افغانی و چه ایرانی در مواجهه با مشکل تماس می گیرند و آدرس مدرسه را اعلام می کنند». اما خیلی از این افراد موضوع را گزارش نمی کنند چون می‌دانند که در روند پیگیری اذیت خواهند شد، در عوض کودک از درس باز می ماند یا با شرایط سخت وارد مدرسه می شود. میرزاده اما در پاسخ به این موضوع تنها به این نکته بسنده کرد که روز بعد این مشکل را در جلسات مجلس مطرح می کند، تمام!
افغانستان، فرزند جدا مانده از ایران
افغانستان زمانی تکه ای از ایران بود. اما مثل فرزندی که ناخواسته از خانواده جدا شده باشد، این روزها مهری از خواهران و برادران تنی و ناتنی نمی بیند. «سمیرا یزدی» جامعه شناس در گفت و گو با «قانون» معتقد است ایرانی ها نسبت به افغان ها نگاه از بالا دارند وگاهي رفتارهای نامناسبی را شاهد هستیم، این نگاه‌ها بیشتر از این موضوع نشات گرفته که گویش آن ها در نظر ما عجیب است، آن ها را اغلب برای کار و به خصوص کارهای ساختمانی در ایران مشاهده کرده ایم و از قرابت تاریخی که با آن ها داریم، بی‌خبر هستیم. در حالی که شاعران و نویسندگان بزرگی از تبار افغان داریم و تعداد روشنفکران افغان که کشور آن‌ها همواره شرایط ناآرامی را تجربه کرده است، کم نیست». این جامعه شناس می‌گوید که زمانی در دهه 60 شاهد مهاجرت ایرانیان به ژاپن بودیم. آن زمان خیلی از جوان ها به امید درآمد و شغل مناسب از ایران رفتند و بيشتر آن‌ها در ژاپن به عنوان کارگر مشغول به کار شدند. نباید این موضوع را فراموش کنیم که افراد ،حق زندگی مناسب دارند و اگر به کشوری پناه آورده‌اند و این کشور درهای خود را به روی آن‌ها باز گذاشته، لازم است که از امنیت روانی و شرایط مناسب بهره مند باشند حتی اگر به عنوان کارگر استخدام شده باشند، نه اینکه برای دریافت شناسنامه برای کودکان‌شان نیز به مشکل برخورد کنند. خیلی از این افراد با زنان ایرانی ازدواج کرده‌اند و حتی زمان جنگ، پا به پای ما در جبهه شرکت داشته اند». به گفته یزدی، افراد ناهنجار و بزهکار در تمام جوامع وجود دارند و نمی‌توان رفتار مجرمانه برخی از اتباع افغان را به همه تعمیم داد. افرادی نيز بین ایرانیان مهاجر هستند که ایران را بدنام کنند اما به طور حتم دل‌مان نمی خواهد ما را به چوب آن‌ها برانند».
مرا ببخش
سه سال قبل کلیپی از برخورد نیروی انتظامی با برخی اتباع افغان منتشر شد که هنوز آزاردهنده است. مامور از کارگران افغان می خواست که دست جلوی صورت بگیرند و به او رکوع کنند و با صدای بلند بگویند که او را دوست دارند. حال غریبی است وقتی به آنچه در ذهن این افراد از یک ایرانی صاحب منصب می‌گذرد، فکر کنی. بچه‌های افغان روی خاک ما که راه می‌روند، احساس می‌کنند فرصت‌های ما را گرفته‌اند. این را دختری به نام ساره گل، قبل از بازگشت به افغانستان در نامه ای نوشت و به نشریات فرستاد. او گفت: «مرا ببخش اگر از نانت استفاده کردم، نانی که حق بچه‌هایت بود. مرا ببخش برای تمام آب و برق و گازی که هرچند با پرداخت پول استفاده کردم. اگر از صفحات وبت برای درددل شخصی استفاده کردم. اگر در کوچه‌ها و خیابان‌هایت راه رفتم و قدم زدم. اگر پدر و برادر کارگرم روی ساختمان‌هایت و زمین کشاورزی‌ات کار کردند و یک فرصت شغلی را شاید از پدر و برادرت گرفتند. مرا برای همه چیز ببخش.من هم شاید برای همین ها از اینکه گاهی مرا به گناه فقط افغانی بودن، تحقیر کرده‌ای، بخشیدمت».