صدای معلمان

آموزش‌وپرورش با بیش از یک‌ میلیون معلم و کارمند آموزشي-فرهنگی، گسترده‌ترین نهاد آموزشی کشور است که در همه نقاط جغرافیایی ایران و تا اعماق روستاها حتی مناطق مرزی حضور مؤثر فرهنگی، آموزشی و اجتماعی دارد و بالطبع معلمان در کنار نقش آموزشی و پرورشی، از مرجعیت اجتماعی بالاتری نیز برخوردار بوده و به‌عنوان گروه ممتاز اجتماعی از سوی مردم پذیرفته شده‌اند. 
معلمان همیشه تاریخ، هویت مستقل و تأثیرگیری داشته و دارند و نماد توسعه، پیشرفت، آبادانی و تعالی فرد و جامعه بوده و حتی به تعبیر برخی از صاحب‌نظران، میزان توسعه‌یافتگی هر کشوری را از میزان دانایی و توانایی معلمان آن کشور می‌توان تشخیص داد؛ زیرا معتقدند هیچ جامعه‌ای فراتر از معلمان خود رشد نمی‌کند. 
در ساختار آموزش‌وپرورش، با وجود محور‌بودن نقش معلم در تعلیم و تربیت فرزندان و حضور فراگیر و همه‌جانبه و مؤثر آنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، در فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری آموزش‌وپرورش غایبان بزرگ محسوب می‌شوند و بالطبع صدای آنان که صدای رسای تعلیم و تربیت جامعه است، هیچ‌گاه به‌درستی شنیده نشده و نمی‌شود. 
در نظریه‌های نوین تعلیم و تربیت به میزان تغییر نقش و مسئولیت نظام‌های آموزشی از انتقال دانش صرف، به یادگیری برای زندگی‌کردن نقش معلمان از انتقال‌دهنده یک‌سویه به دانش‌آموزان، به تسهیل‌کننده، مربی و مدیریت دانش تغییر یافته و نقش اجتماعی معلمان نیز بیش از گذشته برجسته شده است. در چنین شرایطی لازم است با توجه به ابعاد و مسئولیت‌های اجتماعی معلمان، در فرایند تعلیم و تربیت و مساعی آنان برای آماده‌کردن دانش‌آموزان برای فردای بهتر، مشارکت کنند و نقش مؤثرتری ایفا کنند. یکی از نارسایی‌های اساسی و مسائل مزمن نظام آموزش‌وپرورش در ایران فقدان حضور معنادار و مؤثر معلمان در فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری آموزش‌وپرورش است. مطالعات و بررسی‌ها نشان می‌دهد که تشکیل سازمان نظام صنفی معلمان، یکی از راهکارها و مطالبات مستمر معلمان است که با وجود پیشینه چندین‌ساله، هنوز در پیچ‌وخم‌های مدیریتی سرگردان است و بیم آن می‌رود که با گذر زمان از میزان تأثیر‌گذاری و اقبال آن کاسته شود. اینک در آستانه سال تحصیلی جدید شایسته است ضمن تأکید بر ضرورت تسریع در تصمیم‌سازی و تمهید مقدمات اجرای آن نکاتی را برای ضرورت تحقق آن یادآوری کنیم: 
1- آموزش‌وپرورش در ایران بیش از هر زمانی نیازمند حرفه‌ای و تخصصی‌شدن مأموریت‌های خود است. باید به امور تعلیم و تربیت به‌عنوان یک تجربه بشری مانند سایر علوم نگریست و در عین تأکید و پایبندی به اصول و مبانی الهی تعلیم و تربیت، تلاش شود آموزش‌وپرورش راهنمای عملي زندگی بشر در جامعه کنونی شود تا از کارآمدی و اثر‌بخشی پایدار برخوردار شود. از‌جمله راهکارهای تخصصی‌شدن آموزش‌وپرورش، بازنگری فرایند جذب، نگهداشت و ارتقای معلمان به صورت یک حرفه و حوزه تخصصی و سپردن بسیاری از امور معلمان به خود آنان و آزادکردن تصمیم‌سازی آنان از مداخله نهادهای غیرمرتبط و غیرپاسخ‌گو در ساختار آموزش‌وپرورش است. اگرچه ملاحظات گزینشی به تناسب ماهیت شغل شریف معلمی و مجموعه ارزش‌های حاکم بر نظام آموزش‌وپرورش در جمهوری اسلامی امری پسندیده و مقبول است؛ اما نباید انتخاب معلمان از فرایند تخصصی و حرفه‌ای دور مانده و به مدیریت‌های اقتضایی، اعم از مجلس و دولت سپرده شود. سازمان صنفی معلمان می‌تواند در حرفه‌ای‌کردن فرایند جذب و به‌کارگیری و حتی ارتقای معلمان به کمک مدیریت آموزش‌وپرورش بیاید و گام مؤثری برای حرفه‌ای‌شدن نظام تعلیم و تربیت بردارد. 


2- از دیگر راهکارهای حرفه‌ای‌شدن نظام تربیت معلم، تقویت و درعین‌حال بازنگری در نقش و مسئولیت‌های دانشگاه فرهنگیان است که خود مقوله‌اي مستقل و نیازمند بازشناسی و بازاندیشی در نظام تربیت معلم است؛ اما اینک که نیازمندی‌های آموزش‌وپرورش برای تأمین و تربیت معلم الزامی است، حضور سازمان نظام صنفی معلمان به‌عنوان یک نهاد تخصصی و صنفی غیردولتی می‌تواند دانشگاه فرهنگیان را از این سرگردانی و بلاتکلیفی رهایی بخشد و این ظرفیت بزرگ منفعل را فعال کند. متأسفانه باید اذعان کرد که دانشگاه فرهنگیان، با وجود برخورداری از اختیارات و جایگاه حقوقی مستقل و بودجه کافی تاکنون نتوانسته است نمره قبولی در انجام مأموریت‌های خود دریافت کند. 
3- توسعه مشارکت نظام‌مند معلمان و حضور مستمر و فراگیر و مؤثر آنان در مسائل اساسی آموزشی و پرورشی از دیگر ضرورت‌های تشکیل و فعال‌کردن سازمان نظام صنفی معلمان است. اینک در حق معلمان در آموزش‌وپرورش یک کم‌توجهی جاری است. معلمان انسان‌های نه‌چندان فعال در نظام برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی آموزش‌وپرورش هستند. سال‌هاست که مدیریت آموزش‌وپرورش به دنبال اجرای سند تحول در آموزش‌وپرورش است؛ اما اتفاق مهمی نمی‌افتد. 
 
به نظر می‌آید یک دلیل اصلی آن است که معلمان در فرایند تولید و اجرای سند نقشی نداشته و ندارند و همیشه تماشاگر وعده و وعیدها و سخنرانی‌های تکراری هستند. 
4- سازمان معلمان می‌تواند در تأمین، تبیین و تحقق مطالبات فرهنگیان در قالب یک نهاد مدنی و صنفی ایفای نقش کند و دولت و مدیریت آموزش‌وپرورش را برای احقاق حقوق معلمان یاری رساند. سازمان صنفی رقیب دولت و آموزش‌وپرورش نیست؛ بلکه بازوی مدنی دولت برای پیگیری مطالبات معلمان در مجموعه نهادهای حاکمیتی است. یکی از مطالبات جدی معلمان وجود تبعیض در پرداخت‌ها و دغدغه تأمین معیشت معلمان است؛ کم‌توجهی به منزلت آنان از دیگر گله‌مندی‌ها و مطالبات بحق آنان است. از سوی دیگر سیاسی‌شدن یا سیاسی‌کردن مطالبات صنفی معلمان از آفاتی است که در سال‌های گذشته، آموزش‌وپرورش با آن مواجه بوده است. تشکیل و فعال‌شدن سازمان نظام صنفی معلمان می‌تواند از یک‌سو مطالبات قانونی و صنفی معلمان را مدیریت و راهبری کند و از سوی دیگر مراقبت کند که مطالبات سیاسی نشوند و از بهره‌برداری‌های سیاسی مصون نگه داشته شود. 
5- کیفیت خدمات آموزش‌وپرورش به دانش‌آموزان از دغدغه‌های جدی خانواده‌ها و نظام مدیریت کشور است و از راه‌های مؤثر و کارآمدکردن و کیفیت‌بخشی خدمات، برجسته‌کردن نقش و مسئولیت معلمان از طریق افزایش دانش، ارتقای توانمندی و روزآمدی مهارت معلمان است که لازمه آن ایجاد انگیزه در معلمان و مشارکت‌دادن آنان در برنامه‌های کیفیت‌بخشی است. آموزش‌وپرورش باید از یک‌سو دغدغه‌های معیشتی و منزلتی معلمان را کاهش داده و از سوی دیگر با سپردن اختیار و مسئولیت به آنان، معلم‌محوری را به صورت اصولی محقق کند و بداند نقطه اتکای کیفیت و تحول معلمان مدارس هستند و بس. 
6- رسیدگی به تخلفات احتمالی معلمان و مراقبت از فرایند ایفای وظایف شغلی و حرفه‌ای معلمان باید به سازمان صنفی معلمان سپرده شود. این امر نظارت بر کیفیت خدمات صنفی و حرفه‌ای معلمان را افزایش داده و زمینه را برای مسئولیت‌پذیری بیشتر در معلمان فراهم می‌آورد. 
7- مشارکت مؤثر در تهیه لوایح، طرح‌ها و برنامه‌های آموزش‌وپرورش و حضور در مجامع و محافل قانونی به نمایندگی از جامعه بزرگ فرهنگیان و دفاع از حقوق معلمان در کنار سایر نهادهای دولتی و غیردولتی، می‌تواند صدای حقوق شنیده‌نشده تعلیم‌وتربیت کشور را رساتر از گذشته به گوش مسئولان و تصمیم‌گیران این عرصه برساند. امروز نهاد تعلیم‌وتربیت در غربت به سرمی‌برد و از اولویت‌های کشور نیست گویا مدیران کلان کشور تمایل دارند آموزش‌وپرورش به‌سان یک سازمان اداری متعارف فقط مدیریت و اداره شود. محتوای تعلیم‌وتربیت به فراموشی سپرده شده است. حضور نظام‌مند و مستقل معلمان در قالب یک نهاد صنفی می‌تواند صدای آنان را رساتر کند.