«ابتکار» دستاوردهای سفر روسای جمهوری روسیه و آذربایجان به ایران را بررسی می‌کند فصل مناسبات راهبردی

محمدرضا ستاری
نشست سه جانبه روسای جمهوری ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان در تهران و به ویژه سفر ولادمیر پوتین و دیدارش با مقام معظم رهبری و رئیس جمهوری، علاوه بر گسترش و تحکیم مناسبات راهبردی میان سه کشور، با پوشش وسیعی از سوی رسانه‌های بین‌المللی همراه بود. در همین رابطه دکتر شعیب بهمن کارشناس مسائل اوراسیا در گفت و گو با «ابتکار» در خصوص سفر روسای جمهوری روسیه و آذربایجان به ایران در راستای برگزاری اجلاس سه جانبه و همچنین نقش این اجلاس در تحکیم مناسبات میان سه کشور، اظهار داشت: این اجلاس دومین اجلاس سه جانبه میان ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان بود که نخستین اجلاس آن سال گذشته در باکو برگزار شد. هدف اصلی از برگزاری این دو اجلاس افزایش و ارتقای سطح همکاری‌های اقتصادی میان تهران، مسکو و باکو است که کانون آن را بحث کریدور شمال- جنوب تشکیل می‌داد. این کریدور قرار است بنادر مهم ایران در خلیج فارس مانند بندرعباس و چابهار را از طریق خطوط ریلی به جمهوری آذربایجان و از آنجا به روسیه و شرق اروپا متصل کند. بنابراین انتقال کالا و ترانزیت ریلی مساله کانونی این مذاکرات را تشکیل می‌داد که عملیاتی شدن آن از طریق کریدور شمال- جنوب می‌تواند علاوه بر تسهیل شدن مبادلات تجاری میان ایران، روسیه و آذربایجان، سایر کشورها را نیز از این خطوط ریلی بهره‌مند سازد. به خصوص اینکه اکنون چین و هند تمایل زیادی دارند که بتوانند مسیرهای دسترسی خود به اروپا را به نوعی کوتاهتر کنند و در همین راستا است که وجود چنین کریدوری مورد توجه آنها قرار گرفته است.
در کنار این بحث ما شاهد توافقات دیگری در سایر حوزه‌ها نیز بودیم. از جمله در حوزه انرژی مقرر شد که خطوط شبکه برق سه کشور به یکدیگر متصل شود تا بتوان از مازاد تولیدات آنها استفاده کرد و از سویی مباحث دیگری نیز همچون مسائل امنیتی، مبارزه با گروه‌های تروریستی نیز در این مذکرات مطرح شد.
در مجموع باید گفت که نفس این همکاری‌های سه جانبه در شرایط فعلی می‌تواند فصل نوینی در همکاری‌های ملی و منطقه‌ای قلمداد شود.


پیامدهای قابل توجه همکاری‌های ایران و روسیه در منطقه
این کارشناس مسائل اوراسیا در خصوص همکاری‌های دوجانبه میان تهران و مسکو و همچنین مشارکت دو کشور در حل و فصل بحران سوریه نیز توضیح داد: همکاری‌های اطلاعاتی، نظامی و امنیتی شکل گرفته میان ایران و روسیه در تحولات سوریه می‌تواند از جهات مختلفی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. اکنون همکاری میان ایران و روسیه تقریباً در تاریخ روابط دو کشور بی سابقه بوده و این امر خود یک نقطه عطف در تعاملات و همکاری‌های دوجانبه به شمار می‌رود. در خصوص همکاری‌های منطقه‌ای دو کشور نیز باید گفت که به هر حال همکاری میان ایران و روسیه دارای پیامدهای قابل توجهی به خصوص در تحولات سوریه بوده است. زمانیکه این همکاری‌ها شروع شد، دولت سوریه عملاً در وضعیت خوبی قرار نداشت و حتی رسانه‌های غربی نیز صحبت از سقوط قریب‌الوقوع دولت سوریه داشتند؛ ولی در این میان عملاً همکاری ایران و روسیه موجب شد که شرایط در سوریه دگرگون شده و در حال حاضر نیز شاهدیم که منابع غربی اذعان می‌کنند که تسلط دولت سوریه در اکثریت نقاط مهم و استراتژیک این کشور برقرار شده است.
هر چند در مورد تعاملات دو کشور در سوریه انتقاداتی از جهت اهداف نهایی ایران و روسیه وجود دارد ولی این واقعیت مطرح است که دو کشور در دیدگاه، مواضع و رویکرد در خصوص بحران سوریه از تمامی کشورها به یکدیگر نزدیک‌تر هستند. شما اگر دیدگاه روسیه با ترکیه، عربستان، اسرائیل و آمریکا را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که اختلاف نظرها بسیار بیشتر از اختلافات میان ایران و روسیه است. لذا باید گفت که دو کشور با وجود اختلاف‌ها بر سر اصول کلی توافق داشته و طبق همین توافقات نیز پیش می‌روند. به اعتقاد من مهمترین بخش این توافق نیز حفظ دولت سوریه به عنوان دولتی قانونی است که تا به امروز هر دو کشور بر سر این مساله استوار بوده و از اصول آن عدول نکرده‌اند.
تغییرات محسوس در سیاست خارجی آذربایجان
بهمن در پاسخ به سوالی در خصوص مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان و اینکه ما به لحاظ تاریخ، فرهنگ و جغرافیا اشتراکات فراوانی با این کشور و منطقه قفقاز داریم ولی در عمل شاهد نوعی مغفول ماندن سیاست خارجی ایران در این حوزه هستیم، توضیح داد: همانطور که اشاره کردید دو کشور دارای تاریخ و مذهب مشترک هستند و در گذشته نیزدارای سرزمین و دولت مشترک بودند. این امر به واسطه مرزبندی‌های مصنوعی میان دو کشور در گذشته و همچنین مسائلی که در استقلال آذربایجان بوجود آمد باعث شد که فاصله میان دو کشور تشدید شود. در این میان سه مساله قابل توجه است. مساله نخست مربوط به توهم جمهوری آذربایجان مبنی بر قصد ایران برای تغییر و تحول در نظام سیاسی این کشور بود. نکته دوم گرایش‌های پان ترکیسم در این کشور بود که توسط دولت آذربایجان نیز بعضاً حمایت می‌شد و باعث بروز نارضایتی‌هایی شد. نکته سوم هم مربوط به سیاست خارجی باکو است که بیشتر به سمت غرب میل می‌کرد و چنین مساله‌ای برای ایران یک تهدید به شمار می‌رفت. اما در حال حاضر به نظر می‌رسد که روندهای داخلی و خارجی جمهوری آذربایجان تا حدی تغییر کرده و تعدیل شده است. به عنوان مثال شاهدیم که باکو تمایل به گسترش روابط با روسیه را افزایش داده و با توجه به ناکامی‌هایی که در خصوص روابط خود با غرب به دست آورده‌ است، هم اکنون مشاهده می‌کنیم که آذربایجان به عنوان یکی از مبتکران نشست سه جانبه محسوب می‌شود. باکو اکنون متوجه شده که مزایای اقتصادی همکاری با ایران و روسیه می‌تواند نه تنها برای این کشور دستاوردهای قابل توجهی دربر داشته باشد، بلکه موقعیت آذربایجان را نیز در سطح منطقه و نظام جهانی ارتقاء بخشد. بنابراین در شرایط فعلی به نظر می‌رسد که تحولاتی در سیاست خارجی آذربایجان به صورت تدریجی و چراغ خاموش صورت گرفته و در همین راستا است که همکاری با ایران به عنوان همسایه قدرتمند و با نفوذ افزایش پیدا کرده است. البته در این میان یک نکته دیگر نیز وجود دارد و آن علاوه بر بی مهری غربی‌ها به آذربایجان، نگرانی این کشور از گروه‌های افراطی و تروریستی در منطقه است. دولت الهام علی‌اف اکنون به این نتیجه رسیده که تنها کشورهایی که به صورت جدی با تروریسم و افراط‌گرایی مبارزه می‌کنند ایران و روسیه هستند و این مساله از آن جهت اهمیت دارد که آذربایجان در طول سال‌های گذشته تحت تبلیغات افراط گرایانه و برخی گروه‌های وهابی و تکفیری قرار گرفته است و بر همین مبنا تعدادی از شهروندان این کشور به گروه‌های تروریستی پیوسته‌‌اند. لذا باکو با توجه به نگرانی‌هایی که از این منظر دارد تلاش کرده است که به ایران و روسیه به عنوان دو کشور حقیقی مبارزه کننده با تروریسیم نزدیک شود.