روزنامه جهان صنعت
1396/08/15
صنعت قربانی تجارت
سالار ایرانزاد- تا حدود ربع قرن قبل کارخانهها و واحدهای تولیدی برنامه فعالیتهای خودرا بر محور تولید تهیه و طراحی میکردند اما به مرور زمان و با زیاد شدن تنوع تولید، فشرده شدن رقابت فروش، جهانی شدن بازار تجارت و عواملی از این دست کارخانهها و مراکز تولیدی، بازارمحور شده و فعالیت تولیدی خود را براساس وضعیت بازار و سفارشات مشتریان و در نهایت نوع و میزان فروش تهیه و اجرا میکنند. به عبارت دیگر شدت و مدت گردش چرخهای ماشینآلات تولیدی را بازار و فروش محصول تعیین میکند.بنابراین اگر میزان و مبلغ فروش شرکتها و کارخانهها در حد مطلوبی قرار گرفته باشد، ظرفیت تولید آنها نیز بالا رفته و باید ساعات و روزهای بیشتری فعالیت کنند و در این صورت است که به نیروی انسانی بیشتری نیاز داشته و به کار میگیرند که به این پدیده میگویند ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی و بهدنبال آن، پدیدار شدن جامعهای سالمتر و بانشاطتر.
در کشور ما در حال حاضر این فرآیند برعکس است به این ترتیب که بزهکاری و ناهنجاری اجتماعی رو به تزاید در کشور بیداد میکند. دلیل این وضعیت نامطلوب بهطور عمده بیکاری فراگیر جوانان است که علت آن هم به بسته شدن واحدهای صنعتی و کشاورزی یا کاهش ظرفیت تولید آنها برمیگردد. دلیل این فاجعه صنعتی و کشاورزی به نوبه خود، نبودن بازار فروش برای محصولات تولیدی آنهاست نه در داخل کشور که به آن فروش داخلی گفته میشود و نه در خارج از کشور که به آن صادرات گویند. نبودن بازار فروش محصولات کشور نیز معلول دو عامل است؛ یکی کاهش فروش محصولات در داخل کشور به جهت سرازیر شدن کالاهای بیکیفیت خارجی است که به سبب ارزان بودن، توده عظیم مصرفکننده کشور که قدرت خرید پایینی دارند، مجبور به استقبال از آنها هستند. دیگری کاهش فروش به خارج از کشور یا بهعبارت رایج، کاهش صادرات به جهت غیررقابتی بودن کالاها و محصولات صادراتی است.
نکته حائز اهمیت اینکه مدیریت کلان هر دو قسمت یعنی صنعت (قربانیشونده) و تجارت (قربانیکننده) یکجا و در دست یک وزارتخانه است! اگر این دو بخش تحت مدیریت دو فرد و دو دستگاه جداگانه بود، شاید میشد در یک توجیه نابجا و غیرملی و غیراخلاقی گفت هر دستگاه در جهت صرفه و صلاح خود حرکت کرده و این امر موجب سقوط صنعت کشور شده است اما اینکه مدیران و صاحبنظران و سیاستگذاران وزارت صنعت، معدن و تجارت، سیاست و استراتژی تجارت اعم از داخلی و خارجی را طوری تدوین، برنامهریزی و اجرا کنند که صنعت کشور رو به نابودی و اضمحلال رود، جای تعجب و تاسف بسیار است. آیا واقعا مدیران، مقامات و بزرگان صنعت و تجارت کشور متوجه فاجعهای که گریبان صنعت کشور را گرفته، نیستند؟! آیا آنها تصادفا هم گذرشان به شهرکهای صنعتی کشور مانند شهرک صنعتی کاوه، البرز، لاکان و سایر شهرکهای صنعتی نیفتاده تا ببینند چگونه پنجرههای اغلب کارگاهها و کارخانهها شکسته و چراغهایشان خاموش شده و از درونشان دیگر صدایی که نشانگر حیات و نشاط صنعتی باشد، بهگوش نمیرسد؟ آیا حقیقتا آنها نمیدانند رکود و افول شرکتهایی مانند صنایع آذرآب، هپکو، واگنپارس، کل صنایع نساجی، بخش عظیمی از صنایع سلولزی و بسیاری دیگر از منابع بالقوه اشتغال فرزندان این مرز و بوم بهخاطر واردات بیرویه به این روز افتادهاند؟ طبق آمار گمرک در شش ماه اول سالجاری تراز تجاری ایران منفی بوده است که این امر حاصل فزونی بیش از سه میلیارد دلار واردات بر صادرات است. منفی بودن تراز تجاری یک کشور بهمثابه رفوزگی مدیریت تجارت است اما در مورد ایران ضعف و ناکارآمدی مدیریت تجارت آنجا به اوج خود میرسد که معلوم شود این واردات اصلا شامل کالاهایی نمیشود که موجب فلاکت صنعت کشور شدهاند. این کالاها شامل برنج، ذرت دامی، لوبیای سویا، خودرو و قطعات منفصله اتومبیل است. واردات آماری یادشده شامل واردات پارچه، لباس و کفش، کاغذ و محصولات کاغذی، وسایل برقی و الکترونیکی، محصولات صنایع پاییندستی پتروشیمی و سایر ملزومات مصرفی وارداتی از کشورهای چین و ترکیه و... که موجب ویرانی صنایع کوچک و متوسط کشور شدهاند، نمیشود شاید به این جهت که بهصورت قاچاق وارد کشور شده و گمرک ایران از ورود آنها بیخبر است. اما صادرات کشور در دوره زمانی یادشده به طور عمده شامل میعانات گازی و محصولات پتروشیمی است. اگرچه جای شکرش باقی است که همین صادرات را هم داریم، اما این محصول از نظر اقتصادی دارای دو ویژگی است؛ یکی اینکه دارای کمترین ارزشافزوده است زیرا در فرآیند تولید این محصولات گاز طبیعی یا نفتا به صنایع بالادستی پتروشیمی تبدیل میشود و ادامه فرآیند که طی آن صنایع پاییندستی و محصولات مصرفی باید تولید شود، دیگر ادامه نمییابد و کاری انجام نمیشود. ویژگی دوم این است که سرمایهگذاری در این صنعت در مقایسه با سایر صنایع دارای کمترین اشتغالزایی است بهطوری که برای 36 طرح تعریفشده برای نقشه راه توسعه صنعت کشور در افق 1404، مبلغی حدود 5/31 میلیارد یورو بهعلاوه 5/263 میلیارد ریال بودجه پیشبینی شده که میزان اشتغال کل طرحهای یادشده 328 هزار نفر خواهد بود یعنی به ازای هر 6/4 میلیارد تومان سرمایهگذاری، یک نفر به کار گرفته میشود و این یعنی کمترین نیاز به نیروی انسانی در سرمایهگذاریها و این هم از کرامات وزارت نفت است که از ثروت بیکران زیرزمینی کشور این حداقل بهره را میگیرد.لازم نیست فیلسوف علوم اقتصادی و اجتماعی باشی تا بدانی که هیچ نیروی کاری در هیچجا بهکار گرفته نمیشود مگر در کارگاهها و کارخانههای فعال و زمینهای کشاورزی و مزارع که این مراکز به همت والا و مدیریت مدبرانه! مدیران و سیاستگذاران امور تجاری و بازرگانی کشور در حال تعطیلی و اضمحلال هستند.
Salar_iranzad@yahoo.com
سایر اخبار این روزنامه
وزیر راهوشهرسازی در همایش بینالمللی حملونقل و لجستیک مطرح کرد؛
گشایش برای محصوران موجب تقویت
3 انتصاب جدید در ارتش توسط فرمانده معظم کل قوا
20سال حبس برای متهمان ردیف دوم و سوم
زلزله سیاسی در عربستان
100 میلیارد از 500 میلیارد تومان طرح اشتغال فراگیر تامین نشده است؛
ادامه روزهای خوش سهامداران
لایحه ای برای دولتی کردن رسانه های خصوصی
تندیسبازی!
لایحه عقیمسازی خبرنگاران!
حذف دلار در دستور کار
لایحه سازمان نظام رسانهای اصلاح پذیر است؟
روابط اقتصادی در خطر
صنعت قربانی تجارت
پیششرط پایان سلطه دلار
صنعت قربانی تجارت
رییس اداره گذرنامه و روادید وزارت امور خارجه:
مرگ روزنامه نگاری مستقل
فصل تازه جدالگرایی در منطقه