جمال زیبای میزبانی

 زائران پیاده‌ای که برای تشرف به آستان مبارک امام هشتم (ع) به سمت مشهد رهسپارند؛ هنگامی که به حوالی روستای جمالده می‌رسند، به سمت منزلگاهی می‌روند که سال‌ها بی مزد و منت، برای استراحتی هرچند کوتاه پذیرای این عزیزان بوده است. برای اهالی این روستا فرقی نمی‌کند هوا گرم باشد یا سرد، آسمان آفتابی باشد یا  برف و سرما استخوان بسوزاند! مهم تر آن که برای اهالی اهل تسنن این روستا تفاوتی ندارد که زائران پیاده شیعه باشند یا هم مذهب خودشان. سال هاست فرش میزبانی اهالی روستای جمالده در خانه هایشان پهن است و سفره برکتشان گشوده است برای همه عاشقان امام رضا(ع) که با پای پیاده راهی مشهد مقدس اند. به گزارش خراسان رضوی، روستای جمالده در حوالی مُلک آباد (حدود 60 کیلومتری مشهد-نیشابور)،  430 نفر جمعیت دارد و دارای 120 خانوار اهل سنت است. اهالی این روستا بیش از 10 سال است که زائران پیاده امام رضا(ع) را اسکان می‌دهند و پذیرای آنان اند. عشق اهل سنت به اهل بیت(ع) به روستا که می‌رسیم، «حسن امیر احمدی» یکی ازاهالی آن جا به استقبال مان می‌آید و با لهجه خراسانی خوشامد می‌گوید. گویی هر کس به این روستا وارد می‌شود مهمانی عزیز و فرخنده است. چه زائر باشد، چه مسافری رهگذر. جمالده  گرچه در نزدیکی توربین‌های بادی است و از نعمت برق برخوردار است اما از گاز و آب شیرین خبری نیست ولی در این سال ها، این کمبودها برایشان مانعی در میزبانی از زائران نبوده است. آماده میزبانی از 8 هزار زائر پیاده در طول مسیر، چای میخک را مهمان یکی از اهالی روستا می‌شویم و امیر احمدی درباره مهمان نوازی ساکنان جمالده برایمان صحبت می‌کند. او می‌گوید: مردم آن قدر عشق به اهل بیت(ع) دارند که خودشان برای میزبانی از زائران پیاده پیشاپیش داوطلب اند و ما در این سال‌ها از 2500  تا 4 هزار نفر مهمان داشته ایم و امسال نیز اهالی خونگرم جمالده  قرار است از هشت  هزار زائر پذیرایی کنند. هدف وحدت شیعه و سنی است به خانه دهیار روستای جمالده می‌رسیم و او می‌گوید: اشتیاق به زیارت امام رضا(ع) همیشه وجود داشته اما بیش از 10 سال است که شرکت در کاروان‌های پیاده با استقبال بیشتری مواجه شده است و روستای ما به این دلیل که در مسیر این پیاده روی قرار دارد و به جاده نزدیک است، نسبت به روستاهای دیگر دسترسی آسان تری دارد و ما میزبان زائران بسیاری می‌شویم. «نورالدین نورالدینی» می‌افزاید: به غیر از این ظرفیت ها، دلیل اصلی مردم ما از میزبانی، اتحاد بیشتر برادران شیعه و اهل سنت است تا این پیام را به گوش دشمنان برسانیم که همه برادریم و در کنار هم محبت و مودت داریم. وی اشاره می‌کند: تامین غذای زائران را سازمان‌های دیگر تقبل کرده اند اما پذیرایی بر عهده ماست؛ برخی نیز خودشان غذایی همراه دارند که در خانه روستاییان آن را طبخ می‌کنند. نورالدینی درباره برنامه‌های آینده روستا برای پذیرایی بهتر، می‌گوید: با مساعدت اهالی روستا زمینی حدود 600 متر برای ساخت سوله‌ای با ظرفیت بیش از 700 نفر در نظر گرفته ایم که زائران بتوانند در آن  اقامت راحت تری داشته باشند و هزینه آن تقریبا 50 میلیون تومان برآورد شده است. اولین خاطره میزبانی با راهنمایی امیر احمدی به دیدار اولین نفری که اسکان مهمانان امام مهربانی‌ها را آغاز کرده بود می‌رویم، عاشقی که هر چه هست در طبق اخلاصش گذاشته است. حاج «رحیم غفوری» که حالا هر ساله مسئول هماهنگی اسکان زائران است، درباره شروع این میزبانی بزرگ می‌گوید: روزی تعدادی زائر به روستا آمده بودند و به مقداری پول احتیاج داشتند من به آن‌ها اسکان دادم و گفتم دو برابر این مقدار را هم بخواهید به شما می‌دهم، شما زائرید و این چیزها مسئله‌ای نیست.  او که حالا به عنوان رئیس پایگاه بسیج روستای جمالده هم فعالیت می‌کند، ادامه می‌دهد: به مرور، تعداد زوار افزایش یافت و در زمستان 90 که هوا بسیار سرد بود، شش هزار و 500 نفر را در خانه هایمان اسکان دادیم. در آن سال همه را بسیج کردیم و آن بزرگ ترین و  منسجم ترین برنامه اسکانمان بود. وی خاطر نشان می‌کند: در سال‌های اخیر روستای ما برای زائران شناخته شده است و گاهی حتی پیش از ورود تماس می‌گیرند و زمان رسیدنشان را اعلام می‌کنند. من هم آن‌ها را گروه بندی می‌کنم و به هر خانه بنا به ظرفیتش مهمان می‌دهم اما به هر حال زائر هر سال زیاد می‌شود و موکبی که برای این امر ساخته شده، ظرفیت کافی ندارد. وی تاکید می‌کند: نذرهایی شامل چفیه و کفش و. .. هر ساله از طرف مردم روستا تهیه می‌شود که آن‌ها را هم در اختیار مهمانان قرار می‌دهیم. غفوری خدا را شکر می‌کند و می‌گوید: من هر چه از خدا خواسته‌ام به من عطا کرده و تنها دغدغه ام مردم و بچه‌های این روستا هستند که سعی می‌کنم هر کمبودی داشته باشند به نحوی برایشان مهیا کنم. بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردیم ظاهری جوان  دارد و دبه آب بزرگی را با خود حمل می‌کند. در بین مسیر، از نداشتن آب شیرین برایمان می‌گوید و این که اهالی روستا مجبورند برای آب هزینه بپردازند! بحث مان می‌رود به حاشیه نداشتن امکانات روستا. از نبود گاز و ورزشگاهی برای سرگرمی کودکان و نوجوانان جمالده نیز صحبت به میان می‌آید اما در نهایت او بغضش را فرو خورده و شروع می‌کند به سخن گفتن درباره روزهای میزبانی و عشقش به امام هشتم (ع). «حمیده آقایی» که یکی از جوان ترین میزبانان آن جاست؛ با اشاره به همبستگی بین اهالی روستا می‌گوید: ما بدون هیچ توقع و چشمداشتی از مهمانان پذیرایی می‌کنیم و حتی هنگام ترک خانه نمی‌گذاریم منزل را آن‌ها نظافت کنند و خودمان کارها را انجام می‌دهیم. وی که هفته‌ای حداقل یک بار به زیارت امام رضا(ع) می‌رود، از ارادتش به امام هشتم(ع) می‌گوید و ادامه می‌دهد: خواسته قلبی مان است که هر خدمتی می‌توانیم برای زائران امام رضا(ع) انجام دهیم. او از حاجات برآورده شده مردم روستا می‌گوید و خاطر نشان می‌کند: از نذور مختلف اهالی روستا برای آن امام عزیز، آشی به نام «کماچ»،  گوشت گوسفند، قالیچه، قالی و پشتی  دست باف است که برخی را به آستان مبارک رضوی اهدا می‌کنند و برخی نیز در خود روستا و بین اهالی پخش می‌شود. کلبه‌ای درویشی، ثروتی فزون امیر احمدی ما را به خانه مسن ترین میزبان روستا راهنمایی می‌کند. تصویر خمیده «گل اندام» که چادری گلدار به سر دارد در قاب در جای می‌گیرد. با رویی گشاده به استقبالمان می‌آید و دقایقی مهمان خانه ساده و بی آلایشش می‌شویم که مهربانی در آن موج می‌زند. می‌گوید: برای رضای خدا هر چه در توانم است در طبق اخلاص می‌گذارم و از زائران امام رضا(ع) پذیرایی می‌کنم. او از بیماری فرزندش هم صحبت می‌کند و می‌گوید: اول برای رضای او  و سپس برای رسیدن به حاجتم  که شفای دخترم است سفره میزبانی پهن می‌کنم. مهمانی بزرگ در خانه خاله صامره  راه مان به منزل کسی می‌رسد که بیشترین زائر را در خانه اش اسکان می‌دهد. خاله صامره صدایش می‌زنند و پنجاه و چند بهار را گذرانده است. به گفته خودش بدن سالم بزرگ ترین حاجتی است که در قبال این خدمتش به زائران اهل بیت(ع) دریافت کرده و قصد دارد تا هنگامی که تنش سلامت است و توانایی دارد، میزبانشان باشد. او به اتاق‌های اطراف اشاره می‌کند و می‌گوید:  تمام این‌ها پر از مهمان می‌شود، چیزی حدود 200 نفر یا بیشتر در این خانه اسکان می‌گیرند. چند ساعت مهمان ما هستند و بعد می‌روند، زحمتی برای ما ندارند؛ ما مسلمان‌ها باید هوای هم را داشته باشیم زیرا همه بنده یک خداییم و مذهب نیز هیچ فرقی برایمان نمی‌کند. خاله صامره با بیان این که نیت مان فقط انجام کار خیر است، می‌گوید: خودم توانایی رفتن به زیارت با پای پیاده را ندارم به همین خاطر با میزبانی از زائران، از آن‌ها می‌خواهم برای من نیز دعا کنند و نایب الزیاره باشند. مشارکت بچه‌های روستا همان طور که از روستا فاصله می‌گیریم پسر بچه‌های بازیگوش به بدرقه مان می‌آیند و یکی یکی شروع می‌کنند به صحبت درباره وظیفه شان در پذیرایی از زائران. یکی می‌گوید من مسئول چای هستم، دیگری از همکاری در توزیع کیک و دیگر پسرها از کمک کردن در تهیه غذا و... سخن می‌گویند.  از کوچه‌های خاکی روستا پا به آسفالت خیابان می‌گذاریم. تصویر تابلوی جمالده دورتر، کوچک تر و محو تر می‌شود اما یاد اهالی اش در خاطرمان، نزدیک تر، بزرگ تر و پررنگ تر حک می‌شود.