بقایی به‌جای دادگاه به حرم شاه‌عبدالعظیم رفت؛

جهان صنعت - قابل پیش‌بینی بود که ماجراهای دولت نهم و دهم به این زودی‌ها تمام نمی‌شود. از روزی که دولت دوم محمود احمدی‌نژاد به پایان رسید روزی نیست که خبری از دادگاه یا اتهامی مربوط به وابستگان یا شخص محمود احمدی‌نژاد مطرح نشود. این در حالی است که محمد‌رضا رحیمی معاون اول، علی‌اکبر جوانفکر مشاور و حمید بقایی وزیر دولت احمدی‌نژاد در این سال‌ها طعم زندان را چشیده‌اند.
دیروز قرار بود جلسه سوم رسیدگی به دادگاه حمید بقایی برپا شود. او به دادگاه نرفت و در ازایش با انتشار نامه‌ای همراه با علی‌اکبر جوانفکر و حبیب‌الله جزء‌خراسانی به شیوه قدما به حرم عبدالعظیم حسنی رفت و بست نشست. تنها چند ساعت از انتشار این خبر گذشته بود که محمود احمدی‌نژاد به همراه اسفندیار رحیم مشایی به دیدار یارانش رفت.
احمدی‌نژادی‌ها قبل از عزیمت به حرم حسنی در اطلاعیه‌ای دلیل رفتن‌شان را توضیح دادند. در ابتدای این اطلاعیه آمده:
«از سال 1390 که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی برای پیشبرد سیاست‌های استکباری و سلطه‌طلبانه خود در منطقه و از جمله در ایران تصمیم به زدن دولت خدمتگزار دکتر احمدی‌نژاد گرفتند، متاسفانه برخی عناصر کوته‌بین و خودخواه نیز در نقش دشمن عمل کردند و با استفاده از تریبون‌ها و رسانه‌های گوناگون سیل اتهام‌ها و افتراها را علیه فرزندان پاک ملت به راه انداختند.


شماری از فرزندان ملت در دولت دهم، به بهانه‌های واهی و ساختگی، تحت شدیدترین فشارهای قضایی قرار گرفتند که با صدور احکام ظالمانه، آنها را محبوس و از چرخه خدمت‌رسانی به مردم خارج کردند.
بنابراین ما ضمن ابراز همدردی با همه کسانی که در این دستگاه مورد ظلم قرار گرفته‌اند، راهی جز التجا‌ و پناه بردن به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و استمداد از آنان و فرزندان‌شان برای رهایی از این ظلم آشکار در برابر خود نمی‌یابیم. به همین دلیل از امروز (چهارشنبه بیست و چهارم آبان‌ماه 1396) به سنت آشنای بست‌نشینی، به آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی‌(ع) پناه می‌بریم. امید است که این توسل و استمداد موجب بیداری و تنبه کسانی شود که با احساس قدرت مطلق، حقوق مردم را آشکارا تضییع می‌کنند.»
این اتفاق در حالی رخ داده که جلسه دوم رسیدگی به اتهامات بقایی نیز بدون هیاهو نبود. او به همراهی اطرافیانش با زنبیلی قرمز در دادگاه حاضر شد و هنگام خروج با برخی افراد لباس‌شخصی درگیری پیدا کرد. اگر حرکات و رفتار سیاسی احمدی‌نژادی‌ها را از بعد رد صلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری مرور کنید، خواهید دید جلب توجه و ایجاد خبر در راس خواسته‌های ایشان است.
سابقه بست‌نشینی
امروز سالروز درگذشت ستارخان است؛ آزاده‌ای اهل تبریز که نقش مهمی در دوران مشروطه ایفا کرد و لقب سردار ملی را یدک می‌کشد. سال‌های مشروطه سال‌های مهمی در تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران است. مردم بعد از ممارست و تلاش‌های پیگیرانه توانستند شاهان قاجار را ملزم به پذیرش قانون مشروطه کنند؛ قانونی که در آن سال‌ها گمان می‌رفت پایانی باشد بر استبداد شاه و اطرافیانش؛ حال آنکه نقطه آغازی بود بر مبارزه‌ای طولانی و سخت با اژد‌های چند سر استبداد.
در آن سال‌ها یکی از شیوه‌های مبارزه با وضع موجود و مخالفت با حاکمان، بست‌نشینی بود. معترضان برای در امان ماندن از گزند ماموران حکومتی به بقعه‌های متبرکه مهاجرت می‌کردند و به اصطلاح در آنجا بست می‌نشستند. بست‌نشینی علما و بازاری‌های تهران در اعتراض به فلک کردن بازرگانان قند از اولین تجربه‌های بست‌نشینی است.
از روزی که تهرانی‌ها در مخالفت با استبداد حاکمان وقت به حرم شاه عبدالعظیم حسنی کوچ کردند صد سالی می‌گذرد. ناگفته پیداست این شیوه از اعتراض منسوخ شده است و جایی در ادبیات سیاسی امروز ندارد. اما هرآنچه دور از انتظارتر باشد توسط وابستگان محمود احمدی‌نژاد اجرا می‌شود.
بست‌نشینی به‌خصوص در میانه‌های سلطنت قاجار و در اعتراض به برخی اتفاقات رواج بیشتری پیدا کرد. تحصن تجار در حرم حضرت عبدالعظیم برای اعتراض به مسیو نوز بلژیکی، رییس گمرک ایران و تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم‌(س) پس از مهاجرت کبرا برای تاسیس عدالتخانه و مخالفت با عین‌الدوله، صدراعظم مظفرالدین‌شاه از جمله تحصن‌های مهم آن دوران بود.
در جریان مبارزات مشروطه‌خواهی ایرانیان در تاریخ ۲۷ تیر ۱۲۸۵ نزدیک به ۱۵ هزار نفر از مردم تهران حدود ۲۱ روز برای تحقق درخواست‌های مدنی مردم و اصناف تهران، در سفارت بریتانیا در تهران تحصن کردند. این تحصن که در باغ قلهک سفارت انجام شد، در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ با صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین‌شاه قاجار پایان یافت.
پس از انقلاب مشروطه، تحصن و بست‌نشینی رسمی‌تر شد. به دنبال مخالفت محمدعلی‌شاه با مشروطیت و در جریان استبداد صغیر، مردم در سفارت عثمانی و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند تا او را به پذیرش مشروطه وادارند. در این میان لیاخوف فرمانده قزاق‌ها، برای جلوگیری از تحصن مردم در سفارت انگلیس، آنجا را به محاصره درآورد و شایع کرد که اگر کسی به سفارت انگلیس پناهنده شود، مجلس و سفارت را به توپ خواهد بست. در همین زمان جمعی از مجاهدان تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان در گمرک تبریز تحصن کردند و خواستار پایان دادن به دخالت روس‌ها شدند.
شیخ فضل‌الله نوری هم در جریان دعوای مشروعه‌خواهان و مشروطه‌خواهان مدتی را در اعتراض به آنچه انحراف مشروطه‌خواهان خوانده می‌شد، در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کرد و در جریان این بست‌نشینی نقطه نظرات خود را در نوشته‌هایی که به لوایح شیخ فض‌الله معروف شد، منتشر می‌کرد.