بیم زلزله، فرصتی برای آمادگی

نواب شمس پور
رئیس اداره برنامه‌ریزی
و استاندارد سازمان
امداد و نجات



در افسانه‌های کهن ایرانی آورده‌اند که ضحاک توسط فریدون در کوه دماوند دربند می‌شود ولی همواره درصدد آن است که از این بند بگسلد و آنگاه که چنین شود آتش و آب و گیاه را می‌آزارد و یک سوم از مردم و حیوانات و جانداران دیگر را می‌بلعد. پس آتش و آب و گیاه به هرمزد شکایت می‌برند و گرشاسب به فرمان هرمزد با گرز معروف خود ضحاک را می‌کشد.
آری زلزله در تهران چه در تاریخ و چه در افسانه‌ها همیشه خطری بالقوه بوده و هست و شاید هنوز دانش بشری بدانجا دست نیافته است که بداند کی می‌آید و چه‌ها خواهد کرد. اما ایران زمین به واسطه لرزه‌خیز بودنش، از پیشروترین ملل در زمینه پیشگیری و شناخت خطرات بوده و هست. دستورات کریم خان زند و قائم مقام فراهانی و امیر کبیر در مقاوم‌سازی بناها نمونه‌ای از این اقدامات است و همچنین این موضوع که این روزها می‌گویند تهران قدیم روی گسل نیست و برخی بناهای تاریخی که گاه با سبکی ساخته شده‌اند که می‌گویند ضد زلزله‌اند. هرچند که امروزه با حسرت از کشورهای خاور دور در پیشرفت چشمگیرشان در کاهش خطرات ناشی از زلزله سخن می‌گوییم اما چه شده که ملتی با این پیشینه تاریخی در زمینه پیشگیری و کاهش خطر تنها به پاسخگویی روی آورده است و همه توانش را گذاشته بعد از اینکه زلزله آمد چه کند؟ و یا در مواردی تنها به آمادگی‌های سازمانی روی آورده است، و یا هنگامی که زمین لرزید تازه به فکر افتاده‌ایم که چه باید کرد؟ درحالی که سال‌هاست می‌دانیم در کشوری زلزله‌خیز زندگی می‌کنیم.
امروزه بیشتر توان مدیریت بحران در موضوع کاهش خطر و پیشگیری صرف می‌شود و این موضوع در ﺳﻨﺪ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ «ﺳﻨﺪای» که جمهوری اسلامی نیز متعهد به اجرای آن است به خوبی آورده شده است و در این موضوع چهار اولویت شناخت و درک خطر بلایا،  تقویت حاکمیت و راهبری برای مدیریت خطر بلایا؛ سرمایه‌گذاری در کاهش خطر بلایا برای ایجاد تاب‌آوری، ارتقای آمادگی در برابر بلایا به منظور پاســخ مؤثر و باز بهســازی برای بازتوانی  به عنوان چهار اولویت اصلی آورده شده و وظایف در سطح محلی، ملی، منطقه‌ای و جهانی به خوبی تعریف شده است که منطقی‌ترین رویکرد درحال حاضر برای مدیریت بحران زلزله تهران و حتی دیگر حوادث احتمالی در شهر تهران است. حوادثی که گاه خطراتی به مراتب در سطح زلزله و شاید بیشتر در حوزه حوادث طبیعی وانسان ساخت در کلانشهر تهران احتمال وقوع دارد.
تعهد به کاهش خطر و کاهش آسیب پذیری اگرچه یک تعهد بین‌المللی و در حوزه مسئولیت دولت‌ها است اما لازمه اجرای دقیق آن مشارکت و مطالبه مردمی است. به قول یکی از اساتید فن اینکه تیم ملی فوتبال یک مربی درجه یک و صاحبنام داشته باشد، یک مطالبه مردمی است ولی اینکه حوادث جاده‌ای باید بشدت کاهش یابد هنوز مطالبه مردم نیست و یا اینکه شهری ایمن داشته باشیم. اگرچه همه این موارد مستلزم نگاهی عمیق به فرهنگ غنی این ملت است و باید تا آنجا که می‌شود  منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح دهیم.
در این میان هزینه پیشگیری و آمادگی بسیار کمتر از پاسخگویی وبازتوانی است و به راحتی تنها با مقاوم‌سازی وایمن‌سازی مناطق و محله‌ها و اجرای صحیح اصول ایمنی در هنگام زلزله‌ها می‌توانیم خسارات جانی ومالی ناشی از زلزله را کاهش دهیم و این امکان پذیر نمی‌شود مگر با تغییر نگاه. شاید درک این موضوع که منافع فردی در هنگام زلزله ارزشی ندارد این روزها برای شهروندان تهرانی تجربه شده باشد و نگرانی‌هایی که این روزها از سرنوشت تهران پس از زلزله دارند فرصتی باشد که با ایجاد راهکارهای اصولی و منطقی و به دور از هیجان‌زدگی‌ها و نمایش‌های بی‌مایه ،زلزله را به عنوان یک امر طبیعی بپذیریم و برای کاهش خطرات ناشی از آن تلاش کنیم. همانطور که باران را رحمت می‌بینیم و می‌دانیم که باران نیز اگر اصول ایمنی را رعایت نکنیم بلاست. پس تا دیر نشده بیاییم با هم  بندهایی محکم بر پیکر ضحاک زنیم قبل از آنکه تاریخ افسانه‌ای‌مان تکرار شود.