از عملکرد احمدی نژاد شانه خالی نکنید

اخیرا آقای باهنر به انتقاد از رویکرد دلواپسان در مورد سران اصلاحات پرداخته است و همگان را دعوت به فضای اعتدالی می‌کند. به‌نظر شما رویکرد اخیر باهنر در فضایی که ممکن است مورد هجمه اصولگرایان دلواپس قرار بگیرد، برای چیست؟
ما کاملا از این حرکت استقبال می‌کنیم و معتقدیم اگر تاکنون اقدامی از جانب اصولگرایان در این‌باره صورت نگرفته، اشتباه بوده است. جریان اصلاح‌طلبی تمامیت فعالیت‌‌های خود را در درون نظام تعریف کرده است. در ابتدا باید اذعان داشت جای خوشحالی است که بخش‌‌های عاقل جناح اصولگرا در مورد دیدگاهشان نسبت به بزرگان اصلاحات و خوشبینی در مورد احمدی‌نژاد متوجه اشتباه خود شده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که چه بسا افرادی از درون جریان اصولگرایی به‌لحاظ منافع ملی و اصولگرایی کاملا بی‌توجه عمل می‌کنند و در مقابل کسانی از جریان مقابل به این اصول پایبندتر هستند. بحث مورد بررسی دیگر شرایط سیاسی خاص کشور است. تمام جریان‌های سیاسی با گرایشات مختلف در این چهار دهه بعد از انقلاب مسئولیت‌های مختلفی داشتند و همه امروز به‌دنبال آن هستند که در فضای مسالمت‌آمیز مشکلات را سازماندهی کنند و بهبود ببخشند. مردم بعد از سال‌ها به جناح اصولگرا بی‌اعتماد شده‌اند که البته اصلا خوب نیست و تبعاتی دارد.
با استناد به شواهد و مدارک، آقای روحانی پیروزی در هر دو انتخابات ریاست‌جمهوری را تا حد زیادی مدیون حمایت جریان اصلاح‌طلب از او بود. ولی به‌تازگی عده‌ای این امر را انکار می‌کنند چنان که حضور اصلاح‌طلبان را در نتیجه این انتخابات کم تاثیر می‌دانند. تحلیل شما در این باره چیست؟
احتمالا این حرف در حلقه اول دولت زده شده است. باید اعلام شود که بدون شک حمایت اصلاح‌طلبان در پیروزی روحانی تاثیر زیادی داشته است. اگرچه روحانی شخصیت سیاسی و آشنا به قدرت داخلی محسوب می‌شود ولی اطرافیان او فاقد توانایی و درک لازم برای اظهار نظر در این مورد هستند. کما اینکه همه به‌خوبی می‌دانیم تا قبل از کناره‌گیری دکتر عارف، روحانی شاید در رتبه دوم بود ولی هیچ‌گاه پیش‌بینی نمی‌شد که در دوره اول رأی بیاورد و در دوره دوم هم پیروز بماند. در دور اول و پس از حمایت اصلاح‌طلبان، او با بردی نه چندان قاطع موفق به کسب کرسی ریاست دولت شد. با توجه به اینکه روحانی فاقد جریان سیاسی حامی خود بود، در صورت عدم حمایت اصلاح‌طلبان نمی‌توانست آرای لازم را برای ریاست‌جمهوری کسب کند. مطرح‌کنندگان این موضوع کسانی هستند که تصور می‌کنند روحانی بهره‌ خود را از جریان اصلاح‌طلب برده و چون در دوره‌ بعد نمی‌تواند رئیس‌جمهور شود، با چراغ سبز نشان دادن به جریان اصولگرای معتدل شرایط را به نفع خود تغییر می‌دهند تا با یک ائتلاف جدید در ادامه راه حضور داشته باشند. همه افراد چه در اصلاح‌طلبان و چه در اصولگرایان می‌دانند که اگر حمایت اصلاح‌طلبان نبود، پیروزی آقای روحانی بعید بود. حتی تا یک ماه قبل از انتخابات سال 92 آقای روحانی شرایط مناسبی را به‌عنوان یک پیروزی قاطع در انتخابات نداشت و جزو معدود روسای‌جمهوری بود که مانند آقای احمدی‌نژاد در دوره دوم هم با چالش رقابتی مواجه شد وگرنه در دوره‌‌های گذشته به هیچ‌وجه این دغدغه وجود نداشت،نه در دوره آیت‌ا... خامنه‌ای، نه مرحوم هاشمی و نه رئیس دولت اصلاحات در دوره دوم خودشان هیچ‌دغدغه‌ای برای پیروزی نداشتند ولی هم احمدی‌نژاد و هم روحانی دغدغه‌مند بودند و به‌تبع آن نگران نتیجه نهایی. همین موضوع نشان می‌دهد که رأی اصلاح‌طلبان یک رأی موثر و پررنگ در نتیجه انتخابات بود و اگر شخصیت‌های اصلاح‌طلب و جریان سیاسی‌شان حمایت خود را دریغ می‌کردند، شاید پیروزی روحانی رخ نمی‌داد. اطرافیان روحانی با این حرف‌ها می‌خواهند در آینده جریان اصولگرایی جایی دست و پا کنند. گویندگان این سخنان که «پیروزی روحانی تحت تاثیر اصلاحات نبود» خودشان هم به حرفی که می‌زنند، معتقد نیستند.


در دولت دوازدهم همچنان شاهد وجود دانشجویان ستاره‌دار هستیم. این خلاف وعده رئیس‌جمهور و مسئولان دیگر است. تصور نمی‌کنید این موضوع تا حدودی اعتبار دولت را کاهش دهد؟
یک ایراد به دولت وجود دارد و آن هم این است که نقدی را به‌لحاظ عملکردی به سایر دستگاه‌ها انجام می‌دهند در حالی که در زیرمجموعه‌‌های خود دولت شاهد هستیم که توجه لازم به نقش موثر آنها نمی‌شود. در حوزه مسائل مربوط به حقوق شهروندی اگرچه نهاد‌های غیر دولتی در این حوزه موثرند اما من فکر می‌کنم خود دولت هم بخش زیادی از فضا را برای اصلاح در دست دارد. اصلاحات در وزارت اطلاعات و حراست‌های سایر وزارتخانه‌ها در مورد بخش دانشگاه‌ها و گزینش‌ها، مجوز به تشکل‌ها و بحث برخورد با دانشجویان که منجر به سابقه‌داری و ستاره‌دار کردن دانشجویان می‌شود در اختیار دولت است. به هیچ‌عنوان زیبنده دلت روحانی نیست که شاد باشیم درحالی که بخشی از دانشجویان به‌دلایل تفکرات و اعتقادات خودشان از تحصیل بازماندند. حتی در رژیم گذشته هم صراحتا عرض می‌کنم اساتیدی و دانشجویانی حضور داشتند که کاملا درباره رژیم پهلوی یک دیدگاه براندازانه داشتند در دانشگاه حضور داشتند و همچنان حقوق می‌گرفتند و برخورد‌هایی نظیر محرومیت از تحصیل برای آنها اتفاق نمی‌افتاد. مساله دیگر اینکه نباید غیرصادقانه با مردم صحبت کنیم و وقتی می‌گوییم دانشجوی ستاره‌دار مشخص است که منظورمان چیست بعضی ممکن است بگویند فلان دانشجو به این علت و محکومیت، ستاره‌دار شده است ولی مردم تشخیص می‌دهند که ما چه زمانی پیگیر هستیم و چه زمانی نه. من فکر می‌کنم وقتی روحانی از انتخاب وزیر کاملا همراه در حوزه آموزشی و سیاسی کوتاه می‌آید و نهایتا مجبور می‌شود که گزینه‌‌های دست چندم خود را برای وزارت معرفی کند که در چنین شرایطی طبیعی است چنین اتفاقاتی رخ دهد. معتقدم روحانی و تیم دولت اگر مدعی اجرای شعار‌های خود به‌صورت جدی هستند باید با بحث وجود دانشجوی ستاره‌دار برخورد کنند و همه اینها به‌دست نهاد‌های مرتبط به دولت هست که قابل پیگیری و بررسی هستند. این موضوع مربوط به حراست وزارت علوم و در مجموعه وزارت اطلاعات و مجموع بدنه دولت است و متناسب با وعده‌ها و شعار‌های انتخاباتی روحانی نیست خصوصا اینکه نحوه تعامل دانشگاه و دانشجویان با دولت روحانی بسیار همراهانه‌تر و معقولانه‌تر بوده است حتی نسبت به زمان دولت اصلاحات! در دوران اصلاحات ما رفتار‌های تند از طرف جنبش‌های دانشجویی شاهد بودیم و همان منجر به پروژه عبور از رئیس دولت اصلاحات شد. اما در دوران روحانی خصوصا در دوره دوم روشنگری دانشجویان و مجموعه دانشگاه و در کنار روحانی ایستادگی کردند که این موضوع کمک زیادی به افزایش اعتماد مردم به دولت کرد. پاسخ این اعتماد چنین است که دولت در زمان‌هایی ایستادگی کند و حق مسلم دانشجویان یعنی ادامه تحصیل را استیفا کند. فکر نمی‌کنیم تحقق این خواسته برای هزینه زیادی داشته باشد. این جمله پذیرفته نیست که اگر دانشجوی ستاره‌داری وجود دارد، مربوط اراده‌ای خارج از دولت است و دولت قطعا می‌تواند در این خصوص اقدام کند.
نتیجه شعار «عبور» در دولت اصلاحات، روی کار آمدن احمدی‌نژاد و شرایطی است که همه به آن آگاه هستند. عبور از روحانی چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟
به اعتقاد من حضور احمدی‌نژاد الزاما نتیجه شعار عبور از رئیس دولت اصلاحات نبود، بلکه مجموعه ایرادات و کاستی‌هایی باعث روی‌کار آمدن احمدی‌نژاد شد. بخشی از این نتیجه انتخابات سال 84 حاصل تشتت اصلاح‌طلبان در آن دوره بود و دلیل دیگر هم اراد‌ه‌ای بود که این روی‌کار آمدن را منفعت می‌دانست. اما آنچه امروز هم وجود دارد، این است که احزاب، تشکل‌ها، جریانات سیاسی و همچنین بدنه دانشجویی و سازمان‌های مردمی و نهاد‌های رسمی، همگی متوجه شدند که در صورت قبول نشدن خواسته‌‌هایشان توسط مقامات، نباید به سمت شعار‌های رادیکال بروند بلکه باید سعی کنند اوضاع را به‌گونه‌ای پیش ببرند که عد‌ه‌ای سودجو و تندرو نتوانند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند که البته به معنای نقد نکردن نیست، یعنی ما باید بتوانیم دو قشر را تفکیک کنیم، دسته اول افرادی که معتقد هستند دولت روحانی باید مستقر بماند و از او حمایت کامل می‌کند و از طرفی با نقد‌های سازنده‌ خود دولت را به سوی پیشرفت سوق می‌دهند. دسته دوم هم افرادی هستند که قصدشان تخریب و تضعیف دولت است تا بتوانند شرایط را به نفع روی کار آمدن یک جریان سیاسی دیگر دنبال کنند. نظر من این است که عمده تفکرات مطرح شده در حوزه احزاب و تشکل‌ها از جنس همراهی نقادانه از دولت باشد، نه عبور از ایشان و رفتن به سمت گزینه‌‌های رادیکالی. چراکه شرایط گزینه قبلی را همه‌ مردم هم به‌خوبی دیده‌اند، تجربه کرده‌اند و با شرایط فعلی می‌سنجند. اعتقاد بر این است که در همین شرایط هم دولت می‌تواند مجموعه کارآمدتری تشکیل بدهد و اتفاقات دوره‌ دوم ریاست‌جمهوری آیت‌ا... هاشمی به ما ثابت کرده‌است که با کوتاه آمدن از برخی مطالبات، شعارها و تفکرات و شاید اشخاص برای اداره کشور، نه‌تنها حساسیت‌ها برای عملکرد بهتر کاهش نمی‌یابد، بلکه جناح مقابل یعنی بخش‌های تندرو جریان اصولگرا را جسورتر می‌کند.
درباره اصلاح‌طلبان چه می‌توان گفت؟
اصلاح‌طلبان تا پایان دولت روحانی به حمایت خود از او ادامه خواهند داد ولی این حمایت کورکورانه نیست و مطالبات منطقی وجود دارد که باید به آنها رسیدگی شود. بنابراین بخش‌هایی که ابراز پشیمانی از دولت می‌کنند عمدتا سیاسی نیستند و به مرور زمان نگرش آنها تغییر خواهد کرد. آقای روحانی می‌داند که ما و درواقع جریان اصلاح‌طلبی پشت او و دولتش هستیم و اگر نقدی هم بر دولت داریم کاملا سازنده است و قصد عبور از روحانی را نداریم.
در پی سخنان و رفتار رئیس دولت‌های نهم و دهم، برخورد با آقای احمدی‌نژاد و جریان حامی ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در وهله اول باید ابراز کرد که جناح اصولگرا به هیچ‌عنوان نمی‌تواند از زیر بار پیامد‌های عملکرد احمدی‌نژاد و دولت هشت ساله‌اش شانه خالی کند. آنها نه ‌تنها در شهرداری تهران و دوره اول ریاست‌جمهوری، بلکه در دوره دوم ریاست هم به‌رغم کارنامه‌ای که از خود به‌جا گذاشته بود، تمام‌قد و همه‌جانبه از او حمایت کردند و آن دردسری که امروزه شاهد آن هستیم نتیجه‌ همان حمایت‌‌های متعصبانه است. جریان اصولگرا شاهد رفتار آقای احمدی‌نژاد با آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و رقبای انتخاباتی خود بود ولی نه‌تنها ناراحت نبود، بلکه او را تشویق هم می‌کرد اما دلیل آن چه بود؟ چون در آن دوره تنها ابزار کنار زدن رقیب و شکست‌ دادن جناح مقابل، آن هم به هر قیمت، در دست و دهان احمدی‌نژاد بود. بنابراین از صفر تا صد عملکرد احمدی‌‌نژاد و مشکلات کشور شامل حال اصولگرایان هم می‌شود. مردان قانون باید مدافع شفاف‌سازی باشند و روشنگری باید در جامعه حاکم باشد، پس بهتر آن است که احمدی‌نژاد اگر حرفی دارد بگوید و سیستم قضائی به همه اتهامات و موارد مطرح شده رسیدگی می‌کند.