روزنامه قانون
1396/11/01
دو رویداد، یک رویکرد!
در آستانه سالگرد فاجعه پلاسکو، نفتکش ایرانی سانچی در 16 دی در دریای چین دچار حادثه شد و بعد از بیش از یک هفته آتش سوزی در 24 دی در آبهای دریا غرق شد و سرنوشت 29نفر از 32 خدمه آن نامعلوم ماند و تنها پیکر سه نفر از آنها یافت شد. در این هشت روز، خانواده سرنشینان سانچی در شرکت ملی نفتکش با پشت سرگذاشتن، روزهایی سخت و نفسگیر، امیدوار به نجات همسران و فرزندان خود بودند. مسئولان دولتی از دستگاههای مختلف با گروههای مختلف به شانگهای چین رفته و بدون اینکه اقدام عملی خاصی انجام بدهند، تنها به وعده وعید و دعا اکتفا کردند.از وزیر كار که ريیس کمیته نجات سرنشینان سانچی بود تا مدیران ارشد شرکت ملی نفتکش، سازمان بنادر و کشتیرانی و دیگر دستگاههای مرتبط و غیرمرتبط به چین سفر کردند تا تلاش برای نجات سرنشینان سانچی را به نمایش بگذارند. این در حالی است که حتی تکاوران ایرانی که روز آخر به نزدیکی سانچی رسیده بودند، نتوانستند به روی سکو بروند.
نمایشی که مدیران دولتی در ماجرای سانچی به اجرا گذاشتند بی شباهت به ماجرای عکاسي سیاستمداران و مسئولان دولتی و غیر دولتی از آوار پلاسکو نبود. در آن ماجرا در حالی که پیکر آتش نشانان در میان آتش مجتمع پلاسکو در حال سوختن بود، سیاسیون به محل آتش سوزی میرفتند و فقط عکس گرفته و اظهارنظر میکردند.
کسی کاری نمیکرد؛ در حقیقت کاری از دستش بر نمیآمد. مانند دهها و بلکه صدها نفری که به شانگهاي رفتند و کاری برای سرنشینان سانچی نکردند. در حقیقت آنها نيز کاری نمیتوانستند انجام بدهند.
سیستم مدیریت بحران در کشور ما به شدت ضعیف است. یک مورد آن را در ماجراي زلزله کرمانشاه دیدیم. در آن زلزله در حالیکه برخی از هموطنانمان در زیرآوار مانده بودند و برخی دیگر از کمبودهاي كمك هاي اوليه و امدادهاي فوري رنج می بردند، دستگاههای مسئول بی مسئولانهترین نمایش را به اجرا گذاشتند؛ آنقدر ضعیف عمل کردند که مردم خودشان وارد عمل شدند و در گروهها و دستجات مختلف کمکها را به سمت مناطق زلزلهزده جاری کردند. کرمانشاه برای عموم مردم قابل دسترس بود و آنها هم از هیچ کمکی دریغ نکردند. نيروهايي مانند ارتش نيز سنگ تمام گذاشتند و دستگاههاي متولي مانند هلال احمر را خجالت زده كردند. در هر صورت در اين ماجرا امكان امدادرساني از سوي عموم مردم وجود داشت ولي در آتش سوزيهاي پلاسكو و نفتكش سانچي، کاری از دست مردم عادی برنمیآمد. مردم ايران تماشاگر فاجعهای بودند که بايد از سوي دستگاههاي ذيربط به خوبي اطفا و مديريت ميشد. اما متاسفانه این دستگاهها کاری از پیش نبردند و بار دیگر بی کفایتي را به نمایش گذاشتند. هر چند در ماجراي پلاسكو نيروهاي آتش نشاني نهايت جانفشاني را به خرج دادند و شهدايي را نيز تقديم كردند اما بي تدبيري مقامات بالادستي و نداشتن تجهيزات مدرن اين سازمان را ناكارآمد كرده بود. در آن مقطع، رسانهها تندترين حملات را نثار شهردار وقت تهران كردند و او را عامل اصلي فاجعه پلاسكو خواندند. در ماجراي كشتي سانچي نيز رسانه هاي عمدتا اصولگرا، دولت را عامل اين فاجعه و كاستي در امدادرساني ها معرفي كردند.
در حقيقت بروز اينگونه اتفاقات، فرصتي براي عقده گشايي هاي سياسي به دست مي دهد. اما واقعيت اين است، در شرايطي كه سيستم امداد و مديريت بحران در كشورمان ضعيف و تجهيزات ايمني بيشترقديمي است؛ مدير اصولگرا، اعتدالگرا و اصلاح طلب چندان فرقي با هم ندارند. هر شخصي كه در حوزه مسئوليتش بحران رخ دهد، مغلوب وضعيت تحميلي خواهد شد. اكنون بيش از هر زمان ديگري به سازماندهي دوباره نظام مديريت بحران و ايمني در كشور نياز داريم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دست خالي و سر پايين حماس!
اجرای جزای اسلامی فقط درجامعه اسلامی جایز است
ايران مقصدي گرانتر از اروپا و آمريكا براي چينيها
امنيت لرزان
خشکی دریاچهاروميه سبب مهاجرتي عظیم می شود
شهامت كُشي در داوري
آژير قرمز براي بحران آب
چه كساني در كرمانشاه كانكس نگرفتهاند؟
دو رویداد، یک رویکرد!
مصاديق«رجل سیاسی» نهايي شد
مستندات فساد در شهرداری را ارائه كنيد