فرار قالیباف از محاكمه

آرمان: انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران به نحوی است که پس از مشخص شدن کاندیداها تا حدودی عیان خواهد شد که دو رقیب جدی کدام کاندیداها هستند و سایر کاندیداها هم بیش از هر فردی می‌دانند که بقایشان در رقابت تنها برای شهرت و یا اطلاع از میزان مقبولیتشان است. برخی هم مانند محمدباقر قالیباف هستند که در سه دوره انتخابات ریاست‌جمهوری تصور می‌کردند یکی از 2 کاندیدای نهایی خواهند بود اما جز شکست در پرونده او ثبت نشد. او اگر تمایل داشت از محبوبیت خود مطلع شود، پاسخ را در انتخابات 84 دریافت کرد و اگر در آن انتخابات به درک کافی از میزان محبوبیت خودش نرسید در سال 92 با شکست از روحانی متوجه شد که محبوبیت بالایی ندارد.
تلاش بی‌فایده
قالیباف زمانی که از خلأ حمایتی از خود در اردوگاه اصولگرایی مطلع شد تصور کرد با دعوت به کار اصلاح‌طلبان و طیفی از اصولگرایان که همراه او در دانشگاه یا پست‌های قبلی‌اش بودند سعی کرده جریان جدیدی را سازماندهی کند به عنوان نمونه روزنامه اکثریت کارکنان روزنامه «تهران امروز» اصلاح‌طلبان بودند که در دستورالعمل تدوین شده برای این روزنامه تاکید شده بود سیاست‌ها و رویکردها به سمتی باشد که خوشایند اصلاح‌طلبان قرار گیرد. در بخش‌هایی از شهرداری هم از مدیرانی استفاده کرد که گرایشی نزدیک به اصلاح‌طلبان داشتند. نکته قابل تامل آنجا بود که قالیباف زیرساخت‌ها و پشت پرده‌ها را به نحوی مدیریت می‌کرد که اصلاح‌طلبان در آن نقشی ولو کوچک داشته باشند و تصور حذف شدن نداشته باشند اما در صحنه علنی به نحوی موضع‌گیری و سخنرانی می‌کرد که خود را از معتقدترین افراد به جریان سیاسی اصولگرایی نشان می‌داد. شاید این تعبیر تندگویان درباره قالیباف نزدیک‌ترین تعبیر به او باشد: «در گذشته چندین بار گفتم، دوباره هم می‌گویم به نظر من آقای قالیباف نه اصلاح‌طلب است نه اصولگرا. آقای قالیباف کسی است که موج‌سواری روی دو طیف را یاد گرفته و در مدیریت خودش باقی مانده است و متاسفانه این دو جناح سیاسی نمی‌توانند این موضوع را تشخیص دهند و برخورد مناسبی با آن بکنند.» اقدام الهه راستگو در شورای شهر در اذهان بسیاری به ثبت رسیده است؛ همان عضو شورای شهر سابق که با لیست اصلاح‌طلبان به شورا آمد اما رأی به شهردار شدن قالیباف داد. فاطمه دانشور عضو همان دوره شورا بود. چنان که فارس نوشته در این‌باره گفت: «خیانت از نظر من رفتاری غیر اخلاقی است. ایشان به عنوان عضو شورای شهر حق دارد به هر کسی که می‌خواهد رأی بدهد ولی در فراکسیون اصلاح‌طلبان روی قرآن قسم خورد و گفت من به محسن هاشمی رأی می‌دهم.» شاید راستگو از آن دسته اصلاح‌طلب‌نماهایی بود که نمک‌گیر الطاف قالیباف شده بود!
هم‌سرنوشت با راستگو!


آقای شهردار سابق اما خبر نداشت اصلاح‌طلبان از آنانی نیستند که با یک غوره سردی و با یک مویز گرمی‌شان شود. آنان به‌خوبی می‌دانستند که مسیر قالیباف در راستای اهداف سیاسی است و نباید آن را جدی تلقی کنند. این موضوع را هم درک نکرد که اصلاح‌طلبان به‌خوبی واقف بودند سرانجام اقداماتی مشابه راستگو حذف همیشگی از عرصه سیاست را برای آنها رقم می‌زند. بنابراین به نحوی او را هدایت کردند تا خودش به دست خودش کلید حذف شدنش را بزند. تخلفات او در شورای شهری از سوی محمدعلی نجفی اصلاح‌طلب شهردار تهران قرائت شد که در همان شورای شهر تبانی او با راستگو موجبات حذف محسن هاشمی از کرسی شهرداری فراهم شد. می‌گویند دیگ به دیگ نمی‌رسد اما آدم به آدم می‌رسد مصداق همین مسیری بود که قالیباف پیمود. از منظر دیگر گزارش نجفی آینده سیاسی قالیباف را مجهول کرده است. قالیباف همواره سعی می‌کرد از سکوی شهرداری برای پریدن به پاستور استفاده کند. واقعیت آن است که با توجه به شکست‌های پیاپی آقای قالیباف از نمایندگان جریان اصلاحات و عملکرد نه چندان شفاف وی در شهرداری تهران او دیگر فاقد آینده سیاسی روشن است چنان‌که زیباکلام فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: «شهردار سابق‌ تهران، امروز چه در اذهان عمومی مردم و چه در طیف‌های مختلف سیاسی به ویژه اصولگرایان به عنوان یک نیروی سیاسی تمام شده به حساب می‌آید و هیچ‌گونه آینده‌‌ و جایگاه سیاسی را در چه در میان اصولگرایان چه خارج از محدوده این طیف نمی‌توان برای او متصور شد.» اکنون می‌توان چنین عنوان کرد که قالیباف به سرنوشت راستگو دچار شده است.
تعلل مجلس؟
پس از قرائت گزارش محمدعلی نجفی در شورای شهر این انتظار بود که بار دیگر موضوع تحقیق و تفحص از شهرداری در مجلس مطرح شود، طرحی که چند بار رأی لازم را کسب نکرد و آخرین مورد آن دوم دی ماه بود که طرح تحقیق و تفحص شهرداری تهران که در کمیسیون عمران مجلس مطرح شده بود، در رأی‌گیری کمیسیون تصویب نشد. سکوت شهردار تهران در مورد چرایی عدم رسیدگی به گزارشی که خود ارائه داده، سوالی است که پاسخی به آن داده نشده است.