آلترناتيو روحاني

آرزو فرشيد
بر سر شاخ نشسته و بن مي‌برند. همان‌هايي كه ساز «عبور از روحاني» را كوك كرده و به فرداي بعد از او نمي‌انديشند. بدون در نظر گرفتن شرايط و محدوديت‌هاي موجود، مطالبات برحق اما بر زمين مانده را پتك كرده و بر سر دولت و حاميان اصلاح‌طلبش مي‌كوبند. حال آنكه اگر رقيب هم راهي پاستور مي‌شد، معلوم نبود از اين بهتر عمل كند. «عبور از روحاني» آتشي است كه هم اصلاح‌طلبان پشيمان بر آن هيزم مي‌ريزند و هم اصولگرايان تندرو. تندروهاي اصولگرا گمان مي‌كنند كه عبور از روحاني به منزله عبور از اصلاح‌طلبي و نهايتا بازگشت به دامن آنهاست. برخي به ظاهر اصلاح‌طلب نيز تصور مي‌كنند با خالي كردن پشت رييس‌جمهور و انتقاد از او فضا را براي حضور پرقدرت‌تر در انتخابات آتي مهيا مي‌كنند. از همين رو است كه شاهديم برخي به اسحاق جهانگيري پيشنهاد خروج از دولت مي‌دهند تا چهار سال پيش‌رو را صرف بيان نظرات خود كند و در صورت كانديداتوري در 1400 به چوب ناكامي‌هاي روحاني رانده نشود. بازندگان انتخابات 96 كه گويي در ارديبهشت ماه متوقف شده و با همان رويكرد تبليغاتي سفر مي‌روند و سخنراني مي‌كنند نيز در خيال جذب راي‌هايي هستند كه از سبد روحاني مي‌ريزد. هيچ يك از دو گروه مذكور اما به آخر و عاقبت اين عبور كردن‌ها فكر نمي‌كنند. نه يادشان مانده حاصل «عبور از خاتمي» چه بود و نه تندروهاي اصولگرا دست از خوش‌خيالي برداشته و با شنيدن شعارهاي ساختارشكنانه اعتراضات اخير به خود مي‌آيند.
سناريوي بد
دود آتش «عبور از روحاني» به چشم همه مي‌رود و اصلاح‌طلب يا اصولگرا نمي‌شناسد. از همين رو است كه انتظار مي‌رود فعالان سياسي از هر دو جناح قبل از دميدن بر اين آتش سناريوهايي احتمالي را در نظر بگيرند. تحليلگران خوشبين‌تر بر اين باورند كه با عبور از روحاني فضاي سياسي كشور به سال 84 شبيه شده و زمينه ظهور رييس‌جمهوري پوپوليست فراهم مي‌شود. به عنوان مثال مرتضي حاجي، وزير دولت اصلاحات در گفت‌وگويي با هفته‌نامه صدا گفته بود: «اصلاح‌طلبان بايد از اعتبار و سرمايه اجتماعي كه براي حسن روحاني هزينه كردند، مراقبت كنند. از اين رو عملكرد دولت او را زير ذره‌بين دارند و نقد مصلحانه مي‌كنند اما در همين حال تاكيد دارند كه عبور از روحاني خطايي استراتژيك است؛ خطايي كه در صورت وقوع، نتيجه‌اي جز احياي پوپوليسم و افراطي‌گري ندارد.» صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران نيز ضمن انتقاد از ايده «عبور از روحاني» بر ضرورت حمايت از دولت تاكيد كرده و به اعتماد آنلاين گفته بود: «اگر آقاي روحاني و دولت ايشان از نظر اقتصادي موفق نشوند در آن صورت شانس اصولگرايان به خصوص جريان‌هاي پوپوليست و تندرو خيلي زياد مي‌شود؛ چون اتفاقي كه مي‌افتد اين است كه كسر قابل توجهي از كساني كه به آقاي روحاني راي دادند، نه تنها ديگر به نامزد اصلاح‌طلبان واعتداليون راي نمي‌دهند بلكه اساسا پاي صندوق راي حاضر نمي‌شوند و در انتخابات شركت نمي‌كنند.»
غلامعلي دهقان، عضو شوراي مركزي حزب اعتدال و توسعه نيز در گفت‌وگويي با اعتماد‌آنلاين يادآور شده بود: «ممكن است بخشي از اصلاح‌طلبان به خاطر انتخابات 1400 نگاه ديگري به عرصه سياسي كشور داشته باشند اما اين دوستان بايد توجه داشته باشند كه در فضاي سال‌هاي 82 تا 84 مجموعه‌اي از نيروهايي كه نيروهاي دلسوز بودند اما عبور از خاتمي را مطرح كردند و نداي نااميدي در جامعه را سردادند به مطالبات خود نرسيدند و اين مساله به يكي از عوامل شكست اصلاح‌طلبان در سال 84 تبديل شد.»


اين سناريو قطعا خوشايند اصلاح‌طلبان نيست اما روياي برخي از اصولگرايان است. همان گروهي كه ديروز از اشكنه خوردن و صرفه‌جويي حرف مي‌زدند و حالا در صف اول مطالبه‌گران از دولت هستند. همان گروهي كه از تريبون‌هاي مختلف مردم را تشويق به مقابله با دولت مي‌كنند. ناآرامي‌هاي اخير كه از مشهد و تحت عنوان «نه به گراني» شروع شد، مصداق اين مدعا است زيرا شاهد بوديم كه آقايان نه تنها از شنيدن شعارهاي تند عليه رييس‌جمهور ناراحت نشدند بلكه بعد از بالا گرفتن شعله اعتراضات نيز همچنان از تجمع اوليه دفاع كردند. اين گروه تصور مي‌كنند كه عبور از روحاني به معناي چرخش مردم به سوي كانديداهاي محبوب اما ناكام خودشان است. صادق زيباكلام پيش‌تر در اين باره گفته بود: «آينده سياسي آقاي رييسي به اين بستگي دارد كه روند موفقيت دولت روحاني در طي سه سال آينده به چه صورت دربيايد... بنابراين صرف نظر از اينكه در عالم واقعيات دولت موفق شود، آقاي رييسي و تندروها سعي خواهند كرد با تبليغات وسيعي كه انجام مي‌دهند به مردم القا كنند كه دولت به هيچ‌وجه موفق نبوده است.»
سناريوي بدتر
بازگشت پوپوليست‌ها و افتادن سكان اداره كشور به دست تندروهايي كه قبلا موفق به جلب آراي مردم نشدند، نيمه پر ليوان است و عبور از روحاني مي‌تواند پيامد بدتري نيز داشته باشد. نااميدي مردم از دولت اعتدال‌گراي روحاني و حاميان اصلاح‌طلبش لزوما آنطور كه برخي از اصولگرايان مي‌خواهند به قهر با صندوق راي و تكرار تجربه انتخابات مجلس هفتم، هشتم و نهم نمي‌انجامد. برخي از تحليلگران مسائل سياسي معتقدند كه عبور از روحاني مقصدي غير از عبور از جمهوري اسلامي ندارد. سرعت تغيير جهت در اعتراضات اخير نيز همين را ثابت كرد. تحليل‌هاي مبتني بر نقش عوامل بيگانه و سوءاستفاده‌گران خارج‌نشين در به آشوب كشيده شدن تجمعات اخير نبايد مانع از نگاه واقع‌بينانه به يك كنش اجتماعي ناشي از نارضايتي‌هاي خفته شود. شعارهاي ساختارشكنانه و برخي اقدامات عجيب و تاسف‌برانگيز به مثابه زنگ خطري است و بايد جدي گرفته شود. زنگي كه بسياري از عقلاي اصولگرا و اصلاح‌طلب صداي آن را شنيدند. همه تاكيدها بر ضرورت انسجام ملي و در اولويت قرار دادن مصالح ملي نسبت به منافع جناحي به خاطر شنيدن همين زنگ خطر بود.
به عنوان مثال، غلامرضا مصباحي‌مقدم، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در گفت‌وگويي با هفته‌نامه مثلث تاكيد كرد كه اكنون زمان انتخاب بين بد و بدتر است. او در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه «آيا اصولگريان بعد از مشاهده ناآرامي‌هاي اخير دست از دولت‌ستيزي برداشته و مداراي بيشتري مي‌كنند، گفته بود: «اگر دولت روحاني به نظر من بد باشد و خدشه وارد شدن به نظام جمهوري اسلامي بدتر، حتما بد را انتخاب مي‌كنيم.»
محمدرضا باهنر، فعال سياسي اصولگرا حتي قبل از اعتراضات و همان وقتي كه حرف از پشيماني برخي اصلاح‌طلبان بود، گفت: «بايد توصيه كنم كه اين كار را نكنند همچنان كه من خودم هم كه در طيف مقابل هستم معتقدم هر كمكي كه مي‌شود بايد براي دولت انجام داد تا بتواند از اين چالش‌ها عبور كند.»
ناصر ايماني، تحليلگر مسائل سياسي اصولگرا نيز در گفت‌وگو با اعتماد‌آنلاين گفته بود: «وقتي كه طرفداران اين دولت بعد از پنج ماه از انتخابات بحث‌هاي عبور را مطرح كنند موجب متزلزل شدن دولت مي‌شود و متزلزل شدن دولت هم اصلا به نفع منافع كشور نيست. حتي اگر منافع جناحي دوستان اصلاح‌طلب اقتضا كند كه بحث عبور از روحاني را مطرح كنند، بايد توجه كنند كه به دليل منافع كشور اصلا درست نيست كه دولت را متزلزل كنند.»
هر دو سناريو در بدترين و بهترين حالت به تعبير صادق زيباكلام بازي خطرناكي است و نبايد اجازه شروع آن را داد. بازي خطرناكي كه هيچ آينده روشني ندارد و معلوم نيست پس عبور از روحاني چه چيزي انتظار كشور را مي‌كشد. روحاني نه به مثابه يك فرد بلكه در جايگاه كسي كه اميد مردم براي حل مشكلات به او بسته شده اهميت مي‌يابد و اهميتش وقتي بيشتر مي‌شود كه يادمان بيايد مردم پس از 8 سال مديريت احمدي‌نژادي اميدشان را به صندوق راي گره زدند و او را انتخاب كردند. بر اين مبنا انتظار مي‌رود كه فعالان سياسي با تحريك معترضان فضاي سياسي كشور را تحت تاثير قرار نداده و اجازه دهند كه دولت با آرامش بيشتري براي تحقق وعده‌هايش بكوشد.