احسان سپهوند

رقابت برای کسب قدرت (که درون مایه سیاست است) رقبا را ناگزیر می‌دارد تا از همه ظرفیت‌های موجود خود استفاده کنند. برهه زمانی انتخابات که از مصادیق رقابت سیاسی است نیز از این قاعده مستثنی نبوده و باعث ردیف شدن صف سربازان احزاب به همراه تسلیحاتشان می‌شود. آنچه که انتخابات مجلس دهم به خوبی برای پژوهشگران عرصه علوم سیاسی و جامعه‌شناسی نشان داد، پذیرفتن این فرض بود که با صف سربازان کم نام و نشان می‌توان از پس گردان ژنرال‌ها برآمد. ژنرال‌هایی که تسلیحات سنگین داشتند از رسانه ملی گرفته تا خبرگزاری‌های بسیار متمکن که آتشبارشان به اندازه پیام رسان تلگرام که به مثابه سلاح سبک یا جیبی اصلاح‌طلبان بود، برنیامدند. دست آخر هم در برخی شهرها و شهرستان‌ها مانند تهران و اهواز با صفر امتیاز اصولگرایان در برابر اصلاح طلبان
زمین گیر شدند. پویایی سیاست، رقیب اصلاح‌طلبان را واداشت که پس از انتخابات مزبور بازتولید استراتژی‌های خود را پیش رو بگذارند و طرح نویی را برای رقابت ترسیم کنند. از اینرو طبیعی است رقیب اصلاح‌طلبان در طیف‌های رادیکال تا اعتدال برای عقب نماندن از گردونه رقابت از خرده امکانات در دسترس اصلاح طلبان نیز درصدد بهره جویی برآیند و استراتژی‌های تبلیغاتی خود را معطوف به کاربرد سیاسی این ابزار آلات نرم افزاری پیام رسان قرار دهند زیرا که انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود و ...
این انتخابات، میدانی نبود که به سادگی بتوان آن را به رقیب واگذار کرد. لاجرم درست چند روز پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی‌دهم، شاهد گسترش عجیب و معنادار شبکه‌های تلگرامی‌اصولگرا بودیم. کانال‌هایی را در شبکه پیام‌رسانی تلگرام با مضمون انتقادات تندروانه از سیاست‌های دولت به صورت غیررسمی‌و ناشناس ساختند. البته به ظاهر هیچ نشانی از ارتباط بین این کانال‌ها برای دنبال کنندگان وجود ندارد ولی با مداقه از خط و ربط
اخبار شان اهل فن می‌توانستند به راحتی از رابطه این کانال‌های زنجیره ای با خبر شوند. در حال حاضر این کانال‌های تلگرامی‌به شکلی اداره می‌شوند که گویی ادمین‌های شان در درون یک اتاق و هماهنگ شروع به هدایت افکار اعضای کانال‌های خود می‌نمایند.


اما آنچه نگارنده را بر آن داشت به موضوع حاضر بپردازد رویکرد نوین تندروها از بهره‌کشی هنجارشکنانه از شبکه‌های اجتماعی است. گرداندگان برخی کانال‌ها که تعدادشان هم کم نیست و خود را مستور و درپس پرده می‌پندارند و بدین سبب پرده دری را اسلوب مقرر شده خود نگاشته‌اند. اشاعه اکاذیب، توهین به مقامات حکومتی و شخص رئیس جمهور، کاشتن بذر ناامیدی در دل مردم، تحریف سخنان شخصیت‌های نظام خاصه آقای روحانی و حتی اتهامات واهی و بچگانه به یکی از شخصیت‌های برجسته و انقلابی فقید تنها بخش اندکی از رویکردهای غیراخلاقی و ماکیاولیستی این عده است. اگرچه در گذشته نیز ثابت شده است که حاصل بذر نفاق کاشت شده این اشخاص ثمری بجز برائت جستن هم کیشان‌شان نداشته و روز به روز تفکرات این جماعت باعث ریزش یاران صدیق و راستین انقلاب
از اردوگاه تندروها شده است. رویکردهایی که اخلاق اسلامی‌و انسانی را زیر خروارها خاک مدفون کرده است و نتیجه ای جز رنجش و برائت جستن اصولگرایان معتدل را بر جای نگذاشته است. یکی از اقدامات غیر اخلاقی اخیر این جماعت تحریف سخنان رئیس جمهور در سفر به خوزستان بود. ظلمی‌آشکارا به دولت و گروهی از مردمی‌بود که به ظاهر بازیچه مطامع این جماعت سیاست باز شده‌اند. درست است که سمپاشی این جماعت اندک می‌تواند آثار زیان بخشی را برای سیاست نحیف کشور داشته باشد اما نباید از این فایده گذشت که ایشان نشان دادند در نهان پشت نقاب به ظاهر موجه خود حاضرند بزرگترین تهمت‌ها و توهین‌ها را نثار مردان حاکمیت کنند و روی دیگرشان به نمایش گذاشته شد. حساب کتاب غلط این جماعت معادله پیچیده فرآیند بازتولید محبوبیت بین عوام و نخبگان را نتوانسته حل کند و صرفا ابزار راز موفقیت اصلاح طلبان نبوده است بلکه تنها این نوای خوش اصلاحات است که از طریق پیام رسان‌ها به دل می‌نشیند نه ماهیت ابزار!