كلانشهرها در دام فقر

گروه اقتصادي
 نتايج يك پژوهش معتبر در خصوص فقرنشان مي‌دهد كه تهران با دارا بودن 170 هزار خانواده فقير، رتبه نخست شهرستان‌هاي فقير نشين را دارد. اين پژوهش كه با سفارش موسسه آموزش و پژوهش در مديريت و برنامه‌ريزي و از سوي داود سوري و مجيد عينيان صورت گرفته با بررسي 20 شهرستان فقير كشور، تعداد خانوارهاي فقير كه نياز به حمايت‌هاي شديد و اوژانسي دولت دارند را حدود 500 هزار خانوار تخمين زده كه 5/2 درصد كل خانوارهاي كشور را شامل مي‌شود.
 در اين پژوهش شهرستان‌هاي تهران، مشهد، تبريز، زاهدان، اصفهان، اهواز، قم، بهارستان، شيراز و كرمان به عنوان 10 شهر نخست فقيرنشين كشور معرفي شده‌اند. بر اين اساس تهران با 170، مشهد با 121 و تبريز با 79 هزار خانواده فقير، بيشترين تمركز فقرا را در خود جاي داده‌اند.
بر اساس نتايج ديگر به دست آمده از اين پژوهش، فقيرترين نواحي كشور (نواحي داراي بالاترين نرخ سرشمار فقر) عبارتند از نواحي روستايي شهرستان‌هاي مهرستان (زابلي)، چابهار، كنارك، زاهدان و نيكشهر از استان سيستان و بلوچستان.
 طبق محاسبات تحقيق، نواحي روستايي اين شهرستان‌ها داراي نرخ سرشمار فقر بالاتر از ٨٠ درصد هستند. رتبه‌هاي بعدي متعلق به نواحي روستايي شهرستان‌هاي خاش و سرباز از استان سيستان و بلوچستان، نواحي شهري شهرستان انديكا از استان خوزستان، نواحي روستايي شهرستان دلگان و نواحي روستايي و شهري شهرستان هيرمند و پس از آن نواحي شهري شهرستان‌هاي سرباز و مهرستان از استان سيستان و بلوچستان است.


در مقابل بر اساس پژوهش‌هاي صورت گرفته برخي مناطق كاملا از فقر به دور بوده و افراد ساكن در آن از زندگي نسبتا خوبي برخوردارند. اين پژوهش نشان مي‌دهد كه نواحي شهري شهرستان مباركه استان اصفهان، شهرستان البرز استان قزوين و شهرستان دامغان استان سمنان و نواحي روستايي شهرستان‌هاي كرج استان البرز، نجف‌آباد، خميني‌شهر و مباركه اصفهان، شهرستان فارسان استان چهارمحال، بختياري، شهرستان البرز استان قزوين، شهرستان تيران و كرون استان اصفهان، شهرستان نظرآباد البرز، شهرستان شهركرد استان چهارمحال و بختياري، شهرستان پاسارگاد استان فارس، شهرستان فلاورجان استان اصفهان، شهرستان‌هاي محمودآباد و بابلسر استان مازندران همگي داراي نرخ سرشمار فقر زير 5/3 درصد هستند. اين اعداد براي شهرستان مهرستان در استان سيستان و بلوچستان 4/90 درصد تخمين زده شده است.
به صورت كلي استان سيستان و بلوچستان بيشترين شهرستان‌هاي داراي بالاترين نرخ سرشمار فقر را در خود جاي داده است. پس از آن نواحي شهري و روستايي شهرستان‌هاي استان‌هاي كرمان و خراسان جنوبي نرخ سرشمار فقر بالا دارند.
از سوي ديگر بيشترين تعداد خانوارهاي فقير در نواحي شهري شهرستان‌هاي پرجمعيت حضور دارند. نواحي شهري شهرستان تهران با نزديك به يكصد و هفتاد هزار خانوار فقير، 7/5 درصد كل خانوارهاي فقير كشور را در خود جاي داده است. رتبه‌هاي بعدي متعلق به نواحي شهري شهرستان مشهد (يكصد و بيست و يك هزار خانوارفقير) و شهرستان تبريز (هفتاد و نه هزار خانوار فقير) هستند.
با توجه به نتايج به دست آمده مي‌توان توصيه كرد تمامي خانوارهاي نواحي شهري و روستايي شهرستان‌هايي كه نرخ سرشمار فقر بالاتر از ٥٠ درصد دارند (نواحي روستايي ٢٧ شهرستان و نواحي شهري ١٩ شهرستان) موردحمايت قرار گيرند كه تعداد اين خانوارها كمتر از ٤٨٦ هزار خانوار (كمتر از 5/2 درصد كل خانوارهاي كشور است) .
سوري و عينيان در گزارش خود آورده‌اند: «در دو دهه گذشته اجماعي در ميان اقتصاددانان به وجود آمده است كه اگرچه رشد اقتصادي شرط لازم كاهش فقر است، ولي شرط كافي نيست. بر اين اساس بايد سبد نيازهاي پايه‌اي خانوارهاي فقير تامين شود تا آنان نيز بتوانند در فرآيند رشد و توسعه شركت جويند.»
 از نظر اين اقتصاددانان «اجرا كردن اين طرح براي كاهش فقر نياز به دسترسي به فقرا يا هدف‌گيري فقرا دارد. يكي از مطرح‌ترين روش‌هاي شناسايي و هدف‌گيري برنامه‌هاي حمايتي، روش هدف‌گيري جغرافيايي يا نقشه فقر است.»
هدف آنها از اين مطالعه، ارايه نقشه فقر به تفكيك نواحي شهري و روستايي شهرستان‌هاي ايران است. پس از بررسي روش‌هاي تهيه نقشه فقر، مناسب‌ترين روش بر اساس وجود داده‌ها براي كشور ايران، روش برآورد ناحيه كوچك انتخاب شده است.
در ادامه مجموعه بزرگي از داده‌ها در قالب سه پايگاه داده «اطلاعات جغرافيايي كلان» و «سرشماري نفوس و مسكن»، « آمارگيري از هزينه و درآمد خانوارهاي شهري و روستايي» جمع‌آوري شده است. هزينه سرانه معادل خانوارها با استفاده از ويژگي‌هاي اجتماعي- اقتصادي خانوار براي ١٣ خوشه جغرافيايي كشور مدل‌سازي شده و هزينه سرانه خانوارهاي پايگاه داده سرشماري نفوس و مسكن برآورد شده است. بر اساس هزينه سرانه معادل برآورد شده، نرخ سرشمار فقر در نواحي روستايي و شهري كشور به تفكيك شهرستان برآورد شده است. براي برآورد نرخ سرشمار فقر نياز به اعداد خط فقر وجود دارد كه در اين مطالعه به جاي آنكه يك‌بار ديگر خطوط فقر براي كشور ايران محاسبه شود، با استفاده از بيش از يك هزار عدد خط فقر گزارش‌شده در بيش از ٤٠مطالعه پيشين، اعداد خط فقر انتخاب شده‌اند.
اين پژوهش باور دارد كه منابع بر گروه‌هاي هدف، خانوارها يا افراد فقير باشد. به اين ترتيب با هزينه‌هاي ثابت بهترين نتيجه كاهش فقر يا يك هدف كاهش فقر مشخص با كمترين هزينه به دست‌ آيد.
با وجود سال‌ها بحث در محيط علمي و سياستگذاري اقتصاد در ايران در مورد روش‌هاي حمايتي از خانوارها، در عمل آنچه انجام شده بدون هدف‌گيري بوده است. بدين‌ترتيب بحث شناسايي و هدف‌گيري خانوارهاي نيازمند همچنان پس از دهه‌ها تلاش و كوشش موضوعي حل‌نشده باقي مانده است.
مهم‌ترين نفع استفاده از ابزارهاي هدف‌گيري افزايش كارايي برنامه حمايتي با ثابت نگه داشتن بودجه يا كاهش بودجه برنامه بدون كاهش كارايي آن است. مهم‌ترين ناكارايي‌هاي يك برنامه حمايتي بدون هدف‌گيري، بهره‌مندي ناكافي افراد فقير و بهره مندي نالازم افراد غيرفقير از منافع برنامه است.
از سوي ديگر روش‌هاي هدف‌گيري مواجه با انواع هزينه‌ها هستند كه بررسي آنها ياريگر طراحي نظام حمايتي خواهد بود. پيش از همه خطاهاي شمول و عدم شمول به عنوان معيارهاي كارايي هدف‌گيري مطرح مي‌شوند ولي مسائل ديگر همچون هزينه‌هاي اجرايي، هزينه‌هاي خصوصي، هزينه‌هاي انگيزه‌ها، هزينه‌هاي اجتماعي و هزينه‌هاي سياسي نيز بايد در طراحي روش هدف‌گيري مدنظر قرار گيرد.
انتخاب سازوكار مناسب هدف‌گيري براي يك برنامه حمايت اجتماعي نياز به يك سري از تصميمات از انتخاب معيارهاي شمول تا نظارت بر نتايج برنامه دارد. پاسخگويي به سوالاتي اساسي در مورد هدف برنامه حمايتي، هدف فرآيند هدف‌گيري، افراد تصميم‌گير در مورد معيارهاي شمول، خود معيارهاي شمول، زمان شناسايي منتفعين، افراد تصميم‌گير در شناسايي منتفعين و اطلاعات موردنياز فرآيند هدف‌گيري، طراحي چنين فرآيندي را امكانپذير مي‌سازد.
برنامه‌هاي هدف‌گيري براي كاهش فقر در كشورهاي مختلف فرق مي‌كند و اكثر كشورها برنامه‌هاي مختلفي را براي رسيدن به هدف اوليه كاهش فقر اجرا كرده‌اند.
با اين حال همه روش‌هاي هدف‌گيري هدف واحدي را دنبال مي‌كنند و آن، شناسايي صحيح و موثر خانوارهاي فقير است.
 پژوهش‌هاي صورت گرفته از سوي اين دو اقتصاددان بيانگر آن است كه تعاريف متفاوتي براي محاسبه خط فقر وجود دارد، ولي در مطالعات اقتصاد فقر در كشورهاي در حال توسعه به نظر مي‌رسد استفاده از شاخص خط فقر مطلق بر اساس ميزان كالري موردنياز افراد خانوار و مدنظر قرار دادن هزينه‌هاي اساسي ديگر، شاخص مناسبي باشد. در اين مطالعه به‌جاي آنكه يك‌بار ديگر اين فرآيند محاسباتي انجام شود به نتايج مطالعات گذشته مراجعه شده است. در اين راستا از نتايج ٣٣ مطالعه و گزارش منتشرشده از سوي مراجع مختلف ازجمله مركز آمار ايران، پژوهشكده آمار، بانك مركزي، موسسه عالي آموزش و پژوهش، وزارت رفاه، پژوهشكده مطالعات اقتصادي و صنعتي شريف و محققين مستقل استفاده شده است. ١٠١٨ عدد خط فقر مطلق از اين مطالعات (براي سال‌هاي مختلف، ابعاد مختلف خانوار و در برخي موارد براي برخي نواحي) به دست آمده است.
شاخص‌هاي در نظر گرفته شده در اين مطالعه، در نواحي مختلف اهميت و معني متفاوتي دارند. بطور مثال مساحت محل زندگي باآنكه در تمامي نواحي ارتباط بالايي با سطح رفاهي خانوار دارد، ولي اين ارتباط در شهر تهران با شهرهاي ديگر و نيز روستاها متفاوت است. ميانگين مساحت در شهري همچون تهران شايد كمتر از ديگر شهرها باشد ولي اين به معني فقيرتر بودن ساكنان شهر تهران نيست چراكه قيمت مسكن در اين شهر بسيار بالاتر از شهرهاي ديگر است. همين موضوع براي متغيرهاي ديگر نيز صادق است. داشتن يا نداشتن خط تلفن ثابت شايد در استان سيستان و بلوچستان معيار خوبي براي كمك به شناسايي فقرا باشد ولي در شهرهاي شهرستان تهران تقريبا هيچ كمكي نخواهد كرد.
بدين‌ترتيب مناسب است كه مدلسازي براي ارتباط متغير هدف با متغيرهاي توضيحي، مدل‌هاي متفاوتي براي مناطق مختلف ايجاد شود. از سوي ديگر مدلسازي براي هر يك از استان‌ها به‌صورت جداگانه ممكن است دقت مدل‌ها را پايين آورد. درنتيجه بهتر است نواحي شهري/ روستايي هرچند استان در كنار يكديگر مدلسازي شوند. براي اين موضوع مي‌توان استان‌ها را با تقسيم‌بندي دلبخواهي در كنار يكديگر قرار داد يا بر اساس ويژگي‌هاي‌شان آنها را دسته‌بندي كرد.
  تمركز فقرا
شهرستان‌هاي تهران، مشهد، تبريز، زاهدان، اصفهان، اهواز، قم، بهارستان، شيراز و كرمان به عنوان 10 شهر نخست فقيرنشين كشور معرفي شده‌اند. بر اين اساس تهران با 170، مشهد با 121 و تبريز با 79 هزار خانواده فقير، بيشترين تمركز فقرا را در خود جاي داده‌اند.