فرمانده «ح»

«سر «آژانس شیشه‌ای» به من گفتند خیابان کریم خان را دو ساعت برای نشستن هلی‌کوپتر به من می‌دهند ولی فقط 15 دقیقه وقت دادند. رسما پیر شدم. اگر کسی دوربین به مو‌های من می‌چسباند، می‌دید که یک ربع بعد موهایم سفید شده است.» این صحبت‌های ابراهیم حاتمی‌کیا مربوط به روزهایی است که بیشتر با «از کرخه تا راین» و «دیدبان»‌اش بین سینمایی‌ها و مردم مشهور بود. حاتمی‌کیا با آژانس مشهور‌تر شد و داستان به داستان و فیلم به فیلم، رابطه‌اش با دنیا و آدم‌های پیرامونش تغییر شکل داد ولی همیشه جوهره‌ای از آرمان‌های دهه 60 درونش باقی ماند. کارگردان 56 ساله در آخرین تلاش خود در «به وقت شام» سراغ کشف جدیدی از مواجهه با فرهنگ ایثار و مقاومت رفته است. حالا در این سال‌ها، حاتمی‌کیا، راحت‌تر ایده‌ها و فیلم‌هایش را می‌سازد، سراغ عوامل فیلم جدیدش رفته‌ایم تا برایمان از «به وقت شام» و کار کردن با ابراهیم حاتمی‌کیا بگویند.   شهرام خلج: حاتمی‌کیا به عواملش اعتماد می‌کند
تجربه کار با حاتمی‌کیا برای من خیلی جذاب بود و بسیار خوشحال بودم از اینکه در کنار این کارگردان کاربلد و حرفه‌ای کار کردم و مهم‌تر از همه اطمینانی است که ایشان در این کار به من داشت.
پروژه «به وقت شام» بسیار سنگین بود و من با ‌انگیزه زیادی این کار را شروع کردم و تمام سعی‌ام این بود که بازیگران را تا حد ممکن به کاراکتر‌ها نزدیک کنم.
شاید تنها استرس کار برای من دیررسیدن بعضی از بازیگران عرب بود که کمی باعث تعجیل در تصمیم‌گیری شد.


ولی در کل با توجه به حجم زیاد کار که باز هم می‌گویم بسیار سنگین و سخت بود، نتیجه برای همه عوامل تیم «به وقت شام» رضایت‌بخش بود.
حاتمی‌کیا در کار کاملا حرفه‌ای برخورد می‌کرد و خیلی محترمانه خواسته‌هایش را در مورد گریم و بقیه کار بیان می‌کرد که برای من این مساله و این احترام از طرف ایشان ارزشمند بود. خدا را شاکرم که این توان را به من داد تا بتوانم از این کار سخت سربلند بیرون بیایم.
کل پروژه «به وقت شام» برای همه ما عوامل فیلم خاطره بود؛ خاطراتی که هیچ‌وقت از یادمان نخواهد رفت و جزء ماندگاری از زندگی‌مان می‌شود.
به نظر بنده این اثر حاتمی‌کیا، اثر ارزشمندی است. امیدوارم این کار به خوبی دیده و تاثیرگذار باشد چون در تمام شاخه‌ها واقعا زحمت کشیده شده است. البته مهم نیست چند سیمرغ بگیرد. همین که سینماگران حرفه‌ای این فیلم را به‌عنوان یک فیلم خوب قبول داشته باشند برای همه ما جایزه است.   علیرضا صالحی، مدیربرنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: فقط حاتمی‌کیا می‌توانست «به وقت شام» را بسازد
در شرایط حال‌حاضر خاورمیانه، ساختن این فیلم، به دور از هر بحث سیاسی برای خاورمیانه و جهان لازم است تا بدانند داعش و همدستانش در این منطقه چه کاری انجام می‌دهند و به نام اسلام چطور دارند اسلام‌ستیزی می‌کنند و چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. من دوست دارم کسانی که می‌روند و این فیلم را می‌بینند، در این فضای سیاست‌زده که بر جامعه حاکم شده است با این فیلم سیاسی برخورد نکنند؛ با یک فیلم سینمایی طرف باشند که جنبه‌های هنری، فنی و اندیشه‌ای که در آن است، دیده شود و حتی بحث سیاسی هم در مطرح باشد. اگر این فیلم در هالیوود ساخته می‌شد همه می‌گفتند چه کار بزرگی انجام شده است. خیلی از فیلم‌هایی که آن طرف ساخته می‌شوند و جایزه می‌گیرند در همین خاورمیانه ساخته شده‌اند. به دور از هر حسادت و بخل و نگاه منفی به فیلم آن را ببینند و از آن لذت ببرند. حتی اگر ضعفی در آن است منصفانه نقد کنند؛ چون گوش شنیدن نقدها وجود دارد. بنابراین خواهشم این است که فیلم را به دور از فضای سیاسی نگاه کنند. یک فیلم را به جنبه فیلم سینمایی ببینند.
کار کردن با ابراهیم حاتمی‌کیا در سه کاری که من با ایشان همکاری داشته‌ام نعمتی است بزرگ؛ هر لحظه در کنار ایشان بودن آموزش است. هر سه کاری که با ایشان داشتم کارهای بزرگی بوده‌اند و از هر کدام درس‌های جداگانه‌ای گرفته‌ام. حتی اگر صدها سال هم با حاتمی‌کیا کار کنم باز هم درس برای آموختن وجود دارد. با احترامی که برای همه کارگردانان ایرانی قائل هستم، اما مطمئنم این کار در سینمای ایران هرگز ساخته نمی‌شد، مگر با ابراهیم حاتمی‌کیا. ایشان کاملا اشراف به هزینه‌های فیلم و هزینه‌های بیت‌المال دارد تا یک وقتی هزینه ناشیانه استفاده نشود. برای همین کارکردن با ابراهیم حاتمی‌کیا را دوست دارم. سینمای او را دوست دارم و افتخار می‌کنم از اینکه دستیار ایشان بودم.   مهرداد خوشبخت، کارگردان یونیت دو: مناعت‌طبع و تسلط حاتمی‌کیا منحصربه‌فرد است
حاتمی‌کیا کارگردان باهوش، با‌ذوق و با احساسی است که این بار در «به وقت شام» خواسته است ذوق و توانایی‌اش را در یک قصه حادثه‌ای به نمایش بگذارد. از ابتدا قرار شد بنده به‌عنوان کارگردان یونیت دو و تدوینگر در خدمت ایشان باشم هرچند شرایط کار و برنامه‌ریزی اجازه نداد که تمامی توافقات پیش تولید در زمینه اجرا به وقوع بپیوندد؛ اما در حدی که اتفاق افتاد بسیار خوب بود و این جسارت ایشان در دعوت یک کارگردان به پروژه بسیار تحسین‌برانگیز است. در کنار حاتمی‌کیا بودن برایم لذت‌بخش و آموزنده بود امیدوارم او هم از این اتفاق راضی باشد. این فیلم یک داستان پرحادثه با محوریت موضوع داعش دارد. «به وقت شام» با کارهای قبلی حاتمی‌کیا متفاوت است و تجربیات جدیدی در آن وجود دارد. جلوه‌های بصری و صحنه‌های اکشن که در فیلم سینمایی «چ» و سپس «بادیگارد» دیده شده‌، در «به وقت شام» قابل توجه‌تر است. اولین نسخه تدوین شده این فیلم بیش از ۲۵۰۰ پلان داشت. تدوین آن چندین ماه زمان برد؛ زیرا حجم پلان‌ها بسیار بود و یک صحنه گاهی با 6 دوربین، فیلمبرداری شده بود و درنهایت باید بهترین آنها انتخاب می‌شد. یک مقدار از سختی‌های کار از این جهت بود که در سینمای ایران تجربه ساخت چنین فیلم‌هایی را کمتر داشته‌ایم. گاهی زمان فیلمبرداری فکر می‌کردیم همه چیز خوب شده است، اما در تدوین دچار مشکلاتی می‌شدیم و باید برای آن راه‌حلی پیدا می‌کردیم.  تدوین این کار به صورت همزمان انجام می‌شد که باعث سرعت بخشیدن به فرآیند ساخت فیلم شد. همچنین به بهبود کیفیت فیلم هم کمک کرد، زیرا در شیوه تدوین همزمان، کارگردان خیلی زود فیلمش را می‌بیند. به گفته حاتمی‌کیا تاکنون هیچ یک از فیلم‌هایش به‌طور همزمان تدوین نشده بود و همیشه فیلمبرداری تمام می‌شده و سپس تدوین فیلم را آغاز می‌کردند؛ اما بعد از این تجربه، اذعان کردند که برای فیلم‌های بعدی‌شان هم همین کار را خواهند کرد و از این بابت خوشحالم که باعث نشدم ذهنیت ایشان نسبت به تدوین همزمان منفی شود.
قبل از این فیلم، تجربه کاری مشترکی نداشتیم و همدیگر را نمی‌شناختیم و فقط کارهای مرا دیده بود از من دعوت کرد با او همکاری کنم. من هم با اشتیاق وخوشحالی پذیرفتم؛ چون کارگردان مورد احترام من هستند و این نوع تجربه را در مقطعی از فیلم «ملک سلیمان» هم با آقای بحرانی (به‌عنوان کارگردان یونیت دو) داشتم. تجربه‌های جدید همیشه برایم جذابند و به انجام کارهای سخت که به صبر و حوصله زیاد نیاز دارد، تمایل شدیدی دارم. بنابراین قبل از شروع فیلمبرداری و در مرحله پیش‌تولید جلسات زیادی داشتیم تا بتوانم به سلیقه ایشان نزدیک شوم. همچنین استوری‌بوردها و کانسپت‌هایی که سهیل دانش اشراقی کشیده بود در این راه به ما خیلی کمک کرد. اینکه حاتمی‌کیا پذیرفت یک کارگردان دیگر در کنارش حضور داشته باشد، از مناعت‌طبع و تسلطش به کار سرچشمه می‌گیرد و هر کارگردانی زیر‌بار چنین تصمیمی نمی‌رود. من موظف بودم طبق سلیقه او استوری‌‌بوردهایی که به توافق می‌رسیدیم را اجرا کنم. البته او در جاهایی هم دست مرا باز می‌گذاشت و چون تدوین این فیلم همزمان با فیلمبرداری انجام می‌شد، صحبت‌هایی بین ما شکل می‌گرفت تا به نظرات مشترکی دست پیدا کنیم. از فواید دو یونیت شدن برای فیلمبرداری می‌توان به چند موضوع اشاره کرد. نخست اینکه فشار سنگین روانی بر دوش کارگردان کمتر می‌شود و چون ما می‌خواستیم فیلم را به جشنواره برسانیم اگر دو گروه نمی‌شدیم زمان را از دست می‌دادیم. دوم اینکه با این روش با وجود بالا رفتن سرعت فیلمبرداری، کیفیت فیلم پایین نمی‌آید. در جاهایی هم که گروه دوم وجود نداشت، من در کنار ایشان سر صحنه سعی می‌کردم مفید واقع شوم و متقابلا می‌خواستم از این امکانی که برای من میسر شده است کمال استفاده را ببرم. خدا را شکر در سکانس‌ها و پلان‌های یونیت دو، پلانی پیش نیامد که بخواهیم آن را تکرار کنیم. صحنه‌های اکشن این فیلم در مکان‌های مختلفی فیلمبرداری شد. پلاتوی هواپیمای غول‌پیکر ایلیوشین در تهران، بخشی از صحنه‌های بیرونی هواپیما در فرودگاه نیروی هوایی مهرآباد بازسازی شد و بخش دیگر در پایگاه هوایی شیراز و شهرک دفاع مقدس و بیابان‌های اطراف تهران و البته بخشی هم در سوریه.   مهدی جعفری، مدیر فیلمبرداری: «به وقت شام»، جسارت تجربه جهان سینمایی جدید
خدا را شاکرم که سینمای ما در دورانی به سر می‌برد که نیروهای جوان و خلاق در همه عرصه‌های تکنیکی روند روبه رشدی را تجربه می‌کنند. فیلمسازان نسل جدید تلاش بی‌وقفه و موثری را برای پیشرفت سینما می‌کنند اما در این میان و گذشته از ضعف آشکار در زمینه فیلمنامه و داستان اغلب آثار، جای خالی رویکرد سینمایی به سینما همچنان محسوس است. با همه احترام و تعلق‌خاطرم به درام‌ها و ملودرام‌های اجتماعی به نظر می‌رسد روند مقتصدانه و محتاطانه در سرمایه‌گذاری یا تب داغ توجه برخی فستیوال‌های داخلی و خارجی، سینماگران ما را بیش‌ازحد محتاط و معمولی کرده است. گوآنکه در همین‌گونه سینمایی نیز می‌توان با رویکردی متفاوت از روند ساده‌انگارانه موجود عمل کرد. گستره وسیع زبان و امکانات بالقوه این هنر بارها ثابت کرده رویکرد فیلمیک به سینما الزاما با صرف هزینه‌های کلان و ریخت و پاش‌های آنچنانی همراه نیست. این همه گفتم تا بگویم در میان سینماگران ما ابراهیم حاتمی‌کیا شاید جزء معدود هنرمندانی است که اولین چیزی که او را به ساخت فیلمی دیگر ترغیب می‌کند، میزان و ابعاد جنبه‌های سینمایی ایده یا داستان اولیه است که به ذهنش خطور می‌کند. حاتمی‌کیا هم مثل خیلی از سینماگران دیگر احتمالا تا به نتیجه رسیدن کامل فیلم «به وقت شام» بارها در تردید و نگرانی بوده که آیا با توجه به بضاعت موجود در سینمای ایران، داستان مهیج و عجیبش چگونه و با چه کیفیتی در هیبت یک فیلم سینمایی ظاهر خواهد شد؟ اما تفاوت او با دیگران این است که اجازه نمی‌دهد مشکلات اجرایی موجود مانعی برای به ثمر رساندن ایده‌هایش شوند. او فیلمش را با قدرت و ایمان به آنچه در ذهن دارد می‌سازد؛ گو‌آنکه مجبور شود از صدی که باید باشد به 80 رضایت بدهد و لحظاتی را هم از دست بدهد اما مهم جسارت تجربه جهان سینمایی جدید در فیلم است.
همکاری در فیلم «به وقت شام» برای من و بسیاری از همکارانم فرصت مغتنمی بود تا به دعوت یک کارگردان کاربلد برای شراکت در یک چالش بزرگ پاسخ مثبت دهیم و همه سختی‌های موجود در مسیر این چالش را با لذت‌های سینما و ساخت یک فیلم سینمایی از یاد ببریم.   ارشا اقدسی، بدلکار سینما: «به وقت شام» برای خیلی از بخش‌ها سیمرغ می‌گیرد         
همکاری با ابراهیم حاتمی‌کیا برای من در «به وقت شام» بسیار تجربه خوبی بود. این دومین تجربه من با این کارگردان بزرگ بود. همه کارهای بدلکاری که با ایشان درموردش صحبت کردیم حتی با کیفیت بهتر انجام شد و این برای من جای بسیار خوشبختی و افتخار دارد.
بهترین خاطره‌ام در این فیلم بازمی‌گردد به صحنه‌ای که بسیار سخت بود اما توانستم این کار را انجام بدهم و ابراهیم حاتمی‌کیا بعد از آن صحنه من را در آغوش گرفت و تشکر کرد.
همکاری خوب و رضایت‌بخشی با عوامل «به وقت شام» داشتیم، این را هم باید بگویم که در جریان فیلم یک هواپیما را ربودیم و از همین‌رو اتفاقات عجیب و غریبی در باند فرودگاه رخ داد. البته گروه بدلکاری ما در این فیلم نقش چند نفر از داعشی‌ها را نیز بازی کردند که من نیز یکی از آنها بودم.
سینمای ما الان دیگر به بدلکاری حرفه‌ای‌تر نگاه می‌کند. ما داریم نابود می‌شویم تا این اتفاق بیفتد اما کماکان خیلی کمتر از آن چیزی است که باید باشد.  خیلی دوست دارم که همچنان و همیشه با ابراهیم حاتمی‌کیا کار کنم. «به وقت شام» مطمئنا برای خیلی از بخش‌ها سیمرغ خواهد گرفت، اما جلوه‌های ویژه میدانی مطمئنا جز سیمرغ‌ها خواهد بود چون خیلی برای آن زحمت کشیده شده است.
این را هم دوست دارم بگویم که بدلکاری هیچ‌وقت در سینمای ایران جزء جوایز دیده نمی‌شود و این اشتباه بزرگی است. چطور برای پوستر فیلم‌ها، بخشی در جشنواره وجود دارد اما برای بدلکاری که سخت‌ترین و جذاب‌ترین بخش فیلم‌ها را انجام می‌دهند، هیچ بخشی نیست. امیدوارم روزی بیاید که بتوانیم این بخش را هم در جوایز سینمایی ببینیم.   محسن روزبهانی، جلوه‌های ویژه میدانی: مثل صحنه‌های این فیلم در ایران ساخته نشده است
از نظر مخاطبان ترکیب بدلکاری و جلوه‌های ویژه «به وقت شام» مطمئنا جذاب خواهد بود. جلوه‌های ویژه در این فیلم با بقیه فیلم‌ها متفاوت است. مثل کارهای دیگر حاتمی‌کیا باید منتظر کار خاصی باشیم.  انفجار ماشین‌ها و انفجاری که در هواپیما داشتیم صحنه‌های ‌زیبایی شده است. هواپیماها در این فیلم واقعی است و همین امر کار را جذاب کرده است. ولی برای من بهترین کار در این فیلم که همراه با تیم حرفه‌ای انجام شد، چپ‌کردن ماشین‌هاست که خیلی خوب انجام شد.
«به وقت شام» از نظر حجم کار زیاد نبود اما کار بسیار سختی بود و این سختی از خوبی‌ها و لذت کار کم نکرد. این تجربه با حاتمی‌کیا برایم لذت‌بخش بود. البته باید این را هم بگویم که کار در «به وقت شام» خاص هم بود، چون صحنه‌هایی را داریم که تا به حال در سینمای ایران نداشته‌ایم.  وقتی فیلم را مخاطبان سینما ببینند متوجه می‌شوند که صحنه‌هایی که در فیلم حاتمی‌کیا آمده، کاملا جدید و بدیع است. ما جدیدا با موادی در جلوه‌های ویژه کار می‌کنیم که دیگر نظامی نیست. مواد نظامی کنار گذاشته شده و مواد جدید کمترین خطر را برای بازیگر دارد. انفجارها جلوی پای بازیگر و صورت آنها انجام می‌شود اما اتفاقی برایشان نمی‌افتد.
کار ما برحسب سناریو انجام می‌شود. ما هم باید کار را به‌گونه‌ای طراحی کنیم که کمترین خسارت را داشته باشیم. شاید خیلی‌ها فکر کنند خب انفجار است دیگر. هرجور می‌تواند باشد و کار راحتی است اما در واقعیت این‌طور نیست. برحسب موقعیتی که طراحی کردیم باید پیش برویم. کل کارهایی که امسال در جشنواره دارم برایم خاطره است. چون صحنه‌هایی را کار کردم که تا به حال در سینما نداشتیم. شاید ابتدا که کار را می‌خواستیم شروع کنیم کمی نگران بودم که نشود کار را درست انجام داد اما با ورود به کارها و شروع فیلم توانستم این نگرانی را حل کنم. این را هم باید بگویم که من برای سیمرغ گرفتن کار انجام نمی‌دهم اما خب باید دید داوران امسال چطور داوری می‌کنند.