روزنامه فرهیختگان
1396/12/03
محافلی برای موجهسازی تصمیمات سیاسی
هنگامی که پوشش رسانهای اخبار مربوط به مخالفان آمریکا را در رسانههای آمریکایی و بریتانیایی بررسی میکنیم با خیل عظیمی از کارشناسان به اصطلاح حوزه سیاست خارجی مواجه میشویم که درواقع حقوقبگیران دولتی هستند که در قالب تینکتنکها اهداف مجتمع صنعتی نظامی غرب را دنبال میکنند. نکته مهم در این بین این است که به خاطر داشته باشیم آنها همواره نقش مدافعان سیاستهای غرب را در رسانههای جریان اصلی با هدف اتخاذ موضع تهاجمی نسبت به یک کشور خاص دنبال میکنند. این شیوه رایج در قبال افراد خاص نیز کاربرد دارد. این رسانهها اغلب در حال ارائه شواهد دروغین در رابطه با مسائل روز هستند. بهعنوان مثال در رابطه با بحران کنونی که در سوریه شاهد آن هستیم، تلاش این جریان رسانهای بر این است که به افکار عمومی بقبولاند که آنچه به بحران کنونی سوریه دامن میزند به دلیل اتخاذ برخی سوءرفتارها و استراتژیهای غلط برخی طرفهای درگیر از جمله روسیه و ایران است. باید گفت که این پروندهسازیهای دروغین بهطور مستقیم با عملیات نظامی آمریکا، ناتو یا وابستگان آنها در ارتباط است. از جمله این بهاصطلاح متفکران عرصه سیاست خارجی «الیوت هیگینز» موسس وبسایت «بلینگکت» و «کلینت واتس» از «همیلتون 68» و « مایکل وایس» خبرگزاری «سیانان» هستند. هیگینز زیر نظر شورای آتلانتیک ناتو و «واتس» زیر نظر موسسه تحقیقات سیاست خارجی آمریکا و «وایس» در شورای اقیانوس اطلس ناتو فعالیت میکنند. هدف از معرفی این افراد این است که با شناسایی آنان و اتاقهای فکری که آنها را به استخدام خودشان در میآورند شما بهراحتی میتوانید چگونگی فعالیت رسانههای جریان اصلی غربی را در جهتدهی و جریانسازی و تبلیغات جنگ درک کنید. در واقع فعالیتهای این گروه رسانهای بهنوبه خود دیپلماسی اقتصادی جنگمحور ایالات متحده و ناتو را کمک و هدایت میکند. به دلیل گسترده بودن حوزه نفوذ این جریان و اتاقهای فکر مرتبط با آنها که با هدف تقابل با گروهها و تفکرات مخالف شکل گرفتهاند بهطور خلاصه و بهعنوان نمونه گروههای پیشگام ضدروسیه و فعالان کلیدی و کسانی که آنها را تامین میکنند، بررسی میکنیم.یک صنعت سودآور مخالفت با روسیه در واشنگتن یک صنعت سودآور است و در سالهای اخیر، کسبوکار اتاقهای فکر نیز سکه شده است. اما چه کسانی این سازمانها را تامین میکنند؛ چه کسانی برای آنها کار میکنند و برنامهها و موضوعات واقعی آنها چیست؟ قبل از پرداختن به این پرسشها ابتدا باید روشن شود که اساسا اصلاح «تینکتنک» اصطلاحی مودبانهتر است که برای «گروههای لابی» به کار میرود. جز چند مورد استثنایی ماهیت وجودی تینکتنکها برای خدمت و ترویج برنامههای کمککنندگانشان است. با این حال، بهخصوص در ایالات متحده، زمینه فعالیت این گروهها بهطور فزایندهای مشکوک و ریاکارانه بوده است. این لابیگران با عناوین دانشگاهی چون عضو ارشد غیررسمی و عضو مجرب چهره مخدوششان را توجیه میکنند. تشکیل اتاقهای فکر به قرون تاریک اروپا برمیگردد؛ بهطور دقیقتر فرانسه قرن نهم. اما در حدود یک قرن بعد از آن، مفهوم مدرن اتاقهای فکر آمریکایی بر پایه سازمانهای بریتانیایی شکل گرفت که بسیاری از آنها مانند RUSI (1831) هنوز هم وجود دارند.
تاریخچه اتاقهای فکر این مفهوم احتمالا به وسیله «اندرو کارنگی» اسکاتلندی، به آمریکا آمد و «صندوق کارنگی برای صلح بینالمللی» (1910) همچنان به کار خود ادامه میدهد. با این حال، رونق واقعی در صنعت «تیکتنکها» با دوران جهانی شدن همراه بود و از سال 1970 تعداد آنها افزایش 200 درصدی نشان داد. در سالهای اخیر اما این اتاقهای فکر دایره فعالیت خود را به صورت فراملی و در کشورهای خارجی پی گرفتند و افراد خاص برای کسب نفوذ در واشنگتن از آنها حمایت کردند. در این میان، یکی از کشورهایی که بیشتر در بخشهای سیاست خارجی و دفاعی، بهعنوان دشمن شماره یک بسیاری از این گروهها قلمداد شده، روسیه است. شورای آتلانتیک، مرکز تحلیل سیاست اروپا، صندوق مارشال آمریکا و موسسه مطالعه جنگ از جمله موسسات پوششی برجسته در سیاستگذاری خارجی آمریکا و اروپا هستند که تاکید آنها بر تهدید بودن مسکو است. شورای آتلانتیک که در سال 1961 تاسیس شده است شاخه آکادمیک ناتو محسوب میشود و اساسا کارویژه آن پیوند دادن افراد مفید به این سازمان در سراسر اروپا و آمریکای شمالی است. با این حال، در سالهای اخیر، روند استخدامی این سازمان بهطور فزایندهای روی افرادی است که بهطور مستقیم و بهویژه با تمرکز در رسانههای اجتماعی به روسیه، ایران، کرهشمالی و چین حمله میکنند. احتمالا پیش گرفتن این شیوه تضمینی است برای درآمد آنها و اینکه بتوانند فعالیت خود را بدون اینکه نگران پرداخت صورت حسابشان باشند، ادامه دهند. شیوه عمل این سازمان به این صورت است که با تهدید خواندن روسیه زمینه حضور آمریکا، اروپا و ناتو را در برخی مناطق توجیه کنند. لیستی از لابیگران شورای آتلانتیک مانند یک منشی تلفنی یک پیام را تکرار میکنند آن هم ترساندن مردم جهان از جریان مخالف و القای این مساله است که این کشورها سیاستهایی را اتخاذ میکنند که نظم جهان را برهم میزنند.
چه کسی هزینهها را میپردازد؟ این اتاقهای فکر منابع گوناگونی از تامینکنندگان مالی را در اختیار دارند و در این بین، ناتو یک پشتیبان بزرگ برایشان محسوب میشود. پیمانکاران نظامی، شرکتهای اسلحهساز نظیر لاکهید مارتین و رایتون که بهطور طبیعی سودشان در افزایش تنشها در جهان و بهواسطه تولید و فروش تسلیحات تامین میشود، اداره امور خارجه انگلیس، کنگره جهانی اوکراین و وزارت خارجه ایالات متحده، ارتش آمریکا، شرکت هوا فضا و صنایع دفاعی «نورثروپ گرومن» و شرکت هوایی بوئینگ در ردههای بعدی تامینکنندگان مالی این اتاقهای فکر قرار میگیرند. مرکز تحلیل سیاست اروپا که مرکزی در ورشو نیز دارد بهطور خاص روی موضوعات مرتبط با اروپای شرقی و ترویج دستور کار نیروهای نظامی ارتش ایالات متحده و سیاست خارجی آن متمرکز شده است. اما مرکز CEPA به خانهای برای چهرههای رسانهای تبدیل شده است که وقت خود را برای تقابل با کشورهای مخالف سیاستهای آمریکا و غرب از جمله چین، روسیه، ایران و حتی کرهشمالی اختصاص میدهند. افزایش تنشها حتی زمانی که این تنشها اصلا وجود خارجی هم ندارند از جمله کارویژههای این گروه محسوب میشود که احتمالا بهمنظور ایجاد بازار نظامی برای حامیانش به این امر مبادرت میورزند. دیگر گروههای لابیگر آمریکا صندوق مارشال که سال 1972 تاسیس شد درواقع با نام صندوق مارشال آلمان شناخته میشود اما در حقیقت ساختار و کالبد آن آمریکایی است و تامین مالی آن نیز که پیشتر برعهده برلین بود در حال حاضر بر عهده آمریکاییهاست. این صندوق پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، تبدیل به ابزاری برای نفوذ آمریکا در اروپای شرقی از جمله بلگراد و بخارست شد. پس از انتخاب دونالد ترومپ، این صندوق گروه دیگری به نام «اتحاد برای حمایت از دموکراسی» را راهاندازی کرد. از جمله کارویژههای این گروه جدید طبقهبندی و تحریک رسانههای جمعی علیه مخالفان آمریکا و غرب در فضای مجازی است. یکی از افرادی که در این گروه فعالیت میکند «توماس ایولف» یک آمریکاییتبار است که در حال حاضر ریاست رادیو اروپای آزاد را برعهده دارد. «بیل کریستول»، که بهعنوان «معمار جنگ عراق» شناخته میشود و «مایکل مورل» مدیر سابق سیا نیز از اعضای هیاتمدیره این گروه تازهتاسیس هستند. اما آخرین گروهی که به آن خواهیم پرداخت با عنوان «موسسه ارتقای جنگ» شناخته میشود. این گروه لابیگری برخلاف دیگر گروهها هدف اولیه خود را کشورهای مخالف آمریکا نمیداند، بلکه با هدف افزایش فشارها به طرفهای درگیر در جنگها بحرانهای غرب آسیا ایجاد شده است. در واقع ادامه حضور نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و اکنون سوریه در سایه فشارهای این گروه صورت میگیرد. از دیگر کارویژههای این گروه تمرکز روی برخی کشورها از جمله ایران، سوریه و لیبی است. بهعنوان مثال هفته گذشته «جنیفر کافارلا»، یکی از لابیگران این گروه از مقامات آمریکا خواست که ارتش آمریکا را به سوریه ببرند و واشنگتن را به درگیری مستقیم نظامی با روسیه و ایران تشویق کنند.
سایر اخبار این روزنامه
محافلی برای موجهسازی تصمیمات سیاسی
راهحل مسائل منطقه سیاسی است، نه نظامی
مردم مستاجرتر شدند
افزایش حقوق اساتید
به قالیباف فرصت ندادند از نواصولگرایی دفاعکند
احمدینژاد: دیکتاتورها از مقابله با قوهقضائیه و قانون شروع کردهاند
فقط دانشگاه آزاد اسلامی تخفیف داد
نقد مشکلات کشورم از روی حس ایرانی بودنم است
زندان جای مادر نیست
ارتجاع میخواهد ظاهر انقلابی داشته باشد
نظام چابک برنامهریزی و بودجه بهمثابه استوانه سازمان