پشت پرده‌های یک وتو

آفتاب‌یزد- امین نائینی: پانزده عضو شورای امنیت دوشنبه ‌شب، گردهم آمدند تا قطعنامه‌ای درباره جنگ یمن تصویب کنند. بریتانیا پیش‌نویسی را آماده کرده بود که ایران را به اتهام نقض ممنوعیت ارسال سلاح به یمن محکوم ‌کند. هر چند اصل ماجرا تمدید ممنوعیت صادرات سلاح به یمن بود، اما در این بین غرب فرصتی فراهم کرده بود تا فشار بر ایران را هموار کند. هرچند بریتانیا در نهایت اصلاحاتی را انجام داد که به‌جای محکومیت به ابراز نگرانی درباره ایران بپردازد، اما این اصلاح هم موجب نشد تا پیش‌نویس انگلیسی به سرانجام برسد. روسیه آن را وتو کرد. روس‌ها با تاکید بر اینکه نباید نامی از ایران در پیش‌نویسِ مربوط به یمن بیاید پیشنهاد بریتانیا را وتو کردند. روابط تهران-مسکو در سال‌های اخیر مثبت بوده هرچند گاهی بیش از آنکه واقعیت داشته باشد از سوی دو طرف اغراق شده است، چراکه سر بزنگاه‌ها روس‌ها راه خود را جدا کردند. اما آیا وتوی جدید را می‌توان فصلی جدید در روابط ایران و روسیه دانست؟ از سپتامبر 2015 که روس‌ها با نیروهای هوایی برای حمایت از بشار اسد که چند قدمی بیشتر تا سقوط فاصله نداشت به میدان خاورمیانه آمدند تا امروز دو طرف در جغرافیای سوریه حداکثر هماهنگی و همکاری را ایجاد کردند. از سوی دیگر روابط اقتصادی دوطرف نیز در این مدت به‌ویژه بعد از برجام افزایش پیدا کرده است. با این حال آیا می‌توان وتوی جدید را یک نقطه عطف در روابط جدید دانست؟ این موضوع را در چند بخش می‌توان تقسیم کرد؟

یک: روابط مسکو-تهران متغیر وابسته
مناسبات روسیه و ایران در مطالعات روابط بین‌الملل به‌عنوان یک متغیر وابسته تلقی می‌شود. متغیر مستقل که بر این رابطه موثر است ناشی از ارتباط روسیه با غرب به‌ویژه ایالات متحده است. از سال 2000 و آغاز امپراتوری ولادیمیر پوتین در روسیه، روابط مسکو و واشنگتن فرازونشیب‌های مختلفی را طی کرده است. انفجار برج‌های دوقلو در نیویورک از سوی تروریست‌های القاعده فصل جدیدی را در جهان رقم زد. روسیه نگران افزایش تروریسم در افغانستان و آسیای مرکزی روابط نزدیکی را با آمریکا برقرار کرد، از سوی دیگر کرملین با روی خوش به استقبال افزایش مناسبات با اتحادیه اروپا رفت. چراغ‌سبز پوتین به غرب یک معنی بیشتر نداشت اینکه او به‌دنبال تقویت اقتصاد آشفته و متزلزل روسیه بود؛ چشم‌داشتی به مدرنیزایسیون صنعت و تجارت. در همه این سال‌ها ایران در سیاست روسیه به حاشیه رفته بود. اما برای غرب یک نکته قابل پیش‌بینی بود اینکه توسعه اقتصادی در نگاه پوتین آغازی بر یک هدف مهم‌تر یعنی بازگشت کرملین به‌عنوان یک ابرقدرت جهانی بود. همین موضوع موجب شد تا اروپا و آمریکا چندان پاسخ مثبتی به روسیه ندهند. انقلاب نارنجی در اوکراین، انقلاب گل‌سرخ در گرجستان و انقلاب گل‌لاله در قرقیزستان زنگ خطر را برای مسکو حدفاصل 2003 تا 2005 به صدا درآورد. روسیه نه‌تنها به لحاظ اقتصادی به خواسته‌های خود از غرب نرسیده بود، بلکه در سرزمین‌هایی که پیش از این جزء اتحاد شوروی بودند یکی بعد از دیگری انقلاب‌های رنگی را مشاهده می‌کردند که ورق را به نفع آمریکا برمی‌گرداند. همه این موارد سیاست پوتین را وارد فاز جدیدی کرد. 2007 آغاز سیاست تهاجمی روسیه به یک‌جانبه‌گرایی آمریکا بود زمانی که یکی از مشهورترین سخنرانی‌های رئیس‌جمهور روسیه در جهان را در کنفرانس امنیتی مونیخ انجام داد و به‌صراحت از آمریکا و غرب انتقاد کرد و گفت: نظم امنیتی یک‌جانبه تمام شده و شرق به‌ویژه روسیه بخش مهمی از سیاست جهان است. با سیاست ضدغربی، ایران به بخش کلیدی از سیاست روسیه تبدیل شد. طبیعی است که وقتی قرار بر مقابله با آمریکا باشد روس‌ها باید روابط را با کشورهایی که در اردوگاه ضدآمریکایی هستند، تقویت کنند. در این میان جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در همین سال 2007 بود که در اقدامی قابل‌توجه ولادیمیر پوتین اولین سفر خود به تهران را به بهانه اجلاس کشورهای حاشیه دریای مازندران انجام داد. این درحالی بود که در ایران محمود احمدی‌نژاد روابط با غرب را به تیره‌ترین شکل ممکن رسانده بود و از فرصت این سفر استفاده کرد تا همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد روسیه بگذارد. در همان سال‌ها غرب، ایران را به‌دلیل تحریم‌های هسته‌ای تحت‌فشار قرار داده بود، اما برای اینکه قطعنامه‌ای علیه ایران وضع کند نیاز به روسیه داشت. روس‌ها که از غرب دل‌خوشی نداشتند در چندین مورد از ایران حمایت کردند و هرگونه فشار بر برنامه هسته‌ای را مخالف NPT دانستند و محمود احمدی‌نژاد هم دلخوش به کرملین برای جهان رجز می‌خواند و خود را در قامت یک مدیر جهانی معرفی می‌کرد. اما این پایان ماجرا نبود. باراک اوباما که ژانویه 2009 در آمریکا به قدرت رسید روابط واشنگتن-مسکو نیز دچار تحول شد. اوباما برنامه استقرار سپر دفاع موشکی ایالات متحده در اروپای‌شرقی را که روسیه به‌شدت به آن معترض بود را تغییر داد و انجام آن را با اصلاحاتی به تاخیر انداخت، در واقع چراغ‌سبزی برای بهبود روابط روسیه و آمریکا. مذاکرات دوطرف سرانجام اختلافات را کاهش داد تا به سیاست «ریست» معروف شود که نشان از بهبود روابط با غرب داشت. ژوئن 2010 با حمایت روسیه از طرح آمریکا یکی از شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی در تاریخ علیه ایران به تصویب رسید. این تنها گوشه‌ای از یک واقعیت بود اینکه رابطه تهران-مسکو وابسته به متغیری به نام واشنگتن-مسکو است. در مواردی دیگر چون قرارداد و تاخیر در تحویل موشک‌های S-300 هم این موضوع دیده شد.



دوم: دوره جدید ریاست‌جمهوری پوتین از 2012
زیاده‌خواهی‌های روسیه از غرب موجب شد تا باردیگر از سال 2012 روابط میان دوقدرت به تیرگی گراید. روسیه در سال‌هایی که قیمت نفت به بالای 100 دلار رسیده بود با درآمدی هنگفت به بخشی از هدف خود در مدرنیزاسیون به‌ویژه در بخش نظامی رسیده بود و حالا سهم خودش را نظم امنیتی جهان و شناسایی از سوی غرب به‌عنوان یک ابرقدرت می‌خواست. از سوی دیگر اختلافات درباره بحران سوریه که در ابتدای راه بود یکی از عواملی است که مسکو و واشنگتن را مقابل یکدیگر قرار داد. اما این پایان کار نبود. بحران اوکراین و انتخاباتی که به محلی از درگیری میان شرق و غرب در این کشور تبدیل شد بسیاری را در نظام بین‌الملل به یاد دوران جنگ سرد انداخت. روسیه شبه‌جزیره کریمه را که به‌لحاظ ژئوپلتیک از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است به بهانه درگیری با اوکراین به خاک خود ضمیمه کرد. سیاستی که گمان می‌رفت برای همیشه بعد از جنگ جهانی دوم و شکل‌گیری سازمان ملل از بین رفته است یعنی یک کشور قدرتمند خاک کشور کوچک‌تری را به خود الحاق کند، اما پوتین این سیاست را احیا کرد. اروپا و ایالات متحده به‌سرعت دست به‌کار شدند و تحریم‌های شدید را علیه روسیه اعمال کردند. این آغاز یک نبرد تمام‌عیار میان آمریکا و روسیه بود. سپتامبر 2015 که روس‌ها وارد سوریه شدند برای اولین‌بار بود که بعد از جنگ جهانی دوم کشوری به غیر از ایالات متحده در منطقه‌ای ورای مرزهای خود وارد کارزار نظامی می‌شد. خاورمیانه به‌عنوان قلب ژئواستراتژیک جهان نقطه‌ای بود که روسیه می‌خواست قدرت آمریکا را به چالش بکشد. پوتین همچون شوروی سابق رویکرد ژئوپلتیک کلاسیک را انتخاب کرد و تضعیف رهبریِ منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه کلید خورده شد. در این میان نقش ایران که با محور مقاومت در دفاع از سوریه و عراق حضوری پررنگ ایفا کرده بود برای مسکو پررنگ‌تر از همیشه شد. شرایطی که منجر به دو سفر پوتین در ظرف دو سال به تهران شد و دیدارهایی که رئیس‌جمهور روسیه با بزرگان نظام انجام داد به‌خوبی از اهمیت ایران در شرایط جدید خبر می‌داد. حالا روسیه هم با ایران همذات‌پنداری می‌کند، چراکه همچون تهران آنها نیز تحت‌فشار و تحریم‌های غرب هستند، بنابراین نیاز به تقویت یکدیگر است تا در مقابل دشمن متحد شوند. در همین زمینه است که مسکو حالا بی‌پرواتر از همیشه در دفاع از ایران در سازمان ملل عمل می‌کند. حتی پیش‌نویسی که درباره ایران ابراز نگرانی می‌کرد را نیز دوشنبه‌شب وتو کردند. اما شاید تا همین جای کار خیلی‌ها جشن بگیرند که ایران توانسته با قدرتی چون روسیه روابط استراتژیک برقرار کند، این جشن که بیشتر از سوی دلواپسان داخلی محترم شمرده می‌شود با ساده‌لوحی همراه است. تفاوت ایران و روسیه را می‌توان در یک بند از سند سیاست‌خارجی روسیه در سال 1993 یعنی زمانی که فدراسیون روسیه از دل شوروی شکل گرفت بررسی کرد. در این سند آمده است:«روسیه هیچ کشوری را به‌عنوان دوست یا دشمن دائمی تلقی نمی‌کند، بلکه براساس منافع خود با همه کشورها مناسبات را پیش خواهد برد.» این یعنی روس‌ها به مجرد اینکه چراغ‌سبزی از سوی آمریکا ببینند همچون یک دهه پیش که ذیل سیاست «ریست» به دامان آمریکا رفتند بار دیگر چنین رویه‌ای را پیش خواهند گرفت. آنها لغو تحریم‌های غرب را می‌خواهند و وجاهت بیشتری برای روسیه در نظام بین‌الملل، مواردی که تا اینجا غرب و آمریکا مخالفت کرده‌اند که اگر موافقت کنند احتمالا شرایط دیگری را شاهد خواهیم بود. برخلاف نگاه روسیه، در ایران نگاه به آمریکا متفاوت است و چشم‌اندازی برای ارتباط با این کشور دیده نمی‌شود.

سوم: روابط اقتصادی روسیه-ایران
تهران و مسکو روابط اقتصادی قابل‌توجهی ندارند. در نظام بین‌الملل امروز آنچه وابستگی متقابل را ایجاد می‌کند تا کشورها نتوانند یکدیگر را دور بزنند منافع اقتصادی است. وقتی اقتصاد دوطرفه به‌هم گره بخورد بدون تردید هیچ‌کدام میلی برای تغییر سیاست‌های پی‌درپی نخواهند داشت. اما همین دو روز پیش رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه از افزایش ۵ تا ۱۰درصدی حجم مبادلات تجاری ایران و روسیه نسبت به سال گذشته خبر داد اظهارکرد که در زمینه صادرات دام به روسیه با محدودیت‌هایی مواجه هستیم. اسدالله عسگراولادی، درباره آخرین وضعیت روابط تجاری ایران و روسیه اظهارکرد: «در حال حاضر سطح مبادلات تجاری ایران و روسیه دومیلیارد و ۲۰۰میلیون دلار است که از این عدد، ۵۰۰میلیون دلار صادرات ایران به روسیه است و یک‌میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار هم واردات ایران از این کشور است.» عسگراولادی پیش از این مناسبات تجاری میان ایران و روسیه را فاجعه‌بار خوانده بود. در واقع این یعنی ایران و روسیه شانس چفت‌شدن اقتصادی به یکدیگر را ندارند. اقتصاد هر دو کشور با توجه به محدودیت‌های طرف غربی با چالش‌های جدی مواجه است. به‌ویژه اینکه بنای هر دو اقتصاد بر فروش نفت است، بنابراین گزینه‌های متفاوتی برای تبادل میان یکدیگر وجود ندارد.

چهارم:‌ دولت روحانی و راهبرد همکاری با روسیه
روحانی از ابتدای کار خود به‌عنوان رئیس‌جمهور تلاش کرد تا روابط ایران را با غرب بهبود ببخشد. برجام بخشی از این سیاست بود و همان‌طور که روحانی در مناظره‌های انتخابات امسال نیز تکرار کرد او آماده است تا در دیگر موارد هم اختلافات را به یک نتیجه قابل‌قبول برساند. با این حال دلواپسان در ایران از قدرت بالایی برخوردارند و پدیده‌ای به نام دونالد ترامپ و سیاست‌های ضدایرانی او نیز موجب شده تا فعلا محافظه‌کاران از دست پُری برای مقابله با سیاست‌های تنش‌زدای روحانی با غرب برخوردار باشند، اما واقعیت این است اگر قرار است هرچند سال یک‌بار به‌صورت دوره‌ای از سوی روس‌ها دور زده نشویم باید شرایط را موازنه کنیم. توان اقتصادی ایران به‌قدری نیست که مسکو را به خود وابسته کند که کرملین هوس جاه‌طلبی نکند، بنابراین تنها راه موازنه قوا با استفاده از روابط با غرب خواهد بود. امری که حسن روحانی هم به‌خوبی به آن واقف است و در راستای آن تلاش می‌کند هر چند موانع بسیار است. وتو دوشنبه‌شب روسیه به نفع ایران اقدامی صحیح و قابل‌توجه از سوی روس‌ها بود، اما نباید غفلت شود و از ذوق‌زدگی این اقدام روس‌ها موازنه قوا را فراموش کنیم. ایران و اروپا می‌توانند در مناسبات اقتصادی و امنیتی روابط بهتری را ایفا کنند. این موضوع دیپلماسی فعالی را می‌خواهد که البته دست بازی داشته باشد. نباید فراموش کرد روس‌ها مترصد کوچک‌ترین سیگنال هستند تا با غرب، روابط خود را بهبود ببخشند. همین پارسال ولادیمیر پوتین در مصاحبه‌ای با فرید زکریا، تحلیلگر ارشد شبکه خبری CNN‌گفت: «ما به‌دنبال مقابله با آمریکا نیستیم، ما می‌دانیم آمریکا یک ابرقدرت و احتمالا تنها ابرقدرت جهان است، این موضوع را می‌پذیریم.»