کارشناسان در میزگردی تحلیلی با «همدلی» به بهانه ارزیابی مزیت حذف مدارس خاص و معایب تولد طرح شهاب، بررسی کردند

بازگشت عدالت به آموزش
شیروان یاری : طرح شهاب از روزنه و پنجره رسانه ها چون شهاب‌سنگی سنگین به اندرون قلب و ذهن والدین رسوخ کرده است؛ هنوز وزن کیف‌های سنگین دانش آموزان -حاوی کتاب های قطور- شرکت در آزمون آموزشگاه های مبلغ قبولی درمدارس خاص از ذهن زدوده نشده است که استرس طرح شهاب در ارزیابی استعداد دانش آموزان روح سرمایه های اجتماعی ایران را می خراشد.
دیوارمرتفع بی‌عدالتی آموزشی سر به ثریا ساییده مدارس خاص، بعد از سال ها سرانجام ازدایره نظام ذهنی آموزش و پرورش خارج شد و دیگر دانش آموزان در مقاطع تحصیلی ازمرزتست تیزهوشی ونا تیزهوشی گذرانده نمی شوند؛اما شمار زیادی از معلم ها و کارشناسان نظام آموزشی بر این باورند که اجرای طرح شهاب که چون شهاب سنگ از آسمان ذهن آموزش و پرورش بر سر مدارس خاص فرود آمده است بر روی کاغذ تئوری بافی شکیل و زیباست؛ اما در اجرا و عملی کردن با توجه به پخته نبودن راهکارهای اجرایی، شایعه و گمانه زنی گرایش آموزش و پرورش به سمت توسعه مدارس غیر انتفاعی ، آموزش ندیدن آموزگاران در ارزیابی استعدادهای دانش آموزان در گویه ها و گزاره های مطرح شده در فرم ها ابتر و ناکارآمد است، «روزنامه همدلی» در ادامه بررسی و تحلیل مزایا و معایب حذف مدارس خاص در نیمه دوم سال تحصیلی و رسانه ای شدن طرح شهاب در میزگردی با پنج نفر از معلم های با سابقه و کار آزموده، این مسئله مهم آموزشی را به نقد و تحلیل کشیده است و راهکار های برون‌رفت چالش های فراروی اجرای طرح شهاب نیز پیشنهاد شده است که می تواند برای سیستم آموزش و پرورش مفید واقع شود،میزگرد تحلیلی همدلی با محمد قربانیان دکترای جامعه شناسی استاد دانشگاه و معلم متوسطه سوم، نسا آلبوغبیش کارشناس ارشد زیست شناسی استاد دانشگاه و معلم متوسطه اول، خالد عبداللهی کاردانی عربی معلم متوسطه اول ، فاتح غفاری کارشناس ادبیات معلم متوسطه دوم و طاهر قادرزاده کارشناس ریاضی و معلم متوسطه دوم در ادامه از نظر شما می‌گذرد
مدارس خاص که از منظر شمار زیادی از کارشناسان نظام آموزشی، روانشناسان و جامعه‌شناسان باعث دو قطبی شدن و ارتفاع دیوار بی‌عدالتی در نظام آموزشی بود در نهایت با تصمیم وزیر دولت دوازدهم برداشته شد و بازتاب این خبر در رسانه ها موجب شادکامی دانش آموزان که مدام در استرس آزمون برای قبولی در مدارس خاص بودند شده است؛ اما حذف مدارس خاص و آزمون ورودی برای قبولی در این مدارس کام شیرین چندین ساله شماری از آموزشگاه ها را نیز تلخ کرد، شما حذف مدارس خاص را از دستاوردهای خوب آموزش پرورش می دانید؟


فاتح غفاری: ایجاد مدارس خاص به دلایل عمده مناسب نبوده و نیست. مسئولان این مدارس ، حتی مادر و پدرها لابه‌لای هم و غم هایشان سلامت روان بچه ها را فراموش کرده و از یاد برده اند. این نسل درکنار شغل و موقعیت اجتماعی والا، قرار است زندگی عادی و خانوادگی هم داشته باشند و برای موفق بودن در این زندگی، به روان آرام و بی اضطرابی نیاز دارند. وضعیت امروز مدارس ما مناسب نیست. مگرما چند دانش آموز نخبه یا تیز هوش داریم ؟ پدر و مادرها به دلیل کاستی‌هایی که در نظام آموزشی دیده‌اند فکر می‌کنند اگر بچه آنها در مدرسه دولتی باشد، از نظر تحصیلی پیشرفت و یادگیری نخواهد داشت و اگر او را به مدرسه خاصی بفرستند، برای آینده اش بهتر است، این مشکل ناشی از ضعف مدارس دولتی است. وجود مدارس خاص، نظام آموزشی را طبقاتی کرده و نه به نفع مردم است و نه دولت، چون آموزش که باید همگانی باشد، گروه بندی شده و بهترین امکانات آموزشی به فرزندان افرادی که تمکن مالی یا پست های مدیریتی دارند، اختصاص می یابد. متاسفانه تعداد این مدارس بیش از حد زیاد شده و به بنگاه های اقتصادی تبدیل شده اند که مدیر یا موسسات سود کلانی می برند. سال هاست که هدف ما از نظام آموزش و پرورش گم شده است. دانش آموزان باید فرهنگ پذیری و جامعه پذیری داشته باشند تا از نظر اخلاقی و رفتاری برای جامعه مفید باشند. اما در حال حاضر این اهداف گم شده و راه یابی دانش آموز به دانشگاه هدف نهایی است. دراین مدارس به علت اجرای امتحانات پی درپی توسط معلمان و موسسات مختلف زمانی برای رفاقت و بازی و سرگرمی باقی نمی ماند و بسیاری از رفاقت ها به رقابت های منفی تبدیل شده و دانش آموز به علت ترافیک مسائل آموزشی از شرکت در فعالیت های غیر درسی مثل موسیقی، خطاطی، انجام ورزش و ... محروم می ماند و این در حالی است که این فعالیت ها عمیقا باعث رشد مغز دانش آموزان می شود. جداکردن دانش آموزان در مدارس خاص در ایجاد اضطراب و آسیب های روانی ناشی از استرس در محیط های پررقابت نقش بسزایی خواهد داشت. برخی نیز معتقدند کمال طلبی ای که در این مدارس تقویت می شود، دیدگاه دانش آموزان را به سمت تفکرات (( همه یا هیچ )) سوق می دهد. از سوی دیگر برای ورود به هیچ‌یک از این مدارس، تست هوش (به معنای تخصصی‌اش) برگزار نمی‌شود و تعداد زیادی از واردشده‌ها ممکن است افرادی باشند که آموزش‌های بیشتری دیده‌باشند یا فقط در مقطعی پرتلاش بوده‌ باشند، برای مدرسان نیز فیلتر ورودی مناسبی وجود ندارد و عمدتا بر اساس رابطه و یا حداکثر شهرت وارد این‌ مدارس می‌شوند، کمتر کسی تجربه تحمل‌کردن یک مدرس سخت گیر (ولو توانمند) را به‌ خاطر دارد، داستان مدیران نیز از یک‌طرف مشابه مدرسان و از طرف دیگر مشابه اکثر مدیرانی است که در جای جای این کشور روی صندلی چرخان مدیریت نشسته‌اند وعملا شاخص کارآمدی برای سنجش توانائی‌های کادر مدیریت و آموزشی مدرسه وجود ندارد. برای برخی از اولیا وجود یک فرزند تیز هوش وسیله ای برای ارضای غرور و جاه‌طلبی آنان است. این قبیل افراد بدون آنکه متوجه باشند با مطرح کردن تیز هوشی و توانایی های فرزند خود باعث به وجود آوردن اضطراب و ناامنی و تقویت این احساس در کودک می‌شوند که آنچه مورد علاقه اولیا است، خود او نیست بلکه تیز هوشی است. اولیایی که بتوانند به فرزند خود بقبولانند که ارزش و اهمیت هریک از آنان نه به خاطر تیز هوشی، نمرات درسی و موفقیت تحصیلی، بلکه به خاطر خصوصیات شخصی آنها است مانع بسیاری از درگیری ها در محیط خانه می شوند.
خالد عبداللهی: من آن را دستاوردی برای آموزش و پرورش نمی بینم بلکه معتقدم که حذف مدارس خاص حذف یکی از اشتباهات بزرگی است که کارشناسان آموزش و پرورش در طول سالیان متمادی مرتکب شدهاند. تفکر جداسازی دانش آموزان از یکدیگر و اجرای طرح مدارس نمونه و تیزهوشان از شروع تا حالا اشتباه بوده و تبعات ناگوار وجود این مدارس عواقب ناگواری در جامعه پدید آورده که آثار مخرب آنها را به سادگی نمی‌توان از جامعه زدود، وجود این مدارس این ذهنیت را برای اکثریت مردم درست کرده و این باور را در جامعه رواج داده که بایستی دانش آموزان نمونه را از دانش آموزان ضعیف جدا کرد و در مکانی خاص و تحت تعلیماتی جداگانه آموزش داد، غافل از اینکه این جداسازی نه بر پایه عقلانیت بوده و نه روش و متدی عقلانی در اجرای آن به کار رفته است. این نوع مدارس و تفکر درست کردن آنها بایستی در اساس به وجود نمی آمدند، حال حذف آنها را نبایستی به عنوان یک دستاورد تلقی کرد بلکه بایستی گفت که حذف یکی از اشتباهات سیستم آموزشی است که کاری بسیار پسندیده است و حذف قسمتی از ناعدالتی آموزشی محسوب می شود، اما در پاسخ قسمت دوم سوال شما که عنوان شده کام شیرین آموزشگاه ها تلخ خواهد شد کاملا درست است و باید هم تلخ شود چون آموزش اساسا بازار داد و ستد نیست و این بازار داد و ستد را اشتباهات آموزشی به وجود آوردهاند. هرگاه آموزش در دست عدهای سود جو بیفتد که هیچ بویی از آموزش نبردهاند آیندهای مفید نخواهد داشت، وجود آموزشگاه ها حکایت از این است که تنها کسانی می توانند ادامه تحصیل بدهند و مدارج عالی را طی کنند که پول داشته باشند و بتوانند در آموزشگاه‌ها شرکت کنند که سوای عدالت آموزشی است. درکل حذف مدارس خاص و به تعطیلی کشاندن بنگاه های آموزشی بازگرداندن قسمتی از عدالت آموزشی است.
طاهر قادرزاده: اساسا همه‌ ما علاوه بر آنکه که خواهان توسعه و پیشرفتیم، اما بدون شک نمی توانیم نسبت به میزان و ضریب نفوذ عدالت در سطوح و لایه‌های مختلف اجتماعی بی تفاوت باشیم. در این مسیر هر امری نیز که منجر به سوءاستفاده و اقسام تجارت ناسالم شود، قاعدتا مورد انتقاد و مخالفت است. اقدام اخیر شورای عالی آموزش و پرورش اگر با دخالت قدرتمندان این عرصه با مانع روبرو نشود، تا حدود زیادی می تواند در زدودن این نگرانی ها مثمر ثمر باشد. در سال های گذشته و با اهدافی مشخص بر اساس نیاز آن سال ها، مدارس خاصی ایجاد شد. اما اکنون نه آن اهداف مانده اند و نه آن شیوه‌های انتخاب، مقبول هستند. پس لازم است که طرحی نو و امروزی‌تر ریخته شود.
البته تا جایی که بنده اطلاع دارم مدارس خاص و عمدتا نمونه دولتی و تیزهوشان، فقط در مقطع متوسطه اول(راهنمایی) برچیده خواهد شد. اما در متوسطه دوم کماکان پابرجاست. فقط شیوه انتخاب و گزینش دانش‌آموزان متفاوت از روش فعلی(یعنی آزمون ورودی با این شیوه های استرس‌زا) خواهد بود.
محمد قربانیان: در ابتدا لازم می‌دانم، عرض کنم نظام آموزشی ما دارای نقطه ضعف‌های بسیاری است و نیازمند تغییرات بنیادین است که باید از تغییرات مثبت استقبال کرد. در بسیاری از نظام‌های مترقی آموزشی چیزی به عنوان تفکیک دانش‌آموزان وجود ندارد و دانش‌آموزان با هر نوع تفاوت‌های اجتماعی و فردی در کنار همدیگر مشغول به تحصیل و یادگیری هستند.وجود مدارس خاص و تیزهوشان زمینه را برای نابرابری آموزشی و اجتماعی فراهم می‌آورد و با تلقین خاص‌بودگی و تیزهوشی در آنان ایجاد توهم و حق کاذب می‌نماید. همچنین این تفکیک منجر به یکدست شدن مدارس شده و فرایند یادگیری دانش‌آموز از دانش‌آموز را مختل می‌سازد. لذا به نظر می‌رسد وجود مدارس خاص از اساس مسئله‌ساز است و زمینه را برای «صنعت دانش» و «دانش بسته بندی شده» فراهم می‌آورد که علاوه بر ایجاد استرس و مشغله‌های غیر مفید نابرابری های اجتماعی و طبقاتی را بازمی‌نمایاند و زمینه مناسبی را برای بهره‌برداری کاسبکاران آموزشی فراهم می‌آورد. به نظر من به دلایلی که از آن سخن گفتم حذف اینگونه مدارس را مفید ارزیابی کرده و معتقدم باید از آن استقبال کرد. هرچند فعلا سخن از حذف آزمون‌های این‌گونه مدارس است تا حذف این مدارس.
نسا آلبوغبیش: باتوجه به اینکه هدف اصلی در آموزش و پرورش؛ رفع نیازهای تعلیم و تربیت دانش‌آموزان در یک فضای آموزشی با رقابت سالم و عاری از هرگونه بی‌عدالتی است، تصویب این طرح در زمینه‌هایی توانست نقش کارایی در اصلاح فضاهای آموزشی ناسالم که با برگزاری آزمون‌های ورودی تیزهوشان، نمونه دولتی و کلاس‌های تست زنی و استفاده بی‌رویه از کتاب‌های کمک درسی در مدارس ایجاد شده است، داشته باشد.
حذف مدارس خاص جلوی تنوع مدارس در کشورمان را می‌گیرد؛ زیرا تنوع مدارس که شامل سمپاد، نمونه دولتی، دولتی، غیردولتی هستند به آفتی برای نظام آموزش و پرورش تبدیل شده است. این طرح می‌تواند در کاهش اضطراب و استرس از دانش آموزان نقش بسزایی داشته باشد.
البته تصویب طرح موردنظر بین دانش آموزانی که توان مالی دارند با دانش آموزانی که توان مالی ندارند منجر به شکاف طبقاتی می شود و این مسئله عدالت آموزشی را خدشه‌دار می‌کند.
شماری از والدین که از ابتدای مهر برای پذیرش فرزندان خود در مدارس خاص هزینه کرده اند به نوعی از تصمیم وزیر برای برداشتن مدارس خاص حمایت می کنند؛ اما زمان اعلام این تصمیم در نیمه دوم سال تحصیلی را غیر کارشناسی قلمداد می‌کنند و می‌گویند که این تصمیم باید اول مهر اعلام و رسانه ای می شد تا هم از نظر مالی والدین هزینه ای را متحمل نمی‌شدند و هم اینکه دانش‌آموزانی که خود را برای قبولی در مدارس خاص آماده کرده بودند دچار شوک و بی انگیزگی نمی‌شدند، نظر شما چیست؟
فاتح غفاری: حذف این گونه مدارس در این فاصله زمانی مناسب نبود و کاش این مهم کارشناسی شده صورت می گرفت. البته والدین هزینه های زیادی را برای ورود به این مدارس متحمل شده اند، هیچ جای نگرانی نیست انشاالله هدف والدین و مسئولین مدارس خاص افزایش معلومات و مهارت های زندگی بیشتری بوده و در این مدارس به این مهم دست یافته اند؟! و آن ها را برای ورود به مراحل آموزشی بالاتر آماده کرده اند .
خالد عبداللهی: اعلام این تصمیم در نیمه دوم سال تحصیلی تصمیمی کارشناسانه نیست و بایستی در ابتدای سال تحصیلی اعلام می شد، بر اساس شنیدهها این طرح از سال 86 مورد بحث قرار گرفته و روی آن کارشناسی می شود اما اینکه چرا در این وقت سال به این کار کمر همت بستهاند جای بسی تامل است و باید جوابی قانع کننده برای دانش آموزان و اولیای آنها داشته باشند و در رسانههای جمعی علت حذف آن را توضیح بدهند، در مورد قسمت دوم سوال شما که آیا باعث بی انگیزگی در آن دسته از دانش آموزان نمی شود که خود را برای رفتن به آن مدارس آمادهکردهاند، بایستی بگویم که تاحدی درست است؛ ولی بیشتر این دانش‌آموزان در این سن برای رسیدن به مدارس نمونه و تیزهوشان از جانب اولیا تحت فشار هستند و خودشان هنوز درک درستی از این مدارس ندارند و حتی حذف این فشار درسی و محفوظات برای آنها بسی خوشایندتر است، شوکی که وارد می شود از جانب اولیا بر آنها وارد می شود چون اولیای دانش‌آموزانی که باورشان بر این است که بچه‌هایشان باید در این مدارس درس بخوانند و بر این باورند فرزندان آنها از بقیه متمایزترند از این طرح سرخورده می شوند و آن را به فرزندان‌شان انتقال می‌دهند و گرنه به باور بنده دانش‌آموز کلاس ششم دوست دارد بچگی کند نه اینکه همه وقتش را صرف رفتن به آموزشگاه و تست زنی و محفوظات کند که در کل در هر زمانی این تصمیم گرفته شود به نفع روحیه دانش آموز است .
طاهر قادرزاده: من هم در این موضوع که وقت مناسبی برای اعلام این تصمیم اتخاذ نشده، با این دسته از والدین موافقم. اکثریت مردم جامعه ما به خاطر اوضاع نابسامان اقتصادی که بیشتر ناشی از فسادهای سیستماتیک و سوءمدیریت های موجود در مملکت است، در تهیه مایحتاج اولیه‌اشان دچار مشکلات اساسی هستند. هزینه‌های تحصیل فرزندان هم این فشارها را مضاعف میکند. حالا بماند که در این گیر و دار کلاس ها و آزمون های آماده سازی برای مدارس خاص و هزینه‌های غیر متعارف آنها، روال عادی زندگی بسیاری از این خانواده ها را غیرعادی می کند. بر این اساس تصمیمی که امنیت روانی و برنامه‌ریزی چند صد هزار خانواده را به هم می‌ریزد، قطعا دارای اشکال و محل انتقاد است. می‌شد این تصمیم زودتر اعلام شود و یا یک سال بعد اجرایی‌اش می‌کردند تا این دسته از شهروندان تا این اندازه ضرر مادی و معنوی نمی‌کردند. اما در هر حال چون نفس کار را به نفع دانش‌آموزان و آینده‌ی این بچه‌ها می‌دانم، امید دارم که در آینده بخش اعظم زیان های روانی ناشی از مقطع زمانی نامناسب این تصمیم، با برخوردارکردن دانش آموزان از امکانات بهتر و همچنین شاداب سازی مدارس و آموزش آزادانه و باکیفیت، جبران شود.
محمد قربانیان : باید شرایط و وضعیت را نیز در نظرگرفت در ابتدای سال تحصیلی وزیر تازه رای اعتماد از مجلس گرفته بود و هنوز فرصت آن نیافته بود که این تصمیم را عملی سازد. همچنین قطعاً مخالفت‌هایی در درون خود ساختار آموزشی و ذینفعان بیرونی وجود داشته است که کار را دوچندان مشکل‌تر کرده بود. هم اکنون هم ابهام‌هایی در این زمینه وجود دارد که نیازمند پاسخگویی از سوی تصمیم‌سازان آموزشی است، اما باید از تصمیمات عقلانی و مفید در هر مقطعی که باشد استقبال کرد و از آن به عنوان نقطه عطفی برای ایجاد تغییرات کارساز در نظام آموزشی کشور یاد کرد.
نسا آلبوغبیش: بسیاری از دانش آموزان و اولیای آنها از همان اوایل تحصیل فرزندشان برنامه ریزی‌های لازم را در جهت قبولی در مدارس خاص دارند. اعلام خبر حذف مدارس خاص توسط آموزش و پرورش در اواسط سال تحصیلی موجب شوکه شدن بسیاری از اولیا و دانش آموزان شد.
این خبر می‌تواند دو اثر مثبت و منفی را دربرگیرد: از یک طرف موجب کاهش استرس و فشار عصبی وارده بر دانش آموزان و اولیای آنها می‌شود، بنابراین دانش آموزان می‌توانند زمان باقی‌مانده از سال تحصیلی را بدون هرگونه استرس و رقابت ناسالم به یادگیری بپردازند.
از طرف دیگر چون بسیاری از اولیا در کلاس‌های آماده سازی هزینه کرده‌اند، با شنیدن این خبر معترض می‌شوند؛ و این حس را دارند که هزینه کردن آنها بیهوده و پوچ بوده است. و اما از سوی دیگر ممکن است تعدادی از دانش آموزانی که زمان زیادی را صرف آماده کردن خود برای آزمون‌های ورودی مدارس خاص کرده‌اند، ازتصویب این طرح و شنیدن خبر آن بسیار ناراحت شوند و اثار منفی از جمله افسردگی و سرکوب انگیزه در آنها دیده شود.
گفته می شود که حذف مدارس خاص با جایگزینی طرح شهاب به نفع رشد مدارس غیر انتفاعی است و این تصمیم بدتر از مدارس خاص است و رشد مدارس غیر انتفاعی باز هم ضربه ای مهلک به نظام آموزشی و نابرابری عدالت آموزشی است تحلیل شما چیست؟
خالد عبداللهی: ای کاش این طرح شامل مدارس انتفاعی هم می‌شد و مدارس انتفاعی هم برداشته می‌شد. مدتی است مدارس انتفاعی رواج بیشتری پیدا کرده و هراز چندگاهی در سطح شهر مدرسه‌ای جدید افتتاح می‌شود، به نظر من رشد این مدارس آموزش را زیر سوال خواهد برد، در این نوع مدارس فقط پول حاکم است اکثریت کسانی که به دنبال چنین مدارسی هستند به چشم سود‌دهی به آموزش می نگرند. متاسفانه وضعیت بد مدارس عادی و تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس های درس کاری کرده که مدارس انتفاعی گسترش پیدا کنند و اولیا از روی ناچاری فرزندانشان را به این مدارس ببرند. من با حرف شما موافقم که وجود مدارس انتفاعی عدالت آموزشی را زیر سوال برده و خواهد برد، بی گمان اجرای طرح شهاب باعث گسترش بیشتر مدارس خصوصی خواهد شد، به نظر من باید نظام آموزش و پرورش جلو گسترش آنها را بگیرد و از دادن مجوز برای این نوع مدارس خودداری کند و قاطعانه در تصمیمی دیگر این مدارس را هم برچیند تا همه دانش آموزان در فضایی عادلانه آموزش ببینند.
طاهر قادرزاده: بله. این دغدغه هم وجود دارد. به دلایل زیادی شخصا با هر امکانی که سبب بی‌عدالتی آموزشی شود و مخصوصا آنجا که پول تعیین کننده‌ سرنوشت دانش‌آموز میشود، مخالفم. مدارس انتفاعی(نه غیرانتفاعی) هم در این دایره قرار دارند. اما من اجرای این طرح را بیشتر به نفع مدارس دولتی و دانش‌آموزان می دانم. هر چند منکر گرم شدن تجارت آن مدارس هم نیستم. حتما تعدادی از دانش آموزان جذب مدارس انتفاعی می شوند. اما آیا چند درصد آنان چنین خواهند کرد؟ و چه تعداد از دانش آموزان مستعد و با انگیزه به مدارس عادی خواهند رفت؟ جواب این سوالات را نمی توان دقیق داد. اما آنچه که واضح است، اینست که مدارس انتفاعی‌ای که توانایی جذب این دسته از دانش آموزان را داشته باشند، زیاد نیستند و مهمتر اینکه جز در تهران و چند شهر بزرگ، در اقصی نقاط ایران خوشبختانه پتانسیل جذب زیادی را ندارند. پس زیاد نباید نگران این مسئله باشیم. البته این خوشبینی یک شرط دارد: آموزش و پرورش وفای به عهد را در اجرای این طرح و طرح شهاب فراموش نکند.
فاتح غفاری: طرح شهاب که شناسایی هدایت تحصیلی استعدادهای برتر است از کلاس چهارم شروع شده و درسال 97 در پایه ششم ابتدایی نیز اجرا می شود. قراراست در طرح شهاب از برچسب زنی خودداری شود و هوش دانش آموز به عنوان یک رزق تعهدآور تلقی شود نه یک مزیت توقع آور. با توجه به فرم گزاره ها ( گویه ها) ی هشتگانه که هرکدام از آنها دارای 10 بند هستند و نیاز به پشتوانه مالی و نیروی انسانی مناسب دارد و فراهم کردن آن در آینده برای نظام آ.پ با توجه به کمبود بودجه غیر ممکن است والدین دوباره مجبور می شوند برای هدایت و رشد استعدادهای فرزندان خود به آموزشگاه های شخصی و خصوصی پناه ببرند که دارای این امکانات باشند. در حال حاضر با توجه به تغییرات نظام آموزشی و کتب درسی مثلا در هنرستان ها و دبیرستان های فنی و حرفه ای امکانات اولیه مناسب با این تغیرات در کمتر شهرستان و استانی پیش بینی شده است. در صورتی که مسئولین آموزشی مواظب نباشند این طرح شهاب جایگزین مناسبی برای همان مدارس خاص و بنگاه های اقتصادی است .
محمد قربانیان : به نظر می‌رسد استقبالی که از طرف دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان از مدارس خاص می‌شود چندان ارتباطی به مدارس غیرانتفاعی ندارد. هرچند شاید در آینده اگر مدارس خاص حذف شود، گرایش به مدارس غیرانتفاعی بیشتر شود. لذا باید ضابطه‌ها و معیارهایی واضح و ملموس برای مدارس غیر انتفاعی وجود داشته باشد و از رشد قارچ‌گونه آن‌ها که هدف از آن انتفاع و سودبری اقتصادی است، ممانعت به وجود بیاید. با حذف مدارس خاص نباید زمینه برای رشد شکلی دیگر از مدارس به وجود بیاید که با اهداف عالی آموزشی و پرورشی در تضاد باشند.
نسا آلبوغبیش: این تصمیم گیری اگر دارای پشتوانه‌ فکری و نظری نباشد و قوانین خاصی برای مدارس غیردولتی در زمینه نحوه جذب دانش آموزان قایل نشود، مسلما آسیب شدیدی به عدالت آموزشی وارد می‌کند. زیرا مدارس غیردولتی از سال تحصیلی آینده دانش آموزان نخبه‌ای را که توان مالی خوبی دارند، جذب می‌کند و دانش آموزان دیگر که دارای استعدادهای درخشان هستند و از توان مالی مناسبی برخوردار نیستند مجبور به تحصیل در مدارس دولتی و عادی خواهند بود، البته ناگفته نماند که فضای آموزشی دولتی و غیردولتی نمی‌تواند تاثیر زیادی بر میزان استعداد داشته باشد؛ ولی بر روحیه و اعتماد به نفس دانش آموز بسیار موثر است.
در طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر شهاب که با همکاری بنیاد ملی نخبگان و وزارت آموزش و پرورش هم اکنون نیز در پایه های چهارم و پنجم ابتدایی تعدادی از مناطق آموزشی کشور اجرا می شود، مقیاس ارزیابی استعداد دانش‌آموز براساس ارزیابی آموزگار در تایید یا عدم تایید چهار گویه( گزاره ها) کاملا موافقم ، موافقم، مخالف ام و کاملا مخالف ام طراحی شده است که آموزگار باید با پر کردن این چهار گزاره استعداد کلامی، هنری،فضایی،حرکتی- ورزشی، اجتماعی،فرهنگ دینی وعلوم تجربی را ارزیابی کند و در نهایت نظام آموزشی بر اساس اعلام نظر آموزگاران در دوره‌های مذکور استعداد دانش آموز را شناسایی ودر جهت توانمندی هدایت کند به نظر شما این طرح نیز با توجه به احتمال نفوذ والدین در شیوه نمره گذاری معلم به بیراهه می‌رود و به نوعی فساد در نظام آموزشی ایجاد می شود؟
خالد عبداللهی: در پاسخ باید عرض کنم فرم هایی که برای معلم طراحی شده تا بر اساس آن استعدادیابی کند دارای اشکالاتی اساسی است امیدوارم در آنها بازنگری شود، اولا تعداد دانش آموزان در کلاس‌ها زیاد هستند و معلم قادر به شناسایی 36 دانش آموز در همه زمینه‌هایی که در فرم ها ذکر شده نیست، دوما حجم کتاب های درسی زیاد هستند و معلم تنها از عهده تدریس بر می‌آید و امکان ندارد بتواند به درستی در مورد همه دانش آموزان قضاوت کند، در چنین شرایطی بعید نیست معلم تحت تاثیر والدین نیز قرار گیرد .
فاتح غفاری: طرح شهاب با این همه مورد و گزاره ها نیاز به مهارت و نیروی انسانی زیادی دارد که با گذراندن چند ساعت ضمن خدمت دست یافتن به این مهم غیر ممکن است . کثرت دانش آموزان و عدم مهارت و تخصص بسیاری از معلمان و کمبود فضاهای آموزشی و امکانات، اجرای این طرح را با مشکل دچار می کند . هشت گزاره و هرکدام دارای ده بند است که مجموعا 80 بند است، معلمین ابتدایی به علت کامل کردن فرم ها، دریافت شهریه، پول ورقه و ... در کلاس فرصت کافی برای شناسایی و هدایت این استعدادها ندارند. هربند این گزاره ها نیز دارای چهار گزینه( کاملا مخالفم – مخالف ام – موافق ام – کاملا موفق ام) است که گاها معلم را خسته و بی حوصله می کند و او را در ارزش گذاری دچار خطا و اشتباه می کند و در بسیاری از موارد جهت رفع تکلیف و اجبار والدین شاید معلمین خدای ناکرده غفلت کنند و همان نظام انتخاب و هدایت تحصیلی قبلی تکرار شود. بیم آن می رود این طرح به مانند طرح توصیفی کلاسی چون معلمین انگیزه ای مادی و معنوی ندارند و در تابستان حاضر نیستند در کلاس های جبرانی شرکت نمایند در مواردی مشاهده شده است که فرم های توصیفی آنچنانکه باید حق دانش آموز باشد تکمیل و کامل نشده است. این طرح شهاب نیز به علت تعداد زیاد دانش آموزان و عدم فرصت کافی ممکن است دچار چنین خطایی شود .
طاهر قادرزاده: قبل از پاسخ به سوال شما ذکر چند نکته را لازم می دانم که بی‌ارتباط به سوال شما نیست. معمولا وقتی مسئولان از اجرای طرحی سخن می گویند، چنان نشان می دهند که انگاری تمام طرح ها و برنامه های قبلیشان، بدون مشکل اجرا شده و به نتیجه عالی و مطلوب رسیده است! حقیقتا همین با اطمینان سخن گفتن برخی از مسئولان در مورد طرح ها و برنامه های حساس آموزش و پرورش که یا ناشی از عدم آگاهی و تجربه کافی است و یا ناشی از جوگیر شدن زیاده ازحد برای رقیبان سیاسی، می تواند مشکل ساز شود. نمونه‌اش همین گسترش بی رویه مدارس خاص و یا سند تحول بنیادین که در حین اجرا مشکلات متعددی بر آنها مترتب شد. طرح شهاب هم روی کاغذ طرح خوبی است. اما متاسفانه اصلی ترین زیرساخت های آن، که می بایست قبل از اجرا تدارک دیده شود، هنوز اندر خم بی‌پشتوانه‌ای و فقر آموزش و پرورش است. مدارس ما چه امکاناتی دارد که هوش های چندگانه‌ی دانش‌آموزان با کمک آنها پرورش یافته و فرصت بروز پیدا کنند؟ معلمان ما چه میزان آموزش دیده‌اند تا در انجام ارزیابی از تمام این هوش ها با اطمینان اظهار نظر کنند؟ برای تحمیل این زحمت بر دوش معلمان و مدیران مدارس، که خارج از وظیفه‌اشان است، چه میزان حق‌الزحمه در نظر گرفته شده است؟ به فرض حل موانع فوق –که بعید است به این زودی برای آنها چاره‌ای اندیشیده شود- آیا تراکم کلاسی با 40 نفر فراگیر، فرصتی برای نقش‌آفرینی درست یا حداقل کم اشکال، به معلم می دهد؟ در اجرای طرح شهاب این اشکالات وجود دارند؛ اما من فکر نمی کنم دخالت اولیا به حدی باشد که در کلیت طرح ایجاد اختلال بکند. چرا که این طرح در یک فرایند چند ساله و توسط معلمان مختلف انجام می شود. از سوی دیگر، هدف از آن تنها بعد آموزشی و درسی نیست که نتیجه اش قبولی در پزشکی و مهندسی باشد! بلکه شناسایی خلاقیت‌های دانش‌آموزان در زمینه‌های مختلف است، پس نفوذ والدین در نمره‌گذاری نمی تواند نفع چندانی برای فرزندانشان داشته باشد و به افزایش خلاقیت و مهارت آنان که از اهداف اصلی طرح است، کمک کند.
محمد قربانیان: رویکرد حاکم بر نظام آموزشی ما رویکردی کمی است که عملکرد آن با درصد قبولی و میانگین نمرات سنجیده می‌شود و این رویکرد آسیب‌های زیادی را به وجود آورده است که قصد پرداختن به آن را ندارم. چند سالی است بخصوص در مقطع ابتدایی شاهد استفاده از رویکرد کیفی هستیم هرچند به نظر می‌رسد اساس و پایه‌ای قابل اطمینان برای این کیفی گرایی وجود ندارد. هنوز بسیاری از معلمان امتحانات و ارزیابی دانش‌آموزان را به صورت کمی انجام داده و پس از آن به عالی، بسیار خوب، قابل قبول و ضعیف ترجمه می‌کنند که نشان دهنده آن است سیستم آموزشی ما هنوز برداشت درستی از کیفی‌گرایی ندارد. احتمال اعمال نظرهای شخصی و سلیقه‌ای از طرف کارکنان آموزشی وجود دارد و احتمال ایجاد فشار نیز هست. به نظر می‌رسد کارکنان آموزشی که دارای اراده بوده و تحت تاثیر دیگران قرار نمی‌گیرند، می‌توانند مثمر ثمر باشند. لذا به نظر می‌رسد باید به فکر مکانیسمی بود که در عین بیطرفی و جهت‌گیری ارزشی، کارآمد و موثر باشد. هرچند باید هدف سیاست‌گذاری‌های کلان آموزشی در ایران حذف کلی مدارس خاص و منجمله تیزهوشان باشد.
نسا آلبوغبیش : جایگزینی مدارس خاص به واسطه طرح شهاب می‌تواند منتج به نتایج مثبت و منفی به شرح زیر شود.
نتایج مثبت: در صورتی‌که بر نحوه استعدادیابی دانش آموزان در مدارس نظارت کافی وجود داشته باشد و فضای لازم جهت پرورش استعداد هر فرد فراهم شود، حتی نفوذ والدین در زمینه نمره گذاری معلم نمی‌تواند تاثیر چندانی داشته باشد و از بروز نوعی فساد در نظام آموزشی جلوگیری می‌کند.
نتایج منفی: مسلما در صورت عدم وضع قوانین و تعیین چارچوبی برای استعدادیابی و شناسایی آنها و شکوفایی استعداد، حذف آزمون ورودی موجب فسادی نو در نظام آموزشی خواهد شد.
بر اساس فرم ابلاغی وزارت آموزش و پرورش در اجرای طرح شهاب، براساس شماره گویه ها استعداد کلامی از 1تا 10، ریاضی 11 تا 20، هنری 21 تا 30، فضایی 31 تا 40، حرکتی – ورزشی 41 تا 50، اجتماعی 51 تا 60، فرهنگ دینی 61 تا 70 و استعداد علوم تجربی 71 تا 80 تدوین و تبیین شده است که به هریک از استعدادها 10 ماده از پرسش نامه اختصاص یافته است، حاصل جمع امتیازات مربوط به هر استعداد را بر تعداد گویه های مربوط به آن استعداد (عدد 10) تقسیم کنید تا میانگین امتیاز دانش آموز در آن استعداد به دست آید ، در صورتی که آموزگار در مقابل یک یا تعدادی از گویه ها، هیچ گزینه ای را علامت نزده باشد این تعداد ( با عنوان داده های گم شده یا گویه های سفید) از مخرج کسر کم می شود، اگر بیش از 4 گویه مربوط به یک استعداد علامت نخورده باشد، محاسبه امتیاز برای آن استعداد مجاز نیست، تحلیل شما چیست؟
طاهر قادرزاده: قطعا باید برای طرح هر کدام از سوالات و کفایت تعداد سوالات ساعت ها کار کارشناسی شده باشد. پس با این فرض به احتمال زیاد، طراحی پرسشنامه‌ها و ارتباط هر سوال با نوع هوش و نحوه نمره‌دهی نباید محل اشکال باشد. اما این فقط یک طرف قضیه است! طرف دیگر واقعیاتی است که نمی توان نادیده‌اشان گرفت و خود را از آنها غافل کرد. بنابراین و بنا بر تجربه‌ چند ساله‌ معلمی‌ام و آگاهی نسبی از وضع موجود، هر چه بیشتر در سوالات دقت می‌کنم، بیشتر مطمئن می شوم که تعداد قابل توجهی از سئوالات این پرسشنامه‌ها – اگر سرسری علامت زده نشوند- بدون پاسخ خواهند ماند. حجم کتب درسی و کمی ساعات تدریس و تعداد بیش از اندازه دانش‌آموزان کلاس و فضا و امکانات نامناسب مدارس، نه فرصت خودی نشان دادن به دانش‌آموز می دهد و نه امکان شناخت دقیق معلم از او.
اما در مورد قسمت آخر سوال، بدیهی است وقتی معلم در مورد نصف سوالات نظری نداشته باشد، بدان معناست که شناخت کافی از آن استعداد دانش‌آموز ندارد و نتوانسته ارزیابی درستی از وی داشته باشد. پس منطقی است که امتیاز آن استعداد حذف شود.
فاتح غفاری: نوابغ انسانی مهمترین بخش ثروت یک جامعه محسوب می شوند. در مطالعه ای که در بانک جهانی انجام شد ثروت جوامع را به سه دسته تقسیم کرده اند. ثروتی که در منابع انسانی تجسم یافته است، ثروتی که در منابع طبیعی است و ثروتی که در سر مایه گذاری ها است. در سطح جهان حدود 64درصد ثروت در منبع انسانی است. گرچه نمره آزمون هوش می تواند ملاک نسبتاً خوبی برای تعیین و تعریف افراد با هوش باشد. اما باید توجه داشت که این گونه آزمون ها قادر به اندازه گیری همه جنبه های هوش نیستند، برای مثال یکی از جنبه های تیز هوشی که در تعریف و شناسایی آنان به کار می رود قدرت رهبری و مدیریت و نیز خلاقیت آنان است که تست های هوش نمی تواند این ویژگی را اندازه گیری کند. تحقیقات بلوم در سال 1985 اثبات کرده است که رشد کامل استعداد کودکان نیازمند صرف وقت و منابع مادی می باشد .
خالد عبداللهی: همانطور که عرض کردم فرم ها و سوالات دارای اشکالاتی است و بایستی بیشتر کارشناسی شوند برای نمونه در بخش استعداد کلامی دانش آموزان دوزبانه لحاظ نشده‌اند، بخش اعظمی از دانش‌آموزان در ایران دوزبانه هستند و بهتر بود در طرح سوالات درک و شناخت آنها هم مورد توجه قرار می‌گرفت یا مثلا در قسمت هنر معلم چگونه باید تشخیص بدهد که کدام دانش‌آموز توان یادگیری موسیقی را دارد یا نه؟ زنگ هنر تا حالا هم در مدارس فقط به نقاشی اختصاص دارد و معلم خودش در زمینه‌های هنری ناتوان است حال چگونه بایستی توقع داشته باشیم نمره‌گذاری معلم دقیق هست؟ پس اگر آموزگار چهار گویه مربوط به یک استعداد را علامت نزده باشد، محاسبه نکردن آن منطقی نیست. از سوی دیگر معلمان جهت اجرای این طرح توجیه نشده‌اند و ساز و کار کافی و مناسب برای طرح در نظر گرفته نشده است و معلمان هم انگیزه کافی برای اجرای طرح به درستی ندارند.
محمد قربانیان: در این زمینه باید حساسیت نظری و عملی خاصی به خرج داد تا مهارت‌ها و توانایی‌های دانش‌آموزان به صورت واقعی و درست شناسایی شود، چون شناخت غیر واقعی می‌تواند سبب انحراف در فرایند آموزشی و حتی زندگی اجتماعی بشود. معتقدم هنوز بسترهای لازم برای سنجش استعدادها و مهارت‌های گوناگون در مدارس ابتدایی ما وجود ندارد و برخی از این فعالیت‌ها را مدارس به صورت روتین و کلیشه‌ای انجام می‌دهند. به نظر می‌رسد استفاده از نیروی متخصص و کارآمد در مدارس ابتدایی تا حدودی بتواند این مشکل را مرتفع سازد.
نسا آلبوغبیش: در فرم طراحی شده برای استعدادیابی سعی شده دانش آموز با سایر دانش آموزان در زمینه‌ی یک استعداد مورد ارزیابی قرار گیرد، دریغ از توجه به این مسئله که هرگز یک دانش‌آموز را در یک زمان محدود و سال تحصیلی مشخص نمی‌توان سنجید زیرا دانش آموز از ابتدای شروع تحصیل و در پایه‌های مختلف باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
گزار‌ه‌های استعدادیابی به گونه‌ای طراحی شده که شاید نتوان چند مورد از آنها را در مورد یک دانش آموز با یک نمره تعیین کرد و این روش نمی‌تواند عادلانه و بدون نقص باشد.
از طرف دیگر زمانی این روش استعدادیابی می‌تواند کاربردی و مفید باشد که فرهنگ سازی لازم صورت گرفته باشد، معلم مربوطه توجیه شود که این طرح آینده یک دانش اموز را می‌سازد، اولیای دانش آموز تعلیم ببیند که فرزندش در هر زمینه‌ای استعداد دارد باید شکوفا شود، فضای مدارس و آموزش به صورتی طراحی شود که بتوان هر دانش آموز را در استعداد شاخص‌اش تعلیم و تربیت داد تا بتواند فرد موفقی در زمینه موردنظر باشد.
بنابراین تا زمانی که نحوه فعالیت نظام آموزشی در مدارس تغییر نکند و دانش آموزان در طی چندین سال تحصیلی و به طور دقیق و عادلانه ارزیابی نشوند، روش استعدادیابی نمی‌تواند روش مناسبی برای شکوفایی استعدادها باشد و تنها موردی که با حذف آزمون‌های ورودی مدارس خاص تحقق می‌یابد کاهش استرس و رقابت ناسالم از دانش‌آموزان و اولیای آنها خواهد بود.
در نهایت پیشنهاد شما به عنوان یک کارشناس برای نظام آموزشی درست و سالم نه به مثابه و مشابه کشورهای توسعه یافته بلکه در حد کشورهای در حال توسعه چیست؟
خالد عبداللهی: به نظر من آموزش و پرورش در کشور ما دچار بحران شده است و بایستی تعییراتی بنیادی در آن صورت گیرد، و این تغییر باید در نگرش ما نسبت به انسان باشد و بدون در نظر گرفتن تغییرات بنیادی برای انسان نمی توان از تغییر نظام آموزشی بحث کرد. این مشکل نباید تنها دغدغه کسانی باشد که در زمینه آموزش و پرورش کار می‌کنند بلکه معضلی همه‌گیر است که تمام جامعه بایستی در آن تامل کنند. به تنهایی مشکل آموزش و پرورش و معلمان نیست، بلکه مشکلی است برای تمام کسانی که رویای تغییر و تحول را در سر دارند. تنها مشکل کارمندان آموزش و پرورش نیست، بلکه مشکلی است برای تمام کسانی که صاحب تفکر و اندیشه هستند. اگر پروژه تغییر و تحول تنها حاصل افکار محدود شاغلین آموزش و پرورش باشد، نتیجه بخش نیست. نقد سیستم آموزش و پرورش برای ایجاد تغییر باید در دو مرحله انجام گیرد، مرحله اول نقدی باشد از درون سیستم و از سوی معلمان و دانش آموزان و مرحله دوم نقدی باشد که از خارج سیستم بر آن وارد می‌شود، هر تغییری در این سیستم باید کاملا کارشناسی شود چون اشتباهات درون سیستم آموزش و پرورش تنها به درون سیستم بر نمی‌گردد بلکه کل جامعه را در بر می گیرد و بازتاب اشتباهات آن خیلی مخرب خواهد بود که قابل جبران نیست. آموزش و پرورش یک بنگاه اقتصادی نیست، چشمها را باید شست، جور دیگری باید به آموزش و پرورش نگریست. بایستی بودجه کافی برای تغییرات در آموزش و پرورش در نظر گرفته شود تا طرح ها به ثمر بنشینند حال که برای اجرای طرح شهاب بودجه کافی در نظر گرفته نشده چگونه باید انتظار داشت که نتیجه‌بخش باشد. اجازه دادن به حضور افراد نوگرا و کنار رفتن کسانی که خود را دوره می کنند، جهت تصمیم‌گیری برای تغییرات اساسی در سیستم آموزشی می تواند افقی روشن رو به آینده باز کند .
فاتح غفاری: کیفیت از یک نظریه عمومی یا یک الگوی کلی پیروی نمی کند. بلکه یک مفهوم پیچیده، سیال و پویاست و به عوامل گوناگون بستگی دارد. به همان اندازه که تعریف کیفیت در آموزش پیچیده است، اندازه گیری آن نیز دشوار است زیرا مستلزم تبدیل یک امر ذهنی به واقعیت های عینی قابل بررسی است. به همین دلیل در حوزه ارزیابی کیفیت، معمولاً برای تعیین کیفیت یا سطح مطلوب برنامه آموزشی، از استانداردها استفاده می شود
استانداردسازی فرایندی است که می تواند به طور دراز مدت مورد استفاده قرار گرفته و به مرور دستیابی به کیفیت های برتر آموزشی و پرورشی را ممکن سازد. برای رسیدن به چنین کیفیتی باید این فرایند، روند تکاملی خود را بپیماید. می توان گفت که تمام ابعاد نظام آموزشی اعم از تجهیزات و امکانات آموزشی، فضای آموزشی، روش های تدریس، روش‌های ارزیابی، میزان یادگیری، چگونگی ارزیابی کارکنان و آموزگاران، رفاه آنها، میزان حقوق و دستمزد، نحوه به کارگیری علاقمندان به استخدام و غیره، همه و همه جزء حیطه فعالیت‌های استانداردسازی نظام آموزشی قرار می گیرند.
برای توسعه و ترویج فرهنگ استانداردهای آموزشی از طریق آموزش عمومی، نیاز به یک برنامه ریزی آموزشی وجود دارد. این برنامه ریزی می تواند از مراحلی تشکیل شود که عبارت از روشن کردن هدف ها، بررسی وضعیت موجود، بررسی راه حل و استراتژی‌ها است. لازم است که استاندارد در بخش های مختلف نظام آموزشی حضور اثربخش داشته باشد از جمله مهمترین آن عبارتند از: استانداردسازی برنامه ها و برنامه ریزی های آموزشی، نظام تربیت معلم و جذب نیروی انسانی، محتوای آموزشی، فضای آموزشی و پرورشی، امکانات آموزشی و تفریحی، روش های آموزشی و پرورشی و سیستم ارزشیابی و غیره .
بخش مهمی از استانداردهای نظام آموزشی مربوط به منابع انسانی است. یکی از عوامل پیشرفت و توسعه هر جامعه ای اساساً منابع انسانی بوده و چگونگی استفاده بهینه از آن نقش مضاعف در توسعه نظام اجتماعی خواهد داشت، از طرفی یکی از شاخص های مهم در توسعه جامعه، داشتن نظام رشد یافته و ارتقاء کیفی منابع انسانی است که با افزایش بهره وری و استانداردسازی آنها، منابع تولیدی آن نیز در ابعاد مختلف دو چندان می شود. امروزه عقیده بر این است که برای به حداکثر رسانیدن فرصت های آموزش و یادگیری در فرآیند تعلیم و تربیت برای تمام فراگیران، باید سیاستگذاران و رهبران آموزشی اطمینان یابند که معلمان، آموزش های مبتنی بر استاندارد را اجرا می کنند و این مهم زمانی میسر است که معلم و منابع انسانی استاندارد شوند. با مقایسه عملکرد کشورهای مختلف در پرداختن به مسئله استاندارد و استاندارد کردن و ارزیابی نتایج بدست آمده و همچنین ارزیابی جایگاه کشور ما در این حرکت رو به رشد جهانی، پر بیراه نخواهد بود اگر گفته شود ما نیز به یک بازنگری جدیتر و نگاهی عمیق تر در برخورد با این مقوله نیاز داریم و این مهم در بحث منابع انسانی و بالاخص در حوزه تعلیم و تربیت از اهمیت بیشتری نیز برخوردار است
مهم‌ترین مشکلات آموزش و پرورش به‌طور اعم و آموزش متوسطه به‌طور اخص عبارتند از: نداشتن سیاست‌های اصولی برای حفظ، نگهداری وارتقای کیفی و شغلی نیروی انسانی، تمرکز اداری قابل توجه و تنگناهای اداری، ارائه ندادن آموزش های ضمن خدمت با کیفیت مطلوب، بی‌توجهی به سبک یادگیری و ویژگی‌های شخصیتی شاگردان، یکسان بودن روش‌ها و امکانات آموزش با نیازهای اقتصادی- اجتماعی جامعه، غیراستاندارد بودن فضای آموزشی، عدم‌استفاده‌ پیوسته و پویا از وسایل کمک آموزشی، عدم‌تحقق هدف‌ها و ماموریت‌ها، دشوار شدن برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی به علت رشد متناسب منابع با نیازهای کمی و کیفی آموزش و پرورش، ضعف توان علمی و تخصصی معلمان و فقدان آموزش‌های تخصصی و مستمر، نبود شبکه تبادلات علمی تخصصی و کم‌توجهی به قلمرو حرفه‌ای- تخصصی مدیریت آموزشی. پس همه این مسائل ما را به فکر فرو می‌برد که دلیل این همه مشکلات مربوط به چه می‌تواند باشد؟ همه این مسائل به کیفیت مدارس بر می‌گردد. کیفیت نظام آموزشی نقش تعیین‌کننده‌ای در پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و توسعه پایدار کشور دارد. بنابراین از اولویت ویژه‌ای برخوردار است. اقدام برای اصلاح کیفیت آموزشی مستلزم تحول در برنامه درسی، فرایند آموزشی- یادگیری و نحوه تدریس معلمان و مدیریت مدیران و ارزشیابی دانش آموزان است. با توجه به شواهد آشکار در نارسایی کیفیت مدارس در هدایت رشد همه جانبه دانش آموزان، دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت باید به فکر چاره ای در این زمینه باشند.
طاهر قادرزاده: در روزهای اخیر مسئولان آموزش و پرورش برای دفاع از طرح حذف مدارس خاص و آزمون های ورودی‌اشان بیشتر از هر چیزی بر کاهش استرس و اضطراب در دانش‌آموزان تاکید و تکیه کرده اند. اما مسئولان این نهاد آموزشی نباید غافل باشند که عوامل دیگری نیز همچون محتوای کتب و برنامه های آموزشی و پرورشی، امکانات و روش‌های سنتی تدریس، تنبیه‌های فیزیکی و روانی و فضای فرسوده و بی‌روح مدارس و ... در ایجاد اضطراب و عدم شادابی دانش آموزان آثار مخربی دارند که باید مورد توجه جدی قرار گیرند. شفاف سازی و شجاعت در تصمیم گیری، محصور نکردن بیش از اندازه‌ی مدارس و دانش‌آموزان در برنامه‌های غیرآموزشی و سیاسی-ایدئولوژیک و اهتمام جدی به نیازهای معلمان و فراگیران می تواند از پایه های دستیابی به آموزش و پرورش سالم باشد. جلوگیری از دخالت های دستگاه های بی‌ربط در آموزش و پرورش، پرهیز از متکی شدن بر نظرات غیر تخصصی در طرح ها و برنامه های اساسی سیستم آموزشی، استفاده از تحقیقات معتبرعلمی و تجربه‌های موفق کشورهای دیگر می تواند کمک کننده باشد. اما پایه اصلی کار در آموزش و پرورش پول و اعتبار مورد نیاز است: بودجه کافی شاید به تنهایی تمام مشکلات را حل نکند، اما قطعا بدون بودجه کافی، بهترین طرح ها و برنامه ها هم محکوم به شکست خواهند بود.
محمد قربانیان : نظام آموزشی ما دارای آسیب‌های گوناگونی است که بر ذهنیت و عملکرد دانش‌آموزان تاثیرات مخربی دارد. ساختار و سازوکارهای نظام آموزشی ما به شدت فرسوده هستند و از رویکردهای فکری و علمی تغذیه می‌کنند که اکنون در بسیاری از نقاط جهان محلی از اعراب ندارند. در چنین شرایطی ما نیاز به تغییرات ریشه‌ای و اساسی داریم و نه تغییراتی که فقط در سطح ایجاد می‌شوند. هرچند در مقابل تغییرات ریشه‌ای همیشه گروه‌های ذینفع از وضعیت موجود به مخالفت برمی‌خیزند و ایجاد تغییرات اساسی واقعا سخت و دشوار است.
نسا آلبوغبیش : همانطوری که بسیاری از معلمان مدارس خاص معتقدند، جداسازی دانش آموزان نخبه از بقیه دانش آموزان و فشار درسی و روحی بر این افراد می‌تواند در طولانی مدت موجب کاهش انگیزه این دانش آموزان در زمینه پژوهش کسب دانش و فعالیت‌های درسی شود و علاوه بر آن دانش آموزان مدارس خاص را از نظر روحی دچار مشکل کند.