ایران به رئیس‌جمهور نظامی نیاز دارد؟

آفتاب یزد- گروه سیاسی: هنوز خیلی زود است(!) زودتر از آنچه که فکرش را بکنی. اما ظاهرا اصولگرایان از همین الان شروع کردند... از همین الان سناریوها را برای خودشان و مردم نوشته‌اند. تصمیم‌گیری هم می‌کنند البته و گزینه‌ها را انتخاب کرده‌اند.
از هم اکنون برای 1400 خواب‌ها دیده‌اند. آنها برای سه سال دیگر گزینه اصلح‌شان را نیز برگزیده‌اند... گزینه اصلح آنان اما این بار بین نظامیان است...
این یعنی اینکه اصولگرایان قرار است این بار هم روی یکی از سرداران و درجه‌داران برای رقابت‌های ریاست جمهوری سرمایه گذاری کنند. این اظهارنظر در گفته‌های محمد پورمختار، نماینده اصولگرای مجلس به خوبی هویداست، کسی که به خبرآنلاین گفته «اگر یک نظامی رئیس‌جمهور شود کشور را نجات می‌دهد!»
او در ادامه این مصاحبه حتی به یکی از شخصیت‌های نظامی هم اشاره داشته و ادامه داده:« من به لحاظ شناختی که از محسن رضایی داشتم ایشان را یک آدم استراتژیست و دارای تفکر می‌دانم و بر همان مبنا اعتقاد دارم که اگر ایشان رئیس جمهور می‌شد نه به لحاظ تعصب نظامی گری و پاسداری، بلکه به خاطر شخصیت خودش با همین نگاه به ایشان رای دادم و روی همین اساس ولی خب دیدگاهی وجود دارد و بعضا هم رسانه‌ها این را تشدید می‌کنند و گسترش می‌دهند که نظامی‌ها نباید رئیس جمهور شوند، من اعتقاد دارم که اگر یک نظامی رئیس جمهور شود حتما می‌تواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.»


او در پاسخ به این سوال که آیا باید منتظر باشیم یک نظامی رئیس جمهور شود مکنونات قلبی اش را با یک کلمه بیان می‌کند: «انشاءالله!»

علامت پورمختار
اظهارات پورمختار اما بیش از هر چیز به نظر می‌آید که یک پالس است. یک علامت چرا که شخصیت‌های نظامی که نامشان در لیست‌های ریاست جمهوری مطرح بوده کاملا مشخص است.
مثلا وقتی نام نظامی و رئیس جمهور توامان به گوشمان می‌رسد بدون تردید باز هم اسم قالیباف تداعی می‌شود؛ کسی که چندین دوره کاندیدای ریاست جمهوری بود اما توفیقی نداشت. او که مردم با آن جمله معروف حسن روحانی که "من سرهنگ نیستم؛حقوقدانم " به ذات نظامی گری او بیش از گذشته توجه کردند. قالیباف حتی بعد از 12 سال حضور در شهرداری، هنوز هم به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه و فرمانده نیروی انتظامی شناخته می‌شود. با این حال او هیچ گاه با انتخابات مختلف ریاست جمهوری خداحافظی نکرده اخیرا هم اعضای جمعیت پیشرفت و عدالت که حزب مستقل قالیباف است اعلام ماهیت کرده و این نکته نشان می‌دهد که قالیباف نه تنها از حضور در انتخابات ناامید نشده بلکه برنامه‌هایش جدی تر نیز هست... از همین رو شاید یکی از اشاره‌های پورمختار از آن نظامی رئیس جمهور، قالیباف باشد.
البته پورمختار در گفته‌هایش به یکی دیگر از گزینه‌ها هم اشاره دارد؛ محسن رضایی. کسی که حضورش در انتخابات مختلف ریاست جمهوری و البته میزان رای آوری اش به دستمایه‌های طنز شبکه‌های اجتماعی! بدل شده از همین رو هر چند بعید است که جریان راست بخواهد روی او سرمایه‌گذاری کند ولی اسم رضایی باز هم محتمل است.
در این بین اما عده‌ای اظهارات پورمختار را به منزله آماده سازی زمینه ورود سردار قاسم سلیمانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری تعبیر می‌کنند بخصوص که این شایعه در آستانه انتخابات 1392 نیز به قدری مطرح بودکه سلیمانی را وادار به انتشار یک بیانیه و تکذیب تمایلش به ورود به عرصه انتخابات واداشت. اسطوره سازی از وی به قدری موفق بوده که جناح چپ یا راست از او تعریف می‌کنند و احساسات خوبی در دل مردم نیز ایجاد کرده است. سلیمانی ظرفیتی به مراتب قوی تر از قالیباف و محسن رضایی برای جلب آرای مردم و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است. هر چند بسیاری معتقدند که امروز نیاز کشور حضور او در فرماندهی سپاه قدس است نه ریاست جمهوری.
گزینه‌های مورد نظر اصولگرایان هر چه بدانیم اما آنچه در این بین اهمیت ویژه ای دارد اصل این موضوع است که آیا واقعا در ریاست جمهوری 1400، یک نظامی می‌تواند کشور را نجات دهد ؟
دو نگاه به یک جمله
محمدصادق جوادی حصار، فعال سیاسی با بیان اینکه قصد نیت خوانی ندارد، گفت: از حضور یک نظامی به عنوان رئیس جمهوری باید دو برداشت کرد؛ نخست اینکه فردی باید بر سر کار بیاید که اقتضائات نظامی، سیاسی و سوق الجیشی منطقه را بشناسد و به اتکا این شناخت تصمیمی برای برون رفت کشور از مضایق و تنگناها بگیرد تنگناهایی که بیشترین اتکای آن تصمیم در حوزه نظامی گری است یعنی رئیس جمهور ناچار است از بعد نظامی به قضیه نگاه و مشکلات کشور را حل کند. پس باید یک نظامی رئیس جمهور باشد.
وی ادامه داد: اما نگاه دوم نسبت به این جمله این است که از موضع درون کشور اعتقاد به حضور یک نظامی به عنوان رئیس جمهور باشد اینکه فردی که از اقتدار نظامی‌گری برخوردار است سرکار بیاید و با این اقتدار نظامی و مانع تراشان برون رفت از شرایط کشور را ساکت و بر سر جایشان بنشاند که البته این موضوع گاهی نوعی از دیکتاتوری است. اگر کسی بخواهد با اتکا به قدرت نظامی و به پشتوانه قشون و قوای نظامی منتقدین را ساکت کند معنی‌اش آن است که از گفت‌وگو و دموکراسی سر در نمی آورد.
جوادی حصار گفت: در دوران تاریخ معاصر ما یک تجربه کاملا متفاوت نظامی داشتیم. در دوره ای کشور در هرج و مرج و ملوک الطوایفی و ناامنی حضور داشت وهر کسی برای خودش حکومتی تشکیل می‌داد در آن زمان یک شخص در سال 1300 با اتکا بر قدرت نظامی روی کار آمد و کشور را یکپارچه کرد. ولی هم اکنون نه وضعیت کشور، ملوک الطوایفی است و نه در یکصد سال پیش زندگی می‌کنیم.
وی مدعی شد: اینکه شخصی به عنوان نظامی بخواهد سرکار بیاید بیشتر معنای دیکتاتوری می‌دهد.رئیس جمهور باید از مسائل نظامی سر دربیاورد نه اینکه خودش نظامی باشد. کسی مثل حسن روحانی که دوره جنگ را تجربه کرده نیروهای امنیتی و نظامی را دیده و عضو شورایعالی امنیت ملی بوده، به مسائل نظامی آگاه است. از سویی کشور که با فرد اداره نمی شود که بخواهیم بگوییم باید یک نظامی آن را اداره کند. از نظر من سخن اخیر، سخن ناپخته‌ای است.
جوادی حصار، پیرامون این موضوع که آیا گفته پورمختار به معنای زمینه سازی افرادی با سابقه نظامی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری است، گفت: حقیقت این است که اگر کسی از سوی اصولگرایان با پیش فرض نظامی بودن و تبلیغ روی آن ویژگی کاندیدا شود، می‌سوزد و رای نمی آورد. پس بهتر است اصولگرایان با این شیوه پیش نروند.

نظامیان بسیار بزرگوارند ولی...
از سویی غلامرضا ظریفیان، فعال اصلاح طلب نیز با تاکید بر نقش بسیار مهم نظامیان درکشور و حفظ کیان این سرزمین چه در زمان جنگ و چه هم اکنون گفت: اگر بخشی از مشکلات به وجود آمده در کشور را بررسی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که مدیریت‌های مختلف در جایگاه خودش قرار ندارد. حضور یک نظامی که برای این کار آموزش دیده به جای قرارگیری در این بخش در جایی دیگر باعث می‌شود تا هم ساختار نظامی را از خدمات ارزنده خود محروم کرده و هم در بخشی که نسبت به آن آگاهی کمتری دارد حضور بیابد.
وی افزود: جمهوری اسلامی بعد از 40 سال تجربه به میزانی از ثبات، توانایی و قدرت رسیده که هر کس در جایگاه خودش نقش اصلی را ایفا کند.
ظریفیان ادامه داد: پیشتر در دوره قبل از آمدن احمدی‌نژاد و همین طور در دوران دوم احمدی‌نژاد این نگاه که ما باید سکان اداره جامعه را در اختیار نظامیان قرار بدهیم، مطرح شده بود.واقعیت این است که این نگاه یک اندیشه خاص به عقب است و فی النفسه به نوبه خودش به این معنی است که «نظام ما توان کادرسازی برای خودش را ندارد و برای همین کشور را باید به نظامی‌ها واگذار کرد.» موضوعی که اصلا پیام خوبی ندارد.
این فعال سیاسی اظهار داشت: ممکن است یک نظامی که از صنف نظامی بودن خارج شده و در حد یک شخصیت سیاسی قرار گرفته، خودش را در معرض مردم‌سالاری و رای مردم قرار دهد، اما تجربه نشان داده است که اقبال مردم به آنها چیز دیگری می‌گوید و علی رغم عزیزبودن آن افراد نظامی یا سابقا نظامی، مردم آنها را به عنوان رئیس جمهور برنمی‌گزینند و رای بالایی هم به آنها نمی‌دهند. کشور انسان‌های توانمند دیگری دارد که همه آنها می‌توانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند.

تجربه ای که نکردیم
هرچه هست پورمختار در اظهارنظر خود بی تردید پرده از استراتژی احتمالی و جدید اصولگرایان در سال 1400 برداشته است؛ استراتژی‌ای که می‌تواند به معنی آغاز دوره‌ای جدید طی 4 دهه انقلاب ایران باشد که تاکنون تجربه نشده.