نوروز متفاوت خراسان در سال 1300

بررسی وقایع تاریخ معاصر خراسان، بدون آشنایی با نام و فعالیت‌های کلنل محمدتقی‌خان پسیان، امکان ندارد. او در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ ایران، برای مدت کوتاهی زمامداری ایالت خراسان را برعهده گرفت. نخستین خلبان ایرانی، یکی از افسران ژاندارمری بود که حکایت دلاوری‌های وی در همدان، در رودررویی با نیروهای روسیه تزاری، او را در عنفوان جوانی، به شهرت و محبوبیت فراوانی رساند. با این حال، شرایط چنان که وی انتظار داشت، پیش نرفت و فرجام تلخی برای این افسر وطن‌دوست ایرانی رقم خورد. ایستادگی در برابر خودکامگی همان طور که اشاره شد، زمامداری و قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان، یکی از مهم ترین وقایع خراسان در تاریخ معاصر است. طی این قیام، کلنل پسیان، افسر جوان و وطن‌دوست ژاندارمری، ضمن سرپیچی از دستورات «قوام‌السلطنه»، نخست‌‌وزیر وقت، خواستار برکناری وی از رئیس‌الوزرایی و سامان دادن به اوضاع آشفته مملکت شد. با این حال، دیدگاه‌های متفاوتی درباره نیت حقیقی کلنل پسیان از این اقدام وجود دارد. برخی شخصیت‌ها، مانند زنده‌یاد «ملک‌الشعرا بهار»، در جلد دوم کتاب «تاریخ مختصر احزاب ایران»، از کلنل پسیان، به دلیل موضع‌گیری علیه حکومت مرکزی ایران، خرده گرفته و او را نکوهش کرده‌اند و گروهی دیگر، مانند «سیدمهدی فرخ»، دیپلمات خبره ایرانی و همکار کلنل، او را مردی بی‌عیب و نقص دانسته‌اند که هدفی جز اعتلای میهن، دفاع از تمامیت ارضی کشور و حمایت از حقوق مردم نداشته‌است. در این میان، شاید بتوان دیدگاه زنده‌یاد «مهرداد بهار»، فرزند ملک‌الشعرا بهار را منصفانه‌تر و مقرون به صحت‌تر از نظرات دیگران دانست. او در کتاب «درباره قیام ژاندارمری خراسان» می‌نویسد:« اگرچه تقدس یافتن کلنل و پلید کردن قوام‌السلطنه ممکن است تا حدی مبتنی بر یک رشته حقایق تاریخی باشد، اما در این میان، بنیان‌های تفکر سنتی و گرایش‌های ناتاریخی در فرهنگ ما هم، نقشی به عهده دارد که بنا بر آن، حقایق وقایع و ذکر دقایق تاریخ، ارزش چندانی ندارد یا بهتر بگوییم در نظر بسیاری اصلاً ارزش ندارد. [به همین دلیل] در بررسی این‌گونه وقایع تاریخی، یافتن حقیقت چندان ساده نیست و باید با دقت فراوان به پیشینه و اسناد آن واقعه نگریست و نباید بر اساس اظهار نظرهای اشخاص درباره آن ها تصمیم گرفت.» بر همین اساس، بررسی شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شهر مشهد و دلایلی که کلنل پسیان بر اساس آن دست به بازداشت «قوام‌السلطنه» و سپس قیام در برابر وی زد، لازم و ضروری است. بحران خراسان شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خراسان و به ویژه شهر مشهد، در سال‌های منتهی به 1300 هـ.ش، بسیار بحرانی بود. افزون بر قحطی فراگیر آن دوران که جان بسیاری از مردم را گرفت و خسارات جبران ناپذیری بر حیات سیاسی و اجتماعی ایران وارد کرد، شورش‌های مکرر، ناامنی حاکم بر شهرها و بالاخره هجوم نیروهای روسیه تزاری به مشهد و به توپ بستن حرم مطهر، از عوامل اصلی این بحران محسوب می‌شد. آستان قدس رضوی، با وجود موقوفات ارزشمند و امیدی که به نقش آن در تعدیل شرایط بحرانی آن روزها می‌رفت، به شدت مقروض بود. «عین‌السلطنه»، سیاستمدار دوره قاجار که روزنامه خاطراتش، یکی از منابع مهم بررسی شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره محسوب می‌شود، به نقل از «جریده ایران» می‌نویسد:«اخیراً، یعنی از ده سال [قبل] به این طرف، آستان قدس مقروض و ورشکست شده بود. خرج  و دخلش کفایت نمی‌کرد. سیصد، چهارصد هزار تومان قرض پیدا کرده بود؛ به کی؟ به بانک [استقراضی] روس، به بانک شاهنشاهی انگلیس، به تجار رباخوار.» کنسولگری روسیه تزاری در مشهد، نقش مهمی در بسیاری از آشوب‌ها و بلواها ایفا می‌کرد و والی خراسان، بیش از حکومت مرکزی، مطیع کنسولگری روسیه بود. این شرایط پس از خروج نیروهای نظامی انگلیس از مشهد، در دی‌ماه سال 1299 هـ.ش و بی‌رقیب ماندن روس‌ها در این شهر، تشدید شد.با این وجود، «قوام‌السلطنه» که در اواخر دهه 1290 هـ.ش، والی خراسان شده بود، به جای رسیدگی به امور و سامان دادن به اوضاع، به تحکیم ارتباطاتش با خان‌های محلی و گسترش روابطش با کنسولگری انگلیس علاقه‌مند بود؛ رویکردی که او را ثروتمندتر و شرایط را آشفته‌تر می‌کرد.در زمستان سال 1297 هـ.ش، اشرار و راهزنان، مناطق جنوبی مشهد را عرصه تاخت و تاز خود کرده‌بودند. «محمدخان» رئیس اشرار، بر کوهسنگی و اراضی اطراف آن مسلط شده بود و مردم مشهد دیگر نمی‌توانستند از این مکان به عنوان تفرجگاه استفاده کنند. شبیخون‌های شبانه اشرار هم، مردم را به شدت مستأصل کرده‌بود. «قوام‌السلطنه» که از مهار یاغیان ناتوان بود، دست به دامن «عبدالرضاخان قوچانی»، ملقب به «شجاع‌الدوله»، از خان‌های پرنفوذ شمال خراسان شد و او، با اعزام نیروهای عشیره‌اش، توانست اشرار را برای مدتی از مشهد دور کند. «قوام‌السلطنه» طی این مدت، عملاً کاری انجام نداد و دست اشرار را در غارت و چپاول اموال مردم باز گذاشت و در همان حال، روز به روز بر ثروت خود ‌افزود، به طوری که پس از بازداشت توسط کلنل محمدتقی‌خان پسیان، سیاهه ثروت «قوام‌السلطنه» که پیش از ورود به خراسان، مرد چندان متمکنی نبود، باعث شگفتی مردم شد. «سید مهدی فرخ» در کتاب خاطراتش مدعی است که «قوام‌السلطنه» در زمان بازداشت، مالک «120 هزار تومان پولِ طلا، 50 هزار تومان پول نقد، 400 هزار تومان برات روپیه ، تعداد زیادی ظروف طلا و قالی و دو روستا به نام‌های سده و سلامی» بود و «ماهانه 4 هزار تومان از کنسولگری انگلیس در مشهد می‌گرفت تا اخبار ترکستان روسیه را با واسطه‌هایش به دست انگلیسی‌ها برساند.» «عین‌السلطنه» نیز در روزنامه خاطراتش به ثروت فراوان «قوام‌السلطنه» اشاره می‌کند و می‌نویسد:«کسی که از خراسان آمده بود و من او را در خانه معاون نظمیه، ماژور رفیع‌خان دیدم، حکایت می‌کرد که تمام دارایی و اثاثیه قوام‌السلطنه را در مشهد ضبط کردند، مِن جمله سیصد اسب که هر یک از 500 تا 1000 تومان قیمت داشت.» بدیهی است که عملکرد «قوام‌السلطنه» باعث بدبینی و انزجار فوق‌العاده مردم نسبت به او شد و این امر، مشوق اصلی کلنل پسیان در اجرای دستور بازداشت «قوام‌السلطنه» بود؛ دستوری که از سوی «سیدضیاءالدین طباطبایی»، عامل کودتای سیاه و نخست‌وزیر وقت صادر شد.واقعیت آن است که کلنل پسیان مرد سیاست نبود و از پیچیدگی‌های این عرصه اطلاع چندانی نداشت و همین مسئله باعث شد که وی توجهی به عواقب بازداشت «قوام‌السلطنه» نداشته باشد؛ سیاستمداری که برادر «وثوق‌الدوله» بود، کاتب فرمان مشروطیت خوانده می‌شد و طی مدت حکومتش در خراسان، سیاستمدارانه، به برقراری ارتباط با خان‌های محلی اقدام کرده و از این رهگذر، نفوذ زیادی در این خطه به دست آورده بود. همکاری ظاهری کلنل با عوامل کودتای 3 اسفند 1299 و اجرای دستورات آن ها، باعث بدبینی رجال وطن‌دوستی مانند «ملک‌الشعرا بهار»، نسبت به او شد. «بهار» در جلد دوم کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران»، اقدامات کلنل را در راستای تثبیت قدرت کودتاچیان می‌داند و از آن به شدت انتقاد می‌کند. بازداشت قوام‌السلطنه در روز 13 بدر به نوشته زنده‌یاد «باقر عاقلی» در جلد نخست کتاب «روزشمار تاریخ ایران»، دستور بازداشت «قوام‌السلطنه» روز 11 فروردین‌ماه سال 1300 هـ.ش به دست کلنل پسیان رسید. همان‌طور که اشاره شد، کلنل شناخت کاملی از عوامل کودتا نداشت و گمان می‌کرد کودتاچیان، در پی اصلاح وضعیت نابه سامان کشور هستند. «سیدمهدی فرخ» در خاطراتش می‌نویسد:«کلنل پسیان که مردی به غایت فاضل و درست‌اندیش بود، از خدا می‌خواست که رجال بی‌کفایت و بی‌لیاقت ایران، هرچه زودتر توسط مجریان کودتا از بین رفته و راه برای آدم‌های لایق باز شود.‌» کلنل پسیان روز 13 فروردین را برای اجرای دستور بازداشت «قوام‌السلطنه» انتخاب و ماژور (سرگرد) «اسماعیل‌خان» را مأمور اجرای آن کرد. «کلیم‌ا... توحدی»، نویسنده کتاب «حرکت تاریخی کُرد به خراسان»، در جلد پنجم این کتاب، به نقل از فردی به نام «فریدون»، چگونگی بازداشت «قوام‌السلطنه» را این‌گونه نقل کرده‌است:«روز 13 عید سلطانی(نوروز 1300)، [پدرم] که به اتفاق قوام‌السلطنه و عده زیادی به سیزده بدر می‌روند، وقتی که از خارج  شهر برمی‌گردند، در اول خیابان ارگ، ماژور اسماعیل‌خان جلوی کالسکه حضرت اشرف(قوام‌السلطنه) را می‌گیرد و ایشان  را به اداره ژاندارمری می‌برد و توقیف می‌کند.» آغاز حکومت کوتاه کلنل در پی این اقدام، «سیدضیاء»، نخست‌وزیر کودتا، کلنل پسیان را به عنوان فرماندار نظامی خراسان تعیین کرد. او نیز روز 15 فروردین‌ماه با انتشار اعلامیه‌ای به تهدید مخالفان پرداخت و اعلام کرد:«اشخاصی که مخالفت با تغییر حکومتشان به ثبوت برسد، به مجازات عبرت‌انگیزی رسیده و شاید اعدام شوند.» بر اساس دستورالعمل کلنل و برای برقراری امنیت در مشهد، «کلیه اجتماعات در اماکن مستور و مکشوف» قدغن شد و مردم مشهد، «سه ساعت از شب رفته»، حق نداشتند از خانه بیرون بیایند. این اقداماتِ ضربتی، با بازداشت بسیاری از شخصیت‌های سیاسی مشهد که عموماً از اعضای حزب دموکرات(عامیون) بودند، همراه شد. به نوشته «ملک‌الشعرا بهار»، در میان بازداشت شدگان، افراد ذی‌نفوذ و مشهوری مانند «ملک‌زاده» (برادر ملک‌الشعرا بهار)، «نجدالسلطنه» و «مجلل‌التولیه» حضور داشتند. «قوام‌السلطنه» تا روز 31 فروردین‌ماه 1300 در بازداشت به سر برد و در این روز، با دستور کلنل، او را در معیت 40 ژاندارمِ سوار و طبیب مخصوصش، «حاذق‌الدوله» به تهران فرستادند. به این ترتیب، دوران کوتاه حکومت کلنل محمدتقی‌خان پسیان بر خراسان آغاز شد؛ دورانی که با اصلاحات و اقدامات عام‌المنفعه‌ فراوانی همراه بود.