آواز یک پرنده آزاد

گروه گزارش| «آن روزها برود و دیگر برنگردد» اسم اصلی مادربزرگ، هرانوش بود اما تا عمر داشت همه او را سحر صدا کردند. سحر دختر حسین و اسما. همه اینها دروغ بود. برای مادربزرگ که دیده بود چطور مادربزرگ خودش، بچه‌های عمویش را که بی‌کس و خسته شده بودند و نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند در آب انداخته، آن روزها گذشته‌های تلخی بود که نمی‌شد به کسی گفت. چند وقتی مانده به پایان عمر، پیش نوه‌اش فتحیه چتین که از وکلای مبارز ترکیه است راز دلش را فاش می‌کند و از او می‌خواهد کمکش کند تا اقوامش را پیدا کند. کتاب مادربزرگ من که فتحیه چتین نوشته روی میز است، کنار کتاب‌های دیگری درباره واقعه‌ای که 103‌سال از آن می‌گذرد: نسل‌کشی ارمنیان در ترکیه. کتاب‌ها نویسندگان ارمنی و ترک دارند. در باشگاه آرارات که نامش هویت یک قوم را به یاد می‌آورد، روبه‌روی میز، تصاویری از این واقعه به نمایش گذاشته شده که در یک ساعتی که شروع برنامه صدوسومین سالگرد یادبود نسل‌کشی ارامنه به تأخیر می‌افتد، جمعیتی روبه‌روی عکس‌ها می‌ایستند و تماشا می‌کنند. این تصاویر برای خیلی از ارمنیان تکراری است. تمام این سال‌ها تلاش کرده‌اند این مسأله را به گوش دنیا برسانند و از راه فشار افکار جهانی ترکیه را وادار به پذیرفتن این گناه و پرداخت غرامت و بازگرداندن سرزمین‌های ارمنستان غربی کنند. با وجودی که بیش از 200 روشنفکر ترک این مسأله را پذیرفته‌ و برخی از تاریخ‌نگاران ترک هم نسل‌کشی ارامنه را در سال‌های جنگ جهانی اول تأیید کرده‌اند اما ترکیه هنوز این اتفاق را تکذیب می‌کند.
سفیر ارمنستان با تأخیر می‌رسد و برنامه شروع می‌شود. مجری از او و مسئول اقلیت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نمایندگان شورای اسلامی، کنسول افتخاری استونی و سخنران اصلی محمدرضا عظیمی، وکیل و استاد دانشگاه که در یادبود حاضر شده‌اند تشکر می‌کند و می‌گوید نسل‌کشی یکی از دلایل حضور جمعیت زیاد ارمنیان در ایران است: «آنچه باعث می‌شود ما آن را هر‌ سال یادآوری کنیم بی‌مجازات ماندن این جنایات و عواقبی است که تا به امروز گریبانگیر جمعیت ارمنی است. نسل‌کشی باعث شد دو سوم از جمعیت ارمنیان یا از بین بروند یا مجبور به مهاجرت و ترک دیانت شوند. ارمنی‌ها از یک نسل از بهترین دانشمندان نویسندگان، روشنفکران و شعرا محروم شدند و کل سرزمین ارمنستان غربی تاکنون ضمیمه خاک ترکیه مانده و کلیه دارایی‌های ارمنیان مصادره شد، بیش از 4‌هزار کلیسا و آثار باستانی، مدرسه و کارخانه‌های متعلق به آنها یا نابود شد یا نامشان تغییر کرد.» او می‌گوید افراطی‌گری و خشونت، ترویج نژادپرستی و تهمت‌های ناروا به وضوح در سیاست‌های دولت نوین ترکیه هم دیده می‌شود و نوعثمانی‌گری با اهداف احیای هژمونی امپراتوری عثمانی به‌عنوان پدیده‌ای غیرقابل انکار پایه و اساس رفتارهای سیاسی و توسعه‌طلبانه دولت ترکیه را تشکیل داده است. او تجاوز غیرقانونی ترکیه به خاک عراق و سوریه و الحاق شهر کردنشین عفرین به خاک ترکیه را نمونه‌هایی بارز از سیاست‌های نوعثمانی‌گری سران ترکیه می‌داند.
70‌سال از تصویب کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی سازمان ملل متحد که حدود 30 کشور و ده‌ها ارگان بین‌المللی آن را به رسمیت شناخته‌اند، می‌گذرد. ارمنیان می‌خواهند دولت ترکیه شهامت داشته، با تاریخ خود روبه‌رو شود، عذرخواهی کند و ضمن گرامیداشت یاد و خاطره قربانیان، سرزمین‌های ارمنستان غربی را بازگرداند و طبق موازین حقوق بین‌الملل غرامت بپردازد. زیرا از نظر آنها «تنها راه رسیدن به عدالت و صلح پایدار، مهار سیاست‌های نژادپرستانه و عدم تکرار جنایات مشابه و محکوم کردن جهانی نخستین نسل‌کشی قرن بیستم است.»
فیلم کوتاهی با مرور ماجرای نسل‌کشی پخش می‌شود. کمیته مرکزی حزب اتحاد و ترقی که با نام ترک‌‌های جوان معروف است، تصمیم نسل‌کشی را گرفت و اجرا کرد. نسل‌کشی به دلیل اثرات زیانبار و اندوهبار برای نسل‌های بعد نه مشمول مرور زمان و نه پیرو اصل جانشینی دولت‌ها خارج از مسئولت دولت‌هاست. دولت‌های بعدی مسئول رفع آثار زیانبار مادی و معنوی حاصل از نسل‌کشی‌اند.


24 آوریل یک تاریخ نمادین است و یادآور نخستین حلقه کشتارهای ارمنیان در امپراتوری عثمانی با دستگیری و اعدام حدود 600 نفر از رهبران، نویسندگان، موسیقیدانان، اندیشمندان، شعرا و سیاستمداران ارمنی در شب 23 آوریل 1915 در استانبول است.
سال 1920 متفقین و ترکیه عثمانی معاهده سِور را امضا کردند که در آن مقرر شد یک جمهوری مستقل ارمنی در آناتولی شرقی ایجاد شود. ماده 88 این معاهده می‌گفت ترکیه باید آناتولی شرقی یعنی 6 ولایت ارمنی‌نشین را تخلیه کند و استقلال جمهوری ارمنستان مستقل را به رسمیت بشناسد. اما با خروج نیروهای روسیه از ترکیه، تشکیل اتحاد جماهیر شوروی و در پی آن از بین رفتن استقلال ارمنستان شرقی این معاهده هرگز اجرا نشد. حتی ایالات متحده آمریکا که رئیس‌جمهوری وقت آن یعنی ویلسون این معاهده را امضا و مهر کرده بود، تا به امروز حاکمیت تمامیت ارضی را به رسمیت نشناخته است.
برآورد ‌سال 1921 در جریان کنفرانس صلح پاریس می‌گوید املاک بسیاری شامل کلیساها، مدارس، منازل مسکونی و شرکت‌ها به ارزش تقریبی 326‌میلیارد دلار امروز از ارمنی‌ها مصادره شده است. اماکنی مثل کاخ ریاست‌جمهوری قبلی ترکیه، فرودگاه شهر باتمان، استادیوم ورزشی بشیکتاش، اراضی میدان تقسیم و پارکی در استانبول که در گذشته گورستان ارمنیان بوده است.
سعید چتین اوغلو، مورخ ترک گفته است امروزه و بین اعضای دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه افراد بی‌شماری وارث اموال و دارایی‌هایی هستند که اجدادشان از ارمنیان غارت کرده‌اند. به گفته او، 35‌درصد از ثروت ملی ترکیه کنونی متعلق به اموال و دارایی‌های مصادره‌شده ارمنیان است.
کودکان ارمنی در خانواده‌های ترک و کُرد
صبیحه گویکچن نخستین خلبان نظامی زن ترکیه و کسی که فرودگاه شهر آنکارا به نام او بود، خوش‌شناس بود. او را مصطفی کمال آتاتورک از بین هزاران یتیم ارمنی که یتیم‌خانه‌های ترکیه را پر کرده بودند، انتخاب کرد. ‌سال 2004 هراند دینک در مقاله‌ای در هفته‌‌نامه آگوس چاپ استانبول گفت نام اصلی او خاتون سیبلیجیان است و جامعه ترکیه را در شوک فرو برد. این مقاله بخشی از کتاب سیمون سیمونیان است که‌ سال 1972 در بیروت به چاپ رسید و می‌گوید صبیحه بازمانده نسل‌کشی ارمنیان در‌ سال 1915 است.
براساس آمارهای میسیونرهای آمریکایی بعد از نسل‌کشی ارمنیان حدود 90‌هزار کودک ارمنی یتیم یا به خانواده‌های ترک و کُرد فروخته شدند یا سر از یتیم‌خانه‌های کشورهای دیگر درآوردند. براساس گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، به دلیل آن‌که یتیم‌خانه‌های ترکیه گنجایش آن همه کودک را نداشت بیش از 30‌هزار کودک ارمنی در بازار برده‌فروشی معامله شده‌اند تا به‌عنوان نوکر یا کارگر به کار گرفته شوند. ماریا یاکوبسن، مُبلغ مذهبی دانمارکی که در سال‌های 1907 تا 1919 در آلازیغ در یک بیمارستان آمریکایی مشغول کار بود، عکس‌هایی از زنان و کودکان ارمنی در زمان کشتار ارمنیان دارد. او خاطراتش را در این‌باره در 600 صفحه نوشته است. مایریک یا مادر ارمنیان توانست 208 کودک ارمنی را در یتیم‌خانه‌ای به نام آشیانه پرنده‌ها در لبنان اسکان دهد. اینها بخشی از مطالبی است که در ویژه‌نامه پیامدهای حاصل از نسل‌کشی ارمنیان توسط موسسه ترجمه و تحقیق هور منتشر شده است. در این‌جا آمده است که حدود 200‌هزار نفر از ارمنیان باقیمانده که امکان مهاجرت نداشتند مجبور به ترک دیانت شدند تا زنده بمانند. این ارمنیان را ارمنیان کریپتو یا پنهان می‌دانند. امروز در ترکیه خانواده‌‌های ترک و کُرد زیادی هستند که مادربزرگی ارمنی داشته‌اند و تازه می‌توانند راز خود را برملا کنند.
نابودی آثار به‌جا مانده
کلیساها و آثار تاریخی ارمنیان در آسیای صغیر بی‌سرپرست ماندند. دیگر کسی نمانده بود که برای آثار باقی‌مانده از ارمنیان در این منطقه دل بسوزاند. نسل‌کشی فرهنگی از ‌سال 1915 به بعد شروع شد. صدها کلیسا و بنای تاریخی که نمایانگر فرهنگ و تمدن چندهزارساله سکونت ارمنیان در این دیار بود، به دولت سپرده شد. این آثار یا در پی بی‌توجهی مسئولان یا سیاست تخریب و نابود شده‌اند. تا ‌سال 1915، تعداد 915 کلیسای فعال در مناطق شرقی ترکیه وجود داشت، اما در ‌سال 1974، 464 تا از این بناها کاملا نابود شدند. یکی از مهمترین مراکز تاریخی در معرض نابودی، شهر تاریخی آنی یا شهر ‌هزار و یک کلیساست. رشته‌کوه آرارات اکنون یکی از منابع هویتی ارمنیان در خاک ترکیه است. می‌توانند آن را ببینند، اما مال آنها نیست، حتی ترکیه نام آن را هم تغییر داده است: آغری داغ.
به خاطر داشته باشیم و فراموش نکنیم
محمدرضا عظیمی می‌خواهد درباره مسائل حقوقی نسل‌کشی صحبت کند. می‌گوید در تاریخ ملت‌ها گاه زخم‌هایی است که هرگز مداوا نخواهد شد. «حدود 30 کشور جهان این واقعه را به رسمیت شناختند. ایران جزو این کشورها نیست. هرچند رئیس‌جمهوری اسبق، سیدمحمد خاتمی از بنای یادبود ارمنیان دیدن کرده و دولت ایران در‌ سال 34 شمسی کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی را امضا کرده است. اما ملت ایران همواره مأمنی برای پذیرش مهاجران و ستمدیدگان بوده و تجربه زیست مسالمت‌آمیز و دوستانه آنها در کنار ارمنیان و سایر اقلیت‌های قومی یا دینی گواه همین است. پیامدهای نسل‌کشی، کشتار و نابودسازی یک‌ونیم‌میلیون نفر از ارمنیان ساکن در ارمنستان‌غربی، مهاجرت بیش از 600‌هزار نفر از ارمنیان و پراکنده‌شدن در سراسر دنیا، تصاحب کامل ارمنستان‌غربی به وسیله دولت عثمانی، غارت و مصادره تمامی اموال و املاک کشته‌شدگان و برجای ماندن جمعیت قابل توجه کودکان یتیم ارمنی و درنهایت نسل‌کشی فرهنگی و تخریب آثار تاریخی و فرهنگی و تحریف تاریخ و تغییر اسامی شهرها و روستاهاست.»
به گفته او نسل‌کشی ارمنیان در خلال جنگ جهانی اول و بعد از آن نسل‌کشی یهودیان در جنگ جهانی دوم و به‌طورکلی مسأله اقلیت‌ها پیامدهای سیاسی و حقوقی وسیع و دوران‌سازی را در جامعه جهانی داشته. او درباره پیامدهای این مسأله بر حقوق بین‌الملل عمومی می‌گوید: «اهمیت مسأله اقلیت‌ها و دستاویزشدن آن برای توسعه‌طلبی‌های ارضی برخی دولت‌های متجاوز در اروپا بود که به شعله‌ورشدن این جنگ عالمگیر منتهی شد و پایان هر یک از این جنگ‌ها هم به آغاز شکل‌گیری دو سازمان جهانی برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی انجامید؛ تشکیل جامعه ملل در‌ سال 1919 و سپس سازمان ملل متحد در‌ سال 1945. بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری‌ها، فاتحان جنگ و به‌ویژه توماس ویلسون رئیس‌جمهوری آمریکا گفتند علت اصلی وقوع جنگ مسأله اقلیت‌های قومی و ملی بوده، او اعلام کرد هر ملتی حق دارد دولتی را که می‌خواهد در آن زندگی کند، انتخاب کند و بر این زمینه بود که معاهده سور بسته شد.» به گفته عظیمی جنگ جهانی دوم هم به بهانه حقوق اقلیت‌ها آغاز شد، به همین دلیل بعضی از صاحب‌نظران سده بیستم را سده اقلیت‌ها نام‌گذاری کرده‌اند.
تضمین‌های حقوقی پیش‌بینی‌شده برای حفاظت از حقوق اقلیت‌ها در جامعه ملل کافی نبود، چون دولت‌های ملی مایل بودند مسائل اقلیت‌ها را خودشان حل کنند و اجازه دخالت بین‌المللی کشورها را ندهند: «جنگ جهانی دوم به نظام حمایتی اقلیت‌ها خاتمه داد و در فاصله دو جنگ، دو موضوع اساسی در تعارض با هم بودند. یکی دغدغه حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و دوم حقوق اقلیت‌ها با توجه به تعهداتی که دولت‌ها قبلا داده بودند. درنهایت دولت‌ها اغلب حفظ صلح را به حفظ حقوق اقلیت‌ها ترجیح دادند و بر این مبنا بود که تصمیم سازمان برآمده از اتحاد اراده فاتحان جنگ یعنی سازمان ملل متحد عموما در مخالفت با طرح و بسط حقوق اقلیت‌ها شکل گرفت، به همین علت نه در منشور ملل متحد و نه در اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ نامی از اقلیت‌ها برده نشده. به جای برقراری شیوه‌های حمایتی خاص از اقلیت‌ها این موضوع را در چارچوب حقوق بنیادین بشر و ذیل اصل برابری همه افراد فارغ از همه تمایزات قرار دادند.»
او از همسر روزولت مثال می‌آورد که در‌ سال 1948 گفت با احترام گذاشتن به حقوق بشر دیگر نیازی به تاکید بر حقوق اقلیت‌ها نیست. نگرشی که به طرز زیرکانه‌ای صورت نگران سیاستمداران را در برخورد با مسأله اقلیت‌ها پنهان می‌کرد: «اما مجمع عمومی ملل متحد در 10 دسامبر 1948 با صدور قطعنامه 217 که معروف به قطعنامه سرنوشت اقلیت‌هاست بر این نکته تاکید کرد که جامعه بین‌المللی و سازمان ملل متحد نمی‌تواند نسبت به مسائل اقلیت‌ها بی‌اعتنا باشد. منشور ملل متحد اصل پیشبرد حقوق بشر فارغ از زبان، جنس، قوم و مذهب و اقدامات وسیع سازمان ملل، مسأله اقلیت‌ها را از سطح سیاسی و مورد مناقشه کشورها به مسأله بنیادین ارتقا داد. همچنین اصل منع تبعیض یک راه‌حل مثبت برای جنبه اولیه مسأله اقلیت‌ها که همان برابری حقوقی با سایر اعضای جامعه اکثریت است، پیش‌بینی کرد.»
اشاره صریح به اقلیت‌ها برای نخستین‌بار در ماده 27 میثاق حقوق مدنی سیاسی 1966 صورت گرفت. تنها سند الزام‌آور در مورد حقوق گروه‌های اقلیت: «در کشورهایی که اقلیت‌های قومی و نژادی و مذهبی دارند، حقوق اشخاص متعلق به این اقلیت‌ها در بهره‌مندی از فرهنگ خود و بیان و اعمال مذهب و استفاده از زبان ویژه آنها نباید نادیده گرفته شود. این مفاد طیف وسیعی از حقوق را دربرمی‌گیرد که با دو عنوان در نظر گرفته می‌شود، اول حق حیات فیزیکی و دیگری حق بر هویت. کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی که یک روز پیش از اعلامیه حقوق بشر در 9دسامبر 1948 تصویب شد، نخستین حرکت جدی و موثر سازمان ملل برای حمایت از گروه‌های اقلیت است.»
براساس این کنسوانسیون اقداماتی که به صورت‌های زیر انجام شود، نسل‌کشی‌اند: «کشتن اعضای یک گروه، وارد کردن آسیب شدید به اعضای یک گروه، قرار دادن عمدی یک گروه در معرض وضعیت‌های زندگی نامناسب که منتهی به نابودی تمام یا بخشی از گروه شود و اجرای اقدام‌هایی که به قصد جلوگیری از تولیدمثل میان یک گروه صورت می‌گیرد و انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر.»
به گفته او هرچند کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی در سطح وسیعی پذیرفته شده است، اما ملاحظه کاری نمایندگان دولت در زمان تصویب کنوانسیون و شرط‌هایی که هرکدام از آنها با توجه به منافع خاص خودشان گذاشتند باعث شد اصالت اولیه متن تا حدودی از بین برود: «مثلا بخش نسل‌براندازی فرهنگی از کنوانسیون حذف شد که عبارت بود از نابودی ویژگی‌های خاص از طریق انتقال اجباری کودکان به سایر گروه‌ها، تبعید نظام‌مند و اجباری افرادی که نماینده آن فرهنگ‌اند، منع کاربرد زبان ملی حتی در مکالمات خصوصی و نابودی کتاب‌ها به زبان ملی، تخریب نظام‌مند یادبودهای تاریخی و مذهبی.»
او صحبت‌هایش را با شعری از احمد شاملو تمام می‌کند: من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند/ من یک لر بلوچ کرد فارسم/ یک فارس‌زبان ترک/ یک آفریقایی اروپایی استرالیای آمریکایی آسیایی/ من یک سیاهپوست سرخپوست زردپوست سفیدم که نه‌تنها با خود و دیگران هیچ مشکلی نمی‌بینم که در زندگی بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوست خود احساس
می‌کنم
مراسم با اجرای گروه موسیقی فولکلور ارمنستان به پایان می‌رسد. زنی زیر لب ترانه را زمزمه می‌کند. می‌گوید این ترانه‌ای است درباره یک پرنده آزاد: «نمی‌دانم به فارسی چه می‌شود، همان که فقط یک‌بار تخم می‌گذارد. شاید ققنوس.» صحبت‌های سفیر ارمنستان در صد و سومین یادبود نسل کشی ارمنیان
شرایط حساس دولت‌ها را درک می‌کنیم
آرتاشس تومانیان، سفیر ارمنستان می‌گوید مسأله نسل‌کشی برای همه ارامنه در همه جا مسأله‌ای حساس است که دیدگاه‌های نوینی را می‌طلبد. بیش از یکصد‌سال قبل اتفاق افتاده و صحبت‌های زیادی درباره شرایط حساس آن موقع صورت گرفته است: «صحبت ترک‌ها درباره شرایط آن زمان قابل درک است که بخواهند واقعیت را دگرگونه بیان کنند. امروز هم در جهان شرایط دشواری حاکم است و تاریخ نشان داده که در شرایط دشوار جهانی، دولت‌ها و نیروهای استکباری مایلند کشورها و ملت‌های ضعیف را در جهت منافع خودشان قربانی کنند.»
او خطاب به ارمنیان می‌گوید آگاه هستید که در 15‌سال اخیر مسأله نسل‌کشی در ارمنستان به‌عنوان سیاست دولتی گنجانده شده و در سال‌های گذشته برای شناسایی نسل‌کشی رژه‌ای از سوی دولت‌ها انجام می‌شود.
او می‌گوید به دولت‌ها به شکل دو دسته که نسل‌کشی را به رسمیت شناخته و آنهایی که نشناخته‌اند، نگاه نمی‌کند و می‌داند روابط بین‌المللی، روابطی دشوار هستند و شاخص‌هایی وجود دارند که باید با توجه به آنها این روابط انجام شوند: «روابط ایران و ارمنستان در سطح بالایی است و برای ما اهمیت زیادی دارد. نمی‌شود حساسیت‌های روابط ایران و ترکیه را درک نکرد. مطمئن هستم که ارامنه نزد شهروندان ایران از احترام بالایی برخوردارند.»
او می‌گوید زمانی سیاست‌های ارمنستان درباره نسل‌کشی به نتیجه می‌رسد که دولت فعلی ترکیه اعمال امپراتوری عثمانی را در مورد ارمنستان بپذیرد و غرامت پرداخت کند تا روابط دو کشور وارد فاز جدیدی شود.