حذف واقعه طلاق؛ چالش‌ها و امتیازات

هرچند طلاق نکوهیده‌ترین امرحلال در نزد خداوند است اما به‌هرحال با لحاظ مشکلات وچالش‌های خانوادگی از قدیم‌الایام تاکنون تنها مفرّ جدا شدن بین زن و شوهر قلمداد می‌شود. خانواده‌ای که زوجین از هم جدا می‌شوند، خواه فرزند داشه باشند و یا نداشته باشند بخشی ازتاریخ زندگی خود را درگذشته به عنوان یک واقعیت نمی‌توانند و نباید انکارکنند. طلاق درمواردی می‌تواند از استمرار تشنج و وجود چالش و مشکلات بیشتر درخانواده‌ای ازهم گسیخته جلوگیری به عمل آورد. طلاق به عنوان یک واقعیت که امروز آمارها هم نشان دهنده واقعیت‌های تلخی بر این پدیده است و بعضا نزدیک شدن به فروپاشی ازدواج‌هاست را به خوبی نشان می‌دهد. مسلما در فرهنگ نه چندان پیشرفته ما که متاسفانه در طول چند دهه گذشته در تطبیق با معیارهای اخلاقی و دینی با پدیده‌هایی مانند نظم‌گریزی و قانون‌گریزی تجلی خارجی پیدا کرده است، این ذهنیت منفی را اولا برای پدیده طلاق و ثانیا دررابطه با زنان مطلقه به‌وجود آورده است، به‌عنوان یک ویژگی فرهنگی در کشور ما نهادینه شده است. برای مبارزه با چنین اوصاف و شرایطی باید از روش‌های متناسب مانند فرهنگسازی و ایجاد بسترسازی برای پذیرش این پدیده تلخ اقدام نمود. درخصوص بحثی که هم اکنون در مجلس مبنی بر حذف طلاق از شناسنامه زنان مطلقه مطرح شده، هرچند ممکن است با حسن نیت و برای اجتناب از تبعات منفی واکنش‌های اجتماعی نسبت به زنان مطلقه در محیط کار و اجتماع ارائه شده باشد اما واقعیت این است که با عنایت به شرایط عینی جامعه و اینکه در بسیاری از ازدواج‌ها هم اکنون مسائلی مانند عدم بیان حقایق، ایجاد وعده و وعید و امیدواری کاذب با نیرنگ و دروغ موجب پیوند‌هایی می‌شود که بعد از برملاشدن به طلاق می‌انجامد، این روش نوعی هیزم در آتش شعله‌ور جدایی و طلاق در کشور خواهد بود. در شرایطی که بسیاری از زنان مطلقه در زمان ازدواج ممکن است شوهر خود را از ازدواج گذشته مطلع نکنند و یا با انجام عمل جراحی خود را باکره نشان دهند، تغییر شناسنامه و حذف مشخصات شوهر سابق و یا واقعه ازدواج در تاکید چنین روش ناپسندی ایجاد مشکل خواهد کرد. آیا بهتر نیست که ما به عنوان یک واقعیت اجتماعی مردان جامعه را با توجه به اینکه مادران و خواهران و دختران آنان نیز در معرض چنین مشکلاتی ممکن است قرار گیرند، آماده کنیم. زنان مطلقه گاهی قربانی یک زندگی ناموفق می‌باشند پس با پذیرش واقعیت آن را به عنوان یک تابو تلقی نکنند واگر قصد ازدواج با زنی دارند در صورت اطلاع از گذشته وی با علم به آن، کانون خانوادگی را تشکیل دهند واجازه دهیم با فرهنگسازی زنان مطلقه نیز با شجاعت نسبت به گذشته خود بدون توسل به اطلاعات نادرست، کانونی با همسر آینده خود بسازند که مبتنی برصداقت و راستگویی باشد. بنابراین معتقدم که اینگونه قوانین نه تنها بسترساز رفع مشکلات برای ازدواج مجدد نخواهد بود بلکه خود زمینه‌ساز چالش‌هایی خواهد بود که با تکیه بر قانون، اثرات منفی این قضیه را بیشتر خواهد کرد. بنابراین ضرورت دارد که مسئولان محترم ذیصلاح در این زمینه حل مشکل را از منظر آسیب شناسی از طریق ارائه روش‌های دیگر جست‌وجو کنند. فلذا شرایطی که در کشورما وجود خانواده را به خطر انداخته نباید با راه حل‌هایی که سطحی می‌باشد، عمیق‌تر شود.
* حقوقدان- استاد دانشگاه