نگاهی به اظهار نظر رییس دولت در مورد ناهنجاری های اقتصادی که می‌گوید طعم و دلایلی غیر اقتصادی دارند

اقتصادی که « روانی» اش کرده‌ایم
همدلی| فاطمه آقایی‌فرد- اقتصاد ایران روانی است؟ «روانی»، صفتی است که طی ادوار گذشته تاکنون بارها از سوی دولت ها برای تحلیل فضای اقتصاد کشور به کار رفته است. همین چند سال پیش بود که محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت به اصطلاح مهرورزی بعد از گران شدن ناگهانی نرخ ارز و بسیاری از کالاهای مصرفی در جمع مدیران و کارکنان مجتمع مس سرچشمه رفسنجان ایستاد و گرانی‌ها را به جایی بیرون از دولت و برنامه‌های دولتی برای اقتصاد ربط داد.
او جمله‌ای با این مضمون گفت که رفتار زشت رسانه‌ها و کشورهای بیگانه و منتقدین دولت باعث شده است تا قیمت‌ها بی تاب شوند. چند سالی از آن روزها می‌گذرد. مردم با تن و ذهنی رنجور از مانورهای دولت مهرورز، تدبیر و امید را به ریاست حسن روحانی برگزیدند. پنج سال از تغییر ماهیت دولت در ایران می‌گذرد. دوباره دلار گران شده است و قیمت‌ها سر به دیوانگی گذاشته‌اند. حالا این بار حسن روحانی همان جامه محمود احمدی‌نژاد را بر تن‌کرده است. او چند شب پیش در ضیافت افطاری با اصحاب رسانه گفت: «تلاطم بازار، دلیل اقتصادی ندارد و رسانه‌ها در خط مقدم شکستن جنگ روانی دشمن هستند. امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است.»
وی افزود:« مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است. بزرگترین غم برای یک ملت زمانی است که رسانه‌های بیگانه مرجع او باشند. در کمتر جایی دیده‌ام که یک ملت اینگونه به رسانه‌های بیرونی اعتنا کنند، این وضعیت باید اصلاح شود و رسانه‌های داخلی مرجع اطلاع‌رسانی به مردم باشند.»


به نظر می‌رسد این رویکرد از سوی حسن روحانی می تواند یک ناامیدی بزرگ برای اقتصاد باشد. به طور حتم قرار مردم با دولت یازدهم و دوازدهم این نبود که رفع مشکلات اقتصادی به جایی برسد که روزگاری تخیلات در هم فشرده محمود احمدی‌نژاد در آنجا ایستاده بود. هر چند که به نظر می‌رسد محمود احمدی‌نژاد با ایده‌های جمشید پژویان و روحانی با ایده‌های مسعود‌‌نیلی از یک آبشخور اقتصادی تغذیه می‌شوند. به عبارتی دیگر آنها ایده‌هایی مشترک را از جریان تعدیل، پشتیبان برنامه‌های اقتصادی خود کرده‌اند اما با این وجود باز هم یکی شدن رویکرد آنها در مورد معضلات اقتصادی می‌تواند اتفاقی تلخ و حتی باور نکردنی باشد.
البته نباید نقش رسانه‌های بیگانه را نیز در موج‌سواری بر تلاطم نا آرامی‌ها نادیده گرفته شود. آنان در صف دشمنی با ایران قرار دارند. اما وقتی معیشت در نقطه نازلی ایستاده که به یک آزار بزرگ اجتماعی تبدیل شده است به طور قطع مردم بیش از هر نوع شعار پردازی به راهبردهایی نیاز دارند که بتواند معیشت و روزگار اقتصادی آنان را از نقطه صفر بازگرداند. به نظر می‌رسد که نوسانات آزاردهنده قیمت‌ها در بازار و تشکیل اقتصاد روانی بیش از هر چیز متاثر از سیاست هایی است که در سه دهه گذشته در قالب مفاهیمی نظیر تعدیل آزموده شده اند و در نهایت باز هم طعم شکست را برای اقتصاد ایرانی بر جای گذاشته اند. دولتمردان و مدیران اجرایی هر چند که می توانند زخم خورده بازیگوشی مولفه های غیر اقتصادی و یا رسانه های بیگانه باشند اما یکبار برای همیشه باید نقش سیاست‌های نه چندان درست اقتصادی و همچنین تاثیر‌گذاری بزرگ دولت های پنهان بر ناهنجاری های اقتصادی را باور و این بار در مورد انها نیز با مردم سخن بگویند.
یعنی اتفاق‌هایی که آنها نیز سهم ویژه ای در روانی کردن اقتصاد داشته اند تا امروز قیمت‌ها در بازار بی‌قرارتر از همیشه و برخلاف انتظار مردم از دولت روحانی رو به افزایش گذاشته باشند.
جای خالی اصلاحات اقتصادی در دولت روحانی
سال‌هاست دولت‌ها در واکنش به التهابات بازار و گرانی‌های خبرساز در بازار ارز، طلا، سکه، خودرو و حتی مسکن می‌گویند که جو روانی در بازار حاکم است و دشمنان در کمین این گرانی‌ها نشسته‌اند. این اظهارنظرها از سوی دولت‌های نهم و دهم جای تعجب ندارد. اما وقتی از زبان روحانی که رییس دولت تدبیر و امید است، به گوش می‌رسد بسیاری را از ایجاد اصلاحات اقتصادی نا امید می‌کند . بنظر می‌رسد مردم دیگر توان شنیدن این اظهارنظرها از سوی دولتی که قرار بود با تدبیر و امید کار کند را ندارند.
در این میان سوالی که به ذهن می‌رسد این است که اگر اقتصاد با دو دو تا چارتای همیشگی و با توجه به علم روز اقتصادی در حال حرکت است، پس این جو روانی در بازار که از زبان مسئولان به گوش می‌رسد چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی، در توجیه واکنش مسئولان به گرانی‌های اخیر که این موضوع را گردن منتقدان دولت و رسانه‌های خارجی می‌اندازند، اینطور به «همدلی» توضیح می‌دهد: «اقتصاد ایران اگر بر اساس علم پیش می‌رفت که حالا اوضاع اینطور نبود. در شرایط فعلی دو مشکل اصلی است که اقتصاد را نا آرام کرده است؛ یکی بی‌توجهی به اصلاحات اقتصادی و دیگری مشکلات روانی و دلالی‌هایی که در این تلاطمات گسترش پیدا کرده است.»
به گفته پازوکی: «عامل توسعه نیروی انسانی است که در ایران افراد با تخصص‌های بسیاری هستند که می‌‎توانند برای از میان برداشتن مشکلات اقتصادی به کمک ما بیایند.» او در ادامه می‌گوید: «امروز عدم شفافیت و نگاه تندروها باعث شده است تا اقتصاد ایران نا آرام باشد که گفته می‌شود اقتصادی زیرزمینی تشکیل شده است که در افزایش قیمت‌ها نقش عمده‌ای دارد.»
پازوکی تنها راه حل غلبه بر مشکلات اقتصادی را تحولات سازنده و حذف رانت از سوی برخی از افراد می‌داند که می‌تواند در کوتاه‌مدت برای اصلاح ساختارهای اقتصادی مفید باشد.
او در کنار انتقاد از رفتار تندروهایی که از پیوستن ایران به FATF مخالفت می‌کنند، می‌گوید: «اکنون بخش بزرگی از سیستم بانکی ما که در اختیار دولت است، پولشویی می‌کند که با پیوستن ایران به این کنوانسیون بخش بزرگی از این شفافیت‌ها به اقتصاد برمی‌گردد».
البته به گفته پازوکی: «بخش بزرگی از علت گرانی‌های اخیر نیز عدم استفاده از متخصصان اقتصادی است که این موضوع در گسترش نقدینگی کشور موثر بوده است.» او افزود: «در حال حاضر حجم نقدینگی 1500 تریلیون دلار یا همان 1500 میلیارد تومان است که اگر تنها پنج درصد از این نقدینگی وارد دلالی شود، اقتصاد به طرز قابل‌توجهی متاثر می‌شود.» این اظهارنظرها در حالی مطرح است که دولت روحانی در زمان ارائه لایحه بوجه 97 گفته بود که 25 درصد از این نقدینگی که معادل 700 هزار میلیارد تومان است، در اختیار موسسات غیر مجاز پولی و بانکی است که به گفته کارشناسان این حجم از نقدینگی بخش بزرگی از این گرانی‌ها و نا آرامی‌های اقتصادی است.
پازوکی می‌گوید: «اگر تندروها اجازه بدهند، پیشنهاد من به دولت روحانی مذاکره با رهبران اروپایی است تا بر اساس منافع اقتصادی مشترک در میان اروپا و ایران با این کشورها وارد مذاکره شده و از برخی از مزایای برجام سود با وجود خروج آمریکا بهره‌مند شویم.»
بانک مرکزی شفاف عمل نمی‌کند
برای گرانی‌های خبرساز اخیر کارشناسان اقتصادی هر یک نظریه‌ای متفاوت دارند. عده‌ای تندروها و بالا رفتن حجم نقدینگی را عامل رواج دلالی و به تبع آن گرانی‌‎های اخیر می‌دانند و عده‌ای دیگر نیز بانک مرکزی را عامل این همه درد و رنج اقتصادی برای مردم عنوان می‌کنند.
آلبرت بغزیان، یکی دیگر از کارشناسان اقتصادی، به «همدلی»، می‌گوید: «در رابطه با کالاهایی که ارز بر هستند و به علت نرخ ارز دچار نوسان می‌شوند عده‌ای هستند که با افزایش قیمت دلار سوء استفاده کرده و سریع به بهانه افزایش نرخ ارز، قیمت محصولات خود را افزایش می‌دهند.» او در ادامه با انتقاد از گرانی خبرساز خودرو در روزهای اخیر افزود: «وقتی بانک مرکزی برای کنترل بازار نرخ 4200 را تعیین می‌کند و بعد داستان را پلیسی می‌کند، از طرفی هم به اندازه کافی ارز 4200 تومانی تخصیص نمی‌دهد، عده‌ای به بهانه بالا رفتن قیمت دلار می‌گویند که چون هزینه تولیدشان بالاتر فته، مجوز گرانی را می‌گیرند.» به گفته بغزیان: «این موضوع در بازار خودرو به خوبی مشهود بود که شرکت‌های خودروساز با اینکه از ارز 4200 تومانی استفاده کرده بودند، ولی به دلیل عدم تخصیص این ارز مدعی شدند که با دلار هفت هزار تومانی هزینه‌های تولید را تامین کرده و با این بهانه از شورای رقابت مجوز گرانی را گرفتند.»
به گفته این کارشناس: «این موضوع نشان می‌دهد که بانک مرکزی در این خصوص کوتاهی کرده است. زیرا اگر ارز 4200 تومانی را به موقع و در تعداد کافی فراهم کرده بود، قیمت‌ها تا این حد افزایش نمی‌یافتند.»
به گفته بغزیان: «در این باره به خوبی معلوم است که بانک مرکزی نظارت کافی را هم به استفاده کنندگان از ارز نداشته است و شفاف سازی نکرده که قیمت متقاضیان ارز، دلار را با کدام قیمت تهیه کرده‌اند، هفت هزار تومانی یا 4200 تومانی؛ که اگر این نظارت بود حالا شرکت‌های خودروساز اجازه نداشتند تا به بهانه افزایش قیمت ارز نرخ‌ها را بالا ببرند.»
گره های اقتصادی سال هاست که با پیکره توسعه ایران همراه شده اند و به نظر می رسد که به این زودی ها نیز قصد ندارند تا جایی برای تازه شدن نفس توسعه در ایران باز کنند. به طور قطع مواجهه با این گره ها به نگاه و اندیشه ای نیاز دارد که تا امروز حتما فقدان آن دلیل اصلی شکل گیری معضلات فراوان است. دشمنی ها را نمی توان انکار کرد اما ندیدن و نشناختن و ندانستن دلیل اصلی معضلات و دردسرهای اقتصادی و یا فرار از آنها و بهانه تراشی های متعدد برای گریز از چرایی دردسرها نیز می تواند یک چالش بزرگ و ناخوشایند باشد. به طور قطع دولت، امروز بیش از هر زمان دیگری باید شفاف و بدون تعارف، رو در روی مشکلات اقتصادی قرار بگیرد و باور کند که نسخه هایی که در سه دهه گذشته به خصوص در دوازده سال گذشته بارها آزموده شده اند اگر می توانستند تا به حال حداقل علاجی موقتی را برای اقتصاد ایران به ارمغان می آوردند. اقتصاد را ما روانی کرده ایم. آیا این طور نیست؟