اصلاح‌طلبان سرنوشت مردم را جدي بگيرند

با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به نظر شما برای برون رفت از شرایط فعلی دولت باید چگونه عملکردی داشته باشد؟
حوزه مدیریت شامل شجاعت، جسارت و ریسک پذیری است. من فکر می‌کنم اگر دولت در مباحث مدیریتی خود در بخش‌های مختلف این 3 عنصر را شعار و روش اصلی کار خود قرار دهد ظرفیت‌های بالقوه زیادی در کشور وجود دارد که دولت با استفاده از آنها می‌تواند شرایط رو به رشدی را در جامعه ایجاد کند. نکته دیگری که باید به صورت جدی مد نظر قرار گیرد بحث وحدت و انسجام نیروهای داخل نظام است. امروز در شرایطی قرار داریم که قطعا وحدت و یکپارچگی می‌تواند شرایط بین‌المللی و شرایط نابسامان اقتصادی و معیشتی داخلی را مورد حل و فصل قرار دهد. مساله دیگری که باید نسبت بدان عنایت شود بحث آشتی ملی و پاسداشت آزادی‌های مشروع سیاسی و اجتماعی است. به هر میزانی که نشاط، شادابی و امید و در یک کلام همبستگی در قالب سرمایه اجتماعی در محور گفتمان اصلی قرار گیرد می‌توان امیدوار بود که بتوان از ظرفیت‌های بالقوه‌ای که در جامعه و سطح بین‌الملل وجود دارد استفاده کنیم. نکته دیگر نیز عنایت به حوزه تخصصی بحث دیپلماسی است. در این راستا نباید اجازه دهیم که هیچ فرد یا جریانی بدون داشتن کوچک‌ترین اطلاعات فنی و علمی در ارتباط با مسائل بین‌المللی اظهار نظر و تصمیم‌گیری کند. باید دست دستگاه دیپلماسی را ذیل شورای عالی امنیت ملی باز بگذاریم و اجازه دهیم تا در شرایط موجود با عنایت و توجه به اصل اساسی و سازنده گفت‌وگو در جامعه بین‌المللی شرایط خود را تثبیت کند. امروز توانمندی و کارایی سلاح گفت‌وگو به مراتب بیشتر از پیشرفته‌ترین سلاح‌های نظامی است. امروز منطق، استدلال و استفاد ه از دیپلماسی می‌تواند برای کشور راهگشا باشد. تا بتوانیم در قالب یک رویکرد فعال و مثبت حقوق حقه خود را در سطح بین‌المللی به‌دست آوریم.
با توجه به اینکه مسئولان کشور به لزوم وحدت جریانات سیاسی تاکید دارند و مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی عید فطر فرمودند که توهین و تهمت در رسانه‌ها گناه کبیره است، اما برخی جریانات به تخریب هدفمند دولت مشغولند؛ چرا این افراد همواره برخلاف منافع ملی عمل می‌کنند؟
این رویکردهای تخریبی صددرصد برای جامعه و کشور مضر است. متاسفانه امروز در جامعه بحث دلواپسی و رادیکالیسم مهم‌ترین آفتی است که درعرصه بین‌المللی و داخلی می‌تواند تاثیرگذار باشد. این مساله‌ای است که همواره در چند ساله اخیر ضرر‌های جبران ناپذیری را به کشور وارد کرده است. به نظر می‌رسد که این جریانات درکی از منافع ملی ندارند و فقط به منافع حزبی و جریانی خود اهمیت می‌دهند. تندروی دلواپسان را پس از تصویب برجام با بالارفتن از دیوار سفارتخانه‌های بین‌المللی و اقدامات خشن و غیر منطقی که انجام دادند دیدیم. پس از برجام ظرفیت بسیار بالقوه‌ای برای جلب و جذب سرمایه‌های بین‌المللی و اعتماد سازی در عرصه روابط بین‌المللی به‌وجود آمده بود که متاسفانه با حرکت‌های خشن و غیر اصولی این فرصت‌ها برای جامعه تبدیل به تهدید شد. قطعا کنترل و مهار دلواپسان یکی از مسائل مهمی است که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری همه دست اندرکاران سیاسی و نظامی و دلسوزان نظام در جهت کنترل آن می‌توانند گام موثری را بردارند و گرنه این تحرکات می‌تواند آسیب‌های بسیار جدی برای مردم و کشور به‌وجود بیاورد.


چندی است که برخی تحلیلگران بر استعفا یا تغییر تیم اقتصادی دولت اذعان دارند؛ به نظر شما این تغییرات تا چه حد می‌تواند بر عملکرد دولت در راستای بهبود وضع اقتصادی جامعه کمک کند؟
اینکه پیشتر گفتم شجاعت جسارت ریسک پذیری و اقدام موثر در حوزه‌های مختلف بدین جهت است که در حوزه‌های مختلف به‌خصوص حوزه اقتصاد ظرفیت‌های بسیار بالقوه‌ای در جامعه داریم. من مطمئنم اگر دولت رویکرد خود را اصلاح کند و واقعا به جوانان بها دهد؛ می‌تواند ده‌ها مدیر لایق در میان جوانان با استعداد و تحصیلکرده پیدا کند. به طور قطع و یقین باز شدن حلقه بسته مدیریتی و استفاده از ظرفیت بالقوه مدیریتی و استفاده از عرصه‌های مختلف تخصصی و اجرایی می‌تواند راهکار موثری باشد. از این جهت تغییر برخی مدیران در تیم اقتصادی دولت و تزریق نیروی جوان و در این عرصه تاثیر مثبتی بر فرآیندها می‌گذارد.
مشکلات معیشیتی و اقتصادی مردم و عدم تحقق برخی وعده‌ها بعضا موجب از دست رفتن سرمایه اجتماعی حامی دولت شده؛ به نظر شما این روند چه ضربه‌ای به دولت و به‌ویژه جریان اصلاحات در انتخابات آینده خواهد زد؟
این امر کاملا و واضح و مشخص است، چراکه دولت به پشتوانه این مردم که آنها را سرمایه اجتماعی خود می‌داند روی کار آمده و از این رو هر اندازه که این سرمایه اجتماعی تحلیل برود دولت نیز حامیان خود را از دست می‌دهد و در مقابل مخالفان پشتوانه کمتری خواهد داشت. به هر صورت موضع اصلاح‌طلبان به دولت نقد منصفانه و حمایت از شخص رئیس‌جمهور است. از طرف دیگر با توجه به لرزان بودن بحث دموکراسی و استفاده از ظرفیت‌های بالقوه باید به آرای عمومی اتکا کنیم که بستر کمک به دولت با عنصر کارآمدی و بدون چشمداشت در همه عرصه‌ها به‌وجود آید تا مجموعه دولت نیز بر وعده‌ها و قول‌هایی که داده پایبند بماند. امیدواریم که دولت به این مساله عنایت ویژه‌ای داشته باشد. از این رو آینده از امروز قابل پیش‌بینی نیست. جامعه ما بسیار سیال و امیدوار است که با دیدن کوچکترین اقدام مثبت از سوی دولت پاسخ بسیار مثبت و روشنی به آنها خواهد داد. امید است که دولت با امید و نشاط و با اصلاح ساختاری و استفاده از ظرفیت‌های تقنینی کار را دنبال کند، چرا که قطعا می‌تواند شرایط امیدوار کننده‌ای را برای سال 98 و 1400برای جامعه رقم بزند.
با توجه به مشکلات اقتصادی عارض بر جامعه برخی با تخریب دولت سعی دارند فضای کشور را انتخاباتی کرده و از هم اکنون بحث 1400 را پیش بکشند به نظر شما این عملکردها چه مضراتی برای جامعه و مجموعه حاکمیت خواهد داشت؟
به نظر من اقدامات خشن و غیر منطقی مهم‌ترین پاشنه آشیل دلواپسان است. شاید اگر برخوردهای خشن و غیر اصولی در طول سال‌های گذشته توسط مخالفان دولت صورت نمی‌پذیرفت قطعا امروز در این شرایط نبودیم و وضع به مراتب بهتری را شاهد بودیم. این امیدواری وجود دارد که تلاش شود تا مخالفان دولت در چارچوب منطق، استدلال و علم حرکت خود را اثبات کنند. اگر ما مخالف عاقل و هوشمند در جامعه داشته باشیم و آنها بتوانند در نقش اپوزیسیون گام بر دارند این امر می‌تواند برای خود این افراد و جریانات نیز موثر باشد. کارنامه بسیار ناموفقی که دلواپسان در طول 8 سال دولت‌های نهم و دهم از خود با یکدستی جامع و کامل در حوزه‌های قضایی، تقنینی و اجرایی به جا گذاشتند و شاید بخش قابل توجهی از ناکارآمدی موجود ناشی از تاثیر عملکرد آنهاست که مردم را نسبت به عملکرد دلواپسان شدیدا بدبین کرده است. از این رو شاید مردم شرایط فعلی را تحمل کنند و اجازه ندهند که بازهم که همان افراد سابق چرخ اجرایی کشور را به حرکت درآورند. حضرت امام در زمان حیات خود در ارتباط با دولت دفاع مقدس به نکته‌ای اشاره کردند که مخالفان دولت حتی قدرت اداره یک نانوایی را هم ندارند. ما عملا در طول 2دوره حضور دلواپسان در عرصه اجرایی و سایر عرصه‌ها که در طول 4 دهه اخیر در اختیار جریان اصولگرا بوده این ناکارآمدی و استفاده از احساسات به جای عقل را در کارنامه دلواپسان دیدیم. از این جهت مردم بسان مار‌گزیده‌ای شدند که نسبت به هر چه بوی دلواپسی بدهد گریزان هستند. من معتقدم که اگر جریان مخالف دولت در بستر قانونی و عالمانه نقد منصفانه داشته باشد و بتواند بالندگی و شایستگی خود را در حوزه برنامه‌ریزی و تقویت بنیان‌ها در مجموعه اصولگرایی به منصه ظهور برساند، می‌تواند در آینده برای کشور و خود اصولگرایان صددرصد موثر و مثبت واقع شود.
اخیرا آقای موسوی لاری از کارکرد پارلمان اصلاحات به عنوان نهاد بالادستی شورای عالی اصلاح‌طلبان خبر دادند؛ با توجه به برخی مخالفت‌ها در ارتباط با تشکیل این پارلمان ایجاد و تشکیل پارلمان اصلاحات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس اقدام بسیار موثری بود چون به هر صورت انسجام و یکپارچگی را در اصلاح‌طلبان به‌وجود آورد، اما تداوم حرکت در چینش شوراهای شهر و پاسخگویی نسبت به مطالبات اصلاح‌طلبان و خصوصا نسل جوان و جوانان اصلاح‌طلب نتوانست آن کارآمدی لازم و بسته را از خود نشان دهد و عملا در طول یک سال اخیر کمتر حضور هیأت رئیسه و شورای عالی را در عرصه سیاسی شاهد و ناظر بودیم. از این جهت قطعا باید اصلاح این روند در دستور کار قرارگیرد. به طور قطع و یقین یکی از ویژگی‌های اصلی اصلاح‌طلبان استفاده از عقل، منطق، گفت‌وگو و حرکت متناسب به شرایط زمان و مکان است. با توجه به تاثیر گروه‌های سیاسی در حوزه اصلاح‌طلبی و بحثی که آقای موسوی لاری داشتند می‌توان با راهکارهای اساسی تقویت نهاد تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر حوزه اصلاح‌طلبی را در دستور کار قرار داد. حال چه اصلاح شورای عالی به طور جامع‌تر که بتواند صدردرصد پاسخگوی بدنه اصلاح‌طلبی باشد یا در قالب پارلمان اصلاحات با ترکیبی که همه گروه‌های سیاسی موجود در خانواده اصلاح‌طلبی متناسب با پایگاه، جایگاه و ظرفیتشان امکان حضور و نقش آفرینی در عرصه اصلاح‌طلبی بتوانند در آینده موثر باشند. ان‌شاءا... امیدواریم که بتوانیم همه سلایق، گفتمان‌ها، نهادهای مدنی و گفتمان‌های موجود در عرصه فرهنگی ارزشی و‌نژادی را گرد نهاد تصمیم‌ساز اصلاح‌طلبان برای انتخابات سال 98و 1400 آوریم. فکر می‌کنم که تلفیق و ترکیبی که بتواند این کارآمدی را به‌وجود بیاورد در قالب گسترده‌تری که بتواند همه این ظرفیت را فعال کند و در عرصه صاحب نقش کند می‌تواند بسیار سازنده و امیدوار کننده باشد.
گفته می‌شود اصلاحات دو بخش دارد؛ بخشی در حاکمیت و بخشی در مردم؛ به نظر شما این هماهنگی باید چگونه انجام شود که اصلاح‌طلبان از سویی در حاکمیت باشند، اما در عین حال مردم و مطالباتشان را فراموش نکنند؟
من فکر می‌کنم تکلیف را قانون اساسی مشخص کرده است. نظام ما مردمسالار و متکی به مردم است، قانون اساسی ما با شعار استقلال آزادی و جمهوری اسلامی و اتکای نظام به آرای مردم است. بنابر این نظام اسلامی همواره باید با رأی مردم و پایگاه مردمی همراه باشد چرا که نظام متعلق به مردم است و اصلاح‌طلبان بخش قابل توجه و غیر قابل انکار جامعه هستند. ما قطعا در 2 بعد یعنی اصلاح ساختار نظام و پیگیری خواسته‌های مشروع مردم در چارچوب قانون اساسی و قوانین موضوعه موجود را ملاک و مد نظر خود قرار داده و به صورت جدی دنبال می‌کنیم. یکی از دلایل توفیق اصلاح‌طلبان و حیات این جریان در 4 دهه گذشته نیز توجه بر 2 رکن حاکمیت رای مردم و توجه به سرنوشت مردم است که جزو شعار‌های اصولی اصلاح‌طلبان بوده؛ هست و خواهد بود. هر جریان و حزبی که با مردم فاصله پیدا کند بازنده اصلی جامعه است.
با توجه به گرانی‌های اخیر برخی معتقدند که وضعیت بحرانی است و دولت نمی‌تواند این شرایط را مدیریت کند، عملکرد دولت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اتکای شخص رئیس‌جمهور به پایگاه رای مردم است. دولت محکوم و مجبور به تن دادن به افکار عمومی و نخبگان جامعه است و در عمل نیز شاهد و ناظر خواهیم بود که باید در چارچوب افکار عمومی و خواسته‌های منطقی جامعه گام بردارد و اصلاحات لازم را در عرصه اجرایی و مدیریتی آنگونه که بتواند مدیریت بحران را در شرایط موجود تداوم دهد در چارچوب‌های اجرایی خود اعمال کند. اگر نه قطعا با توجه به فشار خشن و غیر منطقی که مخالفان بر دولت وارد خواهند کرد می‌توان شرایط بسیار نامطلوبی را در آینده برای دولت پیش‌بینی کرد.
برخی مطرح می‌کنند که اگر رئیس‌جمهور با مردم از محدودیت‌ها سخن بگوید شرایط کشور بهم می‌ریزد که این به صلاح نیست؛ به نظر شما این مساله جوازی برای سخن نگفتن آقای روحانی است؟
من معتقدم که مردم ما بسیار هوشمند‌تر از این هستند که مسائل را متوجه نشوند. از این جهت به هر میزانی که ارتباط دولت و مردم صادقانه باشد برای کارآمدی دولت و باز شدن بخشی از قفل‌های افکار عمومی جامعه موثر است. یکی از مسائلی که در دولت یازدهم و دوازدهم باید بدان پرداخته می‌شد بحث ارتباط دولت با بدنه طرفدارانش بوده که روابط عمومی و سخنگویی دولت نتوانستند این مهم را در عرصه عمل از خود بروز و ظهور دهند. از این جهت یکی از جاهایی که باید رابطه تنگاتنگی را با جامعه ایجاد کند ارتباط مستقیم شخص رئیس‌جمهور و دولت با بدنه جامعه است که باید به صورت صریح و واضح با مردم سخن بگوید تا بخشی از مشکلاتی را که امروز گریبانگیر دولت است با کمک افکار عمومی ساماندهی شود.
با توجه به لزوم تغییرات در راستای انسجام و بهبود عملکرد در دولت شما چه حوزه‌هایی را در اولویت تغییر می‌دانید؟
در شرایط بحرانی فعلی مدیریت از صدر تا ذیل بابد صددرصد هماهنگ باشد. امروز به‌جد می‌توان گفت بخشی از مدیران دولتی هیچ سنخیت فکری، عملی و تعهد اخلاقی نسبت به سیاست‌ها و برنامه‌های دولت ندارند که خود به خود این کارآمدی را دچار چالش می‌کند. قطعا دولت در ادامه حیات خود در 3 سال آینده نیاز جدی به خانه‌تکانی دارد تا بتواند هماهنگی نسبی را در عرصه مدیریتی در سطوح مختلف در چارچوب سیاست‌های ابلاغی و اعلامی خود به‌وجود آورد. به نظر من تغییرات باید حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی صورت گیرد. امروز بستر اجتماعی بسیار گسترده است، چرا که اصلا به بحث نشاط و سرمایه اجتماعی توجه نمی‌شود. دولت می‌تواند با نقد سیاست‌های اجتماعی خود بستر لازم را برای ایجاد نشاط و ساماندهی لازم را در حوزه اجتماعی در دستور کار قرار دهد. در حوزه فرهنگی دولت می‌تواند هماهنگی و بستر سازی لازم را برای نشاط، پویایی و امید به آینده سامان دهد. در بخش اقتصادی و زیربنایی با توجه به امید و نشاطی که در دو حوزه فرهنگی و اجتماعی انجام می‌شود، دولت باید از ظرفیت و بالندگی خود استفاده کند. در حوزه سیاسی نیز دولت باید بتواند با استفاده از ظرفیت دیپلماسی در سیاست خارجی و در داخل نیز همگرایی و عزم ملی را برای حرکت رو به‌جلو سازماندهی کند.