هرمز شریفیان سردار و صفویه

به گواهی تاریخ، بخشی از دوره صفویه، حد اعلای رفاه شهروندان ایرانی در تاریخ ایران بوده آن‌هم درحالی‌که امپراتوری عثمانی به‌شکل تهدیدی بالقوه و با داشتن مرزهای مشترک طولانی، بیخ گوش دولت و ملت بود و از هر فرصتی برای چنگ‌اندازی به خاک ایران استفاده می‌کرد.
در این دوران علاوه‌بر مهار عثمانی‌ها، تدابیری اندیشیده شد تا پرتغالی‌ها نیز از جنوب ایران بیرون رانده شدند و بندرعباس(گامبرون) و جزیره قشم و هرمز و ...از تسخیر آنان خارج و دوباره تحت تسلط دولت مرکزی ایران قرار گرفت.
وقتی در 400 سال پیش دولت مرکزی ایران توانسته از پس بحران‌های استراتژیک برآید بی منطق نیست اگر بگوییم امروز هم قادر به این کار است به شرطی که در داخل کشور سیاستی اتخاذ شود تا مردم سطح بالای رفاه و کرامت انسانی را حس کنند، آنگاه است که برای از دست ندادن چنین امتیازاتی پای در رکاب می‌گذارند و با هر نیروی بدخواهی روبرو می‌شوند.
امروز اما سطح رفاه در کشور بسیار پایین آمده و اوضاع معیشتی مردم مدت‌هاست که از خط قرمزها گذشته و اوضاع نابه‌سامان اقتصادی، بسیاری از مردم را به‌ستوه آورده و این بحران در تمام حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از مرز هشدار عبور کرده است.


این بحران که به «بحران ناکارآمدی» مشهور شده تا چه زمانی قرار است ایرانیان را بیازارد و زندگی را به‌کامشان تلخ و آینده‌ای مبهم و نا استوار برایشان به تصویر بکشد؟ پرسش اصلی مردم در این روزها این است که این ناکارآمدی از کجا سرچشمه می‌گیرد و تا چه زمانی باید یا می‌توان آن را تحمل کرد؟
اگر این بحران سازمان یافته و سیستماتیک برای برزمین زدن دولت است چرا رئیس جمهور آن را با مردم در میان نمی‌گذارد؟ و اگر قرار است در اثنای سکوت «حسن روحانی»، به سخنان «سردار رحیم صفوی» عمل شود که گفته: «گاهی به نظر می‌رسد اگر دولت نباشد کشور بهتر اداره می‌شود» ـ پس چرا برای بهبود اوضاع چنین نمی‌شود؟ سردار صفوی اما نگفته در صورتی که دولت نباشد، کدام نهاد قرار است این وظیفه خطیر را برعهده بگیرد؟
آنچه بیش از هرچیز در این روزها نمایان است این است که وضعیت معیشتی مردم روز به روز در حال وخیم‌تر شدن است و آنچه وظیفه مسئولان وظیفه‌شناس است، این است که این وخامت را با تدبیر و عقلانیت برطرف کنند.در جایی که بالاترین مقام رسمی نظام جمهوری اسلامی یعنی مقام رهبری نقد از خودشان را جایز برشمردند جا دارد نقدی به سخنان مشاور ایشان یعنی سردار صفوی شود که در چنین شرایطی حرف از «بی‌دولتی» می زنند. اگر قرار است در میانه طوفان‌های خطیر جهانی همه سوار یک کشتی باشیم بهتر نیست اهالی این کشتی از آسیب زدن به آن خودداری کنند؟
بارها و بارها و از زبان و قلم بسیاری از دلسوزان کشور و مردم گفته، شنیده و خوانده شده که در چنین شرایطی باید همه در یک صف قرار گیرند تا کشور از گرداب بحران‌ها خارج شود. آیا راه خارج شدن از بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی این است که کشور بدون دولت اداره شود؟
اگر منظور از اداره کشور بدون دولت، دولت روحانی است پس باید گفته شود که این دولت قرار است با چه ساز و کاری کنار رود؟ آیا باید شخص رئیس جمهور استعفا دهد یا طرح عدم کفایت سیاسی او راهی مجلس شود تا روندی قانونی داشته باشد.
پس از طی شدن این روند، آنگاه قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ انتخابات زود هنگام برگزار و نامزد دیگری پس از انتخابات راهی پاستور شود و آیا این نامزد به گفته بسیاری از مخالفان حسن روحانی، یک نظامی است؟
اگر قرار است سردار صفوی به همین زودی سرنوشت هم‌لباس‌هایش در وزن کشی انتخابات ریاست جمهوری را فراموش کند پس احتمالا رخدادهای دیگری را نیز فراموش کرده و آن وضعیت بغرنج اقتصادی ـ معیشتی مردم است که در چشم برهم زدنی به عرصه سیاسی رسوخ می‌کند و باعث تشتت و از هم گسیختگی هر چه بیشتر می‌شود.
آنچه در این روزهای بحرانی که بیش از همه، مردم و قشرهای آسیب‌پذیر جامعه را آزار می‌دهد، نبود آرامش و امید است و بر مسئولان است که در گفته‌ها و کرده‌هایشان، نهایت دقت و وسواس را در نظر بگیرند. بدبینی در این ماه‌ها و روزهای اخیر به شکل فزاینده‌ای در جامعه و بین مردم گسترش یافته و بر دلسوزان است که برای ریشه‌کن کردن بحران ناکارآمدی، بیش از هرچیز سعی و تلاش خود را معطوف به آرامش و امنیت مردم کنند که بزرگترین پایگاه مقبولیت و مشروعیت برای آنان است.