روزنامه ایران
1397/04/21
آموزگار چگونه نگاه کردن
حسن همایون
خبرنگار
نمایشگاهی از آثار محسن وزیری مقدم در گالری اعتماد برپاست. این هنرمند در نودو چهارسالگی خلاق و با همت فعالیت میکند. این طراح، نقاش، مجسمهساز و استاد هنر معاصر ایرانی سال 1303 به دنیا آمد. او دانش آموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. از نیمه دهه چهل تا نیمه دهه پنجاه ریاست دانشکده هنرهای زیبا را برعهده داشت. قباد شیوا از چهرههای پیشکسوت گرافیک در سالهای دهه چهل شاگرد محسن وزیری مقدم بوده است، با او درباره استادش گفتوگو کردیم. قباد شیوا از محسن وزیری مقدم بهعنوان هنرمندی جهانی یاد کرد و گفت:«او بهعنوان یک هنرمند ایرانی در جهان شناخته میشود، کوششهای او در چگونگی انتقال فرهنگ ایران و در بعد کلی انسانی در قالب پلاستیک آثارش که بیان امروزی دارند یک عمر تلاش و رنج را تحمل کردند و در این کهولت عمر هنوز با انرژی ناباورانهای به این تلاش هدفمند بهعنوان یک هنرمند نوگرای ایرانی ادامه داده و میدهد. اگر آموزشهای او و نگاه او به چگونگی بیان هنری نبود ما هنوز هم همان شمع و گل و پروانه را در قالبی کهنه تکرار میکردیم.»
شما اوایل دهه چهل به دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران رفتید، از حال و فضای آن روزها بگویید.
سال تحصیلی 1340 وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم، از همدان میآمدم آن هم با چه عشق و شوری که در سر داشتم تا به کعبه آرزوهایم رسیدم. همه چیز برایم تازگی داشت از ساختمان، پلهها و آتلیههایش. سالنهایی پر از سه پایههای فیلی رنگ، مجسمههای گچی سفید رنگ در گوشهای از سالن نظرم را جلب کردند. مجسمه هرکول، سگی خوابیده، نیم تنه ونوس، مجسمه یک فرشته بالدار در مقابل مجسمه باشکوه سر یک اسب، این تصویری است که هنوز از ذهنم پاک نشده و باقی مانده. هنرجویان از پلهها پایین و بالا میرفتند و من با لبخند به آنها نگاه میکردم. از یک هنرجو که او هم چهرهای شاد و لبخندی به لب داشت پرسیدم من باید چکار کنم؟ گفت سال اولی هستی؟ گفتم بله، امسال قبول شدم که او هم به من تبریک گفت و گفت که در چه رشتهای و گفتم نقاشی، به او گفتم حالا نمیدانم چکار کنم. قفسه ویترین طوری را به من نشان داد و گفت برنامههای درسی در آن ویترین اعلام شده است. رفتم و برنامه سال اولیها از روز شنبه آینده (طراحی آنتیک) اعلام شده بود. شنبه با سرخوشی به آتلیه وارد شدم و موقعیت سه پایه خودم را با مجسمه هرکول تنظیم کردم و به کار طراحی مشغول شدم. در آن روز برای نخستین بار همکلاسیهایم را دیدم و بعضاً سلام و علیکی هم کردیم. در طول آن هفته استادان مختلفی بچهها را راهنمایی میکردند. مرحوم استاد محمدعلی حیدریان، مرحوم استاد جواد حمیدی و مرحوم استاد محمود جوادیپور و مرحوم خانم بهجت صدر به نوبت در هر روز به آموزش ما مشغول میشدند. مدیریت دانشکده هنرهای زیبا در آن زمان آقای قهرمانپور بودند، که دیدارشان آن طور که میگفتند خیلی مشکل بود.
در هر صورت سال اولیها با چند برنامه طراحی آنتیک، اسکیس و طبیعت بیجان و طراحی نیم تنه و درس پرسپکتیو و زبان فرانسه به پایان رسید و تعطیلات تابستانی شروع شد. سال بعد اوضاع تغییر کرد به این صورت که به هر استاد یک آتلیه دادند که تمام روز هفته در آتلیهای که به نامشان بود، حضور داشتند. آتلیه استاد جواد حمیدی، آتلیه استاد محمود جوادیپور و آتلیه خانم استاد بهجت صدر. شنبهها ساعت 12 هنرجویان آثارشان را به سالن قضاوت یا بهقول خودمان سالن (ژوژمان) تحویل میدادیم. حدود ساعت 5/2 بعدازظهر ناظر ورود هیأتی از استادان به سالن ژوژمان بودیم. از طرف دیگر هنرجویان هر کدام با نگرانیهای کم و زیاد در انتظار خاتمه قضاوت کارشان در راهروهای سراسری دانشکده گروه به گروه دور هم جمع بودند و وقت میگذراندند. به محض اینکه درهای این سالن باز میشد و هیأت استادان داور از سالن خارج میشدند هنرجویان منتظر وارد سالن میشدند تا سرنوشت کارشان را شاهد باشند. نتیجه قضاوت هر اثر بامهری روی کار به چشم میخورد، البته ارزشیابی بهصورت نمره نبود بلکه بهصورت مانسیون، نیم مانیسون و مانسیون اول بود، گاهی هم ممتاز و اغلب مردود روی اثر ممهور میشد. سال دوم کمکم استفاده از رنگ برای هنرجویان آموزش داده میشد. برنامههای پرتره، نیم تنه، طبیعت بیجان و اسکیس با استفاده از رنگ. البته دو برنامه دیگری که در همین سال مرسوم بود برنامه کمپوزیسیون تزئینی و برنامهای بهنام (مدولاژ) که استاد ما در برنامه کمپوزیسون تزئینی مرحوم آقای مهندس سیحون بودند. استادان برنامه مدولاژ استادان رشته مجسمهسازی بودند که تا حدودی هنرجویان رشته نقاشی را با قلقهای حجمسازی آشنا میکردند. در کل مثل همین حالا دانشجویان را میتوانیم به دو دسته تقسیم کنیم، گروهی که میخواهند دیپلم خود را به لیسانس تبدیل کنند که صرفاً کارشان گذراندن واحدهای درسی است و اعتنایی به کیفیت کار و نحوه آموزش ندارند. اما گروه دیگری هستند بخصوص در رشتههای هنری که با عشق و شور و علاقه و عطش مشتاق یادگیری هستند، کیفیت کار و آموزش برایشان بسیار مهم است تا گرفتن تنها نمره قبولی و تنها گرفتن مدرک و در این شرایط این گروه دوم چه در داخل دانشکده یا خارج از آن روابط صمیمانهتری با هم داشتند. در همین سالها بود که عدهای از همین دانشجویان تصمیم گرفتیم که برای عرضه کارشان و ارتباط بیشتر با مردم با جمعآوری بودجه از یاران همفکر گالری ایران را درست مقابل دانشگاه تهران تأسیس کردیم. بعدها این گالری به یکی از زندهترین و فعالترین گالریها در شهر تهران شد.
شما، همراه عباس کیارستمی و نیکزاد نجومی از دانشجویان استاد محسن وزیری مقدم بودید، لطفاً بفرمایید با ایشان چه درس یا درسهایی داشتید؟
در اواسط سال سوم تحصیل هنرجویان شنیدند که استاد دیگری به مجموعه استادان رشته نقاشی اضافه شده که تازه از فرنگ (ایتالیا) به ایران برگشتهاند.اسم این استاد محسن وزیری مقدم بود و دسته دوم هنرجویان (شیفتگان هنر) در انتظار دیدن ایشان بودیم. استاد وزیری آتلیه خاصی در دانشکده نداشتند و بهصورت چرخشی در تمام آتلیههای دانشکده حضور پیدا میکردند و با هنرجویان کار و بحث میکردند. حتی در شبها تا دیروقت در آتلیهها به ما آنچه داشتند میآموختند. در هر صورت با آمدن استاد وزیری جو خاصی در دانشکده ایجاد شد و هنرجویانی که از برنامههای معمول دانشکده خسته شده بودند موقعیت را مغتنم شمرده و استاد وزیری حرفهای تازه و حرف روز را در زمینه هنر با آنها در میان میگذاشت که برای دانشجویان عاشق تازگی داشت.
وزیری مقدم را چگونه استادی دیدید؟!
بهاعتقاد بنده ایشان بهلحاظ تواناییهای علمی و فرهنگی و بخصوص هنری و عشق و شورشان بخصوص به هنر نقاشی مثال زدنی بود او سالهای درازی را در ایران و بخش عمدهای را در خارج از مرز شوریده حال باکار و زحمتی خارج از انرژی یک انسان طی کرده بود. او در واقع یک هنرمند جهانی است که از سرزمین ایران پرواز هنری داشته است. در راه این پرواز چه سختیها و بعضاً رنجها کشیده تا به معشوق خود بهعنوان یک هنرمند جستوجو گر و توانا و هوشمند دست یازیده است. او تاریخ چند هزار ساله در هنر را قدم به قدم در خود تکرار کرده تا اینکه به بیان خاص خودش در فضای هنر نوین این زمانه با درک صحیح غلبه کرده و هنوز در راه رسیدن به هنر ناب دلخواهش با وجود کهولت با انرژی غیر قابل تصوری فعالیت می کند و با بوم نقاشی خود آمیزشی عاشقانه دارد. ما باید قدر او را بدانیم.
تعامل او با دانشجویان چگونه بود؟
آنچه به یاد دارم با من دانشجو بسیار خالصانه و بیتکبر رفتار میکرد، ایشان از لحاظ روحیات، هنرمندی بسیار عاطفی و زلال هستند که شاید طرف مقابل در ابتدای امر، برداشتش از استاد وزیری وی را فردی خشک و پرخاشگر بداند اما در تماس بیشتر با ایشان به روحیه صاف و عاطفی او پی میبرد. بهنظر من که چند سال در اطراف ایشان بودم و هستم گاهی اوقات رفتارهایشان را مثل یک بچه میدیدم حساس، زلال، بازیگوش و احیاناً مغرور و این بستگی دارد که شما چگونه با ایشان روبهرو شوید. بالاخره هر انسانی نقطه ضعفهایی هم دارد و ثانیاً بحث تعامل یک امر دوطرفه است. دانشجو اگر رفتارش درست باشد طرف مقابل هم خالصانه با او طرف میشود. در طول ارتباطم با ایشان شاهد و ناظر بودم که قدر آموزشهای ایشان را ندانستند و احترامشان را نگه نداشتند و در این شرایط هم میبایست منتظر عکسالعمل استاد هم باشند.
آیا از مواجهه با استادتان محسن وزیری مقدم خاطره و ناگفتهای دارید، از روزهای دانشجویی یا پس از آن تا روایت کنید؟
همین قدر میتوانیم بگویم که ایشان چه در دانشکده و حتی قدم زدنهای بینراه و آتلیه شخصی خودش که در آن به روی تک تک ما باز بود از هر موقعیتی استفاده میکرد که به ما آموزش دهد و اندوختههایش که حاصل یک عمر تلاش در راه هنر بود خالصانه در اختیار شاگردانش قرار میداد.روزی با هم در خیابان قدم میزدیم که گفت قباد باید با هم سری به نامی بزنیم، که رفتیم و نامی در آتلیهاش مشغول بهکار بود. استاد پرسید چکار میکنی؟ نامی گفت: مشغول کار برای مسابقه روز (مادر) هستم و یک نقاشی با همین سوژه کشیده بود، از یک مادر بچه بغل، که سر بچهبا چهره مادر ماسکه شده بود. وزیری ناراحت شد و گفت من این همه به شما در رابطه با بیان در هنر صحبت کردم آیا نتیجه آن این بود؟ نامی که متعجب شده بود نتوانست جوابی بدهد. وزیری گفت آن بشقاب روی میزت را به من بده و وزیری بشقاب را از پشت چارچوب بوم فشار داد و دایرهای برجسته در بوم سفید ایجاد شد و گفت این یعنی عاطفه ومهر مادری، نامی همین کار را عیناً تحویل مدیران مسابقه داد و نتیجه آنکه این اثر بهعنوان بهترین اثر مسابقه روز مادر انتخاب شد و جایزه به غلامحسین نامی داده شد!
آن آشنایی در حد رابطه استاد شاگردی ماند، یا بعدها در دانشگاه یا بیرون از آن بدل به یک دوستی و معاشرت پایدار شد؟
در رابطه با این سؤال شما میتوانم بگویم که موردها متفاوتند و رابطه من با ایشان هیچ وقت گسسته نشد، استاد وزیری با بچههای من هم اغلب بازی میکردند، بارها با هم سفر کردیم و هنوز هم ارتباطمان ارتباطی سازنده و محبتآمیزاست اما مواردی هم هست که شاگردان ایشان قدر آموزشهای او را ندانستند و در مقابل ایشان قرار گرفتند که من هم به قدر ناشناسی این شاگردان صحه میگذارم. شاگردانی بودند که استاد وزیری به قول معروف دستشان را گرفت و پا بهپا به پیش برد، اما به قول استاد وزیری اینگونه پدیدهها پستان مادرشان را هم که شیر آن را میمکند گاز میگیرند.
بهاعتقاد شما دلیل یا دلایل اهمیت محسن وزیری مقدم در هنر ایران چیست؟
او بهعنوان یک هنرمند ایرانی در جهان شناخته میشود، کوششهای او در چگونگی انتقال فرهنگ ایران و در بعد کلی انسانی در قالب پلاستیک آثارش که بیان امروزی دارند یک عمر تلاش و رنج را تحمل کردند و در این کهولت عمر هنوز با انرژی ناباورانهای به این تلاش هدفمند بهعنوان یک هنرمند نوگرای ایرانی ادامه داده و میدهد. در بعد دیگر نقش بزرگی در انتقال یافتههایش به شاگردانش صمیمانه و با انرژی صادقانه و خالصانه ادامه داده و میدهد. او به من و شاگردانش چگونه نگاه کردن و اندیشیدن و هدفمند بودن را آموزش داده و میدهد. اگر آموزشهای او و نگاه او به چگونگی بیان هنری نبود ما هنوز هم همان شمع و گل و پروانه را در قالبی کهنه تکرار میکردیم.
برشی از یک زندگی
محسن وزیریمقدم ابتدا تحت تأثیر نقاشان امپرسیونیست بود و کمی بعدتر سبکهای پست امپرسیونیسمی و کوبیسمی را تجربه کرد. او اولین نمایشگاهش را سال ۱۳۳۱ در انجمن ایران و آمریکا برگزار کرد و بعد از آن برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت. وزیریمقدم نامش را در دهه چهل و پنجاه با برپایی نمایشگاههای متعددی در ایران و خارج از ایران (بهویژه به خاطر حضورش در سه دور بینال ونیز) بهعنوان یکی از خلاقترین و پرکارترین نقاشان معاصر ایران ماندگار کرد. او که در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۵ ریاست دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده داشت .در سالهای اخیر -به دلیل مشکل بینایی- کمتر کار کرد اما همچنان دغدغهاش کشف راهها و تجربههای بدیع در نقاشی و مجسمهسازی است.
سایر اخبار این روزنامه
عقب نشینی دلار در بازار غیررسمی
صرفه جویی به اتاق عمل رسید
تهران به شهر سواره ها تبدیل شده است
خداحافظی 8 آبی 8 شاکی!
آموزگار چگونه نگاه کردن
مأموریت فرستادگان روحانی
جان های شعله ور
پشت صحنه نمایش حاشیه ساز
فرصتی برای گفتوگوهای اصلاحی در مورد صدا و سیما
پرهیز از نگاه جزیره ای به تصادفات جادهای
تصویب آییننامه اجرایی تسویه مطالبات و بدهیهای دولت از طریق صدور اسناد تسویه خزانه
سلام ایران