فرصتی برای گفت‌وگوهای اصلاحی در مورد صدا و سیما

کامبیز نوروزی
حقوقدان و کارشناس رسانه

موج انتقادات گسترده به پخش سخنان دختری هفده ساله که شکل اعترافاتی در یک بازجویی داشت از تلویزیون ایران بی سابقه است. شخصیت‌ها و افراد مختلف با سلیقه‌ها و گرایش‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی متنوع در فضای مجازی و رسانه‌های رسمی و با دلایل مختلف به پخش این برنامه ایراد گرفتند. میزان و شدت این انتقادات به اندازه‌ای بوده است که سازمان صدا و سیما را وادار به پاسخگویی کرده است. پاسخ ارائه شده قانع کننده نیست و ایرادات زیادی به آن وارد است. مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما در توجیه دلایل پخش این برنامه سه دلیل ذکر کرده است که به طور خلاصه عبارتند از: «خواست عمومی برای آسیب‌شناسی فضای مجازی توسط صدا و سیما»، «درخواست قوه قضائیه از صدا و سیما برای پخش این برنامه»، «مشارکت و درخواست ناجا برای پخش این برنامه». هر سه دلیل مردود و ناموجه است و نمی‌تواند پاسخی به انتقادات و ایرادات وارده به عملکرد تلویزیون در مورد این برنامه باشد.


نمی‌دانیم صدا و سیما چگونه این خواست عمومی را کشف کرده است که باید وضعیت فضای مجازی  را آسیب‌شناسی کند، اما می‌پذیریم که به عنوان یک رسانه تشخیص داده است آسیب‌شناسی فضای مجازی ضروری است و اتفاقاً تشخیص درستی است. با این حال مسأله این است که چه خواست عمومی چنین بوده باشد چه نباشد در هر دو حال صداوسیما مجاز به تخطی از حقوق اشخاص و نقض حریم خصوصی نیست که شرعاً و عرفاً و قانوناً قبیح و مردود است. چرا صدا و سیما به ده‌ها خواست مشروع و قانونی دیگر مردم، از عدم سانسور مسابقات ورزشی گرفته تا رعایت بی طرفی سیاسی و فرهنگی و خیلی چیزهای دیگر اعتنایی نمی‌کند؟ از طرف دیگر خواست عمومی آسیب‌شناسی فضای مجازی است نه نمایش برنامه‌ای که نقض حریم خصوصی و تجاوز به حقوق شخصی افراد است و علاوه بر این حتی به ترویج همان چیزی کمک می‌کند که این برنامه درصدد نقد و نفی آن بود.
در خبری به نقل از یک منبع مطلع که در رسانه‌ها منتشر شده است، «پخش اعترافات دختر اینستاگرامی در تلویزیون ارتباطی با قوه قضائیه نداشته و درخواستی نیز جهت پخش از سوی مسئولان قضایی وجود نداشته است.» بنابراین تمسک جوابیه صدا و سیما به قوه قضائیه اساساً مردود است. علاوه بر این فرض بگیریم قوه قضائیه نیز تمایل به آن داشته باشد که این موضوع مورد توجه صدا و سیما قرار گرفته و بررسی شود. باز در اینجا هم این تمایل فرضی قوه قضائیه مطلقاً دلیل آن نیست که تلویزیون ایران برنامه‌ای پخش کند مغایر با اصول حرفه‌ای و اخلاق عمومی. تذکر این نکته ضروری است که اصولاً جز در موارد بسیار استثنایی هیچ مقام قضایی مجاز به این نیست که به یک رسانه دستور دهد مطلب یا برنامه معینی را عیناً پخش و منتشر کنند. در بعضی موارد معدود هم که به استناد قانون، مانند ماده 23 قانون مطبوعات و تبصره‌های آن مقام قضایی دستور مستقیم به انتشار مطلبی معین داده است آن مطالب عاری از نکات غیرقانونی یا غیراخلاقی بوده‌اند.
در مورد نقش و سهم ادعایی نیروی انتظامی در این برنامه نیز همین استدلال‌ها جاری است و به طور خلاصه حضور و مشارکت ادعایی نیروی انتظامی در این برنامه توجیه کننده خطاهای پرشمار این برنامه نیست. هیچ مرجعی نمی‌تواند دستور به انتشار مطلبی غیرقانونی یا غیر اخلاقی بدهد.
نکته مهم این است که از نظر حقوق رسانه، مسئولیت پخش و انتشار هر مطلب و برنامه‌ای مستقیماً متوجه همان رسانه است. درخواست‌ها یا تمایلات دیگران برای پخش یا انتشار یک مطلب در یک رسانه رافع مسئولیت آن رسانه نیست. بنابراین آنچه مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما در مورد این موضوع گفته است، فاقد هرگونه وجاهت قانونی و حرفه‌ای است و بیش از آن که جنبه یک پاسخ رسانه‌ای داشته باشد، نشانه گریز از مسئولیت است.
در قلمرو حقوق رسانه اگرچه در چهار دهه گذشته قوانین و معیارها و اصول اخلاق حرفه‌ای رسانه‌های مکتوب و خبرگزاری‌ها توسعه یافته و بسیار روشن‌تر از گذشته و اجرایی  شده است اما متأسفانه حقوق و اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای مانند تلویزیون در ایران باوجود آن که به لحاظ نظری روشن است اما در عمل بسیار کمتر محقق شده است. میزان مسئولیت‌پذیری نشریات و خبرگزاری‌ها بسیار بالا است و همواره آماده پاسخگویی در مراجع قانونی یا عرفی بوده‌اند. با این حال چنین وضعیتی در مورد صدا و سیما حاکم نیست. میزان پاسخگویی این سازمان در مراجع مختلف قانونی و عرفی در مقایسه با مطبوعات نزدیک به هیچ است. احتمالاً همین امر موجب شده است در مواردی که تعداد آن کم نیست، برای ساخت و پخش انواع برنامه‌ها چنان دست گشاده‌ای برای خود احساس کنند که از معیارهای حقوقی و عرفی و اخلاقی و حرفه‌ای به سادگی غفلت یا تغافل کنند. زیان چنین غفلت یا تغافلی مستقیماً متوجه همین سازمان و نظام و جامعه می‌شود. امیدواریم پخش این برنامه با همه ایرادات و انتقادات مهم و اساسی وارد به آن، منشأ این خیر باشد که سازمان صدا و سیما بپذیرد به عرصه گفت‌وگوها و اقدامات انتقادی- اصلاحی در مورد این سازمان وارد شود که یک نیاز فوری و ضروری ملی و همگانی است.