‫مقایسه شورای شهر نیویورک با شورای شهر تهران‬

‫ دکتر حسین ایمانی جاجرمی- تهران و نیویورک به عنوان دو متروپولیس با کم و بیش 8میلیون نفر جمعیت تقریبا وضعیتی مشابه دارند و به عنوان کلانشهر با مسائل و مشکلات خاص این شکل از شهرنشینی مانند مهاجرت، کمبود مسکن، بیکاری و آسیب‌های اجتماعی‬
‫ مواجه‌اند.‬
‫ البته نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این دو شهر با هم متفاوت است. روش مقایسه روشی است برای درک بهتر مسائلی که داریم، از همین‌رو با انتخاب نظام مدیریت شهری مقایسه‌ای مختصر میان شورای شهر این دو شهر خواهیم داشت تا در پرتو آن بتوانیم نگاه متفاوتی به مسائل شورای شهر تهران داشته باشیم.‬
‫شورای شهر نیویورک 51 نفر دارد، اما شورای شهر تهران 31 نفر عضو داشته که اکنون به جای افزایش به 21 نفر کاهش پیدا کرده است. در نیویورک اعضای شورا هر کدام نماینده منتخب یک شورای ناحیه DistricCounci- از 51 شورای ناحیه شهر نیویورک هستند. از همین‌رو مسائل هر ناحیه شهر می‌تواند از سوی یک نفر از اعضای شورا که از اهالی همان ناحیه و ساکن در آنجاست پیگیری شود و مردم آن ناحیه می‌دانند که در هنگام بروز مشکل و طرح مطالبات و نیازها به چه کسی باید مراجعه کنند. ‬


‫حسن دیگر این شیوه آن است که سیاست‌گذاری‌های شهر با توجه به مشکلات طرح شده از سوی مردم نواحی مختلف صورت می‌گیرد و اهداف جاه‌طلبانه یا شخصی جایی در سیاست‌گذاری شورا نخواهد داشت. اما در شورای تهران هیچ کدام از اعضا نماینده منطقه خاصی از تهران نیستند و بدین ترتیب مسائل مناطق و محلات تهران در شورای شهر جایگاهی ندارد.‬
‫ اصولا تهران فاقد هر گونه شورای منطقه منتخب مردم است. تعلق محلی اعضای شورای شهر که بر اساس محل سکونت مشخص می‌شود معلوم نیست. به نظر می‌رسد عموم اعضای شورای تهران ساکن مناطق بالا شهر باشند و از مشکلات مناطق دیگر به‌ویژه مناطق کمتر بهره‌مند به دلیل عدم سکونت و تماس روزمره با مردم‬
‫ بی خبرند.‬
‫شورای شهر نیویورک مرجع قانون‌گذاری این شهر است، اما شورای تهران اختیار قانون‌گذاری برای شهر تهران ندارد. شورای شهر نیویورک بر کاربری زمین در شهر نیویورک نظارت دارد و در باره رشد و توسعه شهر تصمصیم می‌گیرد اما در تهران نظارت اعضای شورا بر مسئله کاربری زمین به خوبی تعریف نشده است و در عمل بدون نظارت موثر اعضای شورای شهر در مناطق شهرداری در باره تغییر کاربری‌ها، فروش تراکم و استفاده از فضای شهر و صرفا بر مبنای درآمدزایی تصمیم‌گیری می‌شود. نتیجه چنین وضعی تراکم‌فروشی بی‌ضابطه و بی‌قواره‌گی شهر تهران ‬
‫است. ‬
‫در نیویورک هر عضو می‌تواند تنها برای دو دوره متوالی عضو شورای شهر باشد و پس از وقفه‌ای چهار ساله مجددا می‌تواند نامزد عضویت شود. اما در شورای تهران محدودیتی برای عضویت وجود ندارد و در حال حاضر افرادی در شورای شهر سه دوره متوالی عضو شورا هستند و می‌توانند تا آخر عمر عضو شورای شهر باشند. در نبود احزاب سیاسی موثر، هیج مرجع مشخصی برای نظارت بر عملکرد و داوری در مورد میزان موثر بودن عضو شورا در توسعه شهری وجود‬
‫ ندارد. ‬
‫در نظام مدیریت شهری نیویورک، شورا به عنوان یک اهرم کنترل در برابر شهردار در مدل «حکومت شهردار- شورای قوی» عمل می‌کند و مانع از سلطه فردی شهردار بر شهر می‌شود. ‬
‫شهردار نیویورک را مردم این شهر انتخاب می‌کنند و قدرت زیادی دارد. اما در تهران با آن که شهردار این شهر یا به عبارت بهتر مدیر عامل سازمان شهرداری تهران منتخب اعضای شورای شهر است و مردم نقشی در انتخاب او ندارند (به این تعبیر تهران فاقد شهردار به معنای فرد منتخب مردم برای اداره امور شهرداری است) اما در عمل شورای شهر مرعوب شهردار منصوب خود است و قدرت کنترل او را ندارد. بخش عمده این مسئله به انتخاب جناحی و سیاسی شهردار بازمی‌گردد و طرفداران او در شورای شهر به جای کنترل شهردار و عمل به تعهداتشان به مردم برای مراقبت از منافع شهر و منافع مردم، محافظت از او را در برابر انتقادها و اشتباهات بر ‬
‫عهده دارند!‬
‫در نیویورک شورای شهر بر کار ادارات شهر نظارت دارد. اما در تهران بسیاری از ادارات زیر نظر شورای شهر نیستند و حتی ادارات و شرکت‌ها و سازمان‌های وابسته به شهرداری هم مورد نظارت موثر اعضای شورای شهر قرار ندارد. مثال بارز این مسئله سازمان آتش‌نشانی شهر تهران است که در نبود نظارت موثر فاقد مدیریت حرفه‌ای، امکانات استاندارد و بودجه‬
‫ کافی است.‬