سیدعلیرضا مسبوق

این روزها، اصلاح‏طلبان نمی‏خواهند رفیق نیمه راه باشند و اکثر کنش‏گران این جریان بر حمایت جدی از دکتر روحانی تاکید دارند.آنان علیرغم اینکه از رفاقت آقای روحانی گله‏مند هستند و نسبت به برخی از رفتارها و سیاست‏های تیم دولت یازدهم انتقادهای در خور تاملی دارند-که به دلیل پاره‏ای از ملاحظات تا حد امکان از ابراز آن درست یا نادرست خودداری می‏کنند- اما بر این مسئله پای می‏فشارند که در شرایط حساس کنونی حمایت از دکتر روحانی یگانه راه کم‏خطر و کم‏ریسک است که می‏تواند منافع کشور را به صورت نسبی پوشش دهد. با این وجود رویکردهای مختلفی نسبت به چگونگی حمایت از آقای روحانی ابراز می‏دارند که میزان و نوع آن نسبت به نزدیکی و دوری کنش‏گران از رویکردهای فکری و رفتاری مجموعه دولت، متفاوت است. عده‌ای بر حضور منفردانه دکتر روحانی به عنوان کاندیدای منتخب معتقدند و برخی بر وجود کاندیداهای حامی، پشتیبان یا در سایه تاکید دارند. لکن مهمتر از این که اصلاح‏طلبان و حامیان دولت چگونه و با چه ارنجی وارد رقابت شوند، بررسی چگونگی حضور در میدان و اتخاذ استراتژی مطلوب در روند رقابت است که باید توسط صاحبنظران و تصمیم‏گیران مورد توجه قرارگیرد چرا که تجارب تبلیغات و برندسازی سیاسی در بازار قدرتِ ایران نشان داده است بخش قابل توجهی از مردم ایران - که اتفاقاً این بخش، رای‏دهندگان سرنوشت‏سازی برای اصلاح‏طلبان به حساب می‏آیند- به خاطر برخی از ویژگی‏های ذهنی و فرهنگی همچنین پاره‏ای از تحولاتِ اطلاع‏رسانی این دهه، بیش از آنکه روند آماده‏سازی و پُستِ به‏کارگیری بازیکنان، در قبل از رقابت، برایشان مهم باشد متاثر از تاکتیک موزون تیم، رفتار سرمربی و حرکات تکنیکی بازیکنان در میدان رقابت، عکس‏العمل نشان می‏دهند.
در هر ائتلاف و همگرایی سیاسی، جریان‏های همگرا ضمن اینکه به پیشبرد مطلوب فرآیند ائتلاف و رسیدن به هدف مشترک می‏اندیشند غالباً به نتایج ماحصل، اهداف اختصاصی گروه خود و آینده پس از ائتلاف هم نیم‏نگاهی دارند؛ از این رو تصمیم‏گیران اصلاحات علاوه بر اینکه لازم است...
در ائتلاف با احزاب نزدیک به دولت کنونی، رسیدن به هدف مشترک ائتلاف را مجدانه پیگیری نمایند، باید در اتخاذ استراتژی خود در انتخابات و پس از آن، اهداف اختصاصی جریان اصلاحات را هم مدنظر داشته باشند...
و جدا از چارچوب‏های ائتلاف، معقولانه است نیم نگاهی به شرایط چهار سال آینده هم داشته باشند.


در اینکه حضور یک یا چند کاندیدای پشتیبان، در سایه یا هر عنوان دیگر می‏تواند به موفقیت آقای روحانی کمک شایانی کند کمتر می‏توان تردید نمود؛ روند انتخابات سال 92 و موضع‏گیری‏های صورت‏گرفته در این زمینه درس‏های خوبی برای مرور دارد. حضور یک یا چند کاندیدا در آغاز رقابت ضمن اینکه ریسک بازی و خطر اتفاقات و رفتارهای پیش‏بینی نشده را کاهش می‏دهد باعث می‏گردد دکتر روحانی در زمان تبلیغات در تلویزیون تنها نماند و با حمایت و همکاری آنان بتواند نسبت به نقدهای احتمالی، پاسخگویی مطلوبتر و تاثیرگذارتری داشته باشد و در هویدا نمودن نقایصِ رویکردهای نظری و اجرایی رقیب، دستِ‏پرتر ظاهر گردد. چرا که بسیاری از مسائل وقتی توسط فردی خارج از دولت، پاسخ داده شود یا طرح گردد برای مخاطب، پذیرفتنی‏تر خواهد بود. از سوی دیگر - که شاید برخی از مخالفان حضور کاندیدای پشتیبان، نگران این اتفاقند- باز بودن دست ائتلاف‏کنندگان به ویژه اصلاح‏طلبان در اتخاذ تصمیمات جدید با توجه به اقبال عمومی‌و شرایط روزهای پایانی رقابت می‏باشد.
حضور یک کاندیدای اصلاح‏طلبِ شناسنامه‏دار با برند شناخته شده اصلاح‏طلبی بیش از هر چیز برای جریان‏های اصلاح‏طلب به ویژه در شرایطی که عقل حکم می‏کند نیم‏نگاهی به انتخابات چهار سال آینده(1400) داشته باشند
حائز اهمیت است. از این روبه نظر می‏رسد
منظور نمودن چند مورد زیر در کنش‏های انتخاباتی اصلاح‏طلبان شایسته توجه باشد:
1- اصلاح‏طلبان نباید از فرصت‏های ایجاد شده در زمان انتخابات و استفاده از پتانسیل صدا و سیما که از ابتدا از آن محروم بوده‏اند برای تنویر افکار عمومی‌و بیان دغدغه‏های نظری و اجرایی خود به راحتی صرف‏نظر کنند. فرصت انتخابات بهترین زمان ارتباط با بستر اجتماع به ویژه مخاطبانی است که معمولاً نمی‏توان از طریق رسانه‏های مجازی پیام‏ها و اندیشه‏های خود را به آنها منتقل نمود.
2- اصلاح‏طلبان باید تا حد امکان به صورت مرزبندی‏شده در ائتلاف، مشارکت نمایند؛ از این رو حضور مجزای کاندیدای اصلاح‏طلب تمایزات جریان اصلاح‏طلبی را به مردم نشان می‏دهد و از خلط هویت آنها با بدنه دولت یازدهم و احزاب زیرمجموعه آن تا حدودی جلوگیری می‏کند. ارائه یک لیست مشترک و اتخاذ یک رویکرد ائتلافی برای انتخابات شورای شهر به ویژه در کلان‏شهرهایی که مردم معمولاً به لیست‏ها رای می‏دهند هم از این منظر اشتباه به نظر می‏رسد؛ چرا که مانع نمایش مرزبندی‏های سیاسی نزد مردم و ارتقاء جایگاه نقش احزاب در تصمیم‏گیری‏های سیاسی آنان می‎‏شود.
3- این امکان فراهم می‏گردد تا اصلاح‏طلبان ضمن نقد صریح رویکردهای جریان‏های اصولگرا و خسارت‏های وارد شده به منابع ملی و توسعه کشور به تبع رویکردهای اشتباه آنان، بخشی از ضعف‏ها و نواقص دولت یازدهم را هم به صورت کنترل‏شده طرح نمایند تا شعور مخاطبین و فهم تحلیلی مردم، پاس داشته شود و قاطبه ملت هم نسبت به آنچه طرح می‏گردد احساس نزدیکی بیشتری نمایند.
4- و اما مهمتر از همه این‏ها، در صورت حضور یک کاندیدای قابل اتکاء با برند شناخته شده اصلاح‏طلبی- به صورت ضمنی- شرایط بیان زمینه‏های شکل‏گیری و دلایل سیاسی ائتلاف مهیا می‏گردد. در حقیقت اگر اصلاح‏طلبان می‏خواهند عموم مردم به ویژه آرای سفید و خاکستری اجتماع را به سوی خود جذب نمایند و آنان را نسبت به سعه‏صدر بیش از حد خود در کنش‏های اخیر، قانع سازند تا طرفداران کم‏اعتماد آنان این رویکردها را به حساب زد و بندهای سیاسی درون قدرت تفسیر نکنند چاره‏ای ندارند که حقیقت ماجرا و دلایل سیاسی ائتلاف‏ها را به صورت شفاف و باورپذیر با آنان در میان بگذارند و با طرح شرایط سخت کنونی، ضمن بیان برخی از اختلاف دیدگاه‏ها با تیم دولت یازدهم، مردم را به این واقعیت واقف و قانع سازند که برای عبور از مرحله گذار، چاره‏ای
به غیر از حمایت همه‏جانبه از ادامه این مسیر نداریم تا بتوانیم در مراحل بعد، شرایط مطلوب‏تری برای کنش‏های سیاسی ایجاد نماییم. اعتماد به مردم، گفتارِ شفاف و رفتارِ صادقانه در سیاست، بهترین تبلیغ برای امروز و فردای جریان‏های سیاسی است. یاری خداوند شامل حالمان باد...