روزنامه قانون
1397/05/11
یوزپلنگان دوستداشتنی
بیژن نجدی از آن دسته نویسندگانی است که رگههای شعری و تخیلی در نوشتههایش موج میزند و مانند سیدعلی صالحی، محمود دولتآبادی و رضا امیرخانی و... از این شعریت به نحو احسن در آثارش استفاده کرده است. مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» ،کتابی است شامل 10 داستان کوتاه که نویسنده در آن بهشدت تخیل مخاطب را تحریک و تهییج کرده و جدای از تخیل شعری، به زیبایی روایتهایی را پیشروی مخاطب قرار میدهد که هرکدام قابلیت تبدیلشدن به داستان بلند یا حتی رمان را دارند. نویسنده با ایجاز فوقالعادهای که در روایت و اتمام داستان به کار برده، در پایان هر داستان خواننده اثر را با حیرت و حسرتی مواجه میکند که «چرا اینقدر زود تمام شد؟!».به دلیل برجستگی و قوت داستانها میتوان در دنیای سینما و کارتون آثاری مشابه این داستانها را یافت که در ادامه به چند مورد اشاره میشود.
1) روز اسبریزی: نجدی در این داستان به روایت بخشی از زندگی اسبی سرکش میپردازد که بر اثر نافرمانی در برابر اربابش نزدیک بود کشته شود. نویسنده در این داستان خود را در جایگاه اسب قرار داده و از زبان اسب داستان را روایت میکند. نکته جالبی که در داستان تخیل را به اوج میرساند، این است که درنهایت نجدی داستان را طوری به اتمام میرساند که انگار آن اسبی ، بعدها به نویسندگی روی آورده و در اصل به روایت بخشی از داستان زندگی خودش پرداخته است! مشابه این داستان در انیمیشن اسپریت (spirit) است که داستان زندگی اسبی وحشی را از قول خودش روایت میکند که به دست سرخپوستی بهسختی رام میشود و درنهایت در جنگی که با سفیدپوستان درمیگیرد، به کمک سرخپوستان میشتابد.
2) تاریکی در پوتین: نویسنده این قصه را درباره خانهای گفته که در گذشته در آن زندگی جریان داشته و حالا به زیر آب رفته است. یک بار که پوتین راوی (که پیرمردی است) در آب میافتد، مجبور میشود برای پیداکردن پوتینش وارد آب شود که متوجه میشود اشیای دیگری نیز در آب وجود دارند که متعلق به خانهای هستند که سالهاست به زیر آب رفته است. اوج داستان آنجایی است که در انتها متوجه میشویم که آب در حال نفوذ به خانه خود راوی نیز هست؛ یعنی وضعیتی که گویی قرار است همه جهان به مرور زیر آب فرو برود. مشابه این داستان، انیمیشن کوتاهی به نام خانه مکعبهای کوچک (the house of small cubes) است که در سال 2009 موفق به دریافت اسکار بهترین پویانمایی کوتاه شد. داستان انیمیشن از این قرار است که پیرمردی برای رهایی از سیلی که شهرشان را فراگرفته، مجبور است دايم طبقههای جدیدی روی طبقههای قبلی خانهاش بسازد؛ چون آب در حال بالاآمدن است و این چالش به بخش مهمی از زندگی او تبدیل شده است. دراینمیان روزی پیپ پیرمرد درون آب میافتد و او مجبور میشود برای پیداکردن آن به داخل آب برود و با پایینرفتن در آب و دیدن طبقههای قبلی خانه، خاطراتی از زندگی و خانوادهاش در سالهای دور برایش زنده میشود.
3) شب سهرابکشان: داستان در قهوهخانهای روایت میشود که در آن فردی به نقالی با تصاویر روی پرده داخل قهوهخانه میپردازد. او هر روز از داستانهای شاهنامه فردوسی مطالبی را نقل میکند اما شب که قهوهخانه تعطیل میشود، شخصیتهای روی پرده زنده میشوند و تا صبح به انجام کارهای شخصی خود میپردازند. مشابه این داستان را در سری فیلم شب در موزه (night at the museum) میبینیم که داستان موزهای است که تمام اشیا و جانداران آن شبها زنده میشوند و در موزه به حرکت درمیآیند.
4) چشمهای دکمهای من: نجدی این داستان را از زبان عروسکی نقل میکند که چشمهایی از جنس دکمه برایش دوختهاند و روزی اتفاقی از خانه به بیرون پرتاب میشود و دیگر صاحبش که دختربچهای است، به دنبالش نمیگردد تا او را به خانه بازگرداند؛ تا اینکه عواملی باعث میشود او هر روز از خانه دورتر و دورتر شود ولی امیدش را برای برگشتن به خانه از دست نمیدهد و همچنان منتظر است تا صاحبش به دنبالش بیاید و او را با خود به خانه ببرد. مشابه این داستان را در سری انیمیشن داستان اسباببازی (toy story) میتوان مشاهده کرد که داستان اسباببازیهایی است که صاحبشان را خیلی دوست دارند؛ اما صاحبشان آنها را به مرور فراموش یا رها میکند؛ ولی آنها ناامید نمیشوند و میخواهند رابطهای مانند سابق با صاحبشان برقرار کنند که همین امر باعث برجستگی داستان میشود؛ همچنین انیمیشن کورالاین (coralline) نیز مشابهت زیادی به این داستان دارد؛ از آن نظر که قصه دختری است که با ورود به سرزمینی جادویی به عروسکی با چشمهای دکمهای تبدیل میشود و مادرش قصد دارد در نقش صاحب این عروسک، او را با همین وضعیت ترک کند.
5) مرا بفرستید به تونل: نویسنده در این داستان مخاطب را به دورهای از پیشرفت بشر در تکنولوژی میبرد که میتوان با کامپیوتر و ابزارآلات پیشرفته الکترونیکی به مغز انسان وارد شد و با تحلیل اطلاعات و خاطرات مغزی او حتی پس از مرگش به دلیل این اتفاق پی برد. جالب اینجاست که تخیل نجدی در این داستان به حدی بالاست که معتقد است در آن دوره نهتنها دستگاه میتواند وارد مغز بشر شود بلکه پزشکان و در کل انسانها نیز میتوانند با فرآیند کوچکسازی وارد مغز افراد شوند و پس از استخراج اطلاعات کافی درباره بروز بیماری یا مرگ از مغز خارج شوند. نمونه این داستان در قسمتهایی از سریال آینه سیاه (black mirror) است که در آن پیشرفت تکنولوژی و البته جنبههای منفی این موضوع به تصویر و چالش کشیده میشود.
6) گیاهی در قرنطینه: این داستان آخرین داستان از مجموعه «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» درباره پسری است که قفلی در پشت کتف دست راستش وجود دارد که در گوشت بدنش فرو رفته است و پسر به زندگی با آن عادت کرده است؛ تا اینکه روزی در مطب، پزشکی تصمیم میگیرد قفل را از بدن او باز و خارج کند و تمام مشکلات پسربچه بعد از این اتفاق آغاز میشود . درنهایت او مجبور به بستری و قرنطینهشدن میشود. مشابه این قصه در انیمیشن جک و قلب ساعتی (jack and the cuckoo clock heart) اتفاق میافتد که داستان پسری به نام جک است که در زمان بهدنیاآمدن به علت سرمای طاقتفرسای هوا قلبش یخ میزند و زن ماما برای نجاتدادن زندگیاش مجبور میشود ساعتی کوکی را به جای قلبش استفاده کند؛ این مساله باعث میشود تا مدتی او بیدغدغه به زندگی ادامه دهد؛ اما شرط حفظ این وضعیت آن است که پسر نباید تا پایان عمر هیچگاه به ساعت کوکی قلبش دست بزند چون چرخدندههای ساعت به حدی ظریف است که ممکن است از جا دربیاید. به غیرازاین او نباید تا پایان عمر عصبانی یا بدتر از آن عاشق شود چراكه قلبش طاقت این هیجانات را ندارد. بهمرور حس کنجکاوی جک باعث میشود که مشکلاتی برایش پیش بیاید که در نهایت امر نیز باعث مرگش میشود.
چنانکه دیدیم، در 6 داستان از مجموع 10 داستان نجدی در کتاب «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» موفق به یافتن مشابهتهایی در دنیای سینما و کارتون شدیم که این امر اوج تخیل برجسته و موفق نویسنده را در داستانسرایی نشان میدهد. نجدی شاید از نظر کمیت، آثار زیادی نداشته باشد اما کیفیت آثارش به حدی بالاست که همین مجموعه داستان بهتنهایی برای کارنامه هنری او کفایت میکند.
سایر اخبار این روزنامه
ابطال روزه سكو ت
خوراك رانتي در جيب پتروشيميها
اما و اگرهای قانونی سوال از رییس جمهور
یوزپلنگان دوستداشتنی
صف كشي براي يك «باك» بنزين ارزان تر!
طلاق عاطفي
ايران و آمريكا براي مذاكره بايد ازپيش شرط بگذرند
سناريويي براي جدال ارزي در ايران
هیچ کس مجرم نیست مگر جرمش در دادگاه صالحه اثبات شود
جاكارتا فداي توكيو نشد!
متلاشی شدن باندهای قاچاق ارز و طلا و باندهای جعل اسکناسهای خارجی و ضرب سکه های تقلبی
باغ وحش این شهر پلمب شد