آزادی آزادگان و واقعیت‌های ناگفته آن

صدام حسین: «آقای رفسنجانی، رئیس‌جمهوری ایران، با این تصمیم ما (آزادی آزادگان) همه‌چیز روشن و تمام خواسته‌ها و مسائلی که بر آن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد و چیزی نمانده است مگر آنکه موافقتنامه‌ها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم».پاسخ هوشمندانه مرحوم آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی به صدام: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما، راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتش‌بس موجود به صلح دائم و پایدار را، هموار ساخت. شروع عقب‌نشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را، دلیل صداقت و جدی‌بودن در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آوریم و خوشبختانه در موعد مقرر، آزادی اسرا هم آغاز شد که امیدواریم عقب‌نشینی نظامیان شما طبق زمانبندی اعلام‌شده و آزادی اسرای دوطرف، با آهنگ و سرعت هرچه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.» این بخشی از نامه‌نگاری‌های مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی با صدام حسین است که نهایتا به آزادی آزادگان سرافراز منجر شد. ۲۶مردادماه، در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، سالروز آزادی آزادگان سرافراز ایران اسلامی، از اردوگاه‌های اسارت و سیاه‌چال‌های رژیم متجاوز صدام است. اولا، باید این روز غرورانگیز و افتخارآفرین را، به همه مردم ایران، به‌ویژه آزادگان بزرگوار و خانواده‌هایشان، تبریک و تهنیت گفت. ثانیا، نمی‌شود و نمی‌توان وقایع و اتفاقات مقطع تاریخ آزادی آزادگان و چگونگی مقدمات آن را روایت کرد و به نقش تاریخی و ارزشمند مرحوم آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی در خلق چنین اقدام حماسی نپرداخت. معمولا، به مناسبت این روز در رسانه‌های مختلف، به ویژه رسانه ملی ویژه‌برنامه‌هایی سفارشی، تهیه و پخش می‌شود که البته طبق روال این رسانه، در ساخت مستندهای تاریخی و مقطع دفاع مقدس، متاسفانه در هیچ یک از برنامه‌ها، اشاره‌ای به نقش اساسی و مهم مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا و نامه‌نگاری‌های طولانی برای مجاب‌کردن دیکتاتور عراق که نهایتا، منجر به آزادی آزادگان شد، نیست. این رویه غیرحرفه‌ای وبداخلاقی که مردم را نسبت به صداقت تاریخ و مورخان معاصر دچار شک و تردید می کند، نشان می‌دهد که حتی پس از رحلت این مرد بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ قبل و بعد از انقلاب اسلامی به ویژه دوران پرفراز و نشیب دفاع مقدس برخی هنوز از آگاهی مردم، نسبت به افکار و اندیشه‌های مترقی و ژرف ایشان، در هراسند و سعی در تحریف تاریخ، حذف و کمرنگ کردن نقش بی‌بدیل آن سفر کرده، در مقاطع مختلف تاریخ، به‌ویژه برای نسل جدید دارند، غافل از اینکه واقعیت‌های تاریخی، همچون خورشید در آسمان، برای روشنایی و گرمابخشی به طبیعت هستند و هرچه افراد یا جناح‌هایی بکوشند جلوی واقعیت‌ها، همچون تابش و گرمای خورشید را بگیرند، هرگز نتوانسته و نخواهند توانست. مصداق بارز و روشن عدم توانایی آنها در این امر، رابطه معقول و عاطفی میان مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی و آزادگان سرافراز است. گرچه امسال، دومین سالی است که آزادگان عزیز در ۲۶مرداد، در غم جانکاه فقدان آن بزرگمرد دوراندیش نشسته‌اند اما خوب به خاطر داریم که در طول سال‌های گذشته، به این مناسبت، آزادگان پرافتخار در جمع‌های مختلف، به دیدار ایشان می‌آمدند و چون عاشق و معشوق، از خاطرات تلخ و شیرین ایام فراق می‌گفتند و گاه بر نادانی و جهالت دشمن بعثی می‌خندیدند و گاه بر قساوت و بی رحمی آنان می‌گریستند. مطمئنا، روزی تاریخ‌نگاران واقعی، وقتی گرد و غبار حب و بغض‌های سیاسی و کینه‌های جناحی فروکش کند، این عبارات و هزاران عبارات دیگر را از متون شفاهی و کتبی تاریخ انقلاب اسلامی بیرون خواهند کشید و برصدر تاریخ خواهند نگاشت. عشق و ارادت به عزیزان آزاده دربند در وجود آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی، آنچنان شعله‌ور بود که در جایی می‌گویند: «مواظب بودیم که مبادا احساسات ما نسبت به آزادگان، دشمن بی‌رحمی چون صدام و حزب بعث را، به جنون مضاعف بکشاند و انتقام تمام شکست‌هایشان را از عزیزان دربند ما بگیرد». ایشان با درایت کامل و با تیزهوشی مثال زدنی خود، روند نامه‌نگاری با صدام را به گونه‌ای پیش بردند که باز به قول خودشان با رعایت همه جوانب، مسائل به گونه‌ای مدیریت شد که صدام با همه غرور و تکبری که داشت، سرانجام در آخرین نامه خود خطاب به ایشان، با صراحت آشکار پیروزی ایران را پذیرفت. اگر دست اندرکاران مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ بخواهند یا بتوانند وارد جزئیات شوند؛ برای نسل امروز، نهایت عشق آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی، آشکار می‌شود که چگونه با درایت و سیاست، فردی دیکتاتور و مغرور به نام صدام حسین را، مقهور تیزهوشی و فرماندهی مقتدر خویش کرد. آن وقت همگان حسرت می‌خورند که کاش در این روزهای پرتلاطم کشور، جای ایشان خالی ‌نبود. مطمئنا این‌روزها قاطبه مردم، دلشان برای خطبه‌های آن امام جمعه بصیر تهران تنگ می‌شود که وقتی هر سال در مرداد ماه، تریبون به دست می‌آورد با صدایی رسا می‌گفت: یکی از شیرین‌ترین لحظات زندگی من زمانی بود که از تلویزیون دیدم اولین گروه آزادگان به کشور برگشتند. یادش گرامی و راه و مرام اعتدالی ایشان پررهرو باد.