روزنامه آفتاب یزد
1397/06/11
شوخی با دردهای مردم
بسیاری از مسائل که برای مردم مشکل آفرین و دردسرساز است، برای بعضی از افراد چنین نیست. اکثریت مردم از اموری رنج میبرند که شاید برای برخی قابل درک نباشد. مثلا گرانی و تورم امان بیشتر قشر جامعه را بریده است این در حالی است که عدهای حتی برای خرید اقلام غیرضروریشان به خارج از کشور میروند. تا چند روز دیگر آغاز مهرماه و شروع مدارس و به طبع آن ثبتنام و هزینههای آن و خرید لوازم التحریر موردی برای اضطراب و نگرانی والدین است آنهم درحالی که 4 هزار میلیارد تومان لوازمالتحریر وارداتی باعث از بین رفتن 50 هزار فرصت شغلی شده و مهمتر از آن عوارض و آسیبهای فرهنگی ناشی از آن (آموزش مصرف گرایی و گرایش به فرهنگهای بیگانه) است که برای جامعه دردآفرین است.از سوی دیگر مسئول یک سازمان اعلام میکند که حداقل حقوق کارگران باید 5 میلیون تومان باشد. بیان این نکته از سوی یک مسئول، نکته قابل توجهی است چرا که ایشان مدیر یکی از سازمانهای اصلی خدماتی و حمایتی کشور هستند که هنوز حقوقبگیران این سازمان که در ردیف محرومترین اقشار جامعه هستند، ماهیانه مبلغ ناچیزی دریافت میکنند. این چگونه بیانی است که در جامعه با درد مردم شوخی میشود و نکتهای گفته میشود که باعث تحریک افراد
کم درآمد میگردد.
اخیرا فرآیندی به راه افتاده با نام کمپین «فرزندت کجاست؟» در آغاز حرکت خوبی به حساب میآمد در صورتی که همه مسئولان در سطوح مختلف از آن استقبال میکردند، اما متاسفانه چنین نشد یعنی حتی صدنفرهم در این مورد مشارکت نکردند. نکتهای که باعث آزار مردم شد این بود که اکثریت پاسخگویان اظهار داشتند که فرزندشان یا بیکارند یا در شرکت خصوصی فعال میباشند.
در این میان پاسخهای جالبتری نیز شنیده میشد مثلا مدیر یک شرکت لبنیات، دامدار معرفی میشد و دارنده دامپروری، چوپان. البته تمام مشاغل در جای خود قابل احترام هستند چرا که چرخهای مملکت و رفع نیازهای مردم هم به چوپان نیاز دارد هم به دامدار و هم به شاغلین شرکتهای خصوصی، اما منظور از راهاندازی این کمپین بیشتر کسانی بودند که در جریانات اخیر اقامت گرفته و به خارج از کشور رفتهاند. البته اعزام فرزند در جریان عادی به یک کشور خارجی برای کسب تحصیل و تخصص هیچگونه مشکلی ایجاد نمیکند درحالی که آن متخصص در هیئت دانشجویی تحصیلکرده به وطن بازگردد. اما هدف اساسی نورچشمیهایی بودند که با سرمایههای مردم مشغول کارهایی غیر از تحصیل هستند. بنابراین برای مردم جالب بود که بدانند فرزند یا خانواده یک مسئول در چه شرایطی زندگی میکنند. در نهایت یک حرکت اجتماعی و آگاهساز دچار انحراف شد و به نتیجهای نرسید. در خاتمه باید بگویم که بسیاری از مسئولان از دردهای اصلی مردم بیخبر هستند یا حوزه اطلاعات آنها در حد رسانهها بوده و از عمق فاجعه بیخبرند وگرنه قدمهای خود را تندتر و نیت خود را خالصتر میکردند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پرونده سوال از رئیسجمهور به دستگاه قضا نمیآید
شوخی با دردهای مردم
از وقایع سال 91 و 92 درس نگرفتیم
خالصانه و مخلصانه با وزیر
کودک ۹ ساله مشهدی چگونه از ازدواج نجات پیدا کرد؟
توضیحات مطهری قانع کننده نبود
ماموریت دشوار عارف
کارنامه خیلی متوسط وزیر!
ماجرای تقاضای یک مدیر بانکی برای واگذاری سانتافه به دخترش
رفتند اما برمیگردند
اعلام آمادگی مجدد تهران برای مذاکره با ریاض

