روزنامه فرهیختگان
1397/06/21
از کجا باید شروع کرد؟ از آگاهی یا عمل؟
حجــتالاســـلام علیــــرضا پناهیـــان در دهــه اول محـــرم سلسله گفتارهایی در اختیار «فرهیختگان» قرار میدهد.کمتوجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی، ایمان، محبت و اندیشه انسان یک خلأ بزرگ فرهنگی بهویژه در فرهنگ دینی ماست. ما فکر میکنیم که عمل، میوه و نتیجه آگاهی و ایمان است و باید مدام آگاهی و ایمان خود را افزایش دهیم تا این میوه را به ما بدهد، اما این اشتباه است که مدام بر افزایش ایمان و علایق معنوی تاکید کنیم تا به عمل برسیم. ما در این بحث میخواهیم جلوی این اشتباه رایج و جاافتاده را بگیریم. البته عمل بهنوعی نتیجه ایمان و آگاهی و علاقه است، اما معنایش این نیست که هرکسی عملش کم بود، او را متهم کنیم که «ایمانش کم است!» و بعد هم برای اینکه ایمان و علاقههای خوب او را افزایش دهیم، روی آگاهیدادن به او برنامهریزی کنیم. ما گاهی دچار علمزدگی میشویم، یعنی تصور میکنیم مشکلات انسان با آگاهیدادن حل میشود یا تصور میکنیم علم بیشتر از عمل اثر دارد یا اینکه «همیشه اول باید آگاهی بدهیم!» اما همیشه لازم نیست اول آگاهی بدهیم. خیلیجاها فهم برخی آگاهیها نیاز به ظرفیت دارد و خیلیجاها ظرفیت میخواهد که انسان از آگاهی تاثیر بپذیرد و این ظرفیت هم با عمل ایجاد میشود. ایمانزدگی و محبتزدگی هم یعنی اینکه مدام بخواهیم بدون اصلاح رفتار، ایمان و علاقه را افزایش دهیم و توصیه کنیم «ایمانتان را زیاد کنید!» خدا در قرآن بیشتر از اینکه بفرماید «ایمانتان را زیاد کنید» به عمل توصیه میکند. در دستورات قرآن، آمار «بدانید» هم زیاد نیست، اما دستور به «عمل» زیاد است. قرآن بارها میفرماید «اتقوا الله» (متقی یعنی کسی که در عمل، مراقب باشد) و عملهای جزئی را ذکر کرده و فرموده: «این کار را بکنید... آن کار را بکنید... .» اگر عمل را میوه ایمان بدانیم، نتیجهاش این میشود که «تا وقتی حس و حال پیدا نکردیم، عمل نمیکنیم!» میگویند: چرا نماز اول وقت نمیخوانی؟ میگوییم: «حسش را نداریم!» انتظار داریم اول مثل یک عارف واصل شویم و به حد اعلای عشق و ایمان و یقین برسیم، تا بعد اعمال خوب انجام دهیم! این تلقی عمومی ما از عمل است! ولی این تلقی، غلط است. نسبت عمل به نهال ایمان مثل میوه نسبت به درخت نیست، بلکه مثل برگ و شاخه است. همانطور که برگ درخت با انجام عملیات فتوسنتز-اکسیژن و نور را میگیرد و- ریشه درخت را تقویت میکند، عمل هم موجب تقویت ایمان میشود. همینکه یک ذره ایمان به عمل منجر شود، حرکت آغاز و همین عمل موجب تقویت ایمان میشود. ما به چه مقدار آگاهی احتیاج داریم؟ یکذره! به چه مقدار عمل نیاز داریم؟ خیلی! اثر عمل و رفتار روی انسان بیشتر از اثر آگاهی است. علم و آگاهی ممکن است اثر نداشته باشد اما عمل قطعا اثر دارد. خیلیها آگاهی دارند ولی عمل نمیکنند و در آگاهیشان اثر نمیگذارد، عاشق و مومن نمیشوند. آگاهی بیفایده کم نیست اما تقریبا عمل بیفایده نداریم. اثر عمل قطعی است؛ البته وقتی با شرایط خودش باشد. آگاهی ممکن است آدم را علاقهمند نکند ولی عمل قطعا آدم را علاقهمند میکند؛ مثالش «اُنس» است. بعد از سالها، از کنار دیوار مدرسهات عبور میکنی، یکدفعه میگویی «آه! دیوار مدرسهام...» چون با در و دیوار مدرسهات اُنس پیدا کردهای و عاشق آن شدهای! اما با این همه علم و آگاهی درباره خدا و خوبیها، عاشق خدا و خوبیها نشدهای. اگر میخواهی عاشق چیزی شوی، با عمل و رفتار، عاشق شو! اگر میخواهی عاشق حسین(ع) شوی، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو «صلّی الله علیک یا اباعبدالله»، بگو «حسین جانم میخواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو شوم، تا به تو عارف شوم.» عادت میتواند عشق را در وجود انسان بیاورد. ما معمولا از عادت بدمان میآید و میگوییم «نمیخواهم برایم عادت شود!» در حالی که عصاره وجود انسان با عادتها شکل میگیرد. امامباقر(ع) میفرماید خودتان را به خوبیها عادت بدهید. «عَوِّدُوا أَنْفُسَکمْ الْخَیرَ»(الخرائج/2/596) خودت را به خوبیها عادت بده تا عاشق و عارف شوی! ببین به چه چیزی عادت داری؟ به همان اندازه عاشق میشوی! عاشقی به همین سادگی است! با کتاب نمیشود! زوری که نمیشود عاشق شد! در «روانشناسی رشد» به این میپردازند که «در فرآیند رشد کودک -در سنین مختلف- چهکارهایی باید کرد؟» توصیههای روایات ما هم در فرآیند رشد بچه غالبا از جنس عمل است، یعنی میفرمایند: «این رفتارها باید انجام شود.» برخی میگویند: «اول آگاهی، بعد ایمان و بعد عمل صالح!» این حرف طبق کدام موازین انسانشناسانه گفته میشود؟! اگر این حرف درست باشد، از چه سنی باید به بچه آگاهی (معارف دینی) بدهیم؟ الان که خیلی چیزها را نمیفهمد، لابد باید بگذاریم مثلا بعد از 18سالگی به او آگاهی بدهیم! بچه مدام دارد رفتار انجام میدهد؛ یا بازی میکند، یا غذا میخورد، یا حرف میزند، یا لباس میپوشد، یا... همینها معلمهای حقیقی او هستند و -اگر شیوه این رفتارها درست نباشد- بچه را قبل از اینکه به سنی که بخواهیم آگاهی معارف دینی به او بدهیم، برسد نابود میکند. همه این رفتارها و فعالیتها را بچهها همینطوری -بدون آموزش و آگاهی- انجام میدهند، اما تا نوبت به خدا و دین میرسد، فیلسوفانه برخورد میکنیم و میگوییم «اول آگاهی!» چرا اجازه میدهیم بازی بچههای ما را صهیونیستها طراحی کنند و بدون فکر و آگاهی به خورد بچههای ما بدهند؟! همچنین طراحی بقیه قسمتهای زندگی را هم به آنها میسپاریم. حالا این رفتارها، ذهن و روح بچه را خراب و نابود کرده است، آنوقت بچه را میآورند پیش ما و میگویند: «حاجآقا از دین و ایمان برایش حرف بزن، میخواهم بچهام مذهبی شود!» دیگر چیزی از او باقی نمانده که معارف دینی را به او یاد بدهم! الان چه باید کرد؟ آیا باید بچه را در اختیار صهیونیستها بگذاریم تا روح و ذهنش-با سبک زندگی و رفتارهایی که آنها طراحی کردهاند-خراب شود! آیا بعدا ظرفیت فکری و روحی لازم را خواهد داشت که ما بخواهیم برایش از ایمان و معرفت دینی حرف بزنیم؟! چرا فرمودهاند بچه را از هفتسالگی به نمازخواندن وادار کنید و از 14سالگی احکام دین را به او یاد بدهید؟ (کافی/6 /47) روی این حساب که «عمل خیلی شخصیت انسان را تنظیم میکند لذا عمل غلط نباید انجام دهد.» وقتی میخواهید با کسی درباره معارف دینی حرف بزنید، مهم است که او از کدام رفتارستان آمده است؟ از رفتارستان هرزگی؟! در طول روز چه رفتارهایی انجام میداده و با چه سبک رفتارهایی زندگی میکرده؟ توصیه فرمودهاند وقتی میخواهی صدقه بدهی، به بچهات بده تا او صدقه را بدهد. بگذار این پرداخت را او انجام دهد، ولی ما میگوییم: «نه! الان بچه معنای صدقه را نمیفهمد، اول باید برایش توضیح دهیم...» به عمل خوب که میرسد، یکدفعهای فیلسوف میشویم! قرآن میفرماید: «ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فیه هدىً لِلْمُتَّقین» (بقره/2) متقین یعنی کسانی که اهل مراقبت در عمل هستند. یعنی این کتاب، هدایت میکند کسانی را که رفتار درست دارند، اینها کسانی هستند که ایمان میآورند. انسان از کجا باید شروع کند؟ همینکه یکذره آگاهی و ایمان و علاقه داشت کافی است، حالا باید به رفتار و عمل بپردازد و رفتارهایش را درست کند. مکررا از آیتالله بهجت(ره) میپرسیدند چهکار کنیم عارف شویم؟ ایشان-براساس روایات- میفرمود: «عمل کنید! به آنچه میدانی عمل کن، در و دیوار برایت استاد میشود!» امیرالمومنین(ع) میفرماید: «مَنْ یعْمَلْ یزْدَدْ قُوَّةً» (غررالحکم/7990) کسی عمل انجام دهد قوتش زیاد میشود! قوت ایمانش، قوت علاقهاش، قوت فهمش و همه قوتهای روحی انسان با عمل، زیاد میشود. و میفرماید: «مَنْ یقَصِّرْ فِی الْعَمَلِ یزْدَدْ فَتْرَةً» (غررالحکم/7991) کسی که در عمل کم بگذارد، ضعیف میشود. علی(ع) میفرماید: «کسی عمل انجام دهد، مشتاق میشود. «مَنْ عَمِلَ اشْتَاقَ» (غررالحکم/7729) اگر میخواهی عاشق و مشتاق شوی، رفتارت را تنظیم کن.» یکی از اعمال مهم ما عزاداری و سینهزنی برای امامحسین(ع) است. همین که یک قدم برای حسین(ع) برمیداری (مثلا حرکت میکنی به جلسه روضه امامحسین(ع) میروی یا در اربعین، پیاده به سمت کربلا قدم برمیداری) حس و حالت عوض میشود، ایمانت افزایش پیدا میکند و دلت عاشق میشود، لذا هر کاری میتوانی (هرچند کوچک) برای حسین(ع) انجام بده؛ مثلا یک پرچم سیاه در خانهات بزن... .
سایر اخبار این روزنامه


