نئو اصولگرایی جریان سوم نیست

آفتاب یزد-گروه سیاسی: نئو اصولگرایی؛ واژه‌ای که نخستین بار محمد باقر قالیباف بعد از شکست انتخاباتی اصولگرایان طی نامه‌ای سر گشاده آن را به کار برد. قالیباف آن روز ضمن انتقادهایی به جریان راست، راهکار برون رفت از مشکلات را پدید آمدن جریان نئو اصولگرایی متشکل از جوانانی که روح تازه‌ای به جناح محافظه کار بدمند، می‌دانست. خیلی‌ها آن زمان، این عمل قالیباف را نماد سر خوردگی او از کناره گیری بی ثمرش به نفع ابراهیم رئیسی می‌دانستند و برخی هم جدا شدن راه او از اصولگرایان سنتی. البته ناگفته نماند عده‌ای هم آن را یک قهر نانوشته سیاسی توصیف کردند. هرچه که بود قالیباف با مطرح کردن این کلمه برای چند روزی هم که شده
گرد و خاک به پا کرد و رسانه‌ها را به ساخت جدید واژگانی اش مشغول. خیلی‌ها از نئو اصولگرایی می‌گفتند و خیلی‌ها نیز از اهداف نهفته‌ای که سردار بازنشسته سیاست، در پشت این ماجرا در پی دستیابی به آن است. اما بعد از گذشت چند روز گرد و خاک آقای سابقا شهردار خوابید و این‌بار غبار فراموشی بر کلمه نوساخته وی بود که نشست.
با این حال اما هواداران قالیباف با زهم به اشکال مختلف سعی در زنده نگه داشتن این موضوع داشتند تا اینکه روز گذشته مراسم رونمایی از مانیفست نواصولگرایی توسط اعضای جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی (جمعیتی که بسیاری آن را حزب قالیبافی‌ها می‌نامند )برگزار شد. مراسمی که بیانگر عزم جزم این عده برای حرکت به سمت نئو اصولگرایی است. اما نظر سایر اصولگرایان پیرامون این موضوع چیست؟ به سراغ محمدرضا میرتاج‌الدینی معاون پارلمانی دولت احمدی نژاد و نماینده اصولگرای مجلس که از چهره‌های مطرح جریان راست است، می‌رویم تا دراین‌باره نظرات وی را نیز جویا شویم. کسی که از گفتارش رضایت از این جریان بر می‌آید و لااقل در گفت‌وگویش با ما سعی دارد اتحاد جریان اصولگرا را با نئو اصولگرایی مطرح کند.



آقای میرتاج‌الدینی!روز گذشته جلسه رونمایی از مانیفست نئو اصولگرایی برگزار شد تا دلیلی دیگر بر تلاش گروهی برای حرکت اصولگرایان در این خط مشی باشد. دیدگاه شما پیرامون این موضوع چیست؟ جریان نئواصولگرایی که از چندی پیش توسط قالیباف مطرح شد قرار است به کجا برود؟
من جریان انقلابی اصولگرا را یک جبهه فراگیر دیده و قبول دارم، اصولگرایی یک جبهه فراگیر است و همه طیف‌های نیروهای انقلاب و اصولگرا که اصول مشترک انقلاب و نظام اسلامی را می‌پذیرند و به آن ملتزم هستند را دربر می‌گیرد. طبعا ما به هر ظرفیتی در داخل این مجموعه نگاه مثبت داریم. جریان نئواصولگرایی آقای دکتر قالیباف که مدتها قبل آن را مطرح کرده بود، در واقع یک آسیب‌شناسی در جریان اصولگرا برای برطرف کردن مشکلات است تا با شعارها و برنامه‌های جدید و نگاه وابسته به نسل جوان در مسیر جوانگرایی بیشتر گام بردارد. ما نئو اصولگرایی را نیز یک جریان در کنار اصولگرایی می‌بینیم.گذشته آقای قالیباف نیز این موضوع را نشان داده که هر وقت نیاز به یک تصمیم‌گیری استراتژیک برای همگرایی و وحدت نیروهای انقلاب داشتیم او این خودگذشتگی را به خرج داده، در جریان انتخابات ریاست جمهوری 96 که او به نفع آقای رئیسی کنار رفت اتفاق بی نظیری از سوی او رقم خورد درحالی که خیلی از طرفدارانش مصر بودند که او بماند اما قالیباف مصلحت کلان را حفظ کرد و یک خاطره خوش نیز از این جهت از خود به جای گذاشت. بنابراین جریان نئو اصولگرایی در داخل و کنار جریان انقلابی و اصولگرا می‌تواند تعریف شود.

خیلی‌ها می‌گویند آنچه که باعث شد جریان نئواصولگرایی مطرح شود عدم کارآمدی و کارایی اصولگرایی و احزاب آن طی چهاردهه بوده است تا حدی که نیاز مفرط به تغییرات در جناح محافظه‌کار باعث شکل‌گیری پدیده‌ای به نام نئواصولگرایی شد.
همیشه تشکل‌های سیاسی، احزاب و جبهه‌های سیاسی در جامعه باید پویا و تحول‌خواه باشند. نمی‌شود جریانی 20 سال ثابت بماند و هیچ تغییری را نپذیرد. جامعه همواره در حال تغییر و پویایی است و طبق این تغییرات یک جریان سیاسی می‌تواند در چارچوب آن ارکان اصلی، راهکارهایی برای تغییر ایجاد کند. این موضوع یک اصل پذیرفته شده است. از همین رو به فرض که سوال شما هم صحیح باشد چنین تغییری ایرادی ندارد.

شما معتقدید که بناست نئو اصولگرایان در چارچوب اصولگراها حرکت کنند، اگر این طور باشد چه نیازی است که ما یک جریان جدیدی را با پیشوند «نئو» معرفی کنیم؟
من نمی‌گویم که نئواصولگرایی در چارچوب احزاب اصولگرایی است بلکه این جریان در چارچوب اصول مورد قبول نیروهای انقلاب حرکت می‌کند. ممکن است از جهت تشکل و راهکارها برای خودشان راهکارهای جدیدی را پیش‌بینی کنند اما در موارد استراتژیک و ضروری همگرایی را به عنوان یک اصل می‌پذیرند. به عبارتی جریان انقلابی اصولگرا یکی از مواردی است که می‌تواند وحدت بین نیروها را به وجود آورد.

به نظرتان چه رویکردی قرار است در بین نئواصولگرایان غالب باشد؟
این مسئله را خود آنها باید بگویند آنها نگاهی نو به برنامه‌ها و شیوه‌های اجرایی فعالیت‌ها دارند که نسبت به آن توضیحاتی خواهند داد.
*بعد از آنکه عده‌ای شعار «عبور از اصلاح طلب و اصولگرایی» سر دادند، بیش از گذشته این نیاز حس شد که باید در عرصه سیاست داخلی یک جریان سوم متفاوت از اصولگرایی و اصلاح‌طلب مطرح شود تامردم را راضی کند. به نظرتان نئواصولگرایی تا چه‌اندازه می‌تواند بخشی از پروژه جریان سوم باشد جریانی که بتواند هم بخشی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را به سمت خود جذب کند و هم بخشی از سرخوردگان از این دو جناح را؟
طبیعتا نئو اصولگرایی یک جریان سوم که برای خودش اصول جدیدی به وجود بیاورد، نیست وقتی اصول نئواصولگرایی با اصولگرایی مشترک است دیگر جریان سوم به شمار نمی‌آید. صرفا یک طیف با برنامه‌های جدید در داخل جبه‌های کلان آغاز به کار کرده است. بنابراین جریان سوم به شمار نمی‌آید.

پس قاعدتا نمی‌تواند مردم دلزده از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی را جذب کند؟
ممکن است بخشی از اصلاح طلبانی که اصول انقلاب را قبول دارند بعد از اینکه دریافتند افکار اصلاح طلبی و دولت تدبیر و امید نتوانسته کاری از پیش ببرد و مردم از آنها رویگردان شدند به سمت نئواصولگرایی بروند من این موضوع را نفی نمی‌کنم که باید در اصولگرایی، جریاناتی به وجود بیاید که بتوانند بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب را جذب کنند.

برعکس این موضوع چطور؟ اینکه به وجود آمدن چنین جریانی باعث اختلاف در بین سطوح اصولگرایی شود؟
قبلا هم گفتم هر جبه‌های که بتواند با حفظ اصول نیروی بیشتری به سمت خود جذب کند یک ظرفیت است و ما با آن مخالفتی نمی‌کنیم.

خیلی‌ها می‌گویند این جریان یک جریان انتخاباتی با محوریت آقای قالیباف است. قالیباف همیشه در انتخابات حضور داشته به این معنا که نئواصولگرایی صرفا یک شوآف جدید برای او است؟
یک عده در جامعه هستند که اگر هر کسی در کشور فعالیت سیاسی کند فوری او و آن حرکت را به انتخابات نسبت می‌دهند. این موضوع یک بحث کهنه‌ است که همیشه بوده.

یعنی واقعا ارتباطی با تلاش قالیباف برای حضور در انتخابات ندارد؟
روی این مسئله نظر نمی‌دهم ولی نباید با این حربه که فلانی هدف انتخاباتی دارد فعالیت‌های سیاسی افراد را منزوی کنیم یا کنار بزنیم.