مسئولیت جدید و یک توصیه به ربیعی

روابط احزاب با دولتمردان در ایران همواره به مواقعی خاص محدود شده است حال آنکه در کشورهایی که دولتها حزبی‌اند و از سوی اکثریت پارلمان تاسیس می‌شوند، مسئله متفاوت است و آنها به دلیل وابستگی سیاسی‌شان به احزاب ارتباط درون حزبی خود را نگاه می‌دارند. بنابراین مسئولیت ارتباط دولت با طیف‌های مختلف اجتماعی و سیاسی را با عنوان «فضای گفت‌وگوی اجتماعی» که به تازگی از سوی رئیس جمهور به ربیعی سپرده شده است و همچنین دیدار اخیر اصلاح طلبان و دیدار احتمالی اصولگرایان با رئیس جمهور را که بازهم ربیعی مسئول برنامه ریزی آن بوده است، باید به فال نیک گرفت. اگرچه انتظار می‌رفت روحانی پیش از این دست به چنین اقدامی در رابطه با دیدار و گفت وگو با احزاب واقتصاددانان می‌زد اما با این همه این مهم در شرایط کنونی امری مطلوب و اثرگذاراست که نباید از آن غافل بود. بنابراین با در نظر گرفتن این مهم که دولت کنونی روحانی یک دولت ائتلافی است، دولتی که متشکل از سه جریان اصلاح طلب، میانه روها «حزب اعتدال و توسعه» و اصولگرایان معتدل هستند باید اذعان داشت که روابط دولت با این سه جریان هرگز بر اساس انتظار و به طور یکسان نبوده است. اگرچه پس از دوره احمدی نژاد که برخورد بسیار تلخی با احزاب می‌شد در دوره روحانی گشایشی در این زمینه ایجاد شد اما این گشایش بسیار ناقص بود و به دلیل فشار اصولگرایان این ارتباطات چندان مطلوب نبود. در واقع متاسفانه علیرغم همه حمایت‌ها‌ و انتظارات ارتباط دولت با جریان‌ها‌ی سیاسی به ویژه اصلاح طلبان به مرور ضعیف شد و حلقه‌ها‌ی اصلی اصلاح طلب کاملا دست شان از دولت کوتاه بود و ارتباط مشخصی با دولت نداشتند. جز حزب اعتدال و توسعه که عناصر کلیدی این حزب در دولت بودند سایر جریان‌ها‌ ارتباط چندانی با دولت نداشتند.
البته جهانگیری ارتباط نزدیک تری با اصلاح طلبان دارد و بخشی از ارتباط اصلاحات هم با دولت از طریق جهانگیری بود و طی یک‌سال اخیر فراتر از آن نرفت. بنابراین اکنون اگرچه دیرهنگام اما با این همه، گفت و گو با روحانی امری بسیار مهم است و می تواند جهت حل و فصل مسائل به کار گرفته شود. اما گفت وگو و ادامه دیدار فعالان سیاسی اصلاح طلب و حتی سایر جریان‌ها با دولت به مفهوم پرکردن شکاف موجود میان حامیان دولت با روحانی نیست. پیش از این، رابطه اصلاحات با روحانی به عنوان حامی‌ای که نمی تواند روی تصمیمات دولت اثرگذار باشد تعبیر می شد. اکنون هم چندان نمی توان اطمینان داشت که اصلاحات خواسته‌هایشان را به سهولت بتوانند به گوش دولت برسانند. تنها تعبیری که می توان نسبت به رابطه اصلاحات و روحانی داشت این است که دولت کنونی با اصلاحات ضدیت ندارد و مجموعا از حمایت آنها برخوردار است. از سویی فارغ از احزاب که روحانی باید به آن توجه کند و روابط با جریان‌های سیاسی را تنها معطوف به برهه‌های خاص نکند مساله دیگر مطالبات و خواسته‌های جامعه و ارتباط روحانی با آنهاست که روحانی باید به این مهم توجه کند. دولت همانطور که بارها عنوان کرد به وعده‌هایش در انتخابات وفادار است، باید نسبت به حل همه مشکلات همت داشته باشد. ربیعی علاوه بر زمینه سازی دیدار احزاب با روحانی باید زمینه دیدار رئیس جمهور را با سایر تشکل‌ها از جمله محیط زیست، هنر، میراث فرهنگی و... هم فراهم کند. اگر ربیعی درصدد انجام یک اقدام موثر و مثبت است باید به نوبت با اولویت بندی مناسب، زمانی را برای دیدار و گفت و گوی این تشکل‌ها با رئیس جمهور در نظر بگیرد. در این صورت بیان مشکلات از سوی هر یک از تشکل‌ها
می تواند مشکلات سایر تشکل‌ها هم باشد. از سویی مدتهاست که یک ارتباط صمیمانه میان روحانی و هنرمندان مشاهده نشده در حالی که باید این اتفاق بیفتد و تا حدودی هم جلسات تشکل‌ها با روحانی لازم است به طور خصوصی برگزار شود تا به راحتی امکان بیان خواسته‌ها و مطالباتشان را داشته باشند.