روزنامه آفتاب یزد
1397/07/28
فرهنگ بار و فرهنگ یار
طی روزهای گذشته، یکی از دوستان قدیمی فرهنگدوست، تماسی بر قرار و از نویسنده، گله کرد که :" مطالب قلمی شده این ماهها، بیش از حد ادبی است و برای همهکس و آحاد جامعه کاربردی نیست. شرایط این روزها را ببین و ساده تر بنویس!" به رفیق دیرین، "چشمی" گفته شد و البته گفته نشد که هر مطلبی مخاطبی دارد و اگر استعاره و کنایه و تمثیل را از متنها دریغ کنیم، تلخی حقایق "تهی از حلاوت ادبی"، کامها را چنان تلخ خواهد نمود که هضم و درک آن مطالب، دشوار خواهند شد. به پاس بازخورد آن دوست گرامی و عزیزانی که نظری اینگونه دارند، این یادداشت با پیرایشی روان تر و ساده ترتنظیم شده است. این مرقومه، مشخصا، در خصوص فرهنگ، از دید پدیدارشناسانه با تقسیم بندی "فرهنگ یار" و "فرهنگ بار"نگارش شده است.
مترجمان، اکثرا، برگردان واژه “Mission” را ماموریت دانسته اند. حال آنکه برگردان درست آن، در بسیاری موارد، "رسالت" است. رسالت، غنی تر و پرمغزتر است و در انتقال بار مفهومی آن، رساتر عمل میکند. رسالت، نشان میدهد که علت اصلی وجود یک پدیده چیست. مارک تواین میگوید:" در زندگی شما، دو روز بسیار مهم وجود دارند. یک روز، روزی است که به دنیا آمده اید. روز دوم، روزی است که در مییابید چرا." یعنی رسالت وجودی خود را، پیدا میکنید.
حدود چهل سال قبل، کمی بعد از تغییر حکومت پادشاهی به جمهوری اسلامی، برای خرید یک دستگاه منگنه (ماشین دوخت) به خرازی کوچکی در نزدیکی سه راه قندیل، مراجعه نمودم. پیرمردی، مومن و به قول ادبیات آن زمانیها، مسجدی؛ صاحب مغازه بود.
دو دستگاه منگنه کوچک آبی و زرد رنگ، در یکی از قفسهها گذاشته بود که قیمت یکی هشت تومان (هشتاد ریال) و قیمت دیگری، سی تومان (سیصد ریال) برچسب خورده بود. در پاسخ به حیرت نوجوان خریدار، راقم کنونی این سطور، از این تفاوت معنادار، فروشنده فرزانه توضیح داد که آن یکی خرید قبل است با "فایده تومنی دوزار" و این دومیخرید جدید است، با "فایده تومنی یک قران". یعنی با تورم به وجود آمده به هرعلت و گران شدن قیمت خرید، آن پیر دیر، از طرفی، درصد سود خود را نصف کرده بود و از طرف دیگر، کالای ارزان خریداری شده را به قیمت روز نمیفروخت و مانند بسیاری از ما، حقیقیها و حقوقیها، در این روزها نمیگفت که: " اگر بفروشم باید مبلغی بسیاری بر وجه
به دست آمده بگذارم و به خرید کالای مشابه بروم." این بماند.
یک دهه بعد، هنگامیکه قیمت یک پردازنده کامپیوتر، هم قیمت یک خودرو سواری معمولی بود. روزی برای مرجوع نمودن یک پردازنده معیوب، با تردید بسیار و بیمناک از نپذیرفتن چنین صدمه ای، به فروشنده آن در شمیران مراجعه کردم. صاحب شرکت، بدون لحظه ای مکث، با کلامیمطمئن (نقل به مضمون) اظهار داشت: " وجه این قطعه را تمام و کمال پس خواهی گرفت. من نوشیدنی را از سر بطری مینوشم، ولی ریالی از حق مردم را تضییع نمیکنم." این هم بماند.
نگارنده، اکتبر سال 2007، یک شب پاییزی، در اقامت دوم درس دکترا ، مسیر دانشکده را در ایالت ویرجینا و در جاده جنگلی گم کرده بود. این مسیرها، خصوصا شبها، بعضا ناامن و خطرناکند. نه جی پی اس نه فرد مطمئنی برای آدرس گرفتن در اختیار نبود. طولی نکشید که یک ماشین پیک آپ متعلق به یک پیرمرد و پیرزن کشاورز توقف نمود و راننده به سخن آمد: " ماشین اجاره ای حکایت از غریب بودن شما دارد، کمک میخواهید؟" بی گفتگو، ماشین او را حدود یک ساعت از پارک جنگلی "پرنس ویلیام" تا "سان رایز ولی" واقع در رستون ویرجینیا، در تاریکی و باران دنبال نمودم. در مقصد، زوج کهنسال، بی چشمداشتی و با لبخندی بازگشتند. بگذارید بدون تحلیل، این سکانس را هم متوقف کنیم.
هشت سال قبل در کوالالامپور، با روشن شدن لامپ چراغ ترمز خودرو شخصی، به نمایندگی مجاز آن مراجعه شد. تعمیرکار تخمین گر، با یک بررسی اولیه گفت : "+Thousand ". یعنی بیش از هزار رینگیت. در همسایگی ما، تعمیرکاری بود که گویا، بودایی مذهب بود. چون در نزدیک جوی آب، عودهایی کنار یک مجسمه روشن میکرد و چند نارنگی، گاه، کنار آنها میگذاشت. به او مراجعه کردم. چرخها را بررسی کرد و گفت که لنتها مناسب اند ولی اندکی روغن ترمز کم کرده است. یک ظرف روغن ترمز از داخل مغازه آورد و مخزن مربوطه را پر کرد و بقیه را در صندوق عقب اتومبیل گذاشت و گفت تمام. وقتی از هزینه سوال شد، پاسخ داد که "Nothing"،هیچ! با دست به یکی از ماشینهای لوکس داخل تعمیرگاه اشاره کرد و توضیح داد که راننده یا مالک آن خودرو که در حال ترخیص است، هزینه کل این ظرف را داده و مقدار باقیمانده را نیز نخواسته است. تعمیرکار صریحا اعلام نمود که: " پول این روغن توسط آن فرد پرداخت شده و شما نیازی نیست که پولی بدهید. به علاوه، چک کردن چند دقیقه ای چرخ هم، هزینه چندانی ندارد که من فاکتور کنم." انتظار جمله مکمل نداشته باشید، قرار بر آن است که تحلیل و نتیجه، بعد از این خاطرات بیان شود.
بگذارید تعریفی از فرهنگ ارائه کنیم که راهگشای تحلیل این مثالها باشد. به زبانی ساده، "فرهنگ"، ارزشها و عقاید، آداب و سنن، رفتارها و نقشهای تک تک انسانها در روابط اجتماعی، دانش و علوم و فنون و ساختارهای اجتماعی است و در دنیای مدرن با مظاهر و فاکتورهای "تمدن"، در هم تنیده است. در اروپا، واژه فرهنگ به معنای امروزی و نیروی پیشران آن، تنها، دارای دو قرن سابقه است، حال آنکه در ایران زمین، قدمتی هزاران ساله دارد.
آنچه در مثالهای بالا مشترک است، اعتقاد به یک ارزش و اجرای عملی آن است. این ارزش، چیزی جز "درستکاری" نیست. فرهنگ، "آموختنی" است و سینه به سینه، یا در بستر ساختارها و سازمانهای آموزشی، از نسلی به نسلی منتقل میشود. فرهنگ، در عین حال، با توجه به مقتضیات و مشاهدات و تحلیل آنها، میتواند فراگرفته شود، بهبود یابد یا سقوط کند. صریحا باید گفت که فرهنگ با "وراثت و ژن"، منتقل نمیشود.
نگارنده دو اصطلاح و دوگونه فرهنگ را در این یادداشت پیشنهاد و تعریف مینماید که معتقد است که این دو، متقابل و بدیل یکدیگرند: "فرهنگ یار و فرهنگ بار". اگر بنیانهای ارزشی تعریف شده به اضمحلال یک جامعه بینجامد، یا اگر به فاصله نسلها از یکدیگر منجر شود، یا بریدن از موطن و حتی تفکر زندگی همیشگی (نه درس و کار و تجربه) در کشورهای دیگر چه شرق و چه غرب، فکر جوانان را به خود معطوف کند، فرهنگ، فرهنگ بار است. در مقابل و در تعریف، فرهنگی، فرهنگ "یار" است که در تمام مباحث، در تمام شئون زندگی، به کمک افراد بیاید و مردمان را منسجم و یکپارچه و همدل نماید و آرامش حقیقی را به آن جامعه اهدا نماید. برای مثالی از فاکتور رفتار اجتماعی، فرهنگی که در آن تجمل و چشم و هم چشمی، تنظیم بودجه خانوادگی را برهم میزند، اگر بتوانیم نام فرهنگ بر آن بنهیم، فرهنگ بار است.
سخن گفتن در همه حوزهها از سوی کسانی که خبره آن نیستند، باید بسیار با احتیاط، مطالعه شده و سنجیده باشد. در حوزه دین، به خصوص، اوضاع، حساس تر است. چنانکه مولا علی(ع) میفرماید، ورود شرک در قلبها، چون راه رفتن موری سیاه بر سنگی سیاه در تاریکی شب است (که تشخیص آن به عنوان فاز صفر رفع آن، بسیار دشوار است). این روزها معطر به نام سالار شهیدان است. فرهنگ عاشورا، باید فرهنگ یار باشد نه فرهنگ بار. از خوانندگان عزیز این پوزش را پذیرا باشند که آئین نگارش خدشه دار میشود و در این پاراگراف، جملهها با شرط اگر، به طور مکرر، تکرار میشوند. آری، اگر هیئتی، راه گذر رهگذران را بست و آنان آزرده شدند، اگر عزاداران در هیئتهای مختلف، یکدیگر را رقیب شناختند هنگام رسیدن دو دسته به یکدیگر "علم چرخاندند" و قدرتنمایی کردند، اگر آنچه در روزهای دیگر درست یا نادرست، خطا و خلاف و جرم است و مستوجب تذکر و جریمه، در این شبها قابل اغماض شد. فرهنگ یار و نجات بخش عاشورا، فرهنگ بار خواهد شد. فرهنگ عاشورا، از خود گذشتگی و آزادگی و نجات خود و بشریت از طریق "حق جویی" است. اگر این همه، در جامعه امروز، "هزینه" داشته باشد و تنها به ذکر مصیبت رفته بر شهیدان میدان و خمیههای سوخته پرداخته شود و از فلسفه آن ماجرا یا رسالت امروزی سخنی به میان نیاید، فرهنگ یار، به فرهنگ بار تبدیل میشود.
در میادین ورزشی، رقابت سالم در درون کشور و رقابت سالم بین المللی در خارج از کشور، تلاش و کوشش تا سرحد طاقت و مقید بودن به اخلاق، حتی در صورت شکست، فرهنگ یار ورزش است. اینگونه است که هموطنان به نمایندگان ورزشی خود که حتی بازنده بوده اند، افتخار میکنند و آنان را قهرمان و پهلوان میدانند. مرحوم "تختی" تنها برای مدالهای ملی و جهانی اش تختی نشد. بلکه به واسطه مردمیبودن و جوانمرد بودن در مبارزههایش، وقتی با حریف آسیب دیده، با یک دست کشتی گرفت یا دست، به پای آسیب دیده حریفی دیگر نبرد، در قلبها جای گرفت. "پوریای ولی" هنگامیکه برای شاد نمودن دل یک مادر که در سقاخانه، برای قهرمانی فرزند جوانش دعا میکرد، خود را به زمین زد و بازوبند قهرمانی را به جوان عرضه نمود، پوریای ولی شد.
در تفسیر المیزان و مشخصا تفسیر آیه 64 سوره آل عمران (که دعوت اهل کتاب به ارزش مشترک پرستش خداوند است) آمده است که منظور از کلمه مشترک، پرستش خداوند و دوری از فساد و بردگی و بندگی ستمگران است و هرکه غیر اوست. علامه طباطبایی تاکید میکند که به "زبان"، همه مدعی راستی هستند، منظور این آیه، پرستش عملی است. از سوی دیگر، مرحوم طالقانی، در جلد پنجم تفسیر پرتوی از قرآن، بیان کرده است که این آیات، تنها محدود به آئینهای مستند به وحی نیستند، و برای "هر درس خوانده و نویسنده که اندیشه و مکتبى دارد و عهدهدار رهبرى توده مردم است"، خطابی طنین افکن و محرک است. این گونه است که دین راستین، متولی فرهنگ یار میشود و مذموم میداند و اجازه نمیدهد دین فروشی، خرافات و بدعتها، فرهنگ بار شود.
یکصد سال پیش، در سال 1297، دکتر محمد معین، دیده به جهان گشود. این دانشمند فرهیخته و برجسته، نخستین فردی بود که در ایران موفق به اخذ درجه دکترا گردید. باری، دکتر معین، صاحب کرسی تحقیق متون ادبی بود. تسلط افتخار آفرین این بزرگمرد، بر زبانهای اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، عربی، آلمانی، فرانسه، انگلیسی، لاتین و سانسکریت، موجب شگفتی است. او مشقت فراوانی برد تا علی رغم یتیم شدن در کودکی، اسطوره شود. نیمای عزیز، پدر شعر نو، در وصیت نامه معروف خود، دکتر معین را مَثَل صحیح علم و دانش نامید و قیم اشعار خود نمود. علامه دهخدا، دکتر معین را جهت نظارت بر فرهنگ نامه بی بدیلش، جانشین نمود. دهخدا، آن بود که در پاسخ به جوان ناآگاه، که گمان میکرد با تخریب چهره آن بزرگ، خود را مطرح میسازد، آن جمله ای معروف را اظهار داشت:" در جوانی، از آن خدمت پیران کردم، تا تا در پیری محتاج پند جوانان نباشم." این فرهنگ، فرهنگ پاس داشتن پیران میوه خویش بخشیده، فرهنگ یار است. در مقابل، فرهنگی که مقبره این گیله مرد دانشمند را تخریب میکند، فرهنگ بار.
پایان سخن، بیان نکته و رازی مهم است. در مقولات فرهنگی، امور، "امور کیفی" است. مادام که کیفی بماند، تنها شعار و شاید حتی نمایشی باشد. ترجمه امور کیفی به کمیو یافتن مصادیق صحیح و به کار بردن مترههای مناسب برای تشخیص سره از ناسره، یک "نهضت فراگیر" میطلبد تا از طرفی، دانش و تجربه و حوصله خبرهها و اهل فن و از طرفی دیگر، انرژی نسل جوان، همه باهم، یار "فرهنگ یار" باشد. در این جنبش ملی، باید مصادیق فرهنگ بار، شناسایی شوند و همواره، به طور پیوسته و هوشمندانه، راهکارهایی عملی برای گذار از فرهنگ بار،
به فرهنگ یار اندیشیده و به کار برده شوند. بنابرین به جای حذف فرهنگ بار، باید یک سیر انتقال از آن، به فرهنگ یار، تعریف و اجرایی گردد. فرهنگ بار، هرچند یک تهدید است، ولی، هر جا هست، نیازی واقعی یا کاذب را برآورده میسازد. فرهنگ یار میتواند، در همان حوزه نیازهای واقعی را شناسایی و برآورده سازد و از این طریق، تهدیدهای خطرناک به فرصتهای بزرگ
تبدیل شوند. اینگونه باد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مسئولیت جدید و یک توصیه به ربیعی
فرهنگ بار و فرهنگ یار
لامبورگینی 24 میلیاردی چگونه سر از شیراز در آورد؟
اختصاص ۱۰۰ هزار دینار ویژه زائرین اربعین
ظهور طبقه لمپن- مدیر
طرح کانال پرداخت مالی مستقیم طی هفتههای آینده اجرایی میشود
یک بام و دو هوا؛ تبعیض آشکار میان افزایش حقوق کارمندان و کارگران!
یک بام و دو هوا؛ تبعیض آشکار میان افزایش حقوق کارمندان و کارگران!
مقصر شرایط موجود مردم نیستند
FATF به ایران 4 ماه دیگر فرصت داد
FATF به ایران 4 ماه دیگر فرصت داد
استراتژی سکوت تهران در قبال قتل خاشقجی
آب لاکچری
آب لاکچری
لامبورگینی 24 میلیاردی چگونه سر از شیراز در آورد؟
لامبورگینی 24 میلیاردی چگونه سر از شیراز در آورد؟

