روزنامه آفتاب یزد
1397/08/26
اصلاحطلبان به گزینهای غیر از لاریجانی فکر کنند
با عکسانداختن با اصلاحطلبان نمیتوان اصلاحطلب شدآفتاب یزد- امیررضا پرحلم: مصطفی سلیمی از آن دسته مدیران اصلاحطلبی است که علاوه بر عضویت در شورای عالی اصلاحطلبان پیشتر در کسوت شهردار چند منطقه تهران ایفای مسئولیت کرده است. ضمن آنکه در دورانی که نجفی از شهرداری تهران استعفا داد او به عنوان سرپرست شهرداری تهران را عهده دار شد.
وی دانشجوی دکترای محیط زیست است و در حوزه سیاسی عقاید کاملا اصلاحطلبانه ای دارد. او از جمله شهردارانی است که به صورت مرتب با مردم دیدار دارد و مشکلات آنها را پذیرا می شود. سلیمی سابقه شهردار بودن در مناطق 6، 18 و 21 شهرداری تهران را در دوره مدیریت محمدباقر قالیباف در پرونده خود دارد و با توجه به سوابق اجرایی قوی که در کارنامه فعالیت خود داشت برای سرپرستی شهرداری تهران پس از استعفای نجفی انتخاب شد.
او همچنین مسئولیت ارزشیابی و کنترل عملکرد وزارت کشور، مسئول رسیدگی به شکایات وزارت کشور و مدیر کل حراست شهرداری تهران و هیئت مدیره باشگاه فرهنگی، ورزشی پرسپولیس از جمله سمتهای او بوده است.
او همچنین کارشناس مهندسی شیمی از دانشگاه تهران، و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی را در کارنامه تحصیلی خود نیزدارد.
روز 13آبان با او در دفترش در خیابان شریعتی تهران در باره مسائل روز کشور به گفتگو نشستیم.
آقای سلیمی! شما عضو شورای عالی اصلاحطلبان هستید، در خصوص ساختار این شورا و تغییراتی که اخیرا صورت گرفته توضیحاتی بفرمایید.
متاسفانه در کشور ما احزاب نتوانستهاند جایگاه حقیقی خودشان را داشته باشند. لذا با توجه به تلاطمات و آفتهایی که بیرون و درون به احزاب وارد شده این کار باعث شد که با توجه به اهمیت موضوع انتخابات در کشور از مجموع جریانات سیاسی اصلاحطلب تمام احزاب در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نمایندهای داشته باشند. در میان این افراد چهرههای شناخته شده و فعال سیاسی که شاید عضویت حزبی هم نداشته باشند، اما به لحاظ اینکه افراد شایسته و با نفوذی در جریان اصلاحطلبی هستند در جریان اصلاحطلبی حول محور رهبران اصلاحات که پرچمداران جریان اصلاحطلبی هستند گرد هم آمدند.
البته ایراداتی هم از بیرون جریان اصلاحطلب و هم از درون اصلاحطلبان به این تشکل وارد بود که به تدریج برخی از اشکالات برطرف شد و برخی اشکالات هنوز وجود دارد. به موازات این امر مسائل دیگری هم مطرح شد از جمله در موضوع پارلمان اصلاحات که جمعی برای تحقق این موضوع دور هم جمع شدند تا بتوانند موضوعات بیشتر سیاسی را به شکلی سامان بدهند و موضوعات مورد نظر را از طریق رایگیری در فرایندی دموکراتیک حل و فصل کنند. البته پارلمان اصلاحات مطرح شده اما هنوز چیزی تحت این عنوان شکل نگرفته است.
در آینده احتمال شکلگیری آن هست؟
پارلمان اصلاحات در حد یک پیشنهاد مطرح شده و پیشنهاد بدی هم به نظر میرسد اما در حال حاضر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان همین کارها را انجام میدهد. به این معنی که از احزاب نیروهای فعال و دبیران کل و همچنین نمایندگان گروههای سیاسی و شخصیتهای ممتاز اصلاحطلب را جمع کردهاند و فعلا همه تصمیمات در چارچوب این شورا اتخاذ میشود.
کسانی که بحث پارلمان اصلاحات را مطرح میکنند، قصدشان چیست؟ آیا واقعا به دنبال تخصصیتر شدن تصمیمات هستند؟
توجه داشته باشید که شورای عالی سیاستگذاری متشکل از احزاب و شخصیتهای ممتاز اصلاحطلب است. کسانی که پیشنهاد پارلمان اصلاحات را دادند دنبال این هستند که تصمیمات بسیطتر دیده شود. ضمن اینکه مایل هستند نیروهای بیشتری از جریان اصلاحطلب در فرایند تصمیمگیریها حضور داشته باشند، اما شورای عالی سیاستگذاری با تعداد محدودی از شخصیتهای بارز جریان اصلاحطلبی فعالیت میکند. وقتی صحبت پارلمان مطرح میشود دیگر نمیتوان با 30 یا چهل نفر خاص تصمیمگیری کرد و حداقل شاید نزدیک به 80 تا 300 نفر در امر تصمیمگیریها دخیل شوند. من فکر میکنم کسانی که بحث پارلمان اصلاحات را مطرح میکنند به این دلیل است که برخی آیتمهایشان در شورای عالی سیاستگذاری به نتیجه نرسیده، در نتیجه ایراداتی را مشاهده میکنند که پیشنهاد پارلمان اصلاحطلبی را دادهاند. یعنی به دنبال یک فراگیری در اعضا هستند در حالی که هم اکنون شورای عالی متشکل از 30 چهره فعال در عرصه اصلاحطلبی است، اما طرفداران پارلمان اصلاحطلبی خواهان آن هستند که از سراسر کشور اصلاحطلبانی دور هم جمع شوند. دقیق که نگاه کنیم در مجلس فعلی ما از هر شهری یک نماینده وجود ندارد، بلکه ممکن است از حوزه انتخابیه که شامل چند شهر یا بخش است افرادی نماینده مجلس شوند. بههمین لحاظ فکر میکنم شاید کسانی که بحث پارلمان اصلاحات را مطرح میکنند منظورشان همین تعداد افراد بیشتر است و هدفشان هم این است که
نظرات و تصمیمات تخصصیتری
اعمال شود.
نظر رهبران اصلاحات در باره پارلمان اصلاحات چیست؟
من نشنیدم آنها در این خصوص صحبتی کرده باشند، اما رهبر اصلاحات همیشه از فرایندهای دموکراتیک حمایت کرده است. در همین شورای سیاستگذاری، رئیس دولت اصلاحات میتوانست خود را تصمیمگیرنده مطلق نشان دهد، اما شورای سیاستگذاری تشکیل شد تا تصمیمات در فرایندی دموکراتیک و اقناعی اتخاذ شوند. به خصوص که طبیعت جریان اصلاحطلبی هم با مطرح شدن امور چالشی گره خورده و همواره در تبیین مسائل بحث جدل، مذاکره و اقناع وجود داشته است تا اینکه بخواهد موارد دستوری باشد. در راس و بدنه جریان اصلاحات هیچ علاقهای به موارد دستوری وجود ندارد چون ذات اصلاحطلبی گفتگو، مشارکت وتعامل است. شورای عالی سیاستگذاری هم بر همین مبنا شکل گرفت تا همه تصمیمگیریها در جمع شکل بگیرد و موضوعات در چارچوبهای دموکراتیک و پخته بررسی و در باره آنها تصمیم
گرفته شود.
در ساحت سیاسی جامعه شاهد بلبشویی در حوزه احزاب هستیم. هم جریان اصولگرا هم اصلاحطلب دچار این آفت هستند. در نتیجه احزاب، جمعیتها و گروههای زیادی مجوز فعالیت گرفتهاند. به نظر شما این پتانسیل در جامعه سیاسی ما هست که بتوانیم مثل جوامع پیشرفته دوحزب بارز و مشخص داشته باشیم؟ مثل حزب اصلاحات و حزب اصولگرا به نظر شما این آمادگی در اصلاحطلبان هست که زیر عنوان یک حزب جمع شوند؟
باید در کل این آمادگی شکل بگیرد. متاسفانه با گذشت 40سال از انقلاب برخی مسئولان هنوز افتخار میکنند که عضو هیچ حزبی نیستند و این را مایه مباهات خود میدانند. طرف تا در رده دولت یا غیر دولت مسئولیت میگیرد با افتخار تمام میگوید من حزبی نیستم. متاسفانه هم سیستم و هم صاحبان قدرت نمیخواهند که امکان شکلگیری احزاب قوی را بدهند چون به هر حال احزاب میتوانند تاثیر مثبت و منفی روی قدرت داشته باشند و صاحبان قدرت، نظارت و نقد قدرت از سوی احزاب و جمعیتها را بر نمیتابند، چرا که فکر میکنند بخشی از قدرتشان از طریق این فرایند از دستشان میرود. در نتیجه سیستم کمتر تاب و تحمل احزاب واقعی را دارد. الان دریافت مجوز حزبی در کشور پروسهای است که سالها زمان میبرد و حتی ممکن است فرد را پشیمان کند. همین وضع در باره تشکیل انجمنها و خیریهها صادق است. فرض کنید شما میخواهید انجمنی با نام کودکان کار تشکیل دهید، چند سال باید برای گرفتن مجوز آن دوندگی کنید. همین روال درخصوص تاسیس یک صندوق قرضالحسنه، کتابخانه یا کانون و انجمن خاص در مورد تالاسمیها هپاتیتها، کارتنخوابها و.. که سیاسی هم نیست وجود دارد در نتیجه با وجود این مکانیزمهای سخت کلاف سردرگمی وجود دارد. البته این واقعیت که برخیها نیز سوءاستفادههایی کردهاند وجود دارد. در نتیجه به موضوعات با دیده شک و تردید نگریسته میشود، آنچه مسلم است این است که ساختار به سختی به بازی احزاب در کشور تن میدهد.
سال آینده انتخابات مجلس را در پیش داریم. با توجه به عملکرد فراکسیونهایی مثل امید فکر میکنید اقبال به اصلاحطلبان در انتخابات سال آینده چگونه باشد؟
ما همیشه با دورههای صعود، افول، اوج یا سکون را داشتهایم. به هر حال رقیب اجازه نمیدهد شما هر کاری که دلتان میخواهد انجام دهید. یا هر برنامهای را که مایل هستید پیاده کنید. متاسفانه ایراد بسیار بزرگ در حوزه فعالیت سیاسی در جامعه ما این است که رقیب انتخاباتی رقیب عادی نیست. این در حالی است که در عرصه رقابت باید بازی جوانمردانه داشت و هر گروه یا فردی برنامههای خود را ارائه دهد و در معرض انتخاب بگذارد. اما صحنه رقابت انتخاباتی در ایران صحنه رقابت واقعی نیست، بلکه صحنه دشمنی و جنگ تمامعیاری است که یکطرف قضیه لشکر یزید میشود. این شیوه درستی در رقابت نیست. رقیب در صحنه انتخابات آن قدر مورد هجوم قرار میگیرد که تا مرز لت و پار شدن پیش میرود. این باعث تاسف است که رقبا همدیگر را تحمل نمیکنند به خصوص که در حال حاضر شبکههای مجازی موج گستردهای از دروغ و تهمت راه میاندازند و جعل سند و مدرک و عکس دست به دست میشود. اینگونه رفتارها به کشور لطمه میزند. شخصیتهای ارزشمند را چنان با بیآبرو کردن نابود و لجنمال میکنیم که دیگر جرئت نمیکند پا به عرصه سیاست بگذارد. افرادی که میتوانند در سیاست مفید باشند در نتیجه لجن پراکنیها، تهمت و افترا کنار میکشند.
به نظر شما اصلاحطلبان برای انتخابات سال آینده مجلس با چنین هجمهای روبرو هستند؟
این هجمه وجود دارد و کاری نمیشود کرد. همه جریانات سیاسی باید به آن بلوغ برسند که اینگونه« لجنمالانه » یکدیگر را خراب نکنند بدبختانه این روند ناصواب همچنان ادامه دارد. ما مدیریت اصولگرایان در دوره احمدینژاد را دیدیم.
فکر میکنید اصلاحطلبان در رسیدن به اهدافشان موفق بودهاند؟
اصلاحطلبان در به ثمر رساندن بسیاری از آمال و اهداف خود ناتوان بودند و این ناتوانی از دو جهت بود؛ یکی مخالفتهای بیرون از جریان و حیطه اختیار اصلاحطلبی بوده که همیشه بوده و خواهد بود و دیگری دست کم گرفتن مخالفین که با نادیده گرفتن این امر تلاش میکند تحولات اساسی ایجاد کنند که طبعا نشدنی است. از طرف دیگر سوءمدیریتها و کمتجربگی و بعضا خودخواهیها و تشخیصهای غلط در بروز ناکارآمدی اصلاحطلبان موثر بوده است. در وعده و وعید هم گاهی اصلاحطلبان موفق نبودند به خصوص دولت فعلی که وعدههای زیادی داد اما با موضوعاتی روبرو شد که شاید ساخته و پرداخته خود دولت هم نبود، اما بیشک دولت باید در مواجه با بحرانهای منطقهای و خارجی و داخلی از حیث اجتماعی و اقتصادی قدرت کافی داشته باشد. اما متاسفانه ضعف درونی و مخالفتهای بیرونی و در نهایت سوءمدیریت باعث شده این فکر در ذهن برخی ایجاد شود که اصلاحطلبها نتوانستند به طور کامل در عرصههای مختلف موفق باشند. به پالسهای منفی که در حوزه ارز و بیکاری و بحران اقتصادی داده میشود نگاه کنید، تا چه حد مایوسکننده بوده اما در کنارش اتفاقات مثبتی هم رخ داده قطعا اگر این دولت روی کار نبود ممکن بود اتفاقات بدتری هم رخ میداد. چون ما معمولا آن روی سکه را نمیبینیم. تصور این را نداریم که ممکن است وضع بدتر میشد. یادم هست سال آخر دولت اصلاحات دانشجویان علیه دولت در دانشگاه شعار دادند. دولت بعد او که آمد متوجه شدند که بدتر هم امکان وقوع دارد. در دوره اصلاحات بحث گفتگوی تمدنها در خارج و شکوفایی اقتصادی در داخل را داشتیم. شعارهای دولت اصلاحات عموما اقتصادی نبود. شعارها مرتبط با امورات سیاسی – اجتماعی مثل شایسته سالاری و جامعه مدنی بود، اما رشد اقتصادی بیسابقهای داشتیم. آن زمان هم خیلی از اصلاحطلبان از دولت اصلاحات راضی نبودند و معتقد بودند باید بهتر بود. وقتی احمدینژاد بر سر کار آمد و قطعنامه پشت قطعنامه صادر شد برخی مسائل روشن شد. حتی همین الان داریم تاوان قطعنامههای دوره احمدینژاد را پس میدهیم. اصلا قصه برجام ریشه در کجا دارد؟ ریشه در دولت احمدینژاد دارد. اگر جلو آن قطعنامهها در زمان احمدینژاد گرفته میشد و او منطقی با جهان صحبت میکرد و قطعنامه را کاغذ پاره نمینامید شاید وضع امروز را شاهد نبودیم. گاهی مجبورید به خاطر برخی اقدامات برخی افراد 20 سال تاوان بدهید و دولتهای بعدی باید تاوان سوءگفتار و رفتار و اقدامات بد شما را بدهند. گفتمان تمسخرآمیز و نامناسب با جامعه جهانی نمیتواند چیزی را تغییر دهد. در شرایطی که تمام دنیا را علیه ما بسیج میکنند. چند قطعنامه روی دست ملت میگذارند و بعد میروند میگویند حالا بیایید درست کنید. هر تحریمی که امروز اعمال میشود دو سال دیگر تاثیر خود را نشان میدهد. زمان احمدینژاد هم همین بود و تحریمها بعدها خود را نشان داد. در نتیجه ما دنبال برجام رفتیم و با معضلی به نام خروج آمریکا از برجام روبهرو شدیم. این مسائل ریشه در سوءمدیریتهای گذشته دارد. اینجاست که مشخص میشود چگونه یک دولتی ملت و کشور را با مشکلات جهانی روبرو میکند و چگونه دولتی با برجام مردم و کشور را از مشکلات خارج میکند.
اگر بخواهید به عملکرد اصلاحطلبان نمره بدهید چه نمرهای میدهید؟
ما در بحث اصلاحطلبی خوب است اشخاص را بگذاریم کنار و روی ایدهها و فکرها متمرکز شویم. ایدههایی که امور را به نفع ملت اصلاح کند. به نظر من شخص ملاک نیست. هر تصمیمی که اصلاحطلبان بگیرند ما با قاطعیت از آن دفاع میکنیم. اگر اقدامی در راستای اصلاح امور مملکت، رفع تبعیض و بهبود امور مردم از سوی حتی یک اصولگرا انجام شود ما حاضریم پشت آنها بایستیم. یعنی هر اصولگرایی پرچم مبارزه با فساد، دفاع از حقوق ملت رفع تبعیض و ظلم را بر دارد ما حاضریم پشت سر او بایستیم. وظیفه اصلاحطلبان مجلس دفاع از حقوق ملت در برابر کسانی است که قصد دارند به حقوق ملت تعدی و تجاوز کنند. بعضی از دوستان اصولگرای ما انسانهای شریفی و درستی هستند، شاید راهها متفاوت باشد اما متاسفانه تا وقتی در رقابتهای انتخاباتی یکدیگر را تخریب کنیم راه به جایی نمیبریم.
در حال حاضر بخش اعظمی از اصلاحطلبان کنترل مجلس را در اختیار دارند شاید بشود به عملکرد اصلاحطلبان مجلس نمره 10، 12 یا 13 داد. در شهرداری هم همینطور است شاید همین نمره را بتوان به آنها داد. اما مجلس پتانسیل بسیار بالایی هم در مذاکرات با سران قوا و مسئولین کشور دارد که به هر حال انتظارات مردم از نمایندگان زیاد است. عقبماندگیهای ما در بخشهای مختلف خیلی زیاد است و حسب همین امر توقعات هم بالاست اما گاهی از توان نمایندگان خیلی مسائل خارج است. وضعیت اصلاحطلبان در شورا و شهرداری هم با چنین چالشهایی روبروست و طبعا برخی از موانع بیرونی و برخی نیز درونی و ناشی از سوءمدیریتهاست و ربطی به ساختارها ندارد.
سال 1400 برخی اصلاحطلبان گفتهاند میخواهند پشت سر لاریجانی بروند و از او حمایت کنند. البته قبلتر لاریجانی هم برخی تحرکات انجام داد و کنار دست رئیس دولت اصلاحات نشست اما این روزها اصلاحطلبان به طور واضح میگویند: «داریم نزدیک میشویم به مذاکره با علی لاریجانی برای سال 1400. » نظر شما در خصوص مطرح شدن چنین گزینهای چیست؟
آقای لاریجانی سالهاست که به دنبال رئیسجمهور شدن است. در دورههایی کاندیدا شد و در دورههایی دیگر ارزیابیهایی را انجام میداد. در دوره هشت ساله دولت اصلاحات لاریجانی صد درصد مخالف اصلاحطلبان بود که این مخالفت را در صدا و سیمای وقت بازتاب میداد، اما به هر حال انسانها تغییر میکنند. برخی تغییرات گاهی مثبت است گاهی منفی و اخیرا نیز تمایل او به همکاری با اصلاحطلبان است که ممکن است به هرحال اطلاعات او در باره اصلاحطلبان بیشتر شده باشد. من حتی اطلاع دارم که رای دوم وی در قم ناشی از حمایت تلویحی و تصریحی نیروهای اصلاحطلب از او بود و اگر اصلاحطلبان از او حمایت نمیکردند شاید که او اصلا رای هم نمیآورد، اما نیروهای اصلاحطلب در قم او را کمک کردند که رای بیاورد. به هر حال همه این مسائل نسبی است. گذشته آقای لاریجانی در صدا و سیما روشن است و میدانیم که او با اصلاحطلبان در قالب فیلمها و سریالها و مستندها چه کرده، اما رشد و تغییر افراد را هم قبول داریم. امیدواریم آقای لاریجانی هم اطلاعاتش تغییر کرده و بهروز شده باشد و نزدیکی به اصلاحطلبها ایشان را متوجه کرده باشد که مخالفتهایی که قبلا با جریان اصلاحات داشت درست نبوده و بتواند برای همکاری با اصلاحطلبان برای بهبود امور کشور
آماده شود.
به نظر شما لاریجانی این آمادگی را دارد؟
اینکه حالا تصور کنیم ایشان با یک عکس بخواهند تمام گذشته را پاک کنند منطقی نیست تغییر ایشان به سمت جریان اصلاحطلبی باید در عمل و مبانی ملاحظه شود به این معنی که باید نظرات ایشان در خصوص مسائل کشور هم در سخن و هم در عمل شفاف و روشنتر شود. منظور از اصلاحات، اصلاح یک فرایند معیوب است که این اصلاح باید در سیستم، ساختار و اشخاص ساری و جاری شود؛ اشکالی ندارد کسی که اصولگراست آرام آرام بیاید و مواضع اصلاحطلبانه بگیرد، اما این نباید با فرصتطلبی و نان به نرخ روزخوری همراه شود یعنی اصولگرا باشد بعد به فراخور زمان اصلاحطلب شود و تنها تغییر واقعی قابل قبول است. آقای لاریجانی هم اگر مواضع اصلاحطلبانه اتخاذ کند اصلاحطلبان استقبال میکنند، اما عقیده من این است که اصلاحطلبان به غیر از آقای لاریجانی حتما دنبال گزینه و کاندیدای دیگری برای
1400 باشند.
شما مدیر شهری و شهردار منطقه 3 تهران هستید. فکر میکنید از زمانی که شورای شهر اصلاحطلب شده چقدر چهره شهرداریها اصلاحطلبانه شده است؟
باید دید منظور ما از چهره اصلاحطلبانه و اصولگرایانه شهر چیست؟
آیتمی هست که بشود این تفاوت را توضیح داد؟
به نظرم یک شاخص مهم حفظ بیتالمال است. درآمد سالم و پایدار و کاهش هزینهها هم یک شاخص خیلی مهم است. در کنار اینها جلب رضایت مردم و میزان مشارکت آنها هم مهم است. میزان آراء اعضای شورای شهر هم میتواند یک آیتم باشد. رئیس فعلی شورای شهر ما یک میلیون و 800 هزار رای داشته اما روسای قبلی آرای به مراتب کمتری داشتهاند. شورای شهر قوی باید رای اکثریت و نه اقلیت را داشته باشد. نظافت، درآمد و مدیریت شهر تابعی از میزان رای مردم میتواند باشد. احساس مردم از عملکرد اجرایی مدیران شهری خیلی مهم است. اگر مردم احساس کنند که سوءاستفادهای صورت نگرفته و کار خالصانه انجام میشود به این باور خواهند رسید که رایشان اثرگذار بوده است، در نتیجه مایوس و از رای خود پشیمان نمیشوند. ایجاد حس پشیمانی از رای یک خطر است. مردم نباید به سمتی کشیده شوند که از شرکت در انتخابات حس پشیمانی داشته باشند. نباید از مشارکت اقتصادی در قالب سرمایهگذاری خود دچار یاس و شکست شوند. پس رای محکم مردم پیام محکم دارد؛ نباید مدیریت اشتباه درونی موجب شود که مردم تحت تاثیر تبلیغات بیرونی مایوس شوند. ساختارهای سنتی 40یا 50 ساله ما نیاز به تغییرات اساسی دارد. تغییر ساختارها بهنفع مردم اقدامی است که با مدیریت شهری اصلاحطلب فعلی در حال انجام است.
اصلاحطلبان در بخش مدیریت شهری برای رفاه مردم برنامهای داشتهاند؟
بسیار زیاد، الان ببینید در همین شورای شهر اصلاحطلب در بخش بودجه و مصوبات روند رخدادها به گونهای است که مردم در هر مراجعه در حداقل زمان کارشان انجام میشود. ضمن آنکه فرایندها و سیستمها نیز در حال تغییر است، برخی بخشنامهها لغو میشوند و روشها دگرگون میشود تا رفاه مردم شکل بگیرد. بر بودجه و برنامهها نظارت کافی اعمال میشود. خرج شهری در مدیریت تهران خیلی گران است و به عبارتی شهر گران اداره میشود، ما باید این ایراد را برطرف کنیم. ما و دوستان اصلاحطلبمان در مدیریت شهری به دنبال گران اداره نکردن شهر هستیم. همین الان برخی مناطق ما نسبت به سال گذشته نزدیک به 60 میلیارد کاهش هزینه داشتهاند، کاهش هزینه مدیریت و خدمات کار سختی نیست. ما نسبت به همه شهرهای دنیا که هموزن تهران هستند هنوز داریم شهر را گران اداره میکنیم، هزینههای جاری و مدیریتی ما بالاست. این باید اصلاح شود که فرایند این کاهش هزینه در مسیر افزایش رفاه مردم در حال
انجام است.
سایر اخبار این روزنامه
هادی حق شناس=نماینده سابق مجلس
توضیح آموزش و پرورش در مورد یک یادداشت
عبدالرضا فرید نائینی=معاونت انجمن تولیدکنندگان و فناوران صنعتی ساختمان
غلامرضا حیدری =نماینده مردم تهران در مجلس
تولید برق از زباله؛ توهم یا واقعیت!؟
مخالفان رفتند، طیب نیا برگشت
اصلاحطلبان به گزینهای غیر از لاریجانی فکر کنند
مدیرعامل بانک پاسارگاد چهره برگزیده صنعت بانکداری کشور
چرایی خشنودی سیستان و بلوچستانیها از انتخاب استاندار جدید
ظریف به مجلس احضار شد
اعدام سلطان سکه
مردم گلایههایشان را با صدای بلند بگویند
خلق مردم از گرانی تنگ است