تحریم؛ بهانه جدید بازنشستگان برای تلاش جهت بقاء

آفتاب یزد -گروه سیاسی: قانون منع به کارگیری بازنشستگان حتی با تعیین تکلیف سرنوشت شهردار تهران سرانجام او را نیز مشمول این قانون کرد.
«طرح اصلاح قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان» از همان ابتدا در خود استثناهایی گنجانده بود.
روسای سه قوه،‌ معاون اول رئیس جمهور،‌ نواب رئیس مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای نگهبان، وزرا، نمایندگان مجلس و معاونان رئیس جمهور و... شامل حال این قانون نمی‌شدند.
موضوع دیگر اما ابهامات این قانون بود طرح مجلس در مورد آنهایی که در موسسات با خدمات عمومی یا مثلا بانک‌ها حضور دارند مشخصا اظهارنظری نکرده بود.


هنوز که هنوز است مدیر عامل بانک‌ها، مدیر عامل موسسات شرکت‌های خصولتی و نیمه‌دولتی یا شرکت‌هایی که ردیف بودجه در بودجه سنواتی دارند وضعیت‌شان در قبال این قانون به درستی مشخص نیست.

>ترفندها
در طول این مدت مدیران بازنشسته مختلفی بودند که با بهره‌گیری از استثناها یا به کار بردن راهکارهای مختلف تلاش داشتند که قانون منع به کارگیری بازنشستگان را دور بزنند. یکی از این راهکار‌ها که کسانی از جمله مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال به آن متوسل شد بالا بردن درصد میزان جانبازی برای بقا در پست مدیریتی بود.
از سویی برخی مدیران نیز تلاش داشتند تا سال‌های ایثارگری خود را دستکاری کرده تا بلکه همچنان رئیس بمانند. جانبازی و ایثارگری یکی از اقداماتی بود که مدیران بازنشسته می‌توانستند با عنایت به آن از قانون معاف شوند. هرچند تعیین اینکه چه کسی جانبازی بالای ۵۰ درصد دارد برعهده نهاد مربوطه یعنی بنیاد شهید و امور ایثارگران است.
در این میان اما راهکارهای دیگری هم برای فرار از قانون به کار برده شد. راهکاری مثل پرداخت رشوه به سازمان تامین اجتماعی برای آنکه این سازمان بخشی از سوابق خدمتی مدیران پر سن و سال را پاک کند تا آن‌ها شامل قانون منع به کارگیری بازنشستگی نشوند. هرچند این موضوع در نگاه اول اغراق‌آمیز به نظر می‌آید اما زمانی که احسان قاضی زاده‌هاشمی نماینده مجلس فاش کرد که یکی از معاونان وزیر 600 میلیون تومان به صندوق تامین اجتماعی رشوه داده تا با این کار سوابق خدمتی اش را پاک کند، دیگر کسی چنین ترفندی را مبالغه ندانست.
با این خبر بود که عده‌ای می‌گفتند قانون منع به کارگیری بازنشستگان بیش از آن که راه را بر حضور مدیران جوان باز کند، مسیر فساد مدیران بازنشسته را باز کرده است. خبر رشوه ۶۰۰ میلیونی بیش از هر چیز این پرسش را مطرح ساخت که مگر ماندن در پست مدیریت قرار است چقدر برای یک شخص درآمد داشته باشد که او برای یکی دوسال بیشتر ماندن در وزارتخانه و قدرت حاضر است ۶۰۰ میلیون بابتش هزینه بدهد؟ و چگونه شخصی که تا این حد آلوده و مفسد اقتصادی است ۳۰ سال در شغل‌ها و سمت‌های بزرگ دولتی مشغول به فعالیت بوده و برچه مبنایی صلاحیتش برای معاونت وزیری تایید شده است؟
یکی دیگر از شگردهای مدیران بازنشسته برای رئیس ماندن، نوچه پروری عنوان داشت. موضوعی که نخستین بار در توئیت حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی دولت به آن اشاره شد او نوشته بود :« «مراقب باشیم! نکند با هزار بدبختی بازنشستگان را از صندلی بلند کنیم، ولی آنها نوچه‌هایشان را به جای خود بنشانند.»این بدان معناست که اگرچه برخی مدیران بازنشسته در ظاهر خود از مدیریت کنار می‌روند، اما تلاش می‌کنند تا حتما مدیر جانشین خود را از منسوبان و نزدیکان خود یا به قول «آشنا» از نوچه‌هایشان بگمارند این یعنی هرچند آن مدیر در ظاهر بازنشسته شده اما همچنان سکان آن سازمان را برعهده خواهد داشت.

>تغییر حال با جلسه گذاشتن با وزیر
تغییر حال از بازنشستگی به اشتغال مجدد، یکی از عجیب ترین ترفندهای مدیران بازنشسته برای بقا بود. راه حلی که با گذاشتن جلسات فشرده با وزرا برای حفظ صندلی صورت می‌گیرد. مثلا بعد از آن که مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال در بالا نشان دادن درصد جانبازی خود، موفقیتی به دست نیاورد، این بار تلاش کرد با رایزنی و لابی‌گری با وزیر ورزش راهی برای ماندن بیابد. نتیجه هم این شد تا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک با اشاره به قانون ماده 60 خدمات مدیریت کشور بگوید: «بر اساس این قانون، تاج می‌تواند خود را از حالت بازنشستگی به اشتغال مجدد با رعایت قانون برگرداند. انصافا تاج بارها اعلام کرد در مسیر قانون قرار دارد و خود را ملزم به اجرای آن می‌داند. خوشبختانه شرایطی مهیا شده است که بتوانیم از ظرفیت و توانمندی ایشان در چارچوب قوانین و مقررات کشور استفاده کنیم و امیدوارم روال قانونی اعاده به خدمت ایشان انجام شود.»

>بهانه ای به نام تحریم
همه این شگردها از زمان وضع قانون منع به کارگیری بازنشستگان از سوی مدیران کهنسال به کار برده شده است تا اینکه در جدیدترین اتفاق دیروز خبر رسید برخی مدیران به بهانه تحریم حاضر نیستند میز و صندلی خود را ترک کنند.
این اظهارنظر مدیران در این باره که چرا علی‌رغم سن بالا میدان را به جوانترها نداده‌اند را شاید بتوان به عنوان یکی دیگر از بهانه‌ها و راه‌های چاره مدیران پا به سن گذاشته برای ماندن در مسند قدرت تعبیر کرد.
این مدیران معتقدند در شرایط تحریم، کشور به تجارب آنها نیاز ویژه‌ای دارد بنابراین باید در قدرت باقی بمانند.
از همین روست که اکنون باید تحریم‌ها را نیز به مجموع راه حل‌هایی که مدیران با سابقه بیش از 30 سال، برای ماندن در سمت‌هایشان به آن چنگ می‌زنند به راهکارهای دورزدن "منع به کارگیری بازنشستگان " اضافه کنیم.
عدالت نسلی واژه ای بود که بسیاری از آن به عنوان هدف قانون منع به کارگیری بازنشستگان یاد می‌کردند. قرار بود که این قانون پلی باشد برای اشتغال جوانان، استفاده از نیروهای تازه کار و با افکار و‌اندیشه‌های نو. اما در عوض آنچه که این روزها در این ارتباط به شکل زننده ای به چشم می‌خورد، استفاده ابزاری برخی مدیران بازنشسته از ایثارگری و جانبازی، انکار خدمت 30 ساله حتی به قیمت پرداخت رشوه، اشتغال مجدد با پا درمیانی وزیر، به کار گماردن جانشین‌های دست‌نشانده است و حالا هم در جدید ترین اتفاق مدیرانی پیدا شدند که حتی منت ماندنشان بر صندلی ریاست را نیز بر سر مردم می‌گذارند و مدعی هستند که در شرایط تحریم آن‌ها هستند که بهتر از هرکسی می‌توانند وضعیت ایران را مدیریت کنند کسانی که اتفاقا پیشتر آزمون پس داده و در آن نیز مردود شده‌اند.
اکنون پرسش اینجاست که آیا می‌توان به عدالت نسلی امیدوار بود؟قانون منع به کارگیری بازنشستگان با استثناهایش به وجود آمد. همان زمان هم بسیاری می‌گفتند که این قانون یا باید شامل حال همه می‌شد یا با وجود این استثناها محکوم به شکست است. شاید دیگر باید گفت مجلس قانونی را با نیتی درست اما به شیوه ای نادرست به تصویب رسانده است.