زندگی مشترک با فرمول طلبگی

شهروند|  «سه‌سال پیش زندگی‌ مشترکم را با 300هزارتومان آغاز  کردم و حالا پس از سه‌سال ‏سرمایه‌دارترین مرد روی زمین هستم. سرمایه من هم  همین دو فرزند دو قلویی است که  حالا به من ‏پدر می‌گویند.» این‌ جملات بخشی از گفته‌های محمد حسنی طلبه 22‌ساله شهر قم است، طلبه‌ای که در ‏شرایط فعلی جامعه با وجود تمام مشکلات اقتصادی در 19 سالگی ازدواج کرده است.  البته پایین بودن ‏سن ازدواج در بین طلاب امری رایج است، اگر گذرتان به مدارس علمیه بیفتد، در میان طلبه‌های ‏جوان، کمتر طلبه مجردی را می‌بینید که مشغول درس و تهذیب باشد. سبک‌زندگی متفاوت طلبه‌ها ‏متوسط سن ازدواج در میان آنها را از دیگر اقشار جامعه تا میزانی پایین‌تر آورده است.  «شهروند» ‏به همین بهانه  با چند طلبه جوان ‌در مورد  نحوه شروع زندگی گفت‌وگوهای کوتاهی داشته است که ‏در ادامه با هم می‌خوانیم.‏
سرمایه‌دارترین مرد روی زمین
محمد حسنی ساکن شهر قم است، او در مورد علاقه‌اش به طلبگی   می‌گوید:«من پوشیدن لباس ‏روحانیت را یک افتخار می‌دانم و همیشه دوست داشتم روزی این لباس را بر تن کنم‎.»‎‏ این طلبه جوان ‏در پاسخ به این سوال که آیا مشکلات مالی تاثیری بر ازدواج آنها نداشته است گفت:«البته ازدواج در ‏این دوره با توجه به شرایط اقتصادی با دشواری بسیاری همراه است و  کار بسیار سختی است؛ چون ‏هر طرفش را بگیری، طرف دیگرش لنگ می‌زند. البته بعضی دوستان فکر می‌کنند که ما طلبه‌ها از ‏مشکلات اقتصادی در امانیم اما حقیقتا این طور نیست. سه‌سال پیش زندگی‌ مشترکم را با ‏300هزارتومان آغاز  کردم. همان پول را ودیعه اجاره یک  اتاق در شهر قم کردم و زندگی را در ‏همان یک اتاق آغاز کردیم.» این طلبه جوان در مورد وضع فعلی خود نیز می‌گوید:  «اما حالا پس از ‏سه‌سال سرمایه‌دارترین مرد روی زمین هستم. از سرمایه هم بپرسید می‌گویم سرمایه من همین دو ‏فرزند دو قلویی است که  حالا به من پدر می‌گویند.»‏
فرمول ریاضی در ذهن یک طلبه ‏


‏«علی‌حسینی»، طلبه‌جوان دیگری است که از آغاز زندگی مشترک خود به «شهروند می‌گوید»: «ما طلبه‌ها یک ‏فرمول ریاضی داریم به این شرح، ازدواج را ساده بگیرید تا ساده شود. ببینید مشکلات اقتصادی همواره ‏در زندگی، گریبانگیر خانواده‌ها به‌ویژه زوج‌های جوان بوده و می‌تواند حتی عامل اختلاف در ‏زندگی شود‎.‎‏ اما باید آن را مدیریت کرد.» این طلبه جوان ادامه می‌دهد: «برای ازدواج و شروع یک ‏زندگی باید حداقل‌های اقتصادی و شغلی فراهم باشد. بیکاری، هزینه‌های مراسم و...؛ همه اینها از ‏عواملی است که مانع ازدواج جوانان شده است و مسئولان باید برای رفع آن تلاش کنند. اما به قول ‏قدیمی‌ها خود جوان هم باید فعل خواستن را صرف کند.» او در مورد شرایط خود در آغاز زندگی ‏می‌گوید: «من 18‌سال داشتم که زندگی مشترکم را آغاز کردم، از شیراز برای تحصیل به قم آمده بودم و ‏همسرم هم در شیراز ساکن بود؛ شش ماه تحصیلی را در بازار کار کردم تا بتوانم هزینه اجاره یک خانه در ‏قم را برای خودم فراهم کنم.» ‏
مجردها را در حجره راه نمی‌‌دهیم ‏
‏«محمدامینی» آخرین طلبه‌ای است که با او همصحبت شدیم، او در 21 سالگی ازدواج کرده است ‏و حالا در دوران نامزدی است، او در مورد ازدواج خود با خنده به «شهروند» می‌گوید:«اصلا ما مجردها را ‏در حجره راه نمی‌‌دهیم، طلبه باید ازدواج کند.» محمد هم با مشکلات بسیاری روبه‌رو بوده است. او هم ‏از شهرستان ورامین به شهر قم آمده و معمولا آخر هفته‌ها به شهر خود می‌رود. او می‌گوید: «ازدواج ‏سنت حسنه‌ای است که در دین اسلام نیز بر آن تأکید بسیاری شده است، شرایط خوب اقتصادی نداریم اما ما ‏توکل کردیم و این سنت حسنه را اجرا کردیم.‏» خاطرات کوتاه دو روحانی انقلابی از ازدواج ‏
آیت الله غیوری| مرحوم آیت‌الله سیدعلی غیوری، نماینده ولی فقیه در جمعیت هلال‌احمر،امام جمعه سابق شهرری و ‏نماینده مردم تهران در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. او  در طول حیات و عمر با برکتش، ‏همه تلاش خود را برای رسیدگی به امور محرومان، به خصوص ایتام صرف کرد. در کتاب ‏خاطرات آیت‌الله غیوری در مورد ازدواج این عالم ربانی آمده:«من زود ازدواج کردم. تقریباً بیست و ‏یک سالم بود. همسرم چون خودش از خانواده روحانی بود با هم کمال سازش را داشتیم. پدرخانم من هم ‏چون روحانی بود، بسیار به من لطف داشت و سعی می‌کرد از اول زندگی در فشار قرار نگیریم. ‏بنابراین از اول در خانه ایشان در قم بودم. بعد هم خدا وسیله‌ای رساند و یک خانه محقری با قرض و ‏قوله تهیه کردم. اوایل سخت بود، ولی کم‌کم زندگیمان خوب شد.» (خاطرات آیت‌الله غیوری، ص ۳۵-‏‏۳۶)‏ آیت الله ابوالقاسم خزعلی| مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی از چهره‌های مطرح انقلاب و عضو مجلس خبرگان رهبری‎ ‎‏ بوده ‏است، در کتاب خاطرات آیت‌الله خزعلی هم در مورد ازدواج این مبارز انقلابی آمده: « من در‌سال ‏‏۱۳۲۷ ه.ش با خانم طاهره کلباسی ازدواج کردم. مرحوم پدرزنم اهل علم و تبلیغ بود و ازجمله افرادی ‏بود که در مقابل منحرفین می‌ایستاد. این مرد چنان بی‌غل و غش بود که به من پیشنهاد کرد تا دامادش ‏شوم. من به صراحت می‌گویم که رفتار همسرم از من بهتر است و من در خلق و رفتار از ایشان ‏سرمشق می‌گیرم‎.‎همسرم هوش بسیار خوبی دارد و بسیاری از مطالبی را که من مدت‌ها پیش فراموش ‏کرده‌ام به یادم می‌آورد. ایشان همسر بسیار فداکاری است و در تدبیر منزل نیز ماهر است. پیشرفت‌هایی ‏که در درس و تحقیق داشته‌ام بیشتر به دلیل زحماتی است که ایشان در تکفل فرزندان و امور خانه از ‏خود نشان داده است.هر موقع عصبانی می‌شوم ایشان مرا تسکین می‌دهد.» (خاطرات ابوالقاسم خزعلی، ‏صص ۳۷-۳۸)‏